فلسفه و ادبیات

#آرتور_شوپنهاور
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه و ادبیات
@Philosophers2Продвигать
8,85 тыс.
подписчиков
839
фото
88
видео
885
ссылок
برترین مطالب ادبی و فلسفی @Hichism0 برای تبلیغات به این آیدی پیام دهید کانال های پیشنهادی @Philosophy3 فلسفه @Ingmar_Bergman_7 اینگمار برگمان @bookcity5 شهر کتاب @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
▪️بی حوصلگی نادانان و رنج دانایان
.
حاصل فراغت برای بيشتر انسان ها چيست؟
حاصل آن، هرگاه كه لذات حسی يا كارهای احمقانه اوقاتشان را پر نكند، هميشه بی حوصلگی و كسالت است. اينكه زمان فراغت چقدر بی ارزش است از نحوه ی گذراندن آن معلوم ميشود.
فراغتی كه آريوستو آن را "بی حوصلگی نادانان" مينامند.
دغدغه ی فكری مردم عادی فقط اين است كه وقت بگذرانند، اما دغدغه ی كسی كه استعدادی دارد اين است كه از آن استفاده كند.
دليل اينكه انسان هايی كه فكری محدود دارند انقدر گرفتار بی حوصلگی هستند اين است كه شعورشان چيزی جز وسيله ی برانگيختن اراده ی ايشان نيست.
حال اگر انگيزه ای در دسترس نباشد، اراده ی آدمی منفعل می ماند و شعور غالب ميگردد و چون شعور مانند اراده، خود بخود فعال نميشود، در نتيجه نيروها در كل وجود آدمی به حالت سكونی وحشتناك در می آيند كه اين حالت بی حوصلگی ست.

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #در_باب_حکمت_زندگی

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
■ هر تغییری در جهان مادی تنها مادامی می تواند ظاهر شود که تغییر دیگری بی واسطه بر آن مقدم بوده باشد؛

این محتوای صحیح و کامل قانون علیت است. اما در فلسنه هیچ مفهومی به اندازه ی مفهوم علت مورد سوء استفاده واقع نشده، چه با نیرنگ عمدی و چه با اشتباه سهوی در برداشت بسیار وسیع از آن، و اتخاذش به شکل بسیار عام، در تفکر انتزاعی.

از مدرسی گری به بعد، در واقع از افلاطون و ارسطو به بعد، فلسفه بیشتر نوعی سوءاستفاده از مفاهیم عام بوده، مفاهیمی مانند جوهر، زمینه، علت، خیر، کمال، ضرورت، امکان، و بسیاری مفاهیم دیگر. گرایش اذهان به بهره برداری از این گونه مفاهیم انتزاعی و پردامنه تقریباً در همه ی دوره ها خود را نشان میدهد.

در نهایت ممکن است این به خاطر نوعی کاهلی عقل باشد، عقلی که نظارت دائمی بر اندیشه از طریق ادراک را بسیار دشوار می یاید. سپس به تدریج این مفاهیمِ بیش از اندازه عریض و وسیع همچون نمادهای جبری به کار گرفته، و همچون این نمادها همه جا را پر می کنند. به این ترتیب، فلسفه ورزی رو به انحطاط می گذارد و تبدیل می شود به آمیزش صرف، نوعی شمارش طولانی، که (همچون هر شمارش و محاسبه ای) صرفاً نیازمند قوای ذهنی اندک است و این قوا را به کار می گیرد. در واقع، پیآمد این امر در نهایت صرفاً می شود نوعی نمایش الفاظ، که حیرت انگیزترین نمونه ی آن در هگل گرایی خرفت کننده ی امروزی به چشم می خورد، یعنی جایی که تا سرحد جفنگ محض پیش برده می شود. اما مدرسی گری نیز اغلب بدل به شعبده ی لفظی می شده. در واقع، حتی منشاً طوبیقای ارسطو-اصول بسیار انتزاعی که برداشت کاملاً عام از آنها شده، و می توانستند برای متفاوت ترین انواع موضوعات به کار گرفته، و همه جا برای بحث له و یا علیه وارد بازی شوند - نیز در آن استفاده ی نادرست از مفاهیم عام واقع شده است.

