فلسفه و ادبیات

#ارسطو
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه و ادبیات
@Philosophers2Продвигать
8,85 тыс.
подписчиков
839
фото
88
видео
885
ссылок
برترین مطالب ادبی و فلسفی @Hichism0 برای تبلیغات به این آیدی پیام دهید کانال های پیشنهادی @Philosophy3 فلسفه @Ingmar_Bergman_7 اینگمار برگمان @bookcity5 شهر کتاب @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
«ایمان به شما پاسخ نمی‌دهد بلکه فقط شما را از سؤال پرسیدن بازمی‌دارد. معجزات متنبیان (مدعیان نبوت) نیز چیزی جز خدعه و نیرنگ نیست و غالب آنها هم از مقوله افسانه‌های دینی است که بعد از آنان پدید آمد. مبانی و اصول ادیان با حقایق مخالفت و مغایرت دارند و به همین سبب هم میان آنها اختلاف زیاد دیده می‌شود و علت اعتماد و اعتقاد مردم به ادیان و اطاعت از پیشوایان مذهبی تنها عادت است. ادیان و مذاهب علت اساسی جنگ‌ها و مخالفت با اندیشه‌های فلسفی و تحقیقات علمی هستند. کتاب‌هایی که به نام کتب مقدس آسمانی معروفند کتبی خالی از ارزش و اعتبارند و آثار کسانی مانند #افلاطون و #اقلیدس و #بقراط و #ارسطو خدمت مهم‌تر و مفیدتری به بشر کرده‌است.»

👤 #زکریای_رازی
📚 #تاریخ_راوندی جلد دهم برگ 136

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ ضرورت #فلسفه

نیاز به دانستن و فهمیدن یک نیاز همیشگی است. چنانکه می بینیم که کودکان همواره می خواهند چگونگی، چرایی و چیستی همه چیز را بفهمند. به همین دلیل، #ارسطو گفته است: فلسفه با شگفتی و حیرت در برابر جهان آغاز شد، بنابراین هر انسانی به نوعی فیلسوف و تحت تاثیر فلسفه است؛ چرا که زندگی خود را بر اساس جوابهایی که به این سئوالات بنیادین می دهد، بنا می نهد؛ با این تفاوت که فیلسوف رسمی و واقعی، این پرسش ها را به طور جدی و منظم پی گیری کرده، جواب هایی را که تا کنون داده شده است در بوته نقد نهاده و به جستجوی را ه حل های نو می پردازد.

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
انسان دوستی از دید #ایمانوئل_کانت

#کانت انسان دوستی را در مقابل خودمدار قرار میدهد به باور او انسان دوستی نوعی تکالیف اخلاقی محسوب میشود به عنوان شرط درون ذهنی مفهوم تکلیف که پایه ی حُسن خلق آدمی را تشکیل میدهد..

منظور از انسان دوستی انسانی ست که دارای انسانیت است و بخاطر ارزش های انسانی ست که شکل میگیرد

به اعتقاد کانت شرط اصلی انسان دوستی این است که وقتی دیگران گرفتار درد و رنج اند از آنها روی گردان نباشیم..

طبق قانون اخلاقی کمال همسایه ات را مثل خودت دوست داشته باش. #کانت

پس نوعی خیرخواهی باید وجود داشته باشد حتی اگر کمترین درجه از وظیفه اخلاقی باشد
اما آنچه که ارزش دارد این ست که انسان بی تفاوت نباشد. بنابراین یکی از معیارهای انسان دوستی خیرخواهی ست به این دلیل آنچه که درونش ظهور میکند عشق است از طریق همین عشق است که انسانی به انسان دیگر نزدیک تر میشود ...

یا آنگونه که #ارسطو در نیکوماخوس میگوید :مهمترین نوع انسان دوستی این است که انسان مایل باشد به دیگری خیری برساند. .

هم در تعریف کانت و ارسطو نوعی عشق به انسانیت وجود دارد . خواستن سعادت برای دیگری .

یا میتوان تعریف دیگری هم داشت اینکه معنای انسان دوستی عبارت از رشد محبت و بخشندگی نسبت به دیگران.

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️#تیغ_اکام

تیغ اُکام, اصلی منسوب به #ویلیام_اکام، منطق‌دان و فیلسوف انگلیسی است.
در سده ۱۴ (میلادی) ویلیام اُکام اصلی را مطرح کرد، که به «تیغ اکام»، «اُستُرهٔ اُکام»، «اصل امساک» یا «اصل اختصار تبیین» آوازه یافت. طبق این اصل، هرگاه دربارهٔ علت بروز پدیده‌ای دو توضیح مختلف ارائه شود، در آن توضیحی که پیچیده‌تر باشد احتمال بروز اشتباه بیش‌تر است و بنابراین در شرایط مساوی، احتمال صحیح بودن توضیح ساده‌تر بیش‌تر است.

