زنان و مسائل اجتماعی

Channel
Logo of the Telegram channel زنان و مسائل اجتماعی
@women_socialproblemsPromote
2.13K
subscribers
نوشته های یک جامعه‌شناسی خوانده در حوزه مسائل اجتماعی و مطالعات زنان.
Forwarded from نشانه
مرز بسته است، سفره‌ها خالی است

چند ماهی است که مرز بسته است. این را مردمی می‌گویند که روزیِ خود را از مرزهای جنوب شرقی ایران می‌گیرند و سفره‌های خود را از انتقال سوخت به آن طرف ِ مرز پر می‌کنند.
مرزِ بسته برای ساکنان جنوب شرق ایران مثل نشستن ماهیگیر در کنار دریای بدون ماهی است.
بیابان‌های بدون کارخانه، بدون کارگاه تولیدی، بدون آب و بدون کشاورزی راهی جز پر کردن شکم‌ها با انتقال سوخت نگذاشته است.
راه پر خطری که از دست دادن جان، مال و معلولیت را به همراه دارد.
مرز بسته است. این جمله کوتاه سفره‌های خالی را فریاد می‌زند. شکم‌های گرسنه‌ را به رخ می‌کشد و افزایش سرقت‌ها را.
مغازه‌دارهای کناره جاده و بالای روستا که محل مراجعه چندین روستا و رانندگان بیشمار هستند می‌گویند قبلا هر روز برای آوردن میوه و تره‌بار و وسایل سوپرمارکتی به شهر می‌رفتیم حالا هفته‌ای یک بار هم به زور می‌رویم.
تعمیرکار ماشین می‌گوید بیکار شده چون کسی برای تعمیر مراجعه نمی‌کند.
دیگری مجبور است ماشین خود را برای ادای قرضش بفروشد.
آمار سرقت‌های شبانه از کابل‌های برق بالا رفته و خاموشی‌ها گسترش پیدا کرده است.
مردم خود دست‌به‌کار شده‌اند تا از محله و روستا و سیم‌های برق حفاظت و سارق‌ها را دستگیر کنند.
یارانه‌ها صرف پرداخت هزینه‌های بالای برق و خرید آب در این روستاها می‌شود. آب آشامیدنی در همه روستاهای این مناطق سقایی و خریدنی است.
بخشی که قدرت خرید آب را ندارند و از آب قنات استفاده می‌کنند دچار ناراحتی‌های کلیه و مجاری ادرار هستند. از کودک و نوجوان تا کهنسال.
حتی کالاها و محصولات گرانتر از شهرهای پرجمعیت است زیرا باید از سایر شهرها بیاید و هزینه باربری تا یکی از دورترین نقطه ایران‌زمین بر قیمت تمام‌شده می‌افزاید.

صدور سوخت از طریق مرزها غیرقانونی نبود بلکه با توافق دو کشور ایران و پاکستان انجام می‌شد. اما چند ماهی است که به دلیلی مرز بسته است و مردم دست‌به دامن هر پست‌ و منصب‌داری شده‌اند تا جایی که امام‌جمعه‌ها در هر خطبه تکرار می‌کنند.

بهتر است تا گرسنگی بیشتر از این دامنگیر این منطقه نشده کاری و فکری شود.
Radio Marz - Episode 69
Radio Marz
🎙 پادکست رادیو مرز
قسمت شصت و نهم: پیش از یائسگی
روایت فاصله‌ای که در سال‌های یائسگی بین یک زن و دیگران به وجود می‌آید.
موسیقی تیتراژ: گروه کلی
عکس از Bige Yilmaz
______________________
@radiomarz
تحول مردانگی در ایران در عصر پهلوی تا امروز
فاطمه موسوی ویایه

● مردانگی چیست؟ مجموعه‌ای از ارزش‌ها، هنجارها، رفتارها و نقش‌های اجتماعی قابل انتظار از جنس مذکر که زنانه نیست. در حقیقت مردانگی با نفی زنانگی خود را تعریف می‌کند. فمینیست‌ها بین جنس و جنسیت تمایز گذاشتند و گفتند گونه انسان مانند سایر پستانداران دو نوع مذکر و مونث دارد اما آنچه زنانگی و مردانگی دانسته می‌شود امور طبیعی نیستند بلکه برساخت اجتماعی‌اند و چون برساخت اجتماعی و در حال تغییر و تحول هستند از این رو می‌توان در تاریخ اجتماعی الگوهای متفاوت مردانگی و زنانگی را تشخیص داد.

● مردانگی یکی از نظام‌های سلطه است. کانل الگوهای روابط قدرت بین مردانگی و زنانگی در سراسر جامعه را نظم جنسیتی می‌نامد که بر اساس تعامل سه ساختار به وجود می‌آید: کار (تقسیم جنسی کار در خانه و بازار کار)، قدرت (اقتدار، خشونت، ایدئولوژی در نهادها و دولت) و تعلق روانی (مناسبات شخصی، خانوادگی/ جنسی).

● کانل توضیح می‌دهد که اساس نظم جنسیتی فرودستی زنان است و همه نهادها و روابط اجتماعی بر این اساس سامان یافته است. اما همه مردان جایگاه یکسانی ندارند. در رأس سلسله مراتب جنسیت، مردانگی هژمونیک قرار دارد که با اقتدار، قدرت جسمانی و ناهمجنس‌گرایی مشخص می‌شود. در مرحلۀ بعدی قدرت، مردانگی همدست قرار دارد که مردان این رده خصوصیات برجسته مردانگی هژمونیک را ندارند ولی به اشکال مختلف (مانند توانمندی سیاسی، نابرابری فرصت، ارتقای شغلی و دستمزدها در بازار کار و کار خانگی بی‌مزد زنان) از نظام پدرسالاری سود می‌برند.

● در پایین‌ترین مرتبۀ مردان، مردانگی‌های فرودست قرار دارند که در میان آنها مردانگی همجنس‌گرا قطب مخالف مرد واقعی دانسته و تحقیر و طرد می‌شود. این نکته مهم است که بعضی مردان، بسته به جایگاهشان در سلسله مراتب مادی، امتیاز بیش‌تری از مردسالاری می‌گیرند، بعضی کمتر. زنان به دلایل مختلف با این نظم جنسیتی همراه می‌شوند ولی مهمترین دلیل این است که از کودکی برای پذیرش فرودستی نسبت به مردان تربیت می‌شوند.