در تالیفات مدرسیان، به ویژه در تالیفات توماس آکوئیناس، به نمونه های بی شماری از شیوه های استفاده از چنین انتزاعاتی بر میخوریم. اما فلسفه، تا پیش از لاک و کانت، در حقیقت راه مدرسیان را دنبال می کرد؛ عاقبت آین دو مرد توجه خود را معطوف به خاستگاه مفاهیم کردند.

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_همچون_اراده_و_تصور
📖 صفحه 544

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ سخنان بزرگان درباره ی #زن

من انکار نمیکنم که زنان احمق هستند!
خداوند بزرگ آن ها را اینگونه خلق کرد؛
تا هم سطح مردان باشند...!

👤 #جرج_الیوت

حدس یک زن بسیار دقیق تر از
یقین یک مرد است!

👤 #رودیارد_کیپلینگ

اگر بتوانی یک زن را بخندانی،
می توانی او را وادار به انجام هر کاری کنی!

👤 #مریلین_مونرو

وقتی زنی با تو صحبت میکند
گوش بده که با چشمانش چه میگوید!

👤 #ویکتور_هوگو

دست های زنانه بی سر و صدا
تمام کارها را سامان میدهند!

👤 #فرانتس_کافکا

مردان ذاتا نسبت به یکدیگر بی تفاوت هستند،
زنان ذاتا با هم دشمن هستند!

👤 #آرتور_شوپنهاور

من که از قول مردانه خیری ندیدم
خیلی مردی قول زنانه بده !

👤 #زویا_پیرزاد

ذات زنان همین است؛
وقتی که دوستشان داریم ما را
دوست ندارند
و دوستمان دارند وقتی که
ما دوستشان نداریم!

👤 #میگل_سروانتس

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
▪️اگر به طور کلی پرسیده می‌شد که این به اصطلاح کرامت انسان بر چه چیزی مبتنی است، فورا پاسخ می‌دادند که مبتنی بر اخلاق انسان است.

اماحتی سوای این هم، این طور به نظر می‌رسد که، برای موجودی چون انسان که ارادۂ گناه کاری دارد و عقلی محدود و جسمی ضعیف و آسیب پذیر، مفهوم کرامت تنها به شکل کنایی کاربردپذیر است :
انسان چطور می‌تواند به خودش ببالد؟ انسانی که نطفه اش در گناه بسته شده و تولدش مجازات، و حیاتش زحمت، و مرگش محکومیت است.

بنابراین من مایلم در مقابل اصل اخلاقی فوق الذكر #كانت قاعده ی زیر را مطرح کنم.
در مورد هر انسانی که با او تماس پیدا می کنی، فرقی نمی‌کند که باشد، سعی
نکن براساس ارزش و کرامتش ارزیابی عینی ای از او به عمل آوری. به بدطینتی و کوته بینی و افکار منحرفش نگاه نکن؛ چون آن یک به راحتی می‌تواند تو را به سوی تنفر از وی بکشاند و این یک به سوی تحقیر وی. در عوض، توجهت را تنها معطوف رنجها و حوایج و بی‌قراری ها و دردهایش کن. آن گاه همواره با او احساس خویشاوندی خواهی کرد؛ با او همدرد خواهی شد؛ و به جای تنفر یا تحقیر شفقتی را تجربه خواهی کرد که همان محبت برادرانه ای است که انجيل ما را به سویش فرا می‌خواند.

راه فرو خوردن نفرت و تحقیر به هیچ وجه جستن به اصطلاح «کرامت» انسان نیست، بلکه برعکس، نگریستن به او به سان موجودی قابل ترحم است.

📚 #در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور
▪️متعلقات_و_ملحقات - درباب اخلاق
📖 صفحه : 387 - 386

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■‌ یکی از نکات مهم حکمت زندگی عبارت از این است که توجه خود با به طور متناسب به حال و آینده معطوف داریم، تا یکی از این دو موجب ضایع شدن دیگری نشود.