▪️صورت تیغ اکام

صورت نخستین این مهاد در لاتین چنین است:
.Numquam ponendo est pluritas sine necessitate
که در زبان انگلیسی:
.Entities are not to be multiplied without necessity
ترجمه مستقیم آن در پارسی به شکل زیر است:

موجودیت‌ها یا وجودها (نهادها) نباید بدون ضرورت افزایش یابد.

ترجمهٔ آزاد آن در فارسی می‌شود:

در توضیح و توصیف، بخش‌های ناضروری را حذف کن.

و به صورت متداول‌تر:

«میان دو نگره که توان توصیف و پیش‌بینی یکسانی دارند، ساده‌ترین را بگزین.» در این‌جا منظور از «ساده‌ترین» نگره، نگره‌ای است که کم‌ترین انگاشت‌ها در آن به کار رفته باشد.

بدین ترتیب در مواقعی که باید برای چیزی توضیحی پیدا کنیم، باید همیشه حداقل فرض‌های لازم را به کار بگیریم. بدون ضرورت نباید وجود چیزی را مسلم فرض کرد. در نگاه نخست شاید نامعقول به نظر برسد، که بگوییم احتمال درست بودن توضیحات ساده‌تر بیش‌تر از پیچیده‌ترها است؛ اما چنین است. البته شرط «مساوی بودن سایر موارد» هم در این میان اهمیت فراوان دارد.

▪️پیشینه و دلیل

ویلیام اُکام این اصل را از ارسطو اخذ کرده‌است. #ارسطو در کتاب پنجم طبیعیات خود آن را اصل کارافزایی نامیده و گفته: «طبیعت برای عمل، کوتاه‌ترین راه ممکن را اختیار می‌کند.»

ویلیام اکام از طرفداران نام‌گرایی بود و وجود واقعی مفاهیم کلی را انکار می‌کرد، و باور داشت که وجود حقیقی، تنها از آنِ افراد جزئی است، نه مفاهیم کلی؛ و چون علم به افراد جزئی، تنها از راه حس و شهود حاصل می‌شود و مفاهیم کلی و انتزاعی نمی‌توانند مبدأ علم انسان قرار گیرند، در روش علمی باید تا اندازهٔ امکان از این مفاهیم انتزاعی پرهیز کرد.

▪️کاربردها

در علم و در فلسفهٔ علم

این اصل در ابداع نظریه‌های علمی کاربرد دارد و بیان می‌دارد اگر دو نظریه مشابه دارید که به نتیجه‌ای یکسان می‌رسند، آن که ساده‌تر است، ارزش بیش‌تری دارد.

یکی از کاربردهای این اصل در برنامه‌نویسی رایانه این است که برنامه‌های نوشته شده باید بهینه باشند.

توجه به این جمله از اینشتین نیز در کنار اصل فوق توصیه می‌شود: «هرچیز را باید تا آن‌جا که ممکن است ساده کرد، اما نه ساده‌تر از آن.»

این اصل همچنین در گزارش‌های پزشکی کاربرد بسیار یافته‌است.

در علم آمار برخی اوقات دو مدل آماری مختلف می‌توان یافت که هر دو مشاهده‌های انجام شده را توضیح می‌دهند. این دو مدل ممکن است دارای پارامترهای آزاد متفاوتی باشند. افزایش پیچیدگی مدل (افزودن پارامترهای آزاد اضافی) باعث کاهش احتمال درست بودن آن مدل می‌گردد.

👤در فلسفهٔ دین

از این ایده در فلسفه دین هم در جهت اثبات وجود خدا و هم در جهت نفی وجود او استفاده شده‌است. از طرفی #ریچارد_داوکینز استدلال می‌کند که باور به خدا کمکی به فهم جهان نمی‌کند و تنها چیزی اضافی و زاید است، و بنابراین باید حذف شود. از طرف دیگر ریچارد سوئین برن وجود خدا را ساده‌ترین توضیح برای تجربه‌های مذهبی می‌داند. همچنین از تیغ اُکام در نظریه جهان تنظیم‌شده و در رد توضیح «وجود جهان‌های موازی» استفاده شده‌است. اما این استدلال نیز مورد اختلاف نظر بوده‌است.