● در تاریخ ایران نمونه‌های متعددی از الگوهای مردانگی دیده می‌شود که من تنها به تحول مردانگی هژمونیک، عالی‌ترین الگوی مردانگی می‌پردازم. در ابتدای عصر ناصری، می توان این مشخصه‌ها را برای مرد برتر برشمرد: میانسال یا مسن‌تر، دارای تمکن مالی، خانه بزرگ، دارای احترام و حیثیت اجتماعی بالا، سخاوتمند و گره‌گشا، مقید به مناسک دینی و رابطه خوب با علما و صاحبان قدرت، غیرتمند، دارای چند همسر و فرزندان زیاد و با کنشگری جنسی بالا (تمایلات همجنس‌گرایانه به شکل شاهدبازی و امردبازی بی‌اشکال است). این تصویر بر دو سه گروه منطبق بود، اعیان و اشراف، پهلوانان و گاه لوطیان.

● اما در زمان مشروطه کم‌کم این تصویر مخدوش می‌شود، آشنایی با فرنگ، احساس عقب‌ماندگی و بازاندیشی در آداب و رسوم و جایگاه زنان، ایده‌های جدیدی را به ارمغان آورد. نجم‌آبادی در کتاب «زنان سیبیلو و مردان بی‌ریش» شرح می‌دهد که چگونه تحت تاثیر نگاه شماتت‌بار غربیان، رفتارهای همجنس‌خواهانه درباریان و اعیان و اشراف به پستوها برده شد. به جز آن لزوم آموزش زنان مورد توجه قرار گرفت، تا زنان تحصیل‌کرده بتوانند رفیق شوهر و مادرانی شایسته باشند.

● گفتمان بهداشت در ابتدای عصر پهلوی، تاکید بر افزایش موالید و فرزندان سالم و ضرورت روابط جنسی سالم برای احتراز از سیفلیس و عواقب آن چون عقیم شدن یا تولد فرزندان معلول اندک اندک باعث شکل‌گیری الگوی جدید مردانگی برتر شد: جوان، تحصیل‌کرده، دارای تمکن مالی و شغل اداری بالا، آشنا به پوشش و آداب فرنگی، ورزشکار، میهن‌پرست، تک‌همسر و دگرجنس‌گرا. این تصویر تا اواخر دوره پهلوی دوام آورد و با وجود انقلاب اسلامی عناصر اصلی آن مانند اعتبار تحصیلات، رشادت و میهن‌پرستی و ... باقی ماند.

● امروزه مردانگی در ایران دچار بحران است، تقسیم کار جنسیتی در خانواده و نان‌آوری مرد به دلیل بحران‌های اقتصادی مختل شده. جامعه‌پذیری زنان در پذیرش فرودستی دچار اخلال شده و تحت تاثیر فضای مجازی ایده‌ها و خواسته‌های جدیدی شکل گرفته است. مردان در واکنش به این تغییرات، هر روز بیشتر متوسل به خشونت می‌شوند و اخبار زن‌کشی را می‌شنویم. چرا تغییر نظم جنسیتی بحرانی شده است؟ به زعم من تقصیر متوجه حاکمیت است که به دلایل متعدد می‌کوشد نظم جنسیتی مردسالارانه و نظام حقوقی خانواده سنتی را حفظ کند از این رو هم بر مردان (سربازی، مهریه و ...) و هم بر زنان (حجاب اجباری، بیکاری و ...) فشار می‌آورد و روال تغییرات اجتماعی را مختل کرده است.
@women_socialproblems
📔مردانگی در ایران معاصر

با حضور
#دکتر_حسین_حجت_پناه
#دکتر_فاطمه_موسوی
#دکتر_علی_نوری

دبیر نشست:
#دکتر_فهیمه_نظری

🗓 چهارشنبه 23 آبان 1403 ساعت 17

🏡 سالن خیام

🔹برنامه به صورت حضوری برگزار می گردد.

🔹ورود برای عموم آزاد و رایگان است

💢انجمن جامعه شناسی ایران💢

💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢

🆔 @iranianhht
چگونه سطح خشونت در جامعه به اینجا رسیده که چنین مرگی را رقم می‌زند؟
یادداشتی از فرشته حبیبی (روزنامه‌نگار):

هفته‌ای نیست که خبر تازه‌ای از زن‌کشی به گوشمان نرسد و در این یکی دو روز خبر قتل دهشتناک این زن، زنی از طبقه شهری، شاغل، اهل اندیشه و درست در دل پایتخت واقعا تکان‌دهنده است. منصوره قدیری جاوید، خبرنگار ایرنا به دست شوهرش با ضربات چاقو و دمبل به قتل رسیده و عجیب اینکه قاتل ادعا کرده پس از قتل همسرش قصد خودکشی داشته ولی پشیمان شده. این کلمات به تلخی یادآوری می‌کند که قاتل با علم به خلأهای قانونی در پرونده‌های زن کشی نگران عواقب این قتل نبوده است.

با تاثر بسیار از این اتفاق، چند نکته تکراری که بارها نوشته‌ام دوباره یادآوری می‌کنم:

یک. چطور سطح خشونت در جامعه به اینجا رسیده که چنین مرگی را رقم بزند؟ یک دعوای ساده به خشونت می‌کشد و هر خشونتی از ناسزا و جنگ لفظی گذر می‌کند و به دعوای فیزیکی و آسیب جسمی می‌رسد. خشونت گرچه با قوانین پیشگیرانه قابل کنترل است ولی وضعیت روانی حاد جامعه و ناامیدی حاکم، که هرگز در کانون توجه نبوده، نیز می‌تواند نتایجی چنین فاجعه‌بار بیافریند.