بسیاری از آدمیان زیاده از حد در حال زندگی می‌کنند که این ها سبکسرانند و دیگران بیش از اندازه، در آینده، که این‌ها افرادی بزدل و محتاط اند. به ندرت کسی راه اعتدال پیش می‌گیرد. کسانی که با کوشش و امید فقط در آینده زندگی می‌کنند، همواره روبروی خود را می‌بینند و با ناشکیبایی به سوی آینده می شتابند که به زعم آنان سعادت حقیقی را به ارمغان خواهد آورد، اما در این میان با بی توجهی از کنار زمان حال می‌گذرند و از آن لذتی نمی چشند. این افراد به رغم داشتن چهره ای که عاقلانه تر از سن شان به نظر می رسد، به آن خران ایتالیایی شباهت دارند که در جلوی سرشان، دستهای کاه را به چوبی آویخته اند، و این خران به امید رسیدن به کاه تندتر میدوند.

چنین کسانی به همه هستی خود خیانت می ورزند، زیرا تا دم مرگ پیوسته به طور موقت زندگی می‌کنند. به جای آنکه مدام دلمشغول نقشه ها و نگرانی های آینده باشیم یا خود را به دست حسرت زمان از دست رفته بسپاریم، هرگز نباید فراموش کنیم که فقط زمان حال است که واقعی و حتمی است. برعکس آینده تقریبا همیشه جز آن است که تصور می‌کنیم، حتی گذشته هم طور دیگری بوده است و در واقع به طور کلی هر دو از آنچه به نظر می رسد، اهمیت کمتری دارند. زیرا فاصله که موجب می‌شود اشیاء در چشم کوچک تر جلوه کنند، در تصور آدمی وقایع را بزرگ تر جلوه می‌دهد.

فقط زمان حال حقیقت و واقعیت دارد. زمان حال، آن چیزی است که به طور واقعی محقق شده است و زندگی ما در آن جای دارد. بنابراین، بهتر است که پیوسته با شادمانی، قدر آن را بدانیم و در نتیجه، از هر دمی که قابل تحمل و فارغ از زشتی یا رنج است، آگاهانه لذت ببریم، یعنی دم را با یاد آرزوهای از دست رفته در گذشته با نگرانی ها درباره آینده با ترشرویی تیره و تار نکنیم، زیرا از خود راندنِ لحظه‌های نیک حال برای ناراحتی‌های گذشته یا نگرانی‌های مربوط به آینده ابلهانه است.

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #در_باب_حکمت_زندگی

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
‌همانگونه که قدم برداشتن‌مان را به عنوانِ سقوطی که مداوماً جلویِ آن گرفته می‌شود می‌شناسیم، واضح است که حیاتِ جسم‌مان نیز تنها مُردنی است که دائماً جلوی آن گرفته می‌شود و مرگی است که دائماً به تأخیر افتاده. سرانجام، هوشیاری و فعالیتِ ذهنِ ما نیز کسالتی است که دائما به تعویق می‌افتد.
هر نفسی که برمی‌آوریم مرگ را که همواره به سوی ما هجوم می‌آورد دفع می‌کند. به این طریق، هر لحظه با آن مبارزه می‌کنیم، و مجدداً با فواصلِ طولانی‌تر از طریقِ غذایی که می‌خوریم، هر خوابی که می‌کنیم، هرگاه که خود را گرم می‌کنیم و الی آخر.


نهایتاً این مرگ است که باید فائق آید زیرا پیش از این به خاطرِ تولد قُرعه‌ی ما شده است و پیش از این که شکارِ خود را ببلعد صرفاً مدتی با آن بازی می‌کند. امّا، «ما با اشتیاق و علاقه‌ی فراوان، درست به همان نحو که یک حُبابِ صابون را تا حد و اندازه‌ی ممکن، هرچند با این یقین که خواهد ترکید، باد می‌کنیم، تا جای ممکن به زندگیِ خود ادامه می‌دهیم.»


👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_همچون_اراده_و_تصور
■ جلد اول-دفتر چهارم-صفحه : 309


l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ انسان افسرده، در برابر جریانی که احتمال خوب بودن یا بد بودنِ سرانجامش مساوی است، از سرانجام بد خشمگین یا اندوهگین می شود، اما از سرانجام خوب شاد نمی گردد.

برعکس، انسان شاد از سرانجام بد، نه خشمگین می شود، نه اندوه می خورد، اما از سرانجام نیک شاد می شود.

اگر از ده تصمیم فردی که دچار افسردگی است، نُه تصمیم با موفقیت عملی شود، ان فرد، احساس شادی نمی کند بلکه بابت آن یک مورد ناموفق به خشم می آید. برعکس، انسان شاد می تواند فقط با یک موفقیت خود را تسلی دهد و از آن شاد شود.

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #فلسفه_غرب

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ به جای آنکه مُدام دلمشغول نقشه‌ها و نگرانی‌های آینده باشیم یا خود را به دست حسرت زمان از دست رفته بسپاریم، نباید فراموش کنیم که فقط زمان حال است که واقعی و حتمی است.

👤 #آرتور_شوپنهاور

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ آنچه آدمی در خود دارد، برای خرسندیش در زندگی، اساسی ترین امر است.
غالب کسانی که مبارزه برای رفع نیازهایشان را پشت سرگذارده اند، فقط به این علت که مایه ای اندک دارند، در واقع به اندازهٔ کسانی ناراضی اند که هنوز به منظور رفع نیازهای خود با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند.
خلا درونی، کسالت باری تخیل و فقر ذهنی، آنان را به سوی جمع می راند، جمعی که خود از این گونه افراد تشکیل شده است:
زیرا هرکس از همسان خویش لذت میبرد. آنگاه با هم به جستجوی تفریح و سرگرمی می روند و آن را نخست درلذات حسّی، خوشگذرانی های گوناگون و سرانجام در عیاشی افسارگسیخته می یابند. علت اسراف بی حسابی که جوان یک خانوادهٔ ثروتمند با آن، میراث کلان خود را در اندک زمانی به باد می دهد، چیزی نیست مگر یکنواختی کسل کنندهٔ ناشی از همین فقر و خلا ذهنی که وصف آن رفت.
چنین جوان به ظاهر ثروتمندی که با فقر درونی وارد جامعه شده است، بیهوده می کوشد با به دست آوردن همهٔ چیزهایی که در بیرون وجود دارد، ثروت ظاهری را جایگزین غنای درونی کند. او به پیر فرتوتی می ماند که میکوشد با رایحهٔ دختران جوان، خود را تقویت کند. به این ترتیب، سرانجام فقر درونی موجب فقر بیرونی نیز می گردد.

