فلسفه و ادبیات

#زنون
Channel
Logo of the Telegram channel فلسفه و ادبیات
@Philosophers2Promote
8.85K
subscribers
839
photos
88
videos
885
links
برترین مطالب ادبی و فلسفی @Hichism0 برای تبلیغات به این آیدی پیام دهید کانال های پیشنهادی @Philosophy3 فلسفه @Ingmar_Bergman_7 اینگمار برگمان @bookcity5 شهر کتاب @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
■ رواقیون, (برای مثال #خریسیپوس، #زنون، #سیسرو، #مارکوس_اورلیوس)
معتقد بودند که وقتی یاد بگیرید که خوب زندگی کنید یعنی یاد می گیرید خوب بمیرید و برعکس‌‌، وقتی یاد بگیرید که خوب بمیرید‌، یاد میگیرید خوب زندگی کنید.

#سیسرو معتقد بود: (فلسفی اندیشیدن، آماده شدن برای مرگ است.)

سنت #آگوستین نوشته است: (تنها در رویارویی با مرگ است که خویشتن انسان متولد میشود)
بسیاری از راهبان قرون وسطی در مکان زندگی خود، یک جمجمه ی انسان نگه می داشتند تا توجه خود را به اخلاقیات متمرکز کنند و از آن، درس زندگی بگیرند.
مونتنی (نویسنده ی فرانسوی) پیشنهاد داد نویسندگان، اتاقی را برای نوشتن انتخاب کنند که پنجره ی آن به قبرستان باز شود تا اندیشه ی نویسنده را باز کند.

به این طریق به صُوَر دیگر، معلمان بزرگ به ما یاد آور شده اند که هر چند مرگ جسمانی، ما را از میان می برد ولی آگاهی از مرگ، نجاتمان می دهد.

📚 #خیره_به_خورشید_نگریست
👤 #اروین_یالوم

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️ #لوکیوس_سنکا

Lucius Annaeus Seneca
 (c. 4 BC – AD 65)

لوکیوس سِنِکا, معروف به سنکای جوان (متولد ۴ قبل از میلاد و درگذشته ی ۶۵ بعد از میلاد) اهل رم، فیلسوف رواقی، سیاستمدار،  نمایشنامه نویس، معلم و مشاور  نرون بود. او مجبور شد به اتهام همدستی در توطئه قتل امپراتور  خودکشی کند، پدر وی سنکای بزرگ نام داشت.

از سنکا ۹ نمایشنامه تراژدی و یک کمدی به جا مانده‌است:
هرکول دیوانه – زنان تروا – زنان فینیقی – مدیا – فدرا – اودیپوس (اودیپ) – توئستس – آگامنون و هرکول در اوتا

سنکا نیز همچون نویسندگان هم عصر خود به شدت تحت تأثیر هنر و ادبیات یونان بود.

او معتقد بود که طبیعت معیاری است که انسان باید هماهنگ با آن زندگی کند و اصل برابری انسانها را قبول داشت.

سنکا (نقل قول):
انسان تکلیفی اخلاقی دارد، امّا این تکلیفی است در قبال جامعه بزرگ بشری نه صرفاً در قبال شهروندان کشور خود. دولت بازتاب طبیعت شر انسان است.

و این تفکر رواقی در آثارش بخصوص زنان تراخیس بخوبی مشهود است.

سنکا در سال ۴ قبل از میلاد در کوردوبا واقع در اسپانیا در یک خانواده اکوئستر (سفیران) متولد شد. در جوانی به رم رفت ودر آنجا مطالعات فلسفی زیادی با استادانش آتالوس و فابیانوس انجام داد. به دلیل توان بالایی که در عرصه سخن سنجی و فن خطابه داشت، به سنا راه یافت و در آنجا در مدت حکومت کالیگولا از مقام و منزلت بالایی برخوردار شد.