دو. پیچیدگی قرارداد ازدواج و عدم حمایت قانونی از زنان برای خروج از رابطه ازدواج، می‌تواند یک رابطه را به بن‌بستی خشونت‌بار تبدیل کند. باید از قانونگذار بپرسیم چه چیزی ممکن است شرایط پنهان کاری، خیانت و اصطلاحا بی‌وفایی را فراهم کند وقتی هنوز یک زن نمی‌تواند همچون یک مرد صرفا با عنوان “نخواستن” درخواست طلاق کند؟

سه. زن‌کشی، پدیده‌ای که این سال‌ها بسیار مورد توجه فعالان حوزه زنان قرار گرفته، آمار وحشتناک و تکان‌دهنده‌ای دارد. گزارش سال گذشته شرق از این موضوع نشان می‌داد که بطور متوسط هر چهار روز یک زن در ایران به دست خانواده‌اش با بهانه اختلافات خانوادگی، مسائل ناموسی و مالی کشته می‌شود. این آمار به احتمال زیاد، با واقعیت هم فاصله‌ای نامعلوم دارد، چرا که بسیاری از زن‌کشی ها گزارش نمی‌شوند یا تحت عناوین دیگری از جمله خودکشی، بیماری و غیره طبقه‌بندی می‌شوند.

چهار. مهمترین و پرتکرارترین مطالبه: چرا لایحه حمایت از زنان و منع خشونت خانگی هرگز در این سال‌ها حتی نتوانست با وجود این‌ همه زن‌کشی، کودک‌کشی، آزار و تجاوز، قتل‌های ناموسی، خشونت خانگی و سیستماتیک، خودسوزی و خودکشی زنان و... توجه مجلس را به خود جلب کند؟ چرا بارها تغییر نام داد و سمت و سوی حمایت از خانواده به خود گرفت و باز هم در پستو ماند و به اجرا نرسید؟
.
زنان و مسائل اجتماعی
رونمایی کتاب توسعه و ما زنان خاورمیانه با حضور دکتر لیلا فلاحتی عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی اجتماعی و تمدنی دکتر فاطمه موسوی ویایه پژوهشگر حوزه زنان و خانواده دکتر سمیه سادات شفیعی (گردآوردنده؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)…
مروری بر کتاب «توسعه و ما زنان خاورمیانه»

مطالعات خاورمیانه بخشی از متون دانشگاهی کشورهای توسعه‌یافته را به خود اختصاص داده است اما در کشور ما به این مساله چندان پرداخته نشده. ما از همسایگان خود بی‌خبریم. به زعم من بخشی از این نقصان به ضعف آکادمی در ایران برمی‌گردد و انجام چنین مطالعاتی نیازمند فاند دولتی است، دلیل مهم دیگر به ملاحظات سیاسی/امنیتی برمی‌گردد، محقق نمی‌تواند درباره هرچه می‌خواهد تحقیق و نتایج آن را به راحتی و بدون دخالت مافوق سیاسی/امنیتی منتشر کند، در نتیجه محافظه‌کاری پیشه می‌کند و به چنین موضوعاتی نمی‌پردازد.

این در حالی‌است که در مسیر توسعه نیازمندیم تجربه کشورهای همسایه که دارای پیشینه تاریخی/فرهنگی مشترک هستیم را بشناسیم، در مساله زنان اهمیت مطالعات خاورمیانه دوچندان می‌شود زیرا کشورهای مسلمان منطقه مانند ما به انحای مختلف گرفتار نابرابری جنسیتی هستند و تجربه آن‌ها در کاهش شکاف جنسیتی در حوزه‌های مختلف چون اشتغال و مشارکت سیاسی می‌تواند به کار ما بیاید.

کتاب «توسعه و ما زنان خاورمیانه» شروع خوبی برای آشنایی با شرایط زنان در کشورهای همسایه ماست. کتاب در چند مقاله به وضعیت زنان در کشورهای لبنان، عراق، عمان، کویت، امارات، ترکیه و سوریه پرداخته است. مقاله وضعیت زنان در لبنان با تاکید بر چند فرقه بودن کشور لبنان و عدم وجود قانون مدنی یکسان، بخش بزرگی از تصویر کلیشه‌ای درباره سبک زندگی اروپایی و آزادی اجتماعی زنان لبنانی را برایم تصحیح کرد. یکی دیگر از مقالات مجموعه به وضعیت زنان در سوریه درگیر جنگ داخلی پرداخته بود و شرایط زنان درگیر در مناطق جنگ‌زده و زنان مهاجر را در ابعاد مختلف و مفصل بیان می‌کند و حتی به تاثیر کرونا بر افزایش مشکلات زنان سوری می‌پردازد.

در مقاله مشارکت سیاسی در عراق به این موضوع می‌پردازد که با وجود تخصیص ۲۵ درصد از کرسی‌های پارلمان به زنان، قوانین حمایتی از زنان به تصویب نرسیدند و البته دلایل آن از جمله ضعف جامعه مدنی و آشوب‌های سیاسی/امنیتی در این کشور از جمله نگرش داعش را توصیف می‌کند. مقاله دیگری که برایم آموزنده بود، به کنش‌های اجتماعی-رسانه‌ای پرداخته بود و توضیح می‌داد به دلیل سرکوب سیاسی در بیشتر کشورهای خاورمیانه که بخشی از آن معطوف به سرکوب فعالان حقوق زنان است، نوعی جنبش اجتماعی جدید شکل گرفته است که در شبکه‌های اجتماعی مجازی مطالبات خود برای تغییر نگرش را پی می‌گیرد.

این کتاب به عنوان اولین قدم در این حوزه، خالی از اشکال نیست، از سویی جای چند کشور مهم خالی است: عربستان، مصر و تونس که خانم دکتر شفیعی توضیح دادند نتوانستند نویسنده‌ای برای این بخش‌ها بیابند. ایراد دیگری که در تعدادی از مقالات کتاب مشترک است، به‌روز نبودن آمارهاست که حداکثر تا ۲۰۲۰ را شامل می‌شود. مثلا در مقاله مقایسه بین ایران و ترکیه که مقاله تحلیلی خوبی است، در بخش اشتغال آمارهای ۲۰۲۰ آورده شده و در بخش آموزش عالی ۲۰۱۲. در مورد خشونت علیه زنان نیز به مقاله‌ای در ۲۰۰۳ رفرنس داده شده. یا در مقاله کویت آمارهای شکاف جنسیتی به ۲۰۱۵ برمی‌گردد. تردیدی نیست در ویراست بعدی کتاب آمارها به‌روز و مقالات تکمیل می‌شوند. این کتاب قدم اول در این راه است و امید که قدم‌های بعدی پُربارتر باشند.

