کلام نور †

#تحریف_کتاب_مقدس
♦️قسمت ششم

🔴آیا انجیل برنابا انجیل واقعی است ؟

⭕ما قبلا یک مطلب دیگر را در باب انجیل برنابا در کانال گذاشتیم اما در اینجا سعی میکنیم بیشتر به این افسانه بپردازیم

✍️ افسانه‌ی دیگری که بسیاری از مردم آن را باور کرده‌اند؛ این است که انجیل اصلی، انجیل برنابا است که برای قرن ها در واتیکان پنهان مانده است. هر از چندگاهی این خبر به گوش ما می‌رسد که انجیل "واقعی" یا "اصلی" جایی در خاورمیانه پیدا شده است. در واقع، مسلمانان اغلب از ما می‌پرسند، اگر "انجیل" دیگری پیدا شود شما از انجیل کنونی خود دست میکشید؟ خنده دار است که آنها نمی‌توانند درک کنند که همه‌ی نسخه های خطی یافت شده از انجیل تا به امروز، دقیقاً همان نسخه های انجیل اصلی‌اند که در سراسر جهان استفاده می شوند. به عبارت دیگر، شواهد وجود یک انجیل، و تنها انجیل، آنقدر زیاد است که هر چیز دیگری که ممکن است پیدا شود به وضوح جعلی خواهد بود. واقعیت این است که هیچ انجیل دیگری وجود ندارد‌. همواره تنها یک انجیل وجود داشته است که به طور جهانی توسط پیروان عیسی پذیرفته شده و وجود هزاران نسخه ی باستانی از قرن اول تا کنون شاهدی بر این مدعاست.

💠در رابطه با انجیل معروف برنابا باید گفت قدیمی ترین نسخه ی خطی این کتاب (متشکل از ۲۲۲ فصل)، یک نسخه ی جعلی ایتالیایی است که به قرن ۱۵ میلادی باز میگردد. در مقابل، هزاران نسخه ی خطی از انجیل واقعی به زبان یونانی و بسیار نزدیک به زمان عیسی وجود دارد. در نتیجه نمی توان ادعا کرد که انجیل برنابا به این دلیل که نزدیک به زمان عیسی نوشته شده است یک نسخه‌ی واقعی است. علاوه بر این، از زمان کلیسای اولیه تا قرن پانزدهم، شواهدی وجود ندارد که نشان دهد انجیل برنابا استفاده می‌شده یا توسط کلیسا به رسمیت شناخته می‌شده است.

🔶 نقد انجیل برنابا

در حقیقت این "انجیل" از نظر اصطلاحات و محتوا پر از تناقض است. بهترین مثال این است که نویسنده ادعا میکند یکی از رسولان عیسی مسیح است. اما از میان ۱۲ حواری عیسی مسیح، هرگز از فردی با نام برنابا یاد نشده است. پس از آن، تناقض های مهم‌تری آشکار می‌شود. در فصل ۲۰ انجیل برنابا، عیسی در یک قایق در دریای جلیله توصیف میشود که در حال رفتن به ناصره است، جایی که او با ملوانان ملاقات میکند. اما در واقع، در فاصله ی ۲۵ کیلومتری بین این دو مکان چیزی جز زمین و کوه یافت نمی شود. این مسئله، درست مثل این است که کسی بگوید، "من با قایق از دمشق به بیروت سفر کردم" کاملاً آشکار است که نویسنده با جغرافیای اسرائیل ناآشنا بوده است.

در این کتاب، خطای دیگری نیز وجود دارد: بر اساس انجیل برنابا (فصل ۳، آيه ۲۱۷)، ينطیوس پیلاطس در زمان تولد عیسی مسیح (۴ سال قبل از میلاد مسیح) و مرگ او (۳۰ میلادی) فرماندار رومی یهودیه بوده است. اما با توجه به انجیل و دیگر منابع تاریخی، پیلاطس در سال ۲۶ میلادی توسط سزار تپیریوس به عنوان فرماندار منصوب شد. در سال ۱۹۶۱ باستان شناسان مشغول به حفاری در قیصریه ی اسرائیل، یک لوح سنگی و یک کتیبه کشف کردند که نشان می داد پیلاطس در زمان تیبریوس به سمت فرمانداری منصوب شد. اگر برنابا واقعاً یکی از حواریون عیسی بود، در مورد انتصاب پیلاطس به عنوان فرماندار، مرتکب اشتباه نمی‌شد؛ در حالی که پیلاطس مسئول مرگ عیسی بود.

این کتاب همچنین شامل خطاهای اعتقادی مهم است: در فصل اول، عیسی به عنوان مسیح معرفی شده است، اما در فصل های بعدی فصل (۴۲ و ۹۷) تأکید شده است که عیسی، مسیح نیست. و این مسئله، به وضوح با گفته های انجیل واقعی و همچنین با قرآن در تضاد است. همچنین، انجیل برنابا به وجود نُه طبقه در آسمان (فصل ۱۷۸) اشاره دارد. اما این تنها با کمدی الهی دانته در قرن ۱۴ مطابقت دارد. به دلیل همین اشتباهات و تناقضات آشکار، خداشناسان و مورخان ادعاهای این کتاب را جدی نمی‌گیرند.

🔷پس این "انجیل" جعلی از کجا آمده است؟ از اندک شواهد تاریخی موجود در این مورد، و بیش از همه، از محتوای کتاب روشن است که نویسنده‌ی این کتاب تلاش می‌کرده است تا انجیل واقعی را به گونه ای بازنویسی کند که از ادعاهای اسلام حمایت کند. بنابراین، در حالی که نویسنده بخشهای بسیاری را از نقل قول های واقعی عیسی گرفته است، هنگامی که حرف از ذات الهی و مرگ عیسی مسیح بر صلیب به میان می‌آید، آشکارا آن را انکار می کند. نویسنده همچنین محتوایی را اضافه کرده که در انجیل واقعی وجود ندارد، یعنی پیش بینی های ظهور محمد را افزوده است. واضح است که این نویسنده در تلاش بوده است تا انجیل را به گونه ای از نو خلق کند که با آموزه های اسلام مطابق باشد.

تاریخ به ما میگوید آنها تا چه حد به همه ی جزئیات حکمت الهی متعهد بودند؛ به طوری که هفته ها در نیقیه ماندند تا مطمئن شوند حقیقت را همانگونه تأیید کنند که در کلام خدا به تصویر کشیده شده است.