📚 #در_باب_حکمت_زندگی
👤 #آرتور_شوپنهاور

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ اندرزها و اصول راهنمای عمل

به طور کلی یکی از بزرگترین و رایج ترین بی خردیها این است که زندگی را مو به مو برنامه ریزی کنیم و تفاوتی نمی کند که این برنامه ریزی به چه نحو باشد، زیرا این کار به ویژه به معنای امید بستن به عمری طولانی است که کمتر کسی به آن دست می یابد. اما هر قدر هم عمر کنیم، باز آن طول عمر برای برنامه ی ما کوتاه خواهد بود. زیرا به انجام رسانیدن برنامه، همیشه بیشتر از آنچه فرض کرده ایم به درازا می کشد. به علاوه چنین برنامه هایی، مانند همه ی امور انسانی، آن قدر با شکست و مانع روبرو می شوند که به ندرت می توان آن را به هدف نهایی رسانید و باری اگر هم سرانجام به همه ی آنها دست یابیم، به تغییراتی که مرور زمان در ما ایجاد می کند توجهی نکرده و آن را به حساب نیاورده ایم. یعنی این واقعیت را در نظر نگرفته ایم که توانایی های ما در طول زندگی نه برای کار کردن تداوم می یابد، نه برای لذت بردن. به این علت غالبا در جهت رسیدن به هدفهایی می کوشیم که وقتی سرانجام به آنها دست یافتیم، دیگر فراخور حال ما نیستند. گاهی هم سالهای زیادی را در فراهم کردن مقدمات کاری می گذرانیم، بی آنکه آگاه باشیم که نیرویمان در این بین برای انجام آن کار از ما سلب شده است.
آری، غالبا از ثروتی که با زحمت مستمر و تحمل خطرات فراوان حاصل کرده ایم، دیگر نمی توانیم استفاده کنیم و آن را برای دیگران به ارث می گذاریم، یا پس از سالها جنب و جوش سرانجام به منصبی می رسیم، اما دیگر از عهده ی انجام وظایف آن بر نمی آییم: یعنی آن چیزها دیرتر از موقع مناسب به دست ما می رسند، یا برعکس، دیرتر از موعد به مقصد می رسیم، زیرا ذوق و سلیقه ی زمانه در مورد دست آورد یا حاصل کار ما تغییر کرده است، نسلی نو قدم به عرصه نهاده است که علاقه ای به آن امور ندارد.


📚 #در_باب_حکمت_زندگی
👤 #آرتور_شوپنهاور

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ همه‌ ی احکام و مقررات کلی زیر پا گذاشته می‌شوند، چون مبنای آن‌ها این فرض غلط است که انسان‌ها تماما یک سره مثل هم ساخته شده‌اند؛ درحالی که حقیقت این است که تفاوت اساسی میان افراد از حیث عقل و اخلاق بی‌نهايت زیاد است.

📚 #در_باب_طبیعت_انسان
👤 #آرتور_شوپنهاور

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
هر نسلی، درگذر پر شتاب خود از گذرگاه هستی، تنها به آن میزان از دانش بشری که محتاج آن است نایل می آید و سپس بی درنگ ناپدید می شود.

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_و_تأملات_فیلسوف

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
حیوان سرشار از هستیِ محض است، بسیار بیشتر از انسان؛ هستیِ گیاه از حیوان نیز خالص‌تر است و انسانها هر کدام به تناسبِ میزانِ کودنی و کُندیِ ذهنِ خود خشنودی و خرسندی را در این هستی می‌جویند. از این رو در قیاس با انسان، زندگیِ حیوان محنت و صدالبته لذتِ کمتری به همراه دارد و با وجودِ رهایی از عذاب و اندوه و اضطراب، از چیزی به نام امید و آرزو تُهی است. بنابراین حیوان از آنچه بیشترین و بهترین شادی و خشنودی ها را نصیبِ ما میکند محروم است: از امید به آینده‌ای شاد و دمیدنِ روح در بازیِ خیال – دوچیزی که وجودشان را مدیونِ قُوه‌ی تخیلِ خود هستیم. حیوان اگر از اندوه رها است، درعوض از احساسِ امید محروم است؛ زیرا آگاهیِ او به حالِ حاضر و آنچه مُحققاً پیشِ رو می‌بیند محدود شده. حیوان تجسمِ انگیزش ها و هیجاناتِ بالفعل و حیّ و حاضر است و به همین دلیل آن عناصرِ بیم و امید و لذت و رنج که در طبیعتش نهفته‌اند – و وُسعتِ چندانی ندارند – تنها در تصادم با امورِ محقق و واقع، امورِ بالفعلِ پیشِ رو، فعال می‌شوند؛ حال آن که افق دیدِ انسان تمامیِ زندگیِ وی را در برمیگیرد و به آینده و گذشته نیز امتداد می‌یابد. این ویژگی، یعنی هوشِ غریزی و عقلِ معاشِ اصیلی که حیوانات نشان می‌دهند پی‌آمدی قابل ملاحظه دارد – مقصودم آن لذتِ خاموش، آن لذتِ آرامی است که از لحظه‌ی حال می‌بَرند. آرامشِ خیالی که گویا خاصِ حیوان است، اغلب فقدانش ما را عذاب میدهد و رنجور می‌سازد زیرا بسیاری اوقات به افکار و دلواپسی های خود اجازه میدهیم که ما را متأثر و ناخوش سازند. درواقع لذاتِ امید و آرزو در خود و به خودیِ خود چیزی در بر ندارند. لذتِ نهفته در امید و آرزو، بخشی از آن خشنودیِ حقیقیِ در پیِ انتظار است که انسان پیشاپیش از آن بهره‌مند می‌گردد. البته این چشمداشت بعد از تحققِ آرزو قدری رنگ می‌بازد چرا که اغلب کمتر از آنچه انتظارش را داشته‌ایم به رضایت می‌رسیم. اما لذاتِ حیوان چنین حالتی ندارد و بنابراین عقده و کمبودی هم در کارش نمی‌افتد زیرا خوشیِ بالفعلِ حالِ حاضر چیزی است که به تمام و کمال و بی‌عیب و نقص محقق میشود. به همین منوال، رنج و خسران نیز با وزنِ حقیقیِ خود حیوان را تحت فشار می‌گذارند؛ حال آن‌که در موردِ ما انسانها هراس از ابتلا به زیان و مضرات فشارِ آن را ده برابر شدیدتر و دردناک‌تر می‌سازد.