▪️در زبان

در زبان نیز از میان دو زنجیرهٔ واژگانی که یک معنا را می‌رسانند، در شرایط متساوی، زنجیرهٔ ساده‌تر درست‌تر است. برای نمونه از میان این دو جمله، جملهٔ نخست، درست است و جملهٔ دوم، حاوی انبوهی از خطاهاست:

-این تابلو را کمال الملک کشیده‌است.

- این تابلو توسط کمال الملک کشیده شده‌است.

در زبان‌شناسی، این اصل با عنوان اصل کم کوشی یا تنبلی زبانی یا اقتصاد زبانی مطرح است و موتور محرکهٔ زبان و عامل تبدیل زبان‌های پیچیدهٔ باستانی (مانند فارسی باستان) به زبان‌های سادهٔ نوین (مانند فارسی میانه و فارسی دری) دانسته می‌شود. آنچه در تاریخ زبان فارسی، متون پایه فارسی نامیده می‌شود، مانند تاریخ بلعمی و ترجمهٔ تفسیر طبری، مبتنی بر اصل استرهٔ اکام و موسوم به نثر مرسل است. همچنین والاترین آثار منظوم فارسی که با صفت «سهل ممتنع» معروف اند، مانند شاهنامهٔ فردوسی و غزلیات سعدی، همواره ساده‌ترین روش‌های اجرای یک مضمون را از میان چندین روش ممکن، برگزیده‌اند.

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️ما جنگ می‌کنیم برای اینکه بتوانیم در صلح زندگی کنیم.

📚 #اخلاق_نیکوماخوس، کتاب دهم
#ارسطو

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
خواهر روحانی در کلاس مدرسه وابسته به کلیسای محلی مقابل دانش آموزان نوجوان، ایستاده بود. او در حالی که یک سکه یک دلاری نقره در دستش بود گفت: به دختر یا پسری که بتواند نام بزرگترین مردی را که در این دنیا زیسته است بگوید، این یک دلاری را جایزه می دهم.
یک پسر خردسال ایتالیایی گفت: منظورتان #میکل_آنژ نیست؟
خواهر روحانی جواب داد: خیر، میکل آنژ یک هنرمند برجسته به حساب می آید، لکن بزرگترین مردی که دنیا به خود دیده نیست.
یک دختر خردسال یونانی گفت: آیا #ارسطو بود؟
خواهر روحانی جواب داد: خیر، ارسطو یک متفکر بزرگ و پدر علم منطق بود اما بزرگترین مردی که در دنیا زندگی میکرده، محسوب نمی شود.
بالاخره یک پسر خردسال یهودی گفت: می دانم چه کسی است، او #عیسی_مسیح است!
خواهر روحانی جواب داد صحیح است و یک دلاری را به او داد ....
خواهر روحانی که از جواب پسربچه یهودی قدری شگفت زده شده بود، در زنگ تفریح او را در زمین ورزش یافت و از او پرسید: آیا واقعا اعتقاد داری که عیسی مسیح بزرگترین مردی است که دنیا به خود دیده ؟
پسربچه جواب داد: البته نه، هر کسی می داند که بزرگترین مرد موسی بود. اما معامله شوخی بردار نیست.

📚#مایکل_لوبوف
👤 #بزرگترین_اصل_مدیریت_در_دنیا

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️جوهر

این مسئله همواره مطرح بوده است یعنی این‌که موجود چیست، در حقیقت این سوال است که جوهر چیست.

مابعدالطبیعه (متافیزیک)
#ارسطو

جوهر خاستگاه وجود است.
از نظر ارسطو فرد جوهر است.

#رنه_دکارت جوهر را این گونه تعریف می‌کند:

جوهر آن چیزی است که برای این که وجود داشته باشد نیازمند هیچ چیزی جز خودش نیست.

مگی، 163

تنها جوهر حقیقی و کامل خداوند است. که وجودش لامشروط است.
علاوه بر خداوند جواهر مخلوق نیز وجود دارند که وجودشان مشروط به امور متناهی نیست، بلکه به امر نامتناهی(خداوند) وابسته است.
این جواهر مخلوق عبارتند از جسم و نفس که هیچ نسبتی با هم ندارند.
زیرا جسم ذاتا ممتد و نفس ذاتا اندیشنده است.
«جسم کمیت یک تعین یعنی امتداد است و نفس کمیت یک تعین دیگر یعنی اندیشه است.»

فلسفه‌ی لایب‌نیتس
لتا، رابرت
صفحه 48

جسم امتداد متصل است.