@women_socialproblems
رونمایی کتاب
توسعه و ما زنان خاورمیانه

با حضور
دکتر لیلا فلاحتی
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی اجتماعی و تمدنی
دکتر فاطمه موسوی ویایه پژوهشگر حوزه زنان و خانواده
دکتر سمیه سادات شفیعی
(گردآوردنده؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)
کتایون خیری (سردبیر نشر ثالث)

سه شنبه ۲۲ آبان ساعت ۱۸ الی ۲۰
تهران، خیابان شهید سپهبد قرنی خیابان شهید کلانتری شماره ۴۸ شعبه آپ آرتمان (ثالث)، طبقه دوم
.
گردش مالی ،دست کوتاه زنان

فریده ملاعسگری


طی سه سال گذشته بابت امور شغلی و شخصی  جهت استفاده از خدمات بانکی به بانکهای مختلف مراجعه داشته ام .
شرط استفاده از خدماتی مانند  دسته چک ، تسهیلات و وام ، ضامن شدن، گردش مالی بالای صاحب حساب بانکی می باشد .
در بخش مدارک لازم وام گیرنده و ضامنین ارائه مدارک شغلی ، کسر از حقوق و ... نوشته شده است ، اما در واقع گردش مالی بالا ، اینکه شخص رتبه A و  B  یا حداقل C را دار باشد خوانده می شود و کفایت می کند.
داشتن شغل پایدار لازمه گردش مالی است، در مواجهه با این شرایط این پرسش به ذهن متبادر می شود که زنان چه سهمی از این تسهیلات و خدمات دارند ؟
زنان سرپرست خانواری که شغل پایداری ندارند چطور می توانند از این تسهیلات جهت راه اندازی کسب و کار یا توسعه کارشان استفاده کنند ؟

وجودضامن معتبر حائز شرایط بانک مستلزم داشتن روابط شغلی یا خانوادگی مستحکم و بده بستانهای مالی است که اکثر زنان ایران از آن محروم می باشند.

طبق جدیدترین آمار تنها ۱۴ درصد از  زنان جامعه ایران شاغل هستند ،حذف زنان از عرصه اجتماعی و شغلی آسیب پذیری آنان را در میانسالی و کهنسالی فزون تر می کند .
در حالی که جامعه ایران به سمت زنانه شدن سالمندی می رود.
مادامی که اشتغال زنان شکل  مسئله و مطالبه اجتماعی نگیرد ، نیمی از جامعه از ابزار قدرت که همان گردش مالی و اقتصاد است محروم می مانند.


@tanine_zanan
فیلم «استاد» که بر پرده‌ی سینماهاست اولین فیلمی است که به موضوع آزار جنسی در فضای دانشگاه می‌پردازد؛ فیلم اولی که با بودجه‌ای محدود ساخته شد و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را نصیب سجاد بابایی کرد و حالا بعد از دو سال معطلی به اکران رسیده.

در سینما بهمن فیلم را دیدم. فیلم به نسبت کوتاه است (۸۰ دقیقه) و حال و هوای تئاتری دارد و با سه شخصیت اصلی در یک مکان محدود فیلمبرداری شده. روایت سرراست است؛ گلنوش برای گرفتن توصیه‌نامه استادش که برای پذیرش در دانشگاه خارجی لازم دارد به محل کار جدید استاد آمده، استاد در موضع قدرت، حرف را کش می‌دهد و توصیه‌نامه را نمی‌نویسد، بعد از احساس علاقه خود می‌گوید، دانشجوی عصبانی می‌خواهد دفتر را ترک کند و بعد صفحه سیاه می‌شود و نمی‌دانیم چه رخ می‌دهد.

دو روز بعد نامزد دختر به محل کار استاد آمده و او را بازخواست می‌کند، استاد با خونسردی هر اتفاقی را انکار می‌کند و مانند هر اتفاق مجرمانه دیگری که در فضای خصوصی رخ می‌دهد، نامزد دختر و ما تماشاگران در برابر این شک قرار می‌گیریم که واقعا چه رخ داده و چه کسی راست می‌گوید؟ جا داشت که روایت بسیار پیچیده‌تر به مساله بپردازد.
Forwarded from تجربه زیسته l امین بزرگیان (Amin Bozorgian)
~ نه فقط از آغاز جنبش زن، زندگی، آزادی که از طلیعه‌ی مطرح شدن خواست حجاب اختیاری، حامیان آزادی مدام از جوانب گوناگون متهم شدند که «شما می‌خواهید لخت شوید». فراموش نکرده‌ایم که این حرف نه فقط از جانب حکومت و حامیان آن، که از سوی فرقه «مرد، میهن، آبادی» نیز شنیده شد (صحبت‌های علی کریمی در همان میانه جنبش را به یادتان می‌آورم). فارغ از آنچه امروز در دانشگاه رخ داده است، برهنه شدن زنی در شهر را چگونه می‌توان فهمید؟ رویدادی است در تأیید گفتار مخالفان آزادی، یا به نهایت رسیدن خواست آزادی پوشش؟

برهنه شدن در ذیل قانون حجاب و تاریخ درازدامنه‌ی زن در ایران روشن است که چه طنین شدیدی دارد. اگر خواست حجاب اختیاری در حرکت نمادین ویدا موحد بروز یافت (و او توانست فیگوری از نماینده مردم را پیدا کند)، برهنگی زنی در دانشگاه (و در خلال کشاکش با مأمور قانون حجاب) تماماً حرکتی مازاد بر امر اجتماعی، کنشی استعلایی و انتزاعی است تا حدی که مترصد این است که در ذهن تماشاگران «جنون‌آمیز» فهمیده شود. مواجهه‌ی سراسر حیرت تماشاگران حاضر در آن صحنه و نیز همه کاربران اینترنت از این تصویر استثنایی گویای موقعیت جدا افتاده‌ی آن از عینیت و ذهنیت اجتماعی- و فاصله‌اش با نمایندگی است.