کانال 𝗣𝟰𝗥𝗦𝗔𝗜𝗦𝗠 | پارساییسم
محفلی برای یادگیری مسیحیت🙏🏻☦️
ادیت راجب تاریخ مسیحیت🗺️
ادیت درمورد تاریخ مسیحیان ایرانی🇮🇷☦️
مقالات انجیلی 📗
مقالات تاریخی📕

🔴آیا خدا پشیمان میشود؟
✍️نکته دیگری که «ظاهرا» تناقض در کتاب مقدس به‌شمار می‌آید و بسیاری از ایمانداران را آشفته می سازد، مسأله ای است که در اینجا مورد بحث قرار میگیرد، در ملاکی ۳:۶ میخوانیم:(زیرا من که یهوه می‌باشم، تبدیل نمی پذیرم) و در یعقوب ۱:۱۷ :(هر بخشندگی نیکو و هر بخشش کامل از بالا است و نازل میشود از پدر نورها که نزد او هیچ تبدیل و سایه گردش نیست) و همچنین در اول سموئیل ۱۵:۲۹ :(و نیز جلال اسرائیل دروغ نمیگوید و تغییر به اراده خود نمی‌دهد، زیرا او انسان نیست که به اراده خود تغییر دهد.)
ولی این آیات ظاهرا با یونس ۳:۱۰ متناقض‌اند: (پس چون خدا اعمال ایشان را دید که از راه زشت خود بازگشت نمودند، آنگاه خدا از بلایی که گفته بود که به ایشان برساند، پشیمان شد که انسان را بر زمین ساخته بود و در دل خود محزون گشت.) در این آیه نه فقط گفته شده خداوند پشیمان شد بلکه اشاره شده که «در دل خود محزون گشت» پاسخ این تناقض آشکار چیست؟

🔶آنچه که در آیات اول آمده کاملا صحیح است، چون خدا مطلقا تغییر ناپذیر می‌باشد. او «دیروز و امروز و تا ابدالاباد همان است»(عبرانیان ۱۳:۸) اما آیات بعدی هم صحیح‌اند چون اگر خدا باید در ذات خود نسبت به گناه در انزجار کامل باشد و در هدف خود برای داوری کردن گناه، مطلقا ثابت بماند، پس چنانچه شهر یا شخصی در رفتار خود نسبت به گناه تغییر کند خدا هم الزاما باید در برخورد خود نسبت به آن شهر یا شخص تغییر نماید. اگر خدا تغییر ناپذیر بماند و اگر برخوردش با گناه و عدالت ثابت باشد، پس باید رفتارش با کسانی که از گناه توبه میکنند فرق نماید. ذات او همیشه ثابت است، ولی رفتارش با انسان، متغیر بسته موقعیت انسان متفاوت می‌باشد. انزجار خدا از گناه ثابت است، همچنان که علاقه اش نسبت به عدالت.

🔷این نکته را میتوان با یک مثال روشن ساخت. فرض کنید قطاری در شرق یک ایستگاه راه آهن توقف نموده است. تا وقتی که قطار حرکت نکند، موقعیت ایستگاه هم نسبت به آن تغییر نخواهد نمود، ولی اگر قطار به سمت غرب حرکت نماید، به زودی ایستگاه را پشت سر گذاشته و در غرب آن قرار خواهد گرفت. مگر اینکه ایستگاه هم متحرک باشد و همراه با قطار حرکت کند. تنها در این صورت است که موقعیت ایستگاه نسبت به قطار تغییر ناپذیر خواهد بود و این امر هم محال است، چون ایستگاه باید در محل ثابتی قرار داشته باشد. موقعیت خدا هم نسبت به بشر به همین صورت است. اگر خدا در شخصیت، هدف و موقعیت خود ثابت است پس باید در رفتار خود نسبت به انسانی که از گناه به عدالت می‌گرود، تغییر ده. پس خدا در فکر خود تغییر نمیکند، ولی در رابطه خود نسبت به بشر متغیر است و لاجرم تفاوتهایی دارد.

♦️در مورد گناهکار شدن بشر در زمان نوح هم اوضاع به همین منوال است. خدا میبایست در رفتار خود نسبت به بشری که بیش از پیش در بی اطاعتی و فساد فرو می‌رفت، روش تنبیه را در پیش می‌گرفت. انسان زمان نوح همان انسانی نبود که خدا در زمان آفرینش میخواست. اگر خدا نسبت به اوضاع اسفناک پیش آمده، پشیمان و محزون نمیشد پس باید ذات خود را تغییر میداد تا دیگر حساسیتی نسبت به گناه و شرارت بشر نداشته باشد که این امر غیر ممکن بود. خدا نمی توانست در قدوسیت خود تغییری دهد.

🔴 تناقض نوشته های روی صلیب

✍️«تناقض» دیگری از سوی بی‌ایمانان مطرح میشود و غالبا ایمانداران را هم دچار اشکال میسازد، چهار اشاره ای است که در اناجیل راجع به نوشته های روی صلیب مذکور می‌باشد. در متی ۲۷:۳۲ میخوانیم «و تقصیر نامه او را نوشته بالای سرش آویختند که این است عیسی پادشاه یهود.» در مرقس ۱۵:۲۶ چنین آمده است : «و تقصیر نامه وی این نوشته شد، پادشاه یهود.» در لوقا ۲۳:۳۸ نوشته شده :«و بر سر او تقصیر نامه ای نوشتند به خط یونانی و رومی و عبرانی که این است پادشاه یهود« و در یوحنا ۱۹:۱۹ میخوانیم :«و پیلاطس تقصیر نامه ای نوشته بر صلیب گذارد و نوشته این بود عیسای ناصری پادشاه یهود.» کلمات هیچ یک از این نوشته ها کاملا با یکی از آیات دیگر منطبق نیست. پس چگونه میتوان هر چهار نوشته را صحیح محسوب نمود؟ گفته شده باید بپذیریم که لااقل سه نوشته از نظر کلمات به کار رفته اشتباه هستند. اشخاصی که مخالف الهام لغوی کتاب مقدس هستند، تأکید بسیاری بر این مشکل دارند.

🔶در این مورد متعجب هستیم از اینکه چطور تا به این حد بر این موضوع تأکید میشود، چون پاسخ این مشکل در همین آیات داده شده است و هر شخص دقیقی میتواند آن را بیابد. یوحنا در ۱۹:۲۰ اظهار میدارد که به منظور اینکه همه از هر ملتی بتوانند نوشته را بخوانند، به سه زبان نوشته شد. زبان عبرانی، زبان عمومی بود، به لاتین برای رومی ها نوشته شد و یونانی هم زبان بین المللی محسوب میشد. جرم اصلی عیسی این بود که او ادعا کرده بود (پادشاه یهود) است. او به خاطر همین ادعا مصلوب شد و به همین دلیل عبارت (پادشاه یهود) به سه زبان عبرانی، لاتین و یونانی نوشته شد. همین کلمات در هر چهار آیه فوق مشترک هستند. متی (که برای یهودیان می‌نوشت) طبیعتا عبارت عبرانی را ذکر کرده است. مرقس که (برای رومی‌ها می‌نوشت) علاقه مند بوده که عبارت لاتینی را بنویسد و لوقا هم نوشته یونانی را ثبت نموده است. (عیسای ناصری) اعلام روشن و کاملی است از هویت عیسی و (پادشاه یهود) هم ادعای اوست که جرم وی محسوب میشود.