ینابراین
پیش‌فرض نظام فلسفی دکارت، نسبتِ صرفا کمی بین کل و اجزاء است.

لتا همان صفحه

جسم به دلیل امتداد و اتصال آن، به بینهایت اجزاء قابل تقسیم است.
اندیشه نیز از مقادیری تصورات و روابط آن‌ها تشکیل می‌شود.

میراث دکارت برای فلاسفۀ بعد از خود، شکاف بین دو جوهر جسم و نقس بود.

اسپینوزا طبیعت و ماهیت همه چیز را به یک جوهر واحد فرو کاست.
این جوهر واحد همان خداست. که از نظر وجودی و معرفتی کاملا مستقل است.

«جوهر شیئی است که در خودش است و به نفس خود به تصور درمی‎آید. یعنی تصورش به تصور چیز دیگری که از آن ساخته شده، متوقف نیست.»

#باروخ_اسپینوزا
اخلاق صفحه 4

متناهی خواندن یک شیء در واقع نفی چیزی از آن است و نامتنهاهی خواندن یک شیء تصدیق مطلق وجود طبیعت آن، پس هر جوهری نامتناهی است

همان ص 18

تعین نفی است و عملا بر وحدت و پیوستگی کل به جای واقعی بودن اجزاء تاکید کرد.
زیرا معنای جزء یعنی متعین و مشروط به اجزای دیگر بودن
تنها موجود حقیقی جوهر، کل جهان است که هم بعد دارد یعنی در مکان گسترده شده است و هم دارای اندیشه است.
این جوهر واحد غیرقابل تقسیم است، خواه به اجزا مثل ماده و نفس و خواه به اقسام مثل امور نفسانی و مادی
در مقابل این جوهر واحد، "حالت" (mode) قرار دارد:
«شیئی که در شیئی دیگر است و به واسطۀ آن به تصور در می‌آید.»

#اسپینوزا صفحه 6

حالت‌ها آثار جوهر یا اشیاء جزئی هستند که عالم را بوجود آورده‌اند.
اینها متناهی‌اند
اما مجموعۀ این موجودات متناهی که به واسطۀ دیگری به وجود آمده‌اند نامتناهی است.

امور جزءی متناهی به مجموعه‌ای تعلق دارند، که مجموعۀ متناهی‌هاست اما خود، نامتناهی است.
این عدم تناهی، نتیجۀ عدم تناهی خداوند است.

اگر خدا نامتناهی است پس هیچ چیز نیست که خدا نباشد.
اگر خدا از جهان جدا باشد دارای حد و مرز خواهد بود و در آن صورت متناهی است.
پس اگر خدا نامتناهی است حد صدقش مساوی با همه چیز می‌شود.

مگی 164

رابطۀ کل و جزء در نظر اسپینوزا کاملا یک سویه است.
کل اصالت دارد چه به لحاظ وجودی چه به لحاظ شناختی

اجزاء «تنها حالاتی هستند که بافت کل هستی اینجا و آنجا به خود می‌گیرد، مثل چروک در پارچه یا امواج در دریاچه»

همان 168

اجزاء و حالات، اعتباری و ذهنی نیستند و شانیت و حیثیتی مستقل از کل ندارند.

در مورد ارتباط نفس و بدن
اسپینوزا با حذف یکی در مقابل دیگری، کلا صورت مسئله را پاک می‌کند.

راه‌حلِ لایب‌نیتس

وی سه تعریف از جوهر دارد که با هم مطابقت دارند:

—-جوهر محل نهایی اتکای همۀ اوصاف و تعینات یک شیء است، یعنی به لحاظ منطقی موضوع و مسندالیه است.

—-جوهر نوعی مبنا، پایه و اساس است که در تمام تغییرات یک شیء باقی می‌ماند. یعنی نوعی استمرار نهایی است.

—-جوهر وجودی است که مبنای عمل و فعل خود قرار می‌گیرد، یعنی ارادۀ فعال است.

لایب‌نیتس و مفسران فلسفه او
صفحه 202


تعریف لایب‌نیتس از جوهر با سنت ارسطویی مطابقت دارد، او نیز از نوعی «دونامیس»(donamis) و نیروی «دینامیکی»(dynamical) صحبت کرده بود.

از نظر لایب‌نیتس هم جوهر پویا است.
جوهر لایب‌نیتس بیش از هر چیز نوعی نیرو است، که به دو طریق پایدار می‌شود: ادراک و شوق

ما خود منشا همه فعالیت‌هایمان هستیم، ما جوهر را نه در مشاهده موجودات خارجی بلکه با تامل در خودمان درک می‌کنیم.
تصور جوهر فطری است زیرا ما خودمان جوهر هستیم. یعنی منشاء فعل و نیرو.