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_و_تأملات_فیلسوف
▪️درباب آلام جهان
📖 صفحه 96

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️تقلا و اضطراب و زحمت و وحشت،
خمیره‌ی اصلی زندگی اکثر انسانها است! اما اگر تمامی آمال انسان به‌ سرعت برآورده میشد، وی زندگی خود را صرف چه میکرد؟ با زمان و فرصت خود چه میکرد؟

اگر جهان بهشتی مملو از نعمت و التذاذ و آسایش می‌بود، سرزمینی با جوی‌های شیر و عسل، آن‌جا که هر مجنونی لیلی خود را بی‌دردسر و به سهولت می‌یابد، مردمان یا از کسالت و یکنواختی دق می‌کردند و یا خود را حلق آویز می‌ساختند، یا آن اندازه جنگ و جنایت و کشتار به راه می‌افتاد که عاقبت بشر رنجی به مراتب بیش از آن‌چه اکنون باید از دست طبیعت متحمل شود بر خود روا می‌داشت.

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_و_تأملات_فیلسوف

.l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️چه لذتی می‌بریم هنگامی که در نمایش و یا داستانی، دو دلداده‌ی جوان را می‌بینیم که برای بدست آوردنِ یکدیگر مبارزه می‌کنند؛- یعنی برای خواستِ #نوع - و پیران را که فقط در اندیشه‌ی سعادتِ #فرد هستند مغلوب می‌کنند. زیرا تلاش دو دلداده خیلی مهم‌تر، لذت بخش‌تر و موجه‌تر از هر چیز دیگری به نظرمان می‌رسد، چنان که نوع نیز مهمتر از فرد است.

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_و_تأملات_فیلسوف
▪️#متافیزیک_عشق

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
می توان گفت که عمر انسان در اصل نه بلند است، نه کوتاه، زیرا عمر اساساً خود مقیاسی است که همه طول های زمانی دیگر را با آن میسنجیم.

تفاوت اساسی میان جوانی و پیری این است که در جوانی زندگی را پیش رو داریم و در پیری مرگ را، یعنی جوان گذشته‌ای کوتاه و آینده ای بلند دارد و پیر برعکس.

درست است که در پیری فقط مرگ و در جوانی فقط زندگی در برابر ماست، اما باید پرسید که کدام یک دشوارتر است و آیا به طور کلی بهتر نیست که آدمی زندگی را پشت سر گذاشته باشد تا اینکه در پیش رو داشته باشد.

واعظ میگوید: «روز مرگ بهتر از روز زاده شدن است».