♦️تنها اشکالی که باقی میماند تفاوت میان مرقس و یوحناست، ولی اگر در مرقس ۱۵:۲۶ دقت نماییم. میبینیم مرقس نمی گوید که تمام کلمات نوشته شده روی صلیب را ذکر نموده است. او به سادگی میگوید :«تقصیر نامه وی این نوشته شد.» اتهام او این بود (پادشاه یهود) و مرقس هم فقط همین را مینویسد. این عبارت که (این است عیسای ناصری.) اتهام مسیح محسوب نمی‌شد، بلکه در حقیقت اسم متهم بود. بدین ترتیب تمام این اشکال که این همه بر آن تأکید می شود، با دقت کافی بر آنچه نوشته شده، رفع می گردد.

یلداتونم مبارک

گفتنی است بسیاری از این پیش بینی ها در زمان ما به حقیقت پیوسته است.(متی ۲۴) پیش بینی های انجیل، در واقع آثار انگشت خدا در تاریخ بشریت هستند تا به ما یادآوری کنند که او همه چیز را تحت کنترل دارد و کلام او، انجيل، حقیقتاً درست و غیر قابل تغییر است.

ما بر اساس ایمانمان به حقیقت وجودی غیر قابل تغییر خدا و برمبنای شواهد تاریخی، میتوانیم با اطمینان بگوییم که کلام خدا، انجیل، هرگز تغییر نکرده و نمی‌تواند تغییر کند.

#تحریف_کتاب_مقدس
♦️قسمت چهارم

🔴آيا شواهد تاریخی مکتوب برای انجیل وجود دارد؟
⬅️خدا به همه ی ما، نه تنها قلبی برای ایمان آوردن، بلکه ذهنی برای تحقیق و جستجو داده است. خدا انتظار ندارد که ما کلام او را کورکورانه باور کنیم بلکه او انتظار دارد تا به صورت منطقی در مورد حقیقت تحقیق کنیم. بنابراین؛ هنگامی که در مورد قابل اعتماد بودن انجیل تحقیق میکنیم، میتوانیم شواهد تاریخی و باستانی را نیز مورد توجه قرار دهیم. آنچه (از شواهد تاریخی) میتوان یافت، هزاران نسخه از انجیل تاریخی است که در موزه های باستان شناسی، در تمام جهان وجود دارد که ثابت میکند انجیل هرگز تحریف نشده است.
از آغاز قرن دوم میلادی، بیش از ۵۳۰۰ نسخه‌ی دست نویس یونانی وجود دارد که کپی های انجیل باستانی‌اند. اما این تمام نسخ انجیل نیست. بیش از ۱۰۰۰۰ نسخه ی لاتین از انجیل نیز وجود دارد. همچنین بیش از ۹۳۰۰ نسخه ی ترجمه شده از انجیل به زبانهای قطبی، کلدانی، سیراکی و دیگر زبانها وجود دارد که بسیاری از آنها، با اندکی فاصله ی زمانی به دوران عیسی مسیح باز می گردد. علاوه بر این، نخستین پدران كليسا تقريبا ۲۴۰۰۰ نقل قول از انجیل را در کتابها و نوشته های دینی خود آورده‌اند، به طوری که تقریباً میتوان تمام انجیل را به تنهایی از این نقل قول ها بازسازی کرد. به عبارت دیگر، شواهد متنی بسیار زیادی در دست است که نشان میدهد انجیل به شکل معجزه آسایی توسط خدا حفظ شده است.

امروزه، هنگام ترجمه ی انجیل به هر زبان دیگری، این کار از روی متن اصلی یونانی آن انجام می شود که توسط دانشمندانی گردآوری شده است که هزاران نسخه ی خطی انجیل اصلی را مقایسه کرده‌اند. جالب است که حتی پنج درصد از شواهد متني انجيل شامل نسخه های خطی یونانی کلاسیک، مانند ایلیاد هومر و یا آثار افلاطون است. لازم به یادآوری است قدیمی ترین نسخه ی خطی ایلیاد ۵۰۰ سال پس از هومر نوشته شده است. با این حال، هنگامی که به انجیل می‌رسیم، نسخه هایی در دست است که تنها ۱۰۰ سال پس از عیسی و برخی از این نسخه ها حتی زودتر از این نوشته شده‌اند. واقعیت این است که در طول تاریخ هیچ کتاب دیگری وجود نداشته است که هم چون انجیل، به خوبی و با چنین شواهد فراوانی حفظ شده باشد.
علی رقم همه‌ی این شواهد، برخی ادعا می کنند که هزاران "اشتباه" در نسخه های خطی انجیل وجود دارد. آنها به چه چیزی استناد میکنند؟ بسیار خب به طور طبیعی در میان هزاران نسخه ی قدیمی تغییرات بسیار کوچکی وجود دارد. با این حال هنگامی که متون با یکدیگر مقایسه میشوند. دانشمندان می‌توانند دریابند در چه جاهایی غلط املایی وجود دارد و در چه زمانی حروف اضافه شده‌اند. بنابراین، پس از مقایسه ی دقیق و تجزیه و تحلیل می‌توانند از اصلی بودن متن اطمینان حاصل کنند.
من فکر می کنم منطقی است بگوییم اگر واقعاً تغییرات قابل توجهی در انجیل ایجاد شده باشد، مضمون انجیل، خود باید منعکس کننده‌ی آن تغییرات باشد. چرا که این امر می تواند اختلافات عمده ای در متن ایجاد کند. به عبارت دیگر، هنگامی که انجیل را میخوانیم باید با تناقض های زیادی مواجه شویم. به علاوه، این غیر ممکن است که هزاران نسخه‌ی خطی درست همانند یکدیگر باشند. اما در حال حاضر، هر کسی انجیل را مطالعه کند متوجه می شود که این کتاب تا چه حد یکپارچه و کامل است.