اما در سال ۲۱ پس از میلاد به خاطر محکومیت پرنسس جولیا لیویلاس، خواهر کالیگالونوس که به دلیل حسادت مسالینا متهم شده بود، از پست خود برکنار و به کورسنا تبعید شد و تنها در سال ۲۹ میلادی و پس از ۸ سال تبعید، مورد عفو آگریپینا، امپراتوریس جدید توانست به رم بازگردد و به سفارش امپراتور کلاودیوس در نقش معلم نرون جوان مشغول بکار شود و به تعلیم و تعلم امپراتور آینده اهتمام ورزد. در اکتبر ۵۴ میلادی، کلاودیوس (عموی کالیگولانوس) با دسیسه امپراتوریس آگرپینا به طرز مشکوکی مرد و به این ترتیب نرون بر تخت سلطنت نشست. پس از مرگ کلاودیوس، سنکا بیشتر مورد علاقه نرون قرار گرفت و به عنوان مشاور او معرفی شد. بطوری که در حقیقت اداره کننده سیاست امپراتوری، سنکا بود و به مدت ۷ سال تمام وظایف نرون را انجام می‌داد یا سازماندهی می‌کرد. مورخان از این تاریخ به عنوان بهترین دوره حکومت نرون یاد می‌کنند. اما نرون برای تشکیل یکحکومت استبدادی نقشه‌هایی در سر می‌پروراند که این نقشه‌ها را پس از فتح بریتانیک اجرا کرد. سنکا نیز پس از این فتح که همزمان با مرگ دوستش «آفرانیوس بورو» شد، در سال ۶۲ فکر کرد که از عالم سیاست خارج شود و به زندگی شخصی خود با خط مشی میانه‌روی و حفظ تعادل بپردازد. اما سرنوشت به نحو دیگری رقم خورده بود، بطوری که در سال ۶۵ دسیسه‌ای برضد نرون برملا شد که از سوی رئیس اربابان رم، کالپورنیوس پیزو، طراحی شده بود. افشای این دسیسه شخصیت‌های عادی، نظامی و دولتی را در مظان اتهام قرار داد. نرون با لذت، اتهام استاد و مشاور خود را پذیرفت و به این ترتیب سنکا از شاگرد خود حکم مرگ دریافت کرد. سنکا در واپسین روزهای زندگی خود در سال ۶۵ میلادی سعی کرد در مقابل استبداد نرون ایستادگی کند و بدون ترس از مرگ حتی اعلام کرد که از تمام روزهای زندگی اش لذت برده‌است و بنابراین واهمه‌ای از مرگ ندارد.

#سنکا در آثار خود آشکارا مبانی اعتقادی فلسفه رواقی را گسترش می‌دهد و خود یکی از تأثیرگذارترین متفکران رواقی‌گری بود. فلسفه رواقی رایج‌ترین و پرنفوذترین فلسفه دوران یونانی مآبی بوده‌است. این فلسفه بیش از فلسفه اپیکور در زمان خود بر عرصه اندیشه سیاسی تأثیر گذاشته‌است. فلسفه رواقی را یک اندیشمند فنیقی به نام #زنون در آتن بنیان گذاشت. رواقیان نظریهٔ #هراکلیتوس دربارهٔ «لوکوس» را پایهٔ جهان بینی خود قرار دادند. «لوگوس» در فلسفه رواقی به طبیعت یا تقدیری تعبیر شد که به مثابهٔ قانونی ازلی و ابدی بر کل عالم و فساد حاکم است. لوگوس در واقع روح مادی عامل و شامل عالم به حساب آمد. وجوه متخلف اندیشه رواقی، از جمله فلسفه اخلاق و نظریهٔ جهان‌وطنی رواقیان نیز از این جهان بینی استخراج می‌شد. اندیشه بزرگ برادری جهانی از آموزه‌های مهم فلسفه رواقی است. فلسفه رواقی که گاهی از آن به عنوان یک مذهب یاد می‌شود در میانه راه بین فلسفهٔ کلاسیک یونان و دین مسیح است. مکتب رواقی یا مذهب رواقی راه را برای پیدایش تفکر جدیدی در تاریخ که به عنوان مسیحیت شناخته می‌شود باز کرد. به این ترتیب تفکر رواقی نقش نقاله رااز فلسفه کلاسیک یونان به تفکر مسیحیت ایفا کرده‌است.

