تحول مردانگی در ایران در عصر پهلوی تا امروزفاطمه موسوی ویایه
● مردانگی چیست؟ مجموعهای از ارزشها، هنجارها، رفتارها و نقشهای اجتماعی قابل انتظار از جنس مذکر که زنانه نیست. در حقیقت مردانگی با نفی زنانگی خود را تعریف میکند. فمینیستها بین جنس و جنسیت تمایز گذاشتند و گفتند گونه انسان مانند سایر پستانداران دو نوع مذکر و مونث دارد اما آنچه زنانگی و مردانگی دانسته میشود امور طبیعی نیستند بلکه برساخت اجتماعیاند و چون برساخت اجتماعی و در حال تغییر و تحول هستند از این رو میتوان در تاریخ اجتماعی الگوهای متفاوت مردانگی و زنانگی را تشخیص داد.
● مردانگی یکی از نظامهای سلطه است. کانل الگوهای روابط قدرت بین مردانگی و زنانگی در سراسر جامعه را نظم جنسیتی مینامد که بر اساس تعامل سه ساختار به وجود میآید: کار (تقسیم جنسی کار در خانه و بازار کار)، قدرت (اقتدار، خشونت، ایدئولوژی در نهادها و دولت) و تعلق روانی (مناسبات شخصی، خانوادگی/ جنسی).
● کانل توضیح میدهد که اساس نظم جنسیتی فرودستی زنان است و همه نهادها و روابط اجتماعی بر این اساس سامان یافته است. اما همه مردان جایگاه یکسانی ندارند. در رأس سلسله مراتب جنسیت، مردانگی هژمونیک قرار دارد که با اقتدار، قدرت جسمانی و ناهمجنسگرایی مشخص میشود. در مرحلۀ بعدی قدرت، مردانگی همدست قرار دارد که مردان این رده خصوصیات برجسته مردانگی هژمونیک را ندارند ولی به اشکال مختلف (مانند توانمندی سیاسی، نابرابری فرصت، ارتقای شغلی و دستمزدها در بازار کار و کار خانگی بیمزد زنان) از نظام پدرسالاری سود میبرند.
● در پایینترین مرتبۀ مردان، مردانگیهای فرودست قرار دارند که در میان آنها مردانگی همجنسگرا قطب مخالف مرد واقعی دانسته و تحقیر و طرد میشود. این نکته مهم است که بعضی مردان، بسته به جایگاهشان در سلسله مراتب مادی، امتیاز بیشتری از مردسالاری میگیرند، بعضی کمتر. زنان به دلایل مختلف با این نظم جنسیتی همراه میشوند ولی مهمترین دلیل این است که از کودکی برای پذیرش فرودستی نسبت به مردان تربیت میشوند.
● در تاریخ ایران نمونههای متعددی از الگوهای مردانگی دیده میشود که من تنها به تحول مردانگی هژمونیک، عالیترین الگوی مردانگی میپردازم. در ابتدای عصر ناصری، می توان این مشخصهها را برای مرد برتر برشمرد: میانسال یا مسنتر، دارای تمکن مالی، خانه بزرگ، دارای احترام و حیثیت اجتماعی بالا، سخاوتمند و گرهگشا، مقید به مناسک دینی و رابطه خوب با علما و صاحبان قدرت، غیرتمند، دارای چند همسر و فرزندان زیاد و با کنشگری جنسی بالا (تمایلات همجنسگرایانه به شکل شاهدبازی و امردبازی بیاشکال است). این تصویر بر دو سه گروه منطبق بود، اعیان و اشراف، پهلوانان و گاه لوطیان.
● اما در زمان مشروطه کمکم این تصویر مخدوش میشود، آشنایی با فرنگ، احساس عقبماندگی و بازاندیشی در آداب و رسوم و جایگاه زنان، ایدههای جدیدی را به ارمغان آورد. نجمآبادی در کتاب «زنان سیبیلو و مردان بیریش» شرح میدهد که چگونه تحت تاثیر نگاه شماتتبار غربیان، رفتارهای همجنسخواهانه درباریان و اعیان و اشراف به پستوها برده شد. به جز آن لزوم آموزش زنان مورد توجه قرار گرفت، تا زنان تحصیلکرده بتوانند رفیق شوهر و مادرانی شایسته باشند.
● گفتمان بهداشت در ابتدای عصر پهلوی، تاکید بر افزایش موالید و فرزندان سالم و ضرورت روابط جنسی سالم برای احتراز از سیفلیس و عواقب آن چون عقیم شدن یا تولد فرزندان معلول اندک اندک باعث شکلگیری الگوی جدید مردانگی برتر شد: جوان، تحصیلکرده، دارای تمکن مالی و شغل اداری بالا، آشنا به پوشش و آداب فرنگی، ورزشکار، میهنپرست، تکهمسر و دگرجنسگرا. این تصویر تا اواخر دوره پهلوی دوام آورد و با وجود انقلاب اسلامی عناصر اصلی آن مانند اعتبار تحصیلات، رشادت و میهنپرستی و ... باقی ماند.
● امروزه مردانگی در ایران دچار بحران است، تقسیم کار جنسیتی در خانواده و نانآوری مرد به دلیل بحرانهای اقتصادی مختل شده. جامعهپذیری زنان در پذیرش فرودستی دچار اخلال شده و تحت تاثیر فضای مجازی ایدهها و خواستههای جدیدی شکل گرفته است. مردان در واکنش به این تغییرات، هر روز بیشتر متوسل به خشونت میشوند و اخبار زنکشی را میشنویم. چرا تغییر نظم جنسیتی بحرانی شده است؟ به زعم من تقصیر متوجه حاکمیت است که به دلایل متعدد میکوشد نظم جنسیتی مردسالارانه و نظام حقوقی خانواده سنتی را حفظ کند از این رو هم بر مردان (سربازی، مهریه و ...) و هم بر زنان (حجاب اجباری، بیکاری و ...) فشار میآورد و روال تغییرات اجتماعی را مختل کرده است.
@women_socialproblems