بازیگر اصلی این صحنه خطاب به مخالفان متنوع «زن» نشان می‌دهد که وقتی از «لخت شدن» سخن می‌گویید از چه وضعیتی حرف می‌زنید. او در خلال یک جنون سیاسی، شکل واقعی یک «اتهام» را نشان می‌دهد. او با به انتها بردن و شدت بخشیدن، امکانی را برای همه مدافعان حجاب اختیاری از این لحظه اکنونی تا همیشه می‌گشاید: دیگر کسی نمی‌تواند خواست آنان را با «برهنگی» یکی کند. او رابطه‌ی زبانی و سمبلیک بین آزادی پوشش و برهنگی را از هم می‌گسلد و مخالفان زن را خلع سلاح می‌کند. هر آزادی‌خواهی می‌تواند با اشاره به او بگوید برهنگی یعنی آن، نه چیزی که من پوشیده‌ام (یا می‌خواهم). در واقع، «زن علوم-تحقیقات» با شکافی که بین حجاب اختیاری و برهنگی با عمل‌اش می‌اندازد، نظمی ایدئولوژیک و تاریخی که مدام می‌گوید «خواست حجاب اختیاری همان خواست برهنگی است» را بی‌اعتبار می‌کند.

او با شهامتی جنون‌آمیز خواستی اجتماعی را نمایش نداد، بلکه تصویری شد از فریبکاری حامیان سرکوب کردن زن. شدت بخشید تا شدت تاریخی نظام سرکوب گفتاری را برهنه و عیان کند. از خودش مایه گذاشت تا بی‌مایگی نظمی بزرگتر را نشان دهد که می‌خواهد خواست زن برای آزادی را چیزی دیگر معرفی کند.
@AminBozorgiyan
Forwarded from نشانه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عمونیما
آموزش خودمراقبتی به کودکان از نون شب هم واجبتره
لطفا برای آموزش کودکان وقت بگذاریم
Forwarded from جامعه‌شناسی زن روز (Parastu.Z.Farrokhi)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from حوری
✍️مالیات صورتی: هزینه‌های پنهان زن بودن

در اقتصاد، اصطلاحی به نام “مالیات صورتی” وجود دارد که به این معناست که به‌طور کلی زن بودن، هزینه‌ای بالاتر از مرد بودن دارد.

زندگی را می‌توان به دو دسته هزینه تقسیم کرد: هزینه‌های ثابت، مانند اجاره مسکن یا بیمه خودرو، که ارتباط چندانی با جنسیت ندارند. اما بررسی‌ها نشان می‌دهند که دسته دوم، یعنی هزینه‌های جاری، به شکلی ملموس با جنسیت در ارتباطند و به‌طور شگفت‌انگیزی برای زنان گران‌تر تمام می‌شوند.

برای مثال، زنان باید هزینه‌هایی را صرف خرید لوازم آرایشی کنند، مبلغ بیشتری را برای مراقبت از پوست و مو بپردازند و به‌طور کلی تحت فشار اجتماعی بیشتری برای “زیبا به‌نظر رسیدن” قرار دارند. آمارها به‌وضوح نشان می‌دهند که این فشارها موجب افزایش قابل توجهی در هزینه‌های زنان می‌شود.

همچنین، نیازهای بهداشتی و درمانی زنان بیشتر است؛ خرید محصولاتی مانند پد روزانه و تمپون، مراجعات منظم به پزشک زنان و انجام تست‌هایی چون پاپ‌اسمیر و ماموگرافی از جمله نیازهای ضروری زنان هستند که اغلب، تمام آنها تحت پوشش بیمه قرار نمی‌گیرند.

یکی دیگر از وجوه تفاوت در هزینه‌ها، تفاوت قیمت خدمات مشابه بین زنان و مردان است. برای مثال، هزینه یک کوتاهی ساده در آرایشگاه مردانه، به‌طور میانگین یک پنجم هزینه همان خدمات در آرایشگاه زنانه است. حتی یک تیغ اصلاح زنانه ممکن است دوبرابر نمونه مشابه مردانه قیمت داشته باشد. بنابراین، حتی اگر زنی تصمیم بگیرد هزینه‌های اضافی خود را کاهش دهد، باز هم در نهایت با هزینه‌های بیشتری روبرو خواهد شد.

به این مسائل باید دستمزد کمتر زنان را نیز اضافه کرد. به‌طور میانگین، زنان حدود ۳۰ درصد کمتر از مردانی که وظایف مشابه دارند، دستمزد می‌گیرند. این به این معناست که هر خریدی برای زنان ۳۰ درصد دشوارتر است. این نابرابری دستمزدی نیز بخشی از همان مالیات صورتی محسوب می‌شود.

علاوه بر این، محیط شهری نیز برای زنان امن‌تر نیست. بسیاری از زنان مجبورند به‌دلیل عدم امنیت، از تاکسی‌های اینترنتی استفاده کنند یا به‌جای ورزش در پارک‌های عمومی، هزینه‌ای اضافی برای استفاده از باشگاه‌ها بپردازند.

در نهایت، زن بودن هزینه‌های پنهان و گاه فراموش‌شده‌ای دارد که ما مردان کمتر به آن فکر می‌کنیم. شاید بگوییم: “ما هم برای خانه و ماشین هزینه می‌کنیم”، اما تفاوت اینجاست که هزینه‌های مردانه اغلب در جهت افزایش ثروت فرد است، در حالی که مالیات صورتی تماماً هزینه‌های از دست رفته و اجتناب‌ناپذیر است.

نویسنده: ناشناس

https://t.center/femailinsociety
@hooreechannel 🌹
Forwarded from Critic l مریم نصر
📚
زندگی به من بازگردانده شد
و من اینجا در مقابل زندگی هستم
چونان کسی که به لباسی نگاه می‌کند
که نمی‌تواند آن را به تن کند

(شارلوت دلبو، پس از بازگشت از اردوگاه مرگ)
 
کتاب پسافاجعه نوشته سوزان برایسون، زن فیلسوفی است که به او در مسیر پیاده‌روی صبحگاهی حمله و تجاوز می‌شود و به قتل می‌رسد! سوزان از مرگ حتمی نجات پیدا می‌کند و ده سال بعد از فاجعه، یعنی در سال 2001 بالاخره موفق می‌شود روایت همراه با تحلیل خود را از اتفاقی که برایش افتاد منتشر کند. اینکه چطور وقتی «بیشتر از خودش عمر کرده» با خویشتن تازه و ترومای بعد از فاجعه کنار آمده است.