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️#زنون کیستیونی در جزیره قبرس متولد گردید، او بنیانگذار مکتب رواقی است.
داستان‌های مختلفی از زندگی زنون روایت شده‌است، در یکی از این حکایت‌ها گفته‌اند که او یک تاجر بوده‌است که بعد از ورشکستگی به آتن آمده و در یک کتاب فروشی مشغول به کار شده‌است.

ایده‌ها و دیدگاه‌های او را به سه قسمت تقسیم کرده‌اند،منطق، فیزیک (جهان طبیعت نه علم فیزیک) و اخلاق و هدف اصلی او رسیدن به خوشبختی ار راه طبیعت است.

رواقیون از حیث مادیت پیرو #هراکلیتوس بوده و به جوهر فرد قائل نیستند، بلکه معتقدند که ماده به اجزای غیرمتناهی تقسیم می‌شودو آتش است که این اجزا را به هم ترکیب داده و تبدیل به جسم واحد می‌کند، همچنین معتقدند که خداوند در همه جهان حلول کرده و انسان هم که جزیی از طبیعت است باید رفتارش مطابق عقل باشد که از این جهت به رواقیون، حلولیان نیز گفته‌اند.

مشهور است که زنون در زیر یک رواق می نشست و تدریس می کرد.
اکثر آثار او از بین رفته اند و فقط بخش هایی از آن ها باقیست.

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
آشنایی با #فیثاغورس

#فیثاغورث، فیلسوف و ریاضیدان یونان باستان (۵۶۹–۵۰۰ پیش از میلاد) بود. او نخستین کسی بود که توانست اصول پراکنده‌ای را که ریاضیدانان نخستین عمدتاً با استقرا و آزمون و خطا کشف کرده بودند، بر پایهٔ اصول و براهین قیاسی بنا کند.

باید گفت که او نیز همچون سه فیلسوف قبل تلاش می‌کرد که به اصل و آخه‌ی اشیاء علم پیدا کند.
اما شاید بسیار عجیب باشد که او چه چیزی را اصل و ماده المواد همه چیز دانست؛ عدد! در نزد او و پیروانش اصل همه چیز به عدد باز می‌گردد و همه چیز از عدد است.

■ زندگی

فیثاغورس در جزیرهٔ ساموس، نزدیک کرانه‌های ایونی، زاده شد. او در عهد قبل از #ارشمیدس، #زنون، #زنوفانس و #اودوکس (۵۶۹ تا ۵۰۰) پیش از میلاد می‌زیست.

در جوانی به سفرهای زیادی رفت و این امکان را پیدا کرد تا با افکار مصریان باستان، بابلیان و مغان ایرانی آشنا شود. تقریباً، ۲۲ سال در سرزمین‌های خارج از یونان بود و چون از سوی پولوکراتوس، شاه یونان، به آمازیس، فرعون مصر سفارش شده بود، توانست به سادگی به رازهای کاهنان مصری دست یابد. سال‌ها در مصر ساکن بود و در خدمت کاهنان و روحانیان مصری به شاگردی پرداخت و علوم مختلف آموخت. سپس از آنجا روانه بابل شد و شاگردی را از نو آغاز کرد. او در بابل به حالت اسارت زندگی می‌کرد تا اینکه به همراه داریوش اول به پارس آمد و از تخت جمشید که در حال ساخت بود دیدن کرد.