افراد دیگری ادعا میکنند که انجیل تناقض هایی دارد. اما همیشه آشکار میشود که خطاها با تناقضات در نتیجه ی برداشت نادرست از متن و با فرهنگی سرچشمه میگیرد که انجیل بر اساس آن نوشته شده است. بیشتر اوقات می‌بینیم دو آیه ای که ممکن است در ابتدا متناقض به نظر برسند، با ارائه ی دیدگاهی متفاوت، در واقع یکدیگر را تکمیل و پشتیبانی می کنند. سالهاست بسیاری از دوستانم را به چالش کشیده ام تا خطاهای واقعی انجیل را به من نشان بدهند؛ اما هیچ کدام موفق نشده‌اند. در حقیقت، سخت مطلق انجیل در سایه ی تاریخ، علم و حتی آینده است که اعتماد ما را به کلام خدا استحکام می بخشد.
سخنان انجیل درباره ی آینده قابل توجه است. بسیاری از مردم از این حقیقت آگاه نیستند که تقریباً یک چهارم کتاب مقدس در مورد رویدادهای آینده سخن میگوید. اینها فقط حدسهای درست با پیش بینی های کلی در مورد اتفاقات آینده نیست. برعکس، انجیل حتی به نام امپراطوریهای معروف اشاره میکند و هزاران سال پیش از تولدشان، در مورد بسیاری از دستاوردهای آنها سخن میگوید.(اشعیا ۴۴:۲۸ ؛ دانیال ۱۱)
مهمتر از همه، صدها پیش بینی در مورد ظهور عیسی مسیح وجود دارد. در طول تاریخ بشریت، هیچ کتاب دیگری وجود ندارد که تا این اندازه پیش بینی های واضحی در مورد آینده داشته باشد.

در واقع، ادعای تحریف شدن انجیل غیر ممکن و غیر منطقی است. اجازه دهید اینطور تصور کنیم که کشیشهایی که ۵۰۰ سال بعد از عیسی مسیح زندگی میکردند با آموزه های انجیل موافق نبودند و تصمیم گرفتند تا انجیل را تغییر دهند. برای انجام چنین کاری کشیش ها مجبور بودند تمام هزاران انجیل نوشته شده در یونان را که در سراسر جهان پخش شده بود، جمع آوری کنند؛ همچنین آنها مجبور بودند تمام ترجمه های انجیل را نیز جمع آوری کنند و سپس تمام انجیل ها را دوباره یک به یک بازنویسی و در سراسر دنیا توزیع کنند. آیا فکر میکنید چنین کاری حتی برای تمام کشیشهای آن دوران امکان پذیر بوده است؟ البته که نه.

اکنون برای یک لحظه فرض میکنیم که خدا به انسان اجازه داد تا انجیل را تحریف کند. در این صورت فکر میکنید در روز داوری، هنگامی که مسیحیان معتقد به عیسی و انجیل که در این راه شهید شده‌اند در حضور خدا می‌ایستند، خدا چه جوابی خواهد داشت: "متأسفم دوست من، کتابی که تو به آن ایمان داشتی و برای آن جان باختی تحریف شده بود." اگر خدا اجازه دهد تا کلامش توسط انسان تحریف شود، پس چطور میتواند انسان را داوری کند؟ بدیهی‌ست که سخنان خدا تغییر ناپذیر است، چرا که او جهان را بر اساس کلامش داوری خواهد کرد.
لازم به یادآوری ست که عقیده ی تحریف شدن انجیل، حتی در کتاب مقدس مسلمانان - قرآن - نیز نیامده است. برعکس، قرآن شهادت میدهد که کلام خدا قابل تحریف نیست.(انعام ۳۴ و ۱۱۵ و یونس ۶۴)
همچنین به مسلمانان امر شده است که تورات، زبور و انجیل را به عنوان کلام خدا بپذیرند و در غیر این صورت به مجازات تهدید شده‌اند (سوره النساء ۱۳۶ تا ۱۳۸ و غافر ۷۰ تا ۷۲) در آیه‌ی دیگری، به مسلمانان فرمان داده شده است که اگر در مورد آموزه های قرآن شک و شبهه ای دارند با اهل کتاب مشورت کنند (یونس ۹۴) از این آیه به روشنی میتوان دریافت که کتاب مقدس (انجیل) توسط مسلمانان در زمان محمد، به عنوان کلام خدا پذیرفته شده است. همچنین در آیاتی از قرآن اینطور به نظر میرسد که برخی از آموزه های انجیل ممکن است تکه تکه شده باشد.(سوره مایده آیه ۱۳ ؛و سوره‌ی آل عمران آیه ی ۷۸)، اما با بررسی های دقیق تر مشخص میشود که این ادعا تنها سخنان افرادی است که تفسیر اشتباهی از کتاب مقدس دارند. ایده ی تحریف انجیل، در قرآن وجود ندارد، بلکه این ایده، پس از نگارش قرآن در چند کشور متداول شده است.

#تحریف_کتاب_مقدس
♦️قسمت چهارم

✍️پاسخ به مسلمانان
⬅️همه‌ی مسلمانان قبول دارند که انجیل از جانب خدا نازل شده است؛ اما بسیاری از آنها ادعا میکنند که در طول تاریخ انجیل توسط کشیشها تحریف و یا عوض شده است. پیش از هر چیز لازم به یادآوری است که تا این زمان هیچ کس نتوانسته است شواهد واقعی در مورد این ادعا ارائه کند. همه‌ی این ادعاها برپایه‌ی گفته های دیگران و عقاید مردم است و هیچ پایه و اساسی ندارد. میتوان گفت هر فردی در هر زمینه ای اعتقادی دارد اما این عقاید در بیشتر موارد نادرست است.
برخی از مردم با اطمینان کامل ادعا میکنند که نسخه ی اصلی انجیل که بر عیسی مسیح نازل شده در همان ابتدای کار گم شده و امروزه مسیحی ها از نسخه ی ساختگی انجیل استفاده میکنند. با این حال وقتی سؤالهای زیر را از آنها می‌پرسیم نمیتوانند پاسخ روشن و مناسبی به آن بدهند:
-آیا شواهدی مبنی بر تحریف انجیل کنونی در دست دارید؟
- آیا میتوانید به ما نشان دهید که این تحریف ها در کدام یک از بخشهای انجیل است؟
- اگر انجیل کنونی ساختگی ست پس نسخه ی واقعی کجاست؟
- چرا مسیحی ها باید کتاب مقدس خود را تحریف کنند؟
- چگونه خدا میتواند به مردمش اجازه دهد تا کتاب مقدسش را تحریف کنند؟
پاسخ به چنین سؤالهایی اغلب اینگونه خواهد بود : "نمیدانم، من فقط چنین چیزهایی را شنیده ام..."
متاسفانه بسیاری از مطالبی که مردم فکر میکنند در مورد مسیحیت میدانند، تنها شایعه هایی است که بر پایه‌ی اعتقادات دیگران بنا شده است. واقعیت اینجاست که انجیل نه عوض شده و نه تحریف شده است. هنگامی که تمامی شواهد قابل دسترسی در مورد متون تاریخی، با استفاده از ابزارهای جدید علمی و منطقی مورد بررسی قرار میگیرد، با شواهد روشنی روبرو میشویم که نشان میدهد انجیل کلام خداست. کلامی که از زمان نگارش، بدون تحریف و دست نخورده باقی مانده و از مبدأ جاودانگی خدا به ما رسیده است.
در ادامه نگاهی خواهیم کرد به برخی از این شواهد و همچنین دیگر سؤالهایی که بر اساس ادعای اشتباه در مورد تحریف انجیل شکل گرفته است.