مناد یا جوهر فرد

مناد جز جوهری ساده(بسیط) نیست که داخل مرکبات می‌شود.
ساده است یعنی بی‌جزء است.
و چون مرکبات یافت می‌شود جوهرهای ساده هم باید وجود داشته باشند. زیرا مرکب جز انبوه یا مجموعه‌ای از بسائط نیست.


جوهرها اجزای لایتجزای حقیقی طبیعت و به طور خلاصه عناصر اشیاء‌اند.

منادولوژی (مقدمه و شرح از بوترو و دیگران)
#لایب_نیتس

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
He Who Is Unable To Live In Society, For Who Has No Need Because He Is Sufficient For Himself, Must Be Either A Beast Or A God.

"Aristotle"

▪️کسی که قادر نیست در اجتماع و در میان آدمیان زندگی کند، و نیازی به وجود دیگران ندارد چرا که تنهایی خویش را برای ادامه ی زندگی کافی می داند، یا باید یک هیولا باشد و یا یک خدا

👤 #ارسطو
l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■‍ نظریات #ارسطو در زمینه ی اخلاق، غالبا، نماینده ی عقاید غالب مردم با فرهنگ و با تجربه ی عرصه ی اوست. نظریات ارسطو، برخلاف افلاطون، آمیخته به دیانت عرفانی نیستند و از عقاید خلاف ایمان و اعتقاد عمومی نیز، که نمونه های آن هارا در مورد مالکیت و خانواده می توان در کتاب "جمهوری" یافت، پشتیبانی نمی کنند. کسانی که از حد یک شهروند مؤدب و موقر فراتر یا فروتر نباشند. در رساله ی "اخلاق" تفصیل منظم و مدون اصولی را خواهند خواند که عقیده دارند رفتارشان باید بر طبق آن اصول تنظیم شود. کسانی که بیش از این توقع دارند نومید خواهند شد. مخاطبان این رساله مردم میانه سال و محترم اند؛ همین مردم، از قرن هفدهم تا کنون برای فرو نشاندن شور و حرارت جوانان از این رساله استفاده کرده اند. اما در نظر کسی که احساساتش عمقی داشته باشد این رساله ممکن است بیزار کننده بنماید.

👤 #برتراند_راسل
📚 #تاریخ_فلسفه_غرب
■ فصل بیستم/ اخلاق ارسطو

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️چرا خوب بودن دشوار است؟

چرا درستکار بودن این همه دشوار است؟
چرا مشاهده ی فراسوی خود این همه دشوار است؟
مشکل اصلی در اخلاقیات، این نیست که نمی دانیم کار درست چیست.مشکل، بی میلی به درستکار بودن بنا به دلایل درست و هدفمند است.مشکل در بی میلی ما به پرداختن به دیگران، فعالیت کردن و صرف انرژی برای دیگران، همدردی با دیگران و خروج از پیله ی محافظ خویشتن است.واقعیت این است که توجه به دیگران، وقت پرداختن به خود را میگیرد.توجه به دیگران مستلزم ابتکار، تلاش و خطر کردن است. بسیار آسان تر و ایمن تر است که خود را در کار، سرگرمی و مشغولیت های زندگی غرق کنیم. برای بسیاری از ما،ذکر اخلاقی همچنان"من را ، خودم و من " است.
ارنست بکر معتقد است که هریک از ما خلاصه ای از تراژدی نارسیسوس هستیم:بیشتر زندگی خود را در حالی سپری میکنیم که مجذوب خویشتنیم.
چنان که #ارسطو اشاره کرده است اقبال یعنی اینکه تیر به پهلودستی شما اصابت کند.
به گفته ی مایرز بسیاری از ما باور داریم که خوشبختی عمدتا به امور و رفتاری بازمیگردد که خود در مرکز آنها قرار دارد.نگرش رایج این است که فقط اگر داشتم(پول بیشتر،ماشین نو،خانه ای بزرگتر،شغل معتبرتر) خوشبخت بودم!
#مایرز میگوید جست و جوی خوشبختی همیشه در جمع دیگران و بسیاری اوقات با همکاری آنان بدست می آید.خوشبختی برخلاف سرمایه داری، بازی همه یا هیچ نیست که فردی بگوید اگر من به خوشبختی دست یافتم تو نمیتوانی خوشبخت باشی. با این حال بسیاری از ما چنان در پی خوشبختی هستیم که گویی با دیگران رقابت داریم و گویی خوشبختی به اندازه ی محدود عرضه شده است.به همین سبب بر خودمان متمرکز میشویم و صرفا برای بردن و بدون توجه به پیامدهای آن زندگی میکنیم.خرد عامه به ما میگوید که موضوع مهم در رقابت برای خوشبختی، موفقیت است نه حساسیت اخلاقی.
#جان_دیویی درست می گفت که ما از فردگرایی مفرط بت ساخته ایم.هرنسل باید بیاموزد که به عمد خود را فراموش کند و دست کم پذیرای نظر و نیازهای دیگران باشد.دوراندیشی باید ما را آگاه کند که ما تنها افراد حاضر نیستیم.
پارادوکسی که ایمان و اخلاقیات هردو با آن روبرو هستند لزوم گم کردن خود برای یافتن خود است.
بدون برخی توافق های کلی در باره ی حقوق و اخلاق و مسئولیتهای انسان، پیش بینی وحشتناک #توماس_هابز به حقیقت می پیوندد:
زندگی در انزوا، فقیرانه، ناخوشایند، پرخشونت و کوتاه خواهد بود.