در حدود سال ۵۳۰ قبل از میلاد، از مصر بازگشت، و در زادگاه خود مکتب اخوتی (که امروزه برچسب مکتب فیثاغورس بر آن خورده‌است) را بنیان گذاشت که طرز فکر اشراقی داشت. هدف او از بنیان نهادن این مکتب این بود که بتواند مطالب عالی ریاضیات و مطالبی را تحت عنوان نظریه‌های فیزیکی و اخلاقی تدریس کند و پیشرفت دهد.

شیوهٔ تفکر این مکتب با سنت قدیمی دموکراسی، که در آن زمان بر ساموس حاکم بود، متضاد بود؛ و چون این مشرب فلسفی به مذاق مردم ساموس خوش نیامد، فیثاغورس به ناچار، زادگاهش را ترک گفت و به سمت شبه جزیره آپتین رفت و در کراتون مقیم شد.

■ ازدواج و موسیقی

گفته می‌شود که او با یک زن فلسفه دان به اسم تیانو که از طرفدارانش بود ازدواج می‌کند. آن‌ها صاحب ۱ پسر به اسم تلاگوس، و ۳ دختر به اسم دامو ، اریگ نته، و ماییاً می‌شوند. به روایتی اولین کسی که کشف کرد موسیقی می‌تواند با زبان ریاضی بیان شود فیثاغورث بود. نقل است در شهر گذر می‌کرده که صدای چکش زدن آهنگری توجه اش را جلب می‌کند. نزدیک آهنگر می‌رود و مشاهده می‌کند که هر چکش یک صدای خاص و یکنواخت خود را دارد. او فرمول صدای آن‌ها را به ریاضی پیدا کرده و می‌نویسد. به قولی برای اولین بار موسیقی نوشته می‌شود. البته این روایت تکذیب می‌شود چرا که فرمول ابداعی فیثاغورث برای سازهای سیمی نوشته شده، نه سازهای کوبه‌ای، آنچه به نظر قطعی می‌آید این است که فیثاغورث توانسته بود به فرمولی ریاضی برای نوشتن موسیقی دست یابد.

■ ستاره‌شناسی

او اولین کسی بود که در بیش از ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، گرد بودن زمین را مطرح نمود و بیان کرد که زمین دارای دو قطب شمال و جنوب بوده و به دور خورشید می‌گردد.

■ رابطه #فیثاغورس

فیثاغورس دانشمند و ریاضیدان یونان باستان، با تحقیق بر روی مثلث قائم الزاویه به این نتیجه رسید که همواره مساحت مربعی که با وتر یک مثلث قائم الزاویه ساخته می‌شود برابر است با مجموع مساحت دو مربعی که با اضلاع زاویه قائم ساخته می‌شود و این قانون بعدها به عنوان رابطهٔ فیثاغورس نامیده شد. در هر مثلث قائم الزاویه، مجذور وتر برابر است با مجموع مجذور دو ضلع زاویهٔ قائمه.
■ درباره فیثاغورس

این جمله معروف را دوستدارانش در رثای او گفته‌اند: «Sic transit gloria mundi» یعنی
افتخارات جهان چنین می‌گذرند

#پروکلوس دربارهٔ #فیثاغورث می‌گوید:

فیثاغورس این علم (علم ریاضیات) را به شکل آزاد آموزشی، امتحان کردن قواعد آن از آغاز و جستجوی قضایا به روشی غیر مادی و ذهنی تغییر داد. او نظریه متناسب‌ها و ساخت اشکال کیهانی را کشف کرد.

■ همچنین #برتراند_راسل درباره فیثاغورس می‌نویسد:

هیچ‌کس را نمی‌شناسم که در عالم اندیشه به اندازهٔ فیثاغورس تأثیرگذار بوده باشد.

■ مکتب #فیثاغوری

فیثاغورس از شاگردانش انجمنی در شهر کُرُتُن در جنوب ایتالیا تشکیل داد. او در آنجا نه تنها به آموزش ریاضیات می‌پرداخت، بلکه از ریاضیات نتایج عرفانی می‌گرفت.