پسافاجعه کتاب خوش‌خوانیست با ترجمه روان که به‌سختی می‌توانید آن را زمین بگذارید. گرچه بر خشونت جنسی متمرکز است، اما چهره بسیاری از ما یا عزیزان و دوستان یا کسانیکه می‌شناسیم، با تروماهای ریز و درشت، در آن قابل تشخیص است. آن لحظه‌ای که احساس کرده‌ایم با ما طوری رفتار شده که سزاوارش نیستیم. از تجربه جنگ، خشونت، تجاوز، اسیدپاشی، شکنجه، بازداشت و بازجویی و تحقیرشدن گرفته تا تجربه اخراج از کار، تعرض محارم، ترک‌شدن توسط والدین یا یار و معشوق. تجربیاتی که باعث شده از خودمان بپرسیم: «نکند که من واقعا بیدارم و این کابوس نیست»

کتاب اطمینان می‌دهد: «شما هرگز مثل قبل نمی‌شوید، اما می‌توانید بهتر از قبل شوید». اعتمادتان به جهان و آدمها نابود می‌شود، ولی راه‌هایی هست که کمک می‌کند دوباره و جور دیگری از نو به جهان برگردید: آسیب‌دیده، حساس‌تر، ولی هشیارتر، پروادارتر و احتمالا اخلاقی‌تر.

برایسون در بخشی از کتاب به ایده «خودمختاری/خودآیینی» در فلسفه اشاره می‌کند: ایده‌ای که «من» را منبع کنشگری و انتخاب آزاد می‌داند. او می‌گوید این خودِ خودآیین در فاجعه می‌شکند و خرد می‌شود. بازمانده از یک فاجعه با خود پیشین‌اش یکی نیست و نیاز به کمک پزشکان و همراهان همدل دارد تا «خودش را پیدا کند». اون به نفع این ایده زنانه‌نگر استدلال می‌کند که «خودمختاری/خودآیینی اساساً وابسته به دیگران است...خودمختاری/خودآیینی کشیدن دیوار دور خود یا اموال خود نیست، بلکه شکل دادن روابطی اساسی با دیگران است». دیگران می‌توانند ما را نابود کنند، اما به همان اندازه در آفرینش و استمرار فهم ما از خودمان موثرند...


📚پسافاجعه؛ خشونت و بازساختن خود، سوزان جی برایسون، ترجمه امیر صائمی، نشر برج، 1403.
 
#معرفی_کتاب
 @neocritic
Forwarded from سمانه سوادي
مهریه یا/و شروط ضمن عقد؟

مهریه یکی از بخش‌های نکاح اسلامی‌ست. قراردادی که در آن زن حق طلاق ندارد، ولایت فرزندانش را ندارد، سهمی از زندگی و اموال به دست آمده ندارد و حتی سهم ارث ناچیزی دارد و در کنارش حق طلاق با مرد است و حق چند همسری هم دارد. قراردادی که در آن مرد می‌تواند از اشتغال یا خروج از کشور زن جلوگیری کند و زن هم ملزم به تمکین است. در این وضعیت مهریه غالبا به عنوان اهرم فشار برای زنان استفاده می‌شود تا بتوانند حقوقی که ندارند را مطالبه کنند. یعنی در ازای بخشیدن مهریه طلاق بگیرند، از کشور خارج شوند یا حضانت فرزندانشان را داشته باشند. همینطور چون سهم ارث زن بسیار ناچیز است (یک چهارم در صورتی که فرزند نداشته باشند و یک هشتم در صورت داشتن فرزند) مهریه، به عنوان بدهی مرد به زن، پیش از تقسیم ارث، به زن تعلق می‌‌گیرد و می‌تواند جبران‌کننده سهم ارث اندک باشد. در عین حال باید به خاطر داشته باشیم، میزان مهریه به توافق دو طرف بستگی دارد و می‌تواند هر چیزی که ارزش مادی دارد، باشد، مثلا یک شاخه گل یا چند سکه.

در سال‌های اخیر زنان بیشتری مهریه ندارند و شروط ضمن عقد دارند. بسیاری از آن‌ها می‌گویند در ازای نداشتن مهریه «همه» حقوقشان را گرفته‌اند. جمله‌ای که با واقعیت فاصله دارد. واقعیت این است که در حال حاضر و با توجه به قوانین ایران گرفتن «تمام» حقوق ناممکن است. زنان اغلب فقط «بخشی» از حقوقشان را تحت عنوان شروط ضمن عقد می‌گیرند. بخش دیگری از نابرابری‌ها، از جمله تمکین، ولایت فرزندان، حق چندهمسری مردان و ارث نابرابر از همسر همچنان باقی می‌ماند.

درست است که مهریه در خلا متحجرانه‌ست، اما حذف آن از قانون در شرایط کنونی یعنی فشار و تبعیض مضاعف بر زنان. چون زنان نمی‌توانند همه حقوق خود را به عنوان شروط ضمن عقد بگیرند. حتی اگر می‌توانستند، باز مهریه نباید حذف میشد. چون گرفتن شروط ضمن عقد به قدرت چانه‌زنی و فرهنگ خانواده‌ها بستگی دارد و اینطور نیست که همه زنان بتوانند شروط ضمن عقد داشته باشند. درست است که مهریه باید حذف شود، اما همراه و همزمان با حذف شدن تمام نابرابری‌های قرارداد ازدواج. همه زنان باید به شکل قانونی از همه حقوق خود برخوردار باشند، نه اینکه بخشی از آن‌ها تنها بخشی از حقوقشان را از مرد طلب کنند. اما طبیعتا تا تغییر تمام قوانین و امکان داشتن ازدواج برابر، زنان باید «تا جایی که می‌شود» حقوقشان را از همسرشان مطالبه کنند و به نظر من با کسی که حاضر نیست حقوقشان را بدهد اصلا ازدواج نکنند.