به هرحال آرزوی عمر طولانی داشتن، آرزویی بی‌باکانه است.
ضرب المثلی اسپانیایی در این خصوص می گوید: «هرکه عمر زیاد کند، باید رنج بسیار تحمل کند».

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #درباب_حکمت_زندگی
📖 صفحه 272
l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️"به گمانِ من هر گونه فلسفه‌ای همواره نظری است زیرا، موضوعِ مستقیم بحث ما هر چه باشد، فلسفه همواره یک طرز تلقی یکسره عقلی را حفظ خواهد کرد؛ تحقیق آری، تجویز نه. اما اهل عمل شدن، و هدایتِ رفتار، و تغییرِ شخصیت، مطالبات نابه‌جایی هستند که بصیرتِ بالغ عاقبت باید از آن‌ها دست کشد. زیرا در این جا، یعنی جایی که مسئله بر سر ارزش یا بی‌ارزشیِ وجود، و رستگاری یا محکومیت است، این مفاهیمِ بی‌روح فلسفه نیستند که در‌باره‌ی موضوع تصمیم می‌گیرند، بلکه سرشتِ درونی خود انسان، و این هیولایی تصمیم گیرنده است که به گفته‌ی #افلاطون، راهنمای او است اما خود انتخاب‌اش نکرده، بلکه او وی را برگزیده است."

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_همچون_اراده_و_تصور

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ قطعا شغل، نگرانی و گرفتاری، به وفور در سراسر زندگی همه وجود دارد. اما اگر تمام خواهش ها به محض برانگیخته شدن برآورده شوند، انسانهاچگونه در زندگی خود مشغول باشند و وقت خود را بگذرانند؟

تصور کنید نژاد بشر به مدینه فاضله نقل مکان کند، جایی که هرچیزی خود به خود به ثمر برسد و کبوتران درحین پرواز بیدرنگ کباب شوند، جایی که هرکس فورا محبوب خود را پیدا کند و در حفظ و نگهداری او هیچ مانع و مشکلی نداشته باشد. انسانها از دلزدگی خواهند مرد، یا خود را حلق آویز خواهند کرد، یا شاید با هم بجنگند، یکدیگر را خفه کنند یا بکشند.

بنابراین دچار رنج و درد بیشتری از آنچه اکنون طبیعت برای آنها مقرر نموده، خواهند شد.

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #در_باب_حکمت_زندگی

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
چگونه ممکن است که آدم‌ها هنگام بحث فقط در پی پیروزی باشند و به حقیقت اعتنا نکنند؟
به سادگی!
این دنائت فطری بشری است.
این امر نتیجه‌ی نخوت ذاتی و این واقعیت است که مردم پیش از سخن گفتن، فکر نمی‌کنند بلکه پرحرف و فریبکارند. آن‌ها به سرعت موضعی اختیار می‌کنند و از آن پس فارغ از درستی یا نادرستی آن موضع، صرفا به خاطر غرور و خودآرایی به آن می‌چسبند. نخوت همیشه بر حقیقت غلبه می‌کند!

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #هنر_همیشه_بر_حق_بودن

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ آه، چه مخلوق حریص و سیری ناپذیری است این انسان ! هر خشنودی که به دست می آید تخمه ی امیال دیگری را با خود دارد، زیرا امیال و خواهش های اراده ی شخصی را پایانی نیست، و چرا این گونه است؟ خیلی ساده، دلیلش این است اراده به خودیِ خود ارباب همه ی جهان است؛ همه چیز بسته به او [اراده] است، بنابراین هیچ چیز به تنهایی قادر نیست او راخشنود کند، مگر کلِ هستی، هستیِ بی پایان. آهمان در خواهد آمد و هزار افسوس خواهیم خورد، وقتی به این بیاندیشیم که اراده، این ارباب جهان، مادام که در قالبِ فرد نمود می یابد چه کم از خشنودی بهره می برد، به قدرِ بخور و نمیر. دلیل تیره بختیِ انسان همین است.

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #جهان_همچون_اراده_و_تصور

. l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
Ещё