🔴آیا خدای بلند مرتبه نمیتواند از کلام خود محافظت کند؟
⬅️دوست مسلمان من، در نظر داشته باشیم که اگر این ادعا را باور کنیم در واقع به خدا و دانایی و توانایی او شک کرده‌ایم. بالاتر از همه، ما به یک خدا اعتقاد داریم، خدایی که بلند مرتبه و بدون تغییر است. از آنجا که خدای دیروز، همان خدای امروز و فرداست، پس کلام او نيز غير قابل تغییر است. خدا همان طور که توانست کلام خود را بر انسان آشکار کند، به همان شکل نیز میتواند از کلام خود محافظت کند. اگر خدا نتواند از کلام خود محافظت کند، پس چگونه میتواند قابل اطمینان بودن خود را در موارد دیگر ثابت کند.
هنگامی که مردم در مورد خدا اینگونه سخن میگویند، به آنها یادآوری میکنم که شما مسیحیت را در معرض آزمایش قرار نداده اید بلکه خدا را در معرض آزمایش گذاشته اید.
در فرهنگ خاورمیانه، خوش قول و صادق بودن امر مهمی است، چرا که صداقت و وفای به عهد نشانه ی شخصیت هر انسانی ست. شکستن قول، بدترین شکل شرمندگی و بی احترامی است. بر این اساس، اگر خدا نتواند کلام خود را حفظ کند چه بر سر احترام و عظمت او خواهد آمد؟
این ادعا که خدا حرفش را تغییر داده و یا گم کرده است در حقیقت به این معناست که خدا احترام و بلند مرتبگی خود را از دست داده است.(خدا نکند!)
همچنین در پاسخ به برخی از دوستان مسلمانم که ادعا میکنند خدا کلام خود را تغییر نداده، بلکه این کشیشها بوده‌اند که کلام خدا را تغییر داده‌اند، باید بگوییم که پس در این صورت کشیشهای منحرف، از خدا قدرتمندترند. آیا چنین چیزی ممکن است؟
همچنین اگر خدا را دانا و توانای مطلق بدانیم، پس آیا هنگامی که انجیل را نازل میکرد، نمی دانست که این کلام توسط انسانها تحریف خواهد شد؟ برعکس، خدا در انجیل وعده داده است که کلام او از بین نمی رود بلکه در حقیقت برای همیشه باقی خواهد ماند:

💠پروردگارا کلام تو تا ابد باقی است.(مزمور ۱۱۹:۸۹)

💠آسمان و زمین زایل خواهد شد، اما سخنان من هرگز زوال نخواهد پذیرفت.(متی ۲۴:۳۵)

💠زیرا تولد یافته‌اید، نه از تخم فانی بلکه تخم غیر فانی، یعنی کلام خدا که زنده و باقی است. زیرا، آدمی جملگی چون علف است و جلالش یکسره به سان گل صحرا، علف خشک گردد و گلها بریزند، اما کلام خدا جاودان ماند.(پطرس ۲۳:۱-۲۵)(و همچنین متی ۱۹ : ۵-۱۷ ؛ يوحنا ۱۰:۳۵ ؛ لوقا ۱۶:۱۵)

ادامه دارد...

#تحریف_کتاب_مقدس
♦️قسمت سوم

🔶نسخ خطی عهد عتیق
از عهد عتیق نسخ خطی قدیمی متعلق به قرون چهارم و پنجم میلادی باقی مانده است، اما این نسخ هیچیک حاوی متن عبری عهد عتیق نبوده، بلکه با ترجمه های یونانی آن است، با ترجمه های لاتین و غیره به هر حال، تمام این ترجمه ها گواه بر این است که در قرون اولیه مسیحیت، متن عهد عتیق همان بوده است که امروز در اختیار داریم.
تا سال ۱۹۴۷، قدیمی ترین نسخه خطی عهد عتیق به زبان عبرانی، متعلق به قرن دهم میلادی بود. امروزه همین متن (که متن ماسورتی نامیده میشود) برای ترجمه عهد عتیق به زبانهای مختلف به کار میرود. اما منتقدین همیشه ادعا میکردند که نسخه ای متعلق به قرن دهم آنقدر قدیمی نیست که گواه بر این باشد که متن آن همان است که پیش از ظهور مسیحیت بوده است.
اما در سال ۱۹۴۷ و سالهای بعدی، یک پسرک چوپان در سرزمین فلسطین در اثر یک تصادف عجیب، نسخه های خطی بسیار قدیمی کشف کرد که محققین را شگفت زده ساخت. ایشان پس از مطالعات جدی بر روی این نسخه های خطی ناگهان متوجه شدند که برای نخستین بار به دستنویسهایی از عهد عتیق به زبان عبرانی دست یافته اند که متعلق به قرون دوم قبل از میلاد تا قرن اول میلادی است. این کشف عجیب باعث دگرگونی کامل نظر منتقدین گردید و نه فقط ثابت کرد که متن عهد عتیق امروزه همان است که در دوران پیش از میلاد مسیح بود، بلکه حاکی از این است که علمای یهود در حفظ و رونویسی کتب مقدسه خود تا چه حد دقت و وسواس داشته اند.

🔷نسخ خطی عهد جدید
اما در مورد عهد جدید، مسأله کاملاً فرق میکند. وجود چندین هزار نسخه خطی کامل و قطعات کوچکتر عهد جدید به زبان یونانی (زبان اصلی عهد جدید) جای شکی باقی نگذاشته که متن این کتاب همان است که از ابتدا بوده است. کشفیات جدید نیز این امر را محقق تر ساخته است.
علاوه بر نسخ یونانی، وجود ترجمه های متعدد به زبانهای مختلف متعلق به قرون اولیه مسیحیت گواهی است استوار بر موثق بودنِ عهد جدید.
همچنین، پدران کلیسا از پایان قرن اول میلادی تا قرون چهارم و پنجم، همواره از کتابهای عهد جديد نقل قول کرده‌اند. تعداد این نقل قول ها آنچنان زیاد است که اگر حتی متن عهد جدید امروزه در دست ما نمی‌بود، باز می‌توانستیم تمام مطالب آن را از روی این نقل قول‌ها بازسازی کنیم.

♦️برای یک فرد صادق، توجه به نکات فوق، و نیز مطالعه کتابهای سودمند علمی که در این زمینه وجود دارد، جای هیچگونه تردیدی باقی نمی گذارد که کتاب مقدس کلام موثق و معتبر خداست و امروزه نیز همان قدرتی را داراست که در روز اول دارا بود. کتاب مقدس همچون شمشیری است که به اعماق قلب و روح انسان فرو می‌رود، گناهان او را آشکار می‌سازد، و او را به سوی توبه و ایمان راستین به خدا رهنمون میشود کتاب مقدس کتابی است قابل اعتماد.
امیدواریم این بحث کوتاه، در روشن ساختن برخی جوانب مسأله مؤثر باشد.