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ «مختصری در باب “#عقل در برابر #غریزه” چنانچه #ویل_دورانت می نگارد»

#هیوم معتقد بود که اگر عقل با رفتار کسی سازگار نباشد آن شخص بر ضد عقل خواهد ایستاد.
#زنون نیز عقل و استدلال را به باد استهزا گرفت و آن را پوچ دانست.
با این حال مردم یونان و رم که در عین لذت جویی مردمی زاهد و اهل ریاضت بودند هرگاه #عقل و #شهوت را در مقابل هم می یافتند به آسانی از خرد پیروی می نمودند.
با گذشت زمان نیروی عرفانی که امیدها و آرزوهای انسانی را در بر داشت و تسلی بخش ستمدیدگان و تنگدستان بود از شرق به یونان تاخت و به راحتی جایگزین دنیای عقلانی شد.
#روسو انسان متفکر را حیوان فاسد خواند.
#کانت سخنان #زنون را تکرار کرد که به اروپاییان گفت “به خدا و اختیار و پایندگی روح معتقد باشند زیرا عقل در پذیرفتن اینکه انسان با سعی و عمل به بهشت می‌رود ناتوان است.”
#شوپنهاور عقل را بنده مطیع اراده و #فروید آن را پوششی بر غرایز و شهوات خواند.
امّا #غریزه چیست؟
غریزه،واکنشی ست که آدمی برای رفع نیازمندیهای دائمی خود بی آنکه به تأمل و اندیشه نیاز داشته باشد نشان می دهد،باز بعبارتی دیگر،غریزه تعلقات و خواست هایی از احساس و واکنش است که در سرشت آدمی نهاده شده است.
#دورانت،عقل را پاسخی کلی در مقابل وضعی کلی و در مقابل غریزه را پاسخی کلی به وضعی خاص می داند که در آن نیازی احساس می گردد.
هر غریزه با حسی انفعالی همراه است و تقریبا در هر شخص در برابر هر غریزه،ضد آن نیز موجود است که عواملی همچون محیط می توانند یکی از آن ها را برگزیده و قوت بخشند.
شاید برای زندگانی ابتدایی دوره شکار غریزه کافی بود اما آنجا که تمدن آغاز شد،دیگر نمیشد به غرایز اکتفا کرد پس زندگی از عقل یاری جست.
فیلسوفانی چون #افلاطون و #ارسطو عقل را به طرزی افراط گونه می ستودند و “عقل را تکیه گاه حقیقت” می دانستند.می توان گفت استدلال و پیرو عقل بودن به خاطر محبوب بودن آن نیست بلکه به دلیل لزوم آن است. اما با تمام این توصیفات،#نیچه غریزه را باهوش‌تر از هر عقلی دانست!
دورانت نیز معتقد است که گاه غریزه بر عقل استیلا می یابد،آنجا که پای دوست داشتن به میان می آید.چرا که تجربه-همان احساس متراکم- به ما آموخته است که لحظه ای #عشق به سالیانی #اندیشه می ارزد.
از سوی دیگر دورانت عقیده دارد که غرایز خودخواهند و تنها در جهت منافع خود کار می کنند،تنها ارضا خود را می خواهند ولو به قیمت فدا کردن تمام شخصیت فرد،او غریزه جنسی را به عنوان تمثیل می آورد که فرد را بدون هیچ توجهی به نتایج دچار آشفتگی می نماید.
#کنفسیوس می گفت؛“فرق انسان و حیوان خیلی کم است ولی بعضی از مردم همین اندک را نیز دور می اندازند.”
در این که هرآنچه بر اندیشه ما بیفزاید ما را از یقینات و مأمن آرام مان دور می نماید شکی نیست اما زندگی بدون تعقل نیز آدمی را سزا نیست که؛“سقراط بودن و به زندان رفتن بهتر از دیو بودن و بر تخت نشستن”.

📚 #لذات_فلسفه
#ویل_دورانت
👤 گردآوری #الهام_اولیائی

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.