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
#ارسطو: هدف خردمند لذت جویی نیست، بلکه فارغ بودن از رنج است.

📚 #در_باب_حکمت_زندگی
👤 #آرتور_شوپنهاور

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ بهترین معلم تجربس که اول امتحان میگیره بعد درس میده

👤 #ارسطو
l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ آنچنان که تاریخ به ما می آموزد ستمگران همیشه در آغاز رهبرانی مردم فریب بوده اند که با ناسزا گویی به اعیان، نزد عوام قدر و احترامی یافته اند.

👤 #ارسطو

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ گزیده سخنان #ارسطو (۳۸۴ - ۳۲۲ پیش از میلاد) فیلسوف یونان باستان، شاگرد #افلاطون و آموزگار #اسکندر_مقدونی بود.


«فراموش نکن که همراهی مردم، راهی برای کامیابی است؛ حال آنکه خُلق و خوی استبدادی به جای همراهی، انزوا دربردارد.»

نامه‌ها، نامهٔ چهارم، 321c

«ما جنگ می‌کنیم برای اینکه بتوانیم در صلح زندگی کنیم.»

اخلاق نیکوماخوس، کتاب دهم

#اخلاق

«از یک پرستو بهار نشود و روز پدیدار نگردد؛ همچنین در یک روز و زمانی کوتاه کسی خوشبخت و آمرزیده نشود.» یک، بخش ۶

«تغییر و تنوع شیرین‌ترین چیزهاست، همان‌گونه که شاعر می‌گوید.» ۷، بخش ۱۵ از قول اویروپیدس

«مرد کامل خود را بی جهت به خطر نمی‌اندازد، زیرا اشیایی که واقعأ نظر او را جلب می‌کند خیلی کم است؛ ولی در مواقع سخت برای فداکردن جان خود نیز حاضر است، زیرا می‌داند که حیات تحت شرایط معینی باارزش است.» ۴، بخش ۳

«مرد کامل حاضر است که به مردم خدمت کند ولی از احسان و خدمت دیگران شرمگین است، زیرا خدمت و احسان به دیگران نشانه برتری، و قبول احسان علامت زیردستی است.» ۴، بخش ۳

«صدای حاد و بلند و گام‌های تند مال کسی است که به اشیاء زیاد توجه دارد.» ۴، بحش ۳

«مرد فاضل و کامل بهترین رفیق خویش است و از تنهایی لذت می‌برد؛ همچنان‌که شخص عاری از فضایل و کمالات دشمن خویش است و از تنهایی در وحشت می‌ماند.» ۴، بخش ۳

«اگر مردم همه باهم دوست شدند عدالت لازم نخواهد بود؛ ولی اگر مردم همه عادل شدند باز از دوستی بی‌نیاز نخواهند شد.» ۸ و ۹

#تاریخ_حیوانات

«سیر تدریجی طبیعت از اقلیم جماد به منطقه حیات به نحوی صورت گرفته‌است که خط مرز میان آن‌دو مبهم و مشکوک است.» کتاب هشتم
روانشناسی

«جاه‌طلبان، نسبت به کسانی که از بلندپروازی بیزارند، به حسادت نزدیک‌ترند.»

#متافیزیک

«سرشت انسان‌ها تشنه آموختن است.» یک ۲۱

«کل، بیشتر از جمع اجزاء خویش است.» هفت ۱۰

«موضوعاتی وجود دارد که مورد تنفر ماست ولی همین‌که هنرمند صورتی مطابق آن می‌سازد از مشاهدهٔ آن خشنود و راضی می‌شویم.»