🔴رشته مطالب در پاسخ به
#تحریف_کتاب_مقدس
♦️قسمت اول

✍️تحریف یعنی چه؟
⬅️پیش از بررسی و پاسخگویی به این مسأله باید دید که مقصود از تحریف چیست. کلمه تحریف همریشه است با انحراف در واقع مدعیان تحریف کتاب مقدس معتقدند که متن اصلی بعدها دست خورده و افراد مغرض آن را به خاطر منافع خود تغییر داده‌اند. مقصود از تحریف این است که عده ای در متن مقدس یک دین یا هر کتاب دیگری دست برده باشند. معنی دیگر تحریف میتواند این باشد که رهبران هر دینی پیام اصیل آن دین را به هنگام تعالیم خود مورد تحریف قرار دهند.

✍️منتقدان چرا می‌گویند کتاب مقدس تحریف شده است ؟
⬅️منتقدان به تحریف کتاب مقدس میگویند که کتاب هر دینی تا ظهور پیامبر بعدی دست نخورده باقی مانده اما پس از ظهور پیامبر جدید از میان رفته است و آنچه امروز در دست است متن اصلی آن کتابها نیست. دلیل چنین ادعایی از سوی این قبیل افراد این است که برخی مطالب کتاب مقدس مسیحیان با اعتقادات خودشان همخوان و همسو نیست لذا برای توجیه این اختلاف این ادعا را مطرح می سازند.

🔴بررسی مسئله
✍️آیا اساساً امکان تحريف كتب آسمانی وجود دارد؟
⬅️اگر معتقد باشیم که کتاب مقدس مسیحیان را در آغاز خدا برای ارشاد و رستگاری بشر الهام فرموده و برای این منظور انبیا را گسیل داشته آیا اساساً منطقی است که تصور کنیم چنین خدای مهربان و در ضمن قدرتمندی اجازه دهد که هر کسی به خاطر سلیقه یا منفعت خود کتاب خدا را تحریف کند؟

برای کسی که معتقد است کتب مذهبی در ادیان ابراهیمی از جانب خدا بر انبیا نازل شده اساساً غیر منطقی است که تصور کند آنها تحریف شده‌اند. اعتقاد به تحریف کتب مذهبی به طور غیر مستقیم به این معنی است که خدایی که کلامش را برای رستگاری بشر عطا کرده توانایی کافی برای حفظ آن را ندارد و اجازه میدهد کلامش به دست اشخاص نااهل بیفتد و تحریف شود. اگر معتقدیم خدای قادر مطلق کلام خود را نازل کرده و هدفش این بوده که بشر را از طریق آن رستگار سازد، چگونه امکان دارد اجازه چنین کاری را بدهد؟ آیا او قدرت حفظ کاری را ندارد که خود انجام داده است؟ آیا کلام او برای خودش تا این حد بی ارزش است؟ آیا خدا نسبت به کلام خود می تواند بی تفاوت باشد؟ پس به عبارت بهتر باید گفت که اعتقاد به تحریف کتب آسمانی در واقع کفر به خداست!

آنچه که همه مؤمنین به خدا به آن ایمان دارند بیشک این است که این خدا آنقدر قدرت دارد که کلام خود را از گزند روزگار و افراد مغرض حفظ کند.
بعضی می گویند که وقتی خدا پیامبر جدیدی میفرستاده و کتب پیش از او منسوخ می‌شده دیگر توجهی به آن کتابها نداشته و اجازه داده که تحریف شوند. در پاسخ باید گفت که در ادیان ابراهیمی هر پیامبر جدیدی که ظهور کرده بدون استثنا رسالت خود را بر پایه کتب آسمانی قبلی استوار کرده است. یعنی نه فقط به آنها استناد و اشاره کرده بلکه آنها را مورد تایید قرار داده و رسالت خود را دنباله رسالت آن انبیا دانسته است. پس اگر پس از ظهور یک پیامبر جدید، قرار باشد کتب قبلی تحریف شوند، چه کسی میتواند ادعای این پیامبر جدید را به محک آزمایش بزند و آن را با کتب قبلی مقایسه کند؟ اگر هر کتاب دینی با ظهور پیامبری جدید از میان رفته باشد در مقابل وجود این همه نسخه های خطی قدیمی چه باید گفت نسخه هایی که ثابت میکنند این کتاب ها تحریف نشده‌اند.

✍️اما اساساً چه انگیزه ای برای تحریف کتاب مقدس وجود داشته است؟ مغرضین با چه هدفی می خواستند کتاب مقدس را تحریف کنند؟
⬅️معمولاً گفته می شود که افراد مغرض برای آنکه کارها و رفتار خود را بر اساس کتاب مقدس توجیه کنند آن را تحریف کرده‌اند. واقعیت امر این است که اگر کسی بخواهد بر خلاف احکام کلام خدا رفتار نماید نیازی ندارد آن را تحریف کند. کافی است آن را به گونه ای وارونه تفسیر کند. در طول قرون متمادی اکثریت مردم بی سواد بودند یا به خاطر نبودن دستگاه چاپ و گران بودن نسخ خطی کتاب مقدس را در اختیار نداشتند؛ لذا تحریف شفاهی کلام خدا بسیار آسان بود و نیازی به تحریف اصل کتاب نبود.

مگر در تمام طول تاریخ کلیسا رهبرانی نبودند که بر خلاف دستورات انجیل رفتار کرده‌اند؟ آیا همه آنها انجیل را تحریف کردهاند؟ آیا وقتی در قرون وسطی کلیسا بر خلاف دستور محبت مسیح اقدام به جنگهای صلیبی کرد گفته های مسیح در مورد محبت و بخشش دشمن را تحریف کرد؟ نه دستور مسیح در کتاب در جای خود محفوظ بود و رهبران مسیحی بر خلاف آن عمل می کردند و عمل خود را به گونه هایی دیگر توجیه می‌نمودند که بحث در مورد آن در این مختصر نمی‌گنجد.
اما درست در همان دوره جنگهای صلیبی، رهبرانی خداترس نیز بودند که این عمل را محکوم می کردند یا کلا بر اساس کتاب مقدس علیه اقدامات پاپها اعتراض می کردند. اکثر آنها نیز به خاطر اعتراض خود کشته شدند.

ادامه دارد...