سمانه سوادی

#فمینیسم #فمینیست #ازدواج #شروط_ضمن_عقد #مهریه
تو چراغِ خود برافروز:
درخواست جمعی از هنرمندان، روزنامه‌نگاران و فعالان اجتماعی برای توقف اجرای حکم پنج سال زندان الهه محمدی و نیلوفر حامدی.

امضای کارزار: توقف حکم زندان خبرنگاران

#ما
#خواهران_ما
Forwarded from امتداد
بهانه؛ جوانی جمعیت/ مقصود؛ تضییع حقوق زنان

✍🏻امتداد-مرجان زهرانی:
واقعا برای افزایش جمعیت نیازمند همسر و مادران کودک و نوجوان هستیم؟ فاطمه موسوی، جامعه‌شناس و عضو گروه مطالعات زنان انجمن جامعه‌شناسی معتقد است ادعای اینکه کودک همسری و کودک مادری به افزایش جمعیت کمک می‌کند دروغ است. او به «امتداد» می‌گوید: «با یک محاسبه ساده متوجه می‌شوید که اساسا نیازی نیست برای افزایش جمعیت سراغ کودک همسری و کودک مادری رفت. یک زن به طور طبیعی و فیزيولویک معمولا بین ۱۵ تا ۴۵ سالگی آماده بارداری است. یعنی بازه زمانی ۳۰ ساله برای بارداری فرصت دارد که پنج سال اول و ده سال آخر با عوارض همراه است و از نظر پزشکی توصیه نمی‌شود؛ همچنان ۱۵ سال فرصت بارداری مناسب وجود دارد پس چه لزومی دارد که این اتفاق زیر ۱۸ سالگی رخ بدهد آن هم در شرایطی که ما به فرد زیر ۱۸ سال گواهینامه و اختیار اموالش را نمی‌دهیم اما او را برای ازدواج و مادری بزرگسال به حساب آورده و به رسمیت می‌شناسیم.»

🔹موسوی توضیح می‌دهد که الان میانگین سن ازدواج در ایران برای زنان ۲۳ سال است. اگر کسی ۲۳ سالگی هم ازدواج کند، برای مثال می‌تواند ۲۶ سالگی فرزند اول را باردار شود و حتی در بازه‌های زمانی مناسب ۲۹، ۳۲ و ۳۵ سالگی دست کم ۳ فرزند دیگر هم به دنیا بیاورد. اگر فردی در همین سن میانگین ازدواج و بعد تحصیلات دانشگاهی، ازدواج کند می‌تواند در بازه‌های زمانی مناسب و کم خطر فرزندانی به دنیا بیاورد. بنابراین سیاست‌گذاری برای ازدواج و بارداری زیر ۱۸ سال فقط با بهانه جوانی جمعیت است ولی مقصود دیگری دارد.

🔹«اگر از عوارض جسمی برای مادر و جنین در بارداری زیر ۱۸ سال هم بگذریم، در تحقیقات جامعه‌شناسی یکی از موارد پیش‌بینی‌کننده‌ طلاق ازدواج زیر ۲۰ سال است و دیگری فاصله سنی بالای ۱۰ سال بین زوجین و هر دو در کودک همسری وجود دارد. مدعی هستند که برای تحکیم بنیان خانواده دختران باید در سنین پایین ازدواج کنند. این کلیشه همواره وجود داشته که دختران در سن پایین سازگارتر هستند و به اصطلاح شوهر می‌تواند آنطور که خودش می‌خواهد دختر را تربیت کند. این یک گزاره کاملا نادرست و باطل از منظر جامعه‌شناسی است. اتفاقا تحلیل آماری نرخ طلاق در گروه‌های سنی نشان می‌دهد که بالاترین نرخ طلاق مربوط به دخترانی است که زیر ۲۰ سالگی ازدواج کرده‌اند.»

🔹به گفته موسوی اغلب دختران بعد از بارداری در این سنین مجبور به ترک تحصیل می‌شوند. بنابراین در سنین بالاتر نمی‌توانند شغل مناسبی پیدا کنند. پس از نظر مالی وابسته به مرد خانواده هستند. این موضوع دختران در چرخه فقر و وابستگی اقتصادی گرفتار می‌کند که همین امر مصایب اجتماعی زیادی به دنبال خواهد داشت.

🔹این جامعه‌شناس معتقد است این گونه سیاست‌گذاری‌ها به دلیل غلبه نگاه ایدئولوژیک و در راستای بازتولید خانواده مردسالار و پدرسالار است. او توضیح می‌دهد: «اغلب از غرب انتقاد می‌شود که به زن نگاه ابزاری دارند اما مگر این نگاه ابزاری نیست که زن صرفا به مثابه زن خانه و مادر خانواده و همسر شناخته می‌شود و در چارچوبی غیر از خانواده رسمیت ندارد. به همین دلیل است که در دولت گذشته هیچ اقدامی در حوزه خشونت خانگی، قتل‌های ناموسی یا حتی حفظ امنیت زنان در محیط کار را شاهد نیستیم. ما از پیش از انقلاب و در اندیشه‌های آقای مطهری با مساله «الگوی سوم زنانگی» مواجه هستیم که می‌گوید نه زن سنتی در خدمت خانواده و نه زن مدرن غربی اما سیاست‌گذاری‌‌ها همچنان در راستای تقویت زن سنتی و در خدمت خانه و خانواده است و عاملیت زنان در همه چیز نفی می‌شود. کودک همسری و کودک مادری هم به نوعی حق زنان برای این که در سن مناسب ازدواج کنند و در شرایط مناسب فرزندی به دنیا آورند را نفی می‌کند. با کودک مادری حق زنان بر بدنشان نفی می‌شود. »

🔹آمار کودک همسری وکودک مادری در سال‌های اخیر به آماری مخفیانه و دردسرساز تبدیل شده. فاطمه موسوی خطاب به سیاست‌گذاران می‌گوید: نمی‌توانید با مخفی کردن آمار رنج کودک مادران را مخفی کنید. مساله حل نشده است.