ارسطو، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۴۱۵

«آن‌که تنها زندگی می‌کند یا حیوان است یا خدا.»

ارسطو، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۸۲

«ارسطو این نظر را داشت که خوشبختی و خوشحالی سه حالت دارد: اولین حالت خوشبختی زندگی پر از لذت و خوشی است. دومین حالت خوشبختی، زندگی کردن مثل یک شهروند آزاد و مسئولیت‌پذیر است. سومین حالت خوشبختی، زندگی کردن به سبک یک فیلسوف و اندیشمند است. بعد هم تأکید ارسطو این بود که انسان برای این‌که به خوشبختی و رضایت کامل برسد، هر سه معیار باید همزمان و همراه هم باشند.»

دنیای سوفی، یوستین گوردر، ترجمهٔ علیرضا نوری، انتشارات نوای مکتوب، چاپ دوم ۱۳۹۶، ص۱۲۴

«انسان به علت هوشمندی دست‌های خود را به کار انداخت.»

ارسطو، تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۶۵

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
‍ ‍ ■ تعاریف گوناگون فیلسوفان از #فلسفه

#افلاطون: فلسفه، لذتی گرامی است؛ خاستگاه فلسفه، شگفتی در برابر جهان است.

#ارسطو: فلسفه، علم به موجودات است از آن سو که وجود دارند.

#ویتگنشتاین: فلسفه، نبردی است علیه ذهن افسون زده شده، توسط زبان.

#ایمانوئل_کانت: فلسفه، شناسایی عقلانی است که از راه مفاهیم حاصل شده باشد.

#فیشته: فلسفه، علمِ علم یا علم معرفت است.

#یوهان_فریدریش_هربارت: فلسفه، تحلیلِ معانی عقلی است.

#ابن_سینا: فلسفه؛ آگاهی بر حقایق تمام اشیا است؛ به قدری که برای انسان ممکن است بر آن‌ها آگاهی یابد.

#سیسرون: فلسفه، عبارت است از: علم پیدا کردن، به شریف‌ترین امور و توانایی استفاده از آن به هر وسیله ای که ممکن شود.

#ملاصدرا: فلسفه، استکمال نفس انسان، از طریق معرفت یافتن به حقایق موجودات است؛ همان گونه که در خارج هستند و نیز؛ حکم حقیقی به وجود آن‌ها با برهان و نه با ظن و گمان و تقلید، به قدر توانایی انسانی است.

#فردریش_هگل: فلسفه، بحث در امر مطلق است.

#فردریش_نیچه: فلسفه به معنای پوشاندن لباس استدلال عقلی بر قامت امیال، کشف و شهود ها و باور های اخلاقی است.

#توماس_هابز: فلسفه، علم به روابط علت و معلولی میان اشیاست.

#وونت: کار اساسی فلسفه متحد ساختن تمام معرفت‌هایی است که از راه علوم مختلف بدست می‌آیند تا به این ترتیب مجموعه ای واحد و پیوسته ایجاد شود.

#کریستیان_وولف: فلسفه، علم به موجودات ممکن است؛ یعنی بر هر چه ممکن است، بالفعل حالت تحقق پیدا کند.

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ «مختصری در باب “#عقل در برابر #غریزه” چنانچه #ویل_دورانت می نگارد»