🔴چرا خدا اجازه داد عیسی بر روی صلیب بمیرد؟

✍️سوالی که برای بیشتر غیر مسیحیان(ازجمله دوستان مسلمان) پیش می آید این است که چرا مسیح روی صلیب مرد؟ دوست مسلمانم، شاید نمی توانی بپذیری که خدا اجازه دهد عیسی به چنین شیوه‌ای وحشتناکی بمیرد. اما به یاد داشته باش که همه می‌میرند حتی بزرگترین پیامبران نیز جان خود را از دست داده‌اند چون انسان بودند. در واقع بسیاری از آنها به دلیل ایمانشان به خدا، بسیار رنج کشیده‌اند.(عبرانیان ۱۱) بنابراین، مرگ عیسی، مانند مرگ پیامبران پیش از او، نباید ما را متعجب کند. اما زندگی و مرگ او در مقایسه با سایر پیامبران حقیقتی منحصر به فرد است و به همین دلیل باید نگاه عمیق تری به این مسئله داشته باشیم. در ابتدا باید با توجه به تعالیم کتاب مقدس به پیامبران مسئله ای را روشن کنیم، بیشتر مسلمانان بر این باورند که پیامبران بی گناه بودند. اما تورات و زبور نمونه های بسیاری را به ما نشان میدهد که حتی پیامبران هم کامل نبودند(پیدایش ۹:۲۱ ؛ خروج ۲:۱۲). آنها با فضل خدا افتخار یافتند که پیامبر خدا باشند. در عین حال کتاب مقدس به ما یادآوری می کند که "آنها انسان‌هایی با حواسی مانند ما هستند"(یعقوب ۵:۱۷)

🔶با این حال، عیسی بسیار متفاوت بود زیرا او هرگز گناه نکرد. در واقع حتی دشمنان او نتوانستند هیچ خطایی در او پیدا کنند. واضح است که مرگ عیمی به خاطر گناهانش نبود بلکه همان طور که یحیی گفت او قربانی گناهان تمام جهان شده است. این خواست عیسی مبنی بر فدا کردن جانش برای بشریت است که او را چنان خاص و منحصر به فرد می کنند. علاوه بر این او در ارتباطش با خدا نیز منحصر به فرد بود. هیچ پیامبر دیگری "پسر خدا" نامیده نشد.(حضرت آدم به این دلیل که پدر زمین نداشت در لوقا ۳:۳۸ پسر خدا نامیده شده اما با این حال در هیچ جای انجیل آدم به متوان پیامو معرف نشده است.) همانطور که در شهادت خدا میبینیم، عیسی مسیح پسر عزیز خدا بود. او نجات دهنده ی موعود جهانیان بود.

🔷هیچ پیامبر دیگری چنین معجزات متعددی نداشته است. حتی عیسی در انجام معجزانش نشان داد که تا چه حد از سایر انبیا متفاوت است. یک بار از او خواسته شد تا مرد مفلوجی را درمان کند، ببینیم عیسی چگونه پاسخ داد:

عیسی چون ایمان ایشان را دید مفلوج را گفت ای فرزند گناهان تو آمرزیده شد. لیکن بعضی از کانبان که در آنجا نشسته بودند. در دل خود تفکر نمودند که چرا این شخص چنین کفر میگوید؟ غیر از خدای واحد کیست که بتواند گناهان را بیامرزد؟ عیسی فوراً فهمید که آنها با خود چنین فکر میکنند بدیشان گفت از بهر چه این خیالات را به خاطر خود راه میدهید؟ کدام سیل تر است؟ مفلوج را گفتن گناهان تو آمرزیده شد؟ با گفتن برخیز و بستر خود را برداشته برو؟ لیکن تا بدانید که پسر انسان را استطاعت آمرزیدن گناهان بر روی زمین هست. مفلوج را گفت تو را می گویم برخیز و بستر خود را برداشته به خانه خود برو! او برخاست و بی تامل بستر خود را برداشته، پیش روی همه روانه شد به طوری که همه حیران شده خدا را تمجید نموده گفتند مثل این امر هرگز ندیده بودیم (مرقس ۲ : ۵ تا ۱۲ )

📝رهبران یهودی واقعاً تصور می کردند که هیچ انسانی نمی تواند گناهان مردان را ببخشد اما عیسی مسیح متفاوت بود. برای اثبات این که او حق الهی بخشیدن گناهان را دارد آن مرد را در برابر چشمان آنها شفا داد. واضح است که عیسی بیش از یک پیامبر بود.

♦️در نهایت عیسی مانند تمام پیامبران دیگر در گذشت اما تنها عیسی مسیح بود که از مرگ برخاست. مرگ نتوانست بر او غلبه کند. او شیطان را شکست داد و بر مرگ غلبه یافت. او این پیروزی را در بهشت برافراشت جایی که اکنون در آنجا زنده است و همه ی ما هم مسلمان و هم مسیحی بر این باوریم که در زمان آخر این عیسی خواهد بود که به این جهان باز می گردد. این امر حقیقتاً باید ما را به این فکر وادارد که اگر او فقط یک پیامبر نبود، پسی چه کسی بود؟ مسیحیان معتقدند که او در حقیقت کلام خدا در بدنی انسانی بود.

🔴آیا عیسی خلق شد؟

✍️کتاب مقدس تعلیم می دهد که عیسی آفریده نشد، بلکه خالق بود. «در [عیسی مسیح] همه چیز آفریده شد: ...همه چیز به وسیله او و برای او آفریده شده است.» (کولسیان ۱:۱۶). آموزه ابدیت مسیح یکی از نشانه های متمایز مسیحیت کتاب مقدس است.

📝در حالی که مسلمانان، مورمون‌ها، شاهدان یهوه و سایر اعتقادات الهیات مختلف عیسی را ارج می‌گذارند، این گروه‌ها می‌آموزند که عیسی موجودی مخلوق بوده است. این تأیید مسیحیت ارتدکس بر الوهیت کامل مسیح و طبیعت مخلوق او است که مسیحیت را از همه ادیان و فلسفه های دیگر منحصر به فرد می کند. مذاهب مختلف جهان ممکن است در برخی مسائل مهم مانند وجود اخلاق متعالی، عینی و ارزش یک زندگی خانوادگی قوی اتفاق نظر داشته باشند، اما پاسخ به این سوال که "عیسی مسیح کیست؟" به سرعت کسانی که به مسیحیت کتاب مقدسی پایبند هستند از کسانی که به مسیحیت پایبند نیستند جدا می کند.

