آتش در جان شهر! (قسمت دوم)
(به بهانه وقوع آتشسوزی عمدی در باغ امینی بروجرد)
✍️ محمد گودرزی (ا. فرهیخته)با گشت و گذار در تاریخ بروجرد و از نگاه گردشگران متعددی که به این شهر آمدهاند، پی میبریم که اصلیترین عامل پیدایش و گسترش شهر بروجرد، برخورداری از شرایط طبیعی مناسب و به ویژه، بهرهمندی از آب و هوایی معتدل بوده است. به استناد نوشتههای جغرافیدانان مسلمان در بیش از هزار سال گذشته، بروجرد همواره در شمار شهرهای معتبر، آباد و سرسبز ایران معرفی شده است. از میان جغرافینویسان و سیاحان مشهور، نخستین بار
ابنفقیه همدانی در قرن سوم هجری از بروجرد نام برده است.
اصطخری در قرن چهارم هجری، طول شهر را نیم فرسنگ نوشته و از «زعفران نیک» آن خبر داده است.
ابنحوقَل در همان قرن، نعمت فراوان و میوههای بسیار بروجرد را به دیده حیرت نگریسته و
قزوینی در قرن هفتم هجری، مناظر زیبا و طبیعت خوش بروجرد را توصیف کرده است. ابوا
لفداء در همان سده، بر اساس معیارهای قدما، مختصات جغرافیایی شهر را به دست داده و حمدا
له مستوفی در قرن هشتم هجری، از دو مسجد «عتیق» و «جدید» آن یاد کرده است. و هرچه به زمان حاضر نزدیکتر میشویم، با حجم انبوهتری از نوشتههای گردشگران در باره بروجرد برخورد میکنیم. از آن میان، توصیف دقیق و جالبی که حاج
زینالعابدین شیروانی در اثر بسیار مشهورش
بستانالسیاحه در
دوره فتحعلیشاه قاجار از بروجرد نوشته را تقدیم میکنم:
«بروجرد شهری است دلگشا و بلدهای است خُلدآسا، آبش از رودِ خوشگوار و هوایش به سردی مایل و سازگار، از اقلیم رابع و در زمینِ هموار واقع و طرف شمال گرفته و سایر اطرافش فیالجمله واسع، محمد تقی میرزا [حسامالسلطنه] دور شهر حصار کشیده و راسته بازار مسقف و دکاکین مکلف به اتمام رسانیده، قُرب پنج هزار خانه در اوست و نواحی دلنشین و قُرای بَهجت قرین مضافات [توابع] اوست. و فواکه [میوههای] سردسیریش به غایت نیکوست. باغات خر
م و بساتین چون اِرَم دارد و در جمیع باغات آن دیار عمارات دو طبقه ساختهاند و در محاذی آن، چمنهای خوش طرح انداخته و اکثر باغاتش دیوار ندارد و لهذا در نظر بیننده بسیار فرخنده و زیبنده است. و چیت بروجردی مشهور است به اطراف عالم میبرند و به قیمت مناسب میخرند. مردمش شیعی مذهب و رِند مَشرب و سفید رخسار و از متاع حُسن برخوردارند، عموماً خالی از ذوق و مردمی نباشند و اشخاص نیک محضر و ستوده سِیَر و اهل حال و اصحاب کمال در آنجا میباشند، مکرر دیده و مشاهده گردیده است.»
به برخی توصیفهای او از طبیعت بروجرد بیشتر توجه کنید: شهری دلگشا؛ سرزمینی بهشت مانند؛ دارای نواحی دلنشین؛ روستاهایی بهجت قرین؛ باغهای خرم؛ بُستانهایی همچون بهشت ...! به راستی از این زیباتر هم میشد نوشت؟! اما اوج دقت نویسنده را باید در برقرار کردن پیوند میان خُلق و خوی بروجردیها با این طبیعت زیبا و بهشتآسا دانست: مردمی رِند مَشرب؛ سفید رخسار؛ از متاع حُسن برخوردار؛ اهل ذوق و آشنا با سلوک و رفتار مردمی؛ نیک محضر، اصحاب کمال و ... ! و بی سبب نیست
که در درازای تاریخ از خاکِ پاک بروجرد، عالمان و دانشمندان، شاعران، هنرمندان، پزشکان، صنعتگران و ورزشکاران بیشماری برخاستهاند که بسیاری از آنها از جمله مفاخر علمی و فرهنگیِ نامآور ایران زمین شناخته میشوند!
احتمالا آنها که در گذشته و حال -عمداً یا سهواً- آتش به جان باغها و مزارع شهر انداختهاند و نقشی در تخریب آنها داشتهاند، نمیدانستهاند که نه تنها طبیعت سرسبز و زیبا و به تعبیر امروزی، ریههای تنفسی شهر را نابود کردهاند، بلکه به نوعی هیزمبیار معرکه خشونت و خشونتطلبی شدهاند. تاریخپژوهان امروزی بر آنند که میان محیط زندگی و اخلاق و رفتار انسانها پیوند تنگاتنگی وجود دارد. آنها به درستی نشان دادهاند، که به عنوان مثال، قساوتها و خونریزیهایی که به دستور چنگیزخان و قوم مغول در هجوم به دیگر نقاط جهان انجام گرفته با خاستگاه جغرافیایی او یعنی صحرای خشک و بی آب و علف گُبی در مغولستان ارتباط عمیقی داشته است.
پس به یا
د داشته باشیم که حتی نابودی یک درخت یا یک بوتة گل، گامی است که برای دور کردن عموم اهالی، به ویژه جوانان و نوجوانان از احساسات سلیم و رقیق انسانی برداشتهایم!
کانال تلگرامی «ویروگرد، یادگار ماندگار»نشانی:
@virugerd