View in Telegram
مرز بسته است، سفره‌ها خالی است چند ماهی است که مرز بسته است. این را مردمی می‌گویند که روزیِ خود را از مرزهای جنوب شرقی ایران می‌گیرند و سفره‌های خود را از انتقال سوخت به آن طرف ِ مرز پر می‌کنند. مرزِ بسته برای ساکنان جنوب شرق ایران مثل نشستن ماهیگیر در کنار دریای بدون ماهی است. بیابان‌های بدون کارخانه، بدون کارگاه تولیدی، بدون آب و بدون کشاورزی راهی جز پر کردن شکم‌ها با انتقال سوخت نگذاشته است. راه پر خطری که از دست دادن جان، مال و معلولیت را به همراه دارد. مرز بسته است. این جمله کوتاه سفره‌های خالی را فریاد می‌زند. شکم‌های گرسنه‌ را به رخ می‌کشد و افزایش سرقت‌ها را. مغازه‌دارهای کناره جاده و بالای روستا که محل مراجعه چندین روستا و رانندگان بیشمار هستند می‌گویند قبلا هر روز برای آوردن میوه و تره‌بار و وسایل سوپرمارکتی به شهر می‌رفتیم حالا هفته‌ای یک بار هم به زور می‌رویم. تعمیرکار ماشین می‌گوید بیکار شده چون کسی برای تعمیر مراجعه نمی‌کند. دیگری مجبور است ماشین خود را برای ادای قرضش بفروشد. آمار سرقت‌های شبانه از کابل‌های برق بالا رفته و خاموشی‌ها گسترش پیدا کرده است. مردم خود دست‌به‌کار شده‌اند تا از محله و روستا و سیم‌های برق حفاظت و سارق‌ها را دستگیر کنند. یارانه‌ها صرف پرداخت هزینه‌های بالای برق و خرید آب در این روستاها می‌شود. آب آشامیدنی در همه روستاهای این مناطق سقایی و خریدنی است. بخشی که قدرت خرید آب را ندارند و از آب قنات استفاده می‌کنند دچار ناراحتی‌های کلیه و مجاری ادرار هستند. از کودک و نوجوان تا کهنسال. حتی کالاها و محصولات گرانتر از شهرهای پرجمعیت است زیرا باید از سایر شهرها بیاید و هزینه باربری تا یکی از دورترین نقطه ایران‌زمین بر قیمت تمام‌شده می‌افزاید. صدور سوخت از طریق مرزها غیرقانونی نبود بلکه با توافق دو کشور ایران و پاکستان انجام می‌شد. اما چند ماهی است که به دلیلی مرز بسته است و مردم دست‌به دامن هر پست‌ و منصب‌داری شده‌اند تا جایی که امام‌جمعه‌ها در هر خطبه تکرار می‌کنند. بهتر است تا گرسنگی بیشتر از این دامنگیر این منطقه نشده کاری و فکری شود.
Telegram Center
Telegram Center
Channel