🔹البته فشار برای مادری با سیاست‌گذاری‌های ضدزن تنها متوجه دختران نوجوان نیست بلکه زنان بالای ۴۰ سال هم این فشار را تجربه می‌کنند. موسوی در مورد این گروه سنی می‌گوید: «از طرفی به دلیل بالا رفتن سن ازدواج و تمایل اکثریت زنان به یک یا دو فرزند بر بارداری در سن بالا نیز که بارداری پرخطر است، اصرار می‌ورزند و در اسناد خود بارداری پرخطر را به بارداری نیازمند مراقبت‌های ویژه تبدیل می‌کنند. این فقط بازی با کلمات است و می‌تواند منجر به ایجاد عوارض بسیاری برای مادر و کودک شود به ویژه که اجباری بودن غربالگری هم ملغی شده و این منجر به افزایش تولد کودکانی با برخی ناهنجاری‌ها چون سندروم داون می‌شود.»

لینک گزارش

#امتداد
@emtedadnet
Audio
نشست باز اندیشی درباره مسائل زنان و خانواده در ایران معاصر

دکتر فاطمه موسوی ویایه

شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳

موسسه فرهنگی هنری " اندیشه و هنر فاخته "

@fakhtehinstitute
🔴 خدا کند شاکی بی‌سفارش نباشید!

✍️حسن اسدی زیدآبادی

🔺خبرگزاری میزان متعلق به قوه قضاییه گزارشی منتشر کرده از ماجرای پرونده‌ای با پایانی شیرین که در بطن‌اش حکایتی بسیار دردناک و تاسف‌آور دارد؛ مقصود این نوشته هم این است که انشالله در نهایت این گزارش برای مسئولان دستگاه قضاء حاوی هشداری جدی باشد.

🔺باری! قضیه از این قرار است که روز چهارشنبه ۲۵ مهر، آقای القاصی رئیس کل دادگستری استان تهران به منظور رسیدگی به پرونده مراجعان به دستگاه قضایی، در مرکز ارتباطات مردمی قوه قضاییه حضور می‌یابد.

🔺در جریان این ملاقات مردمی فردی مدعی می‌شود که حدود یک ماه قبل برای معالجه دخترش به تهران آمده که دخترش توسط افراد ناشناس در شهرستان شهریار ربوده می‌شود. رئیس کل دادگستری استان تهران هم فی‌المجلس با رئیس دادگستری و دادستان شهرستان شهریار تماس می‌گیرد و دستور پیگیری فوری می‌دهد.

🔺در گزارش میزان آمده: «پس از دستور رئیس کل دادگستری استان تهران، اقدامات قضایی و انتظامی برای پیدا کردن این دختر انجام و کمتر از ۲۴ ساعت محل نگهداری فرد ربوده شده در شهرستان تالش کشف شد. ماموران انتظامی در یک عملیات موفق به آزاد کردن فرد ربوده و دستگیری متهم شدند.»

@hsnasadiz

🔺 این سطح از تعلل و رکود در مواجهه با انواع بزه‌ها و جرایم کوچک و بزرگ به ویژه برای جامعه وکلا که بطور روزمره با نهاد دادسرا و پلیس سروکار دارند اصلا جای شگفتی ندارد. با طرح هر شکایتی حتی در جرایم مهم، بار پیگیری و تعقیب عموما بر عهده فرد شاکی یا وکیل اوست. وقتی شکایتی به پلیس ارجاع می‌شود، فی الواقع هدف اصلی عموما اتلاف وقت برای حدود ۲۰ تا ۳۰ روز است. شاکی به کلانتری ارجاع می‌شود، آنجا باید از پوشه و گیره و … را خودش تهیه کند. اظهاراتی را در فرم‌های چاپی بنویسد، یکی دو ماه منتظر بماند تا بعدا همین کارها را دوباره نزد بازپرس یا دادیار انجام دهد. و تازه آغاز ماجرا. منظور تخفیف کار افسران پلیس نیست، منظور نشان دادن این واقعیت است که کمبود امکانات و نیروی انسانی کافی، افراد پلیس را صرفا به اشخاصی پشت میز نشین بدل کرده که فی‌المثل برای تعقیب یک سرقت صرفا یک نامه خطاب به صاحبان دوربین در محدوده وقوع جرم می‌دهند که اگر توانست فیلم را روی سی‌دی به آنها تحویل دهد تا حالا ببینیم چه می‌شود. اینکه پلیس واقعا به دنبال مجرم برود عمدتا مختص همان فیلم‌ها و سریال‌ها باقی می‌ماند. مگر آنکه …

🔺 البته همه اینها موقعی است که اراده ویژه‌ای پشت قضیه نباشد. وقتی شاکی پرونده‌ای حکومت یا دولت باشد همین نیروی انتظامی به غایت کارآمد شده و در میدان حماسه می‌آفریند. در سال ۱۴۰۱ شخصا پی‌گیر یک پرونده کلاهبرداری بودم که به اداره آگاهی ارجاع شده بود. افسر مربوطه تا مدتها هیچگاه پشت میزش حاضر نبود تا اظهارات ما را بگیرد، چرا که باتومی به دستش می‌دادند تا در حد یک سرباز صفر در خیابانها تامین نظم حجاب کند. کسی که انتظار می‌رفت تخصصش رسیدگی به کلاهبرداری‌ها و جرایم اقتصادی باشد. در مورد شیوه عمل قوای امنیتی هم که به همین منوال بحث زیاد شده که اولویت‌هایشان چگونه تعیین می‌شود.

🔺گزارش میزان به خوبی نشان می‌دهد که چگونه موهبت‌هایی مثل امنیت و اجرای عدالت، که بایستی به عنوان مهمترین کارکردهای حکومت همچون آب جاری در دسترس همگان از همه طبقات باشد، به شدت درگیر اولویت‌بندی‌های کاذب شده است. در واقع پلیس بر اساس اهمیت جرایم و میزان شدت‌شان در پی آنها نمی‌رود بلکه حتما بایستی کسی شاکی نگون‌بخت را سفارش کند تا بلکه کار و صدای او به جایی رسد.

https://t.center/hsnasadiz
Telegram Center
Telegram Center
Channel