#هیوم معتقد بود که اگر عقل با رفتار کسی سازگار نباشد آن شخص بر ضد عقل خواهد ایستاد.
#زنون نیز عقل و استدلال را به باد استهزا گرفت و آن را پوچ دانست.
با این حال مردم یونان و رم که در عین لذت جویی مردمی زاهد و اهل ریاضت بودند هرگاه #عقل و #شهوت را در مقابل هم می یافتند به آسانی از خرد پیروی می نمودند.
با گذشت زمان نیروی عرفانی که امیدها و آرزوهای انسانی را در بر داشت و تسلی بخش ستمدیدگان و تنگدستان بود از شرق به یونان تاخت و به راحتی جایگزین دنیای عقلانی شد.
#روسو انسان متفکر را حیوان فاسد خواند.
#کانت سخنان #زنون را تکرار کرد که به اروپاییان گفت “به خدا و اختیار و پایندگی روح معتقد باشند زیرا عقل در پذیرفتن اینکه انسان با سعی و عمل به بهشت می‌رود ناتوان است.”
#شوپنهاور عقل را بنده مطیع اراده و #فروید آن را پوششی بر غرایز و شهوات خواند.
امّا #غریزه چیست؟
غریزه،واکنشی ست که آدمی برای رفع نیازمندیهای دائمی خود بی آنکه به تأمل و اندیشه نیاز داشته باشد نشان می دهد،باز بعبارتی دیگر،غریزه تعلقات و خواست هایی از احساس و واکنش است که در سرشت آدمی نهاده شده است.
#دورانت،عقل را پاسخی کلی در مقابل وضعی کلی و در مقابل غریزه را پاسخی کلی به وضعی خاص می داند که در آن نیازی احساس می گردد.
هر غریزه با حسی انفعالی همراه است و تقریبا در هر شخص در برابر هر غریزه،ضد آن نیز موجود است که عواملی همچون محیط می توانند یکی از آن ها را برگزیده و قوت بخشند.
شاید برای زندگانی ابتدایی دوره شکار غریزه کافی بود اما آنجا که تمدن آغاز شد،دیگر نمیشد به غرایز اکتفا کرد پس زندگی از عقل یاری جست.
فیلسوفانی چون #افلاطون و #ارسطو عقل را به طرزی افراط گونه می ستودند و “عقل را تکیه گاه حقیقت” می دانستند.می توان گفت استدلال و پیرو عقل بودن به خاطر محبوب بودن آن نیست بلکه به دلیل لزوم آن است. اما با تمام این توصیفات،#نیچه غریزه را باهوش‌تر از هر عقلی دانست!
دورانت نیز معتقد است که گاه غریزه بر عقل استیلا می یابد،آنجا که پای دوست داشتن به میان می آید.چرا که تجربه-همان احساس متراکم- به ما آموخته است که لحظه ای #عشق به سالیانی #اندیشه می ارزد.
از سوی دیگر دورانت عقیده دارد که غرایز خودخواهند و تنها در جهت منافع خود کار می کنند،تنها ارضا خود را می خواهند ولو به قیمت فدا کردن تمام شخصیت فرد،او غریزه جنسی را به عنوان تمثیل می آورد که فرد را بدون هیچ توجهی به نتایج دچار آشفتگی می نماید.
#کنفسیوس می گفت؛“فرق انسان و حیوان خیلی کم است ولی بعضی از مردم همین اندک را نیز دور می اندازند.”
در این که هرآنچه بر اندیشه ما بیفزاید ما را از یقینات و مأمن آرام مان دور می نماید شکی نیست اما زندگی بدون تعقل نیز آدمی را سزا نیست که؛“سقراط بودن و به زندان رفتن بهتر از دیو بودن و بر تخت نشستن”.

📚 #لذات_فلسفه
#ویل_دورانت
👤 گردآوری #الهام_اولیائی

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
دو چیز اندوه را از میان می برد، دیدارِ دوستان و همنشینی با خردمندان.

👤 #ارسطو
l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ همه چیز پر از خدایان است.

👤 #تالس، سده 6 پیش از میلاد
از او به عنوان اولین فیلسوف یاد می کنند.
#ارسطو درباره او گفته‌است: «تالس کسی است که در سرآغاز فلسفه است.»

(Thales of Miletus)

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ فضیلت بر دوگونه است: عقلی و اخلاقی، که با دو جزء نفس متناضرند. فضایل عقلی از آموختن حاصل می شوند و فضایل اخلاقی از عادت وظیفه قانون گذار است که با پدید آوردن عادت های خوب شهروندان را خوب سازد. ما با انجام کار های عادلانه عادل می شویم. در مورد فضائل نیز قضیه بر همین منوال است. #ارسطو می پندارد که اگر مارا به کسب عادت های خوب وادار کنند زمانی خواهد رسید که از انجام دادن کار های خوب لذت خواهیم برد. اینجا انسان هملت را به یاد می آورد که به مادرش میگوید:
فضیلت را اگر نداری بر خود ببند.
دیو رسوم شعور را می خورد
و عادت های شیطانی دارد،
که به کار های پسندیده و زیبا نیز
لباس برازنده می پوشاند!

👤 #برتراند_راسل
📚 #تاریخ_فلسفه_غرب
■ فصل بیستم / اخلاق ارسطو

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
■ هرگاه تمام بلاها و سختی های بشر را در یك جا جمع كنند و در میان مردم تقسیم نمایند، بدبخت ترین مردم چون سهم خود را ببینند، از سهم نخستین خویش راضی شده، لب از شكایت می بندند.

👤 #ارسطو
l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
Ещё