💠اعتقادات اولیه کلیسا به صراحت می آموزد که عیسی خلق نشده است، بلکه او یک شخص الهی ابدی است، پسر خدا. مسلمانان تعلیم می‌دهند که عیسی یک پیامبر انسانی باکره بود، اما درست مانند دیگران به وجود آمد. مورمون‌ها که به شکل امروزی آریانیسم پایبند هستند، معتقدند که عیسی آغازی داشته است، همانطور که خدای پدر آغازی داشت. شاهدان یهوه می گویند که عیسی اولین مخلوق یَهُوَه بود و در اصل میکائیل فرشته بزرگ نامیده می شد. پس عیسی واقعاً کدام است خالق یا مخلوق ؟ آیا عیسی یک مخلوق و در نتیجه بخشی از نظم خلقت است یا او به همراه پدر و روح القدس خالق همه مخلوقات است؟ آیا عیسی جوهری متفاوت از پدر است، همانطور که آریوس بدعت گذار قرن چهارم معتقد بود؟ یا همان طور که آتاناسیوس می گوید و شورای نیقیه حکم می کند، مسیح و پدر از یک ماده هستند ؟

🔶 برای پاسخ به این سوال که "آیا عیسی خلق شده است؟" هیچ شخصی بهتر از خود عیسی وجود ندارد. عیسی در طول خدمت عمومی خود، به طور مستمر از اختیارات الهی برای خود برخوردار بود. او دائماً از حقوقی استفاده می کرد که هرگز برای موجود مخلوق مناسب نبود. او در مرقس ۲:۲۸ گفت که او خداوند شَبّات است ، و از آنجایی که شَبّات توسط خدا تأسیس شد، ادعای عیسی برای «خداوند» شَبّات، ادعای الوهیت بود. عیسی از دانش منحصر به فرد و صمیمانه خود از پدر (متی ۱۱:۲۷) و جلالی که با پدر شریک بود «پیش از آغاز جهان» صحبت کرد (یوحنا ۱۷:۵). عیسی عبادت دیگران را پذیرفت (متی ۱۴:۳۲،۳۳) و زمان آینده را توصیف کرد که در آن بر همه ملل داوری خواهد کرد (متی ۲۵ : ۳۱ تا ۴۴ ). لوقا به ما می گوید که عیسی تا آنجا پیش رفت که شخصاً گناهان یک زن را بخشید(کاری که فقط خدا می تواند انجام دهد) و بخشش او را به ایمان او به او نسبت داد (لوقا ۷ : ۴۸ تا ۵۰)!

🔷شاگردان عیسی به همان اندازه در اعتقادشان به الوهیت و ذات مخلوق عیسی صریح بودند. (یوحنا ۱:۱) به ما می گوید که «در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه [عیسی] خدا بود». توماس رسول پس از برخورد با عیسی برخاسته به او گفت: «پروردگار من و خدای من!»(یوحنا ۲۰:۲۸). پولس رسول از مسیح به عنوان «خدای همه چیز» یاد کرد (رومیان ۹:۵) و اظهار داشت که «در [مسیح] تمام پری الوهیت جسمانی ساکن است» (کولسیان ۲:۹). در روزهای اولیه کلیسا، عیسی هم مورد دعا بود (اعمال رسولان ۷:۵۹) و هم کسی که آمرزش گناهان به نام او اعلام شد (اعمال رسولان ۲:۳۸؛ ۱۰:۴۳). و پس از بازجویی از مسیحیان تحت تهدید مرگ، پلینی جوان، مدیر رومی، در نامه خود به امپراتور تراژان(حدود ۱۱۰ پس از میلاد) نوشت که «[مسیحیان] عادت داشتند در یک روز مشخص قبل از آن روز ملاقات کنند. نور هنگامی که آنها در آیات جایگزین سرودی برای مسیح، مانند یک خدا می خواندند» (نامه ۱۰:۹۶ پلینی جوان به تراژن).

♦️عیسی، خدای پسر، آفریده نشد. او همیشه وجود داشته است. او آغاز و پایانی ندارد. پسر در نقطه ای خاص از تاریخ بشریت جسم انسان را پذیرفت (یوحنا ۱:۱۴). مسیحیان از این رویداد به عنوان تجسم پسر یاد می کنند. این عمل جزء لاینفک نجات ما بود (غلاطیان ۴ : ۴ تا ۵ ؛ دوم قرنتیان ۵:۲۱؛ عبرانیان ۹:۲۲). از تجسم به بعد، پسر ابدی و مخلوق هم کاملا خدا و هم کاملا انسان(اتحاد هیپوستاتیک) است. اما هرگز زمانی نبود که پسر وجود نداشته باشد. او هرگز خلق نشد. عیسی همیشه "خدای بزرگ و نجات دهنده ما" بوده و خواهد ماند (تیتوس ۲:۱۳).

به عنوان مثال، آدم و حوا در بی گناهی خود نیازی به دانستن در مورد رستگاری مسیح نداشتند، اما پس از آن که گناه کردند، زمان مناسب بود و خدا آن را در پیدایش ۳:۱۵ برای آنها تعیین کرد. آن تکه مکاشفه در برهه‌ای از زمان ارائه شد، اما معنای کامل آن تا زمانی که مسیح در جسم آمد، روشن نشد - و نویسندگان عهد جدید تحت الهام می‌نوشتند. اکنون می دانیم که پیدایش ۳:۱۵ مستقیماً به مرگ کفاره عیسی اشاره می کند - و این مکاشفه برای ما امروز ضروری است. اما این اطلاعات برای آدم و حوا ضروری نبود. جهل قبل از سقوط آنها، که در معصومیت ظاهر شده بود، برای آنها مناسب بود. به همین ترتیب، خدا اراده خود را به تدریج برای قوم خود در کتب عهد عتیق آشکار کرد، و آن افراد موظف بودند مطابق با جایی که در جدول زمانی وحی بودند، اطاعت کنند. امروزه، مسیحیان مسئول تمام کلام خدا هستند، زیرا ما در زمانی زندگی می کنیم که کامل شده است. علاوه بر این، ایمانداران دارای روح القدس ساکن هستند، بنابراین هیچ بهانه ای برای نپذیرفتن عیسی مسیح به عنوان خدا وجود ندارد.

🔷و از آنجایی که وحی مترقی است، پاسخ شخص به خدا بستگی به این دارد که او در کجای جدول زمانی باشد. یک یهودی عهد عتیق هیچ مفهومی از خدا-انسان نخواهد داشت، اگرچه سرنخ هایی (مانند مزمور ۱۱۰:۱) وجود داشت. اما پیشگویی های یحیی تعمید دهنده و به دنبال آن معجزات عیسی، مکاشفه دیگری بود. در واقع، معجزات عیسی نشانه هایی برای اثبات اینکه او کیست بود: «عیسی نشانه های بسیار دیگری را در حضور شاگردان خود انجام داد که در این کتاب ثبت نشده است. اما اینها نوشته شده است تا ایمان بیاورید که عیسی مسیح، پسر خداست» (یوحنا ۲۰ : ۳۰ تا ۳۱).


♦️به طور خلاصه، اظهارات خدا مبنی بر اینکه او یک انسان نیست و اظهارات عیسی مبنی بر اینکه او پسر خدا است، در کنار هم صادق هستند.آنها در تعارض نیستند. مکاشفه مترقی است و مفاهیم عهد عتیق به طور کامل در عهد جدید توسعه یافته است. سرانجام، خدا همیشه در ذهن داشت که پسر جسم می‌شود و در میان انسان‌ها ساکن می‌شود، بنابراین خدا هرگز در مورد انسان شدن نظر خود را تغییر نداد.