View in Telegram
بروجرد در سوم شهریور ۱۳۲۰ محمد گودرزی (ا. فرهیخته) با آن که بیشتر اهالی بروجرد، چیز زیادی از مفاد اطلاعیه‌ای که هواپیماهای انگلیسی بر فراز شهر منتشر کردند، دستگیرشان نمی‌شد و مثلاً نمی‌دانستند که جنگ شوروی و انگلیس با آلمان چه ارتباطی با مردم ایران و بروجرد دارد، نسبت به هواپیماهای بیگانه‌ای که آرامش شهر را بر هم زده و مردم را دچار وحشت و اضطراب ساخته بودند حس خوبی نداشتند. یک شاهدعینی، زنده‌یاد پورفسور ابوالمجد حجتی، که در آن زمان نوجوانی بیش نبود در خاطرات خود از آن روز فراموش نشدنی می‌نویسد: هواپیماها در ارتفاع کمی در پرواز بودند. شاید از فرودگاه‌های بغداد و بصره آمده بودند. ضمناً کاغذهایی براق رقص‌کنان از آسمان به پایین می‌آمدند و معلوم شد هواپیماهایی که مادرم می‌گفت دوتا بودند، کاغذها را در آسمان شهر [بروجرد] رها کرده‌اند. دوتا از آن کاغذها که به رنگ صورتی بودند به داخل حیاط خانه ما فرود آمد. کاغذها را با احتیاط برداشتم و خواندم. چنین شروع می‌شد: «ایرانیان، ما نه با شما جنگی داریم و نه دعوایی ... » زنان و کودکان از مشاهده هواپیماها دچار وحشت شده بودند [...]  بعدها خبر رسید که پدر یکی از آموزگاران، که دوست نزدیک یکی از برادرانم بود و در داخل بازار کسب بارونقی داشت بر اثر صدای جِت در محل کار خود دچار حمله قلبی شده و درگذشته است.»    بزودی مردم بروجرد مانند دیگر هموطنان خود، با مشکلات بی‌شمار جنگ جهانی و اشغال کشور روبرو شدند و مفهوم «مساعدت» متفقین را با تمام وجود احساس کردند! گرانی، ملموس‌ترین تأثیر اقتصادی جنگ جهانی دوم، حتی پیش از آن که پای اشغالگران به خاک ایران گشوده شود چهره زشت خود را بر توده مردم نمایان ساخته بود. اگر چه بسیاری از اهالی خاطره تلخ گرانی و قحطیِ سال‌های جنگ جهانی اول را به یاد داشتند، ثبات و امنیت سیاسی، اجتماعی که در زمان حکومت رضاشاه برقرار شده بود با پایان دادن به آن نابسامانی‌ها شرایط را برای رشد نسبی اقتصاد ایران فراهم کرده بود. از پیِ چنین رشدی، توده مردم به لحاظ اقتصادی تا حدی آرامش یافتند، اما با اشغال کشور در شهریور ۱۳۲۰ این آرامش نسبی چنان برهم خورد که اهالیِ وحشت زده در بعضی مناطق، انبارهای گندم را تاراج کردند. تبعات اقتصادی اشغال کشور، بزودی نمود بیشتری یافت به گونه‌ای که سال ۱۳۲۱ در ایران «سال وحشت» لقب گرفت. ابوالمجد حجتی می‌نویسد: افزایش چند ده برابری و گاه چند صد برابری قیمت‌ها، حتی خاندان‌های قدیمی و نسبتاً متمول بروجردی را چنان در تنگنا قرار داد که برخی از آنها به فروش اشیاء کم‌نظیر و میراث خانوادگی روی آوردند. بروجرد که بهترین حبوبات و گندم را به بازار عرضه می‌کرد نان نداشت، همه را برای متفقین به جبهه‌های جنگ در شوروی می‌بردند. آنان که ملک و محصولی نداشتند مجبور بودند از بازار نان بخرند. نان سنگک ارزان‌تر بود ولی کیفیت آن بد شده بود، معلوم نبود که از چه آردی استفاده می‌شود. در حالی که نان برای خیلی از مردم تنها غذا بود، بسیاری از مردم برای چاشت و نهار و شام فقط نان می‌خوردند و قادر به تهیه چیز دیگری نبودند ... ادامه مطلب را در کتاب تاریخ تحولات اجتماعی و روزنامه‌نگاری سیاسی در بروجرد از ۱۲۸۵ تا ۱۳۳۲ دنبال کنید. کانال تلگرامی«ویروگرد، یادگار ماندگار نشانی: @virugerd
Love Center
Love Center
Find friends or serious relationships easily