مکتب اصالت کلمه / آکادمی عریانیسم. اهرام هفت گانه ی جنبش پسامینیمالیسم ایران ...

#سیما_خاوری
Channel
Education
Art and Design
Books
Humor and Entertainment
Persian
Logo of the Telegram channel مکتب اصالت کلمه / آکادمی عریانیسم. اهرام هفت گانه ی جنبش پسامینیمالیسم ایران ...
@sher_khobePromote
236
subscribers
2.42K
photos
17
videos
750
links
@ario_he2 دوستان علاقمند به آموزش ادبیات به این آیدی مراجعه فرمائید.
تشکر از آقای دکتر #پورفریاد_شهرویی

#ماهنامه_سخن در #شهریور ماه 1400_ شماره 59
تحلیل ژانر #فراشعر_مرکزافزا
مبتنی بر اثری از
استاد #آرش_آذرپیک
در نگاه #نیلوفر_مسیح

#ویژه_نامه_مکتب_اصالت_کلمه (8)
همدردی هموندان مکتب اصالت کلمه با مردم #افغانستان
#ستی_سارا_سوشیان
#آریو_همتی #آوین_کلهر #بافرین_بامداد #سیما_خاوری #فروزان_اهورا #هنگامه_اهورا #ساریه_امیری #شبنم_هاشمی #الناز_عباسی #مهدیسا_عباس_نژاد #اعظم_ملک_پور #فرشته_پورمیرزایی #بافرین_بامداد

ویژه نامه #سیروس_رادمنش

#سریا_داودی_حموله #هرمز_علی_پور #مریم_حشمت_پور #افسانه_نجومی #امید_حلالی #رضا_بختیاری_اصل
#هاشم_حسینی #یارمحمد_اسدپور #آلا_شریفیان و..

گفتگو با #محمد_رضا_شهبازی
خوانش 8 سروده
از #هیوا_مسیح
در نگره #سارا_شجاعی (سارگل)

نقد مجموعه داستان
#خش_خش_تن_برهنه_تاک
نوشته #خسرو_حمزوی
در نگره #فرشته_فیروزی

ویژه نامه
استاد #محمدکریم_جوهری
با گفتگویی ویژه و در نگاه: #دکتر_میرجلاالدین_کزازی
#محمد_جواد_محبت #منوچهر_نجمایی #وحید_سبزیان_پور #محمود_رضاخانی #پروفسور_سیدمحمد_امین

گفتگو با سراینده و نقاش
#مریم_گمار
فرامتن « یک مولف افغانستانی"

به نام خدایی
که نامش را در کودکی آموختم🔘

این سرآغاز نامه ای ست برای
دختری زاده ی قرن ۲۱ که احساسش به زیر حجمی از اندوه قلم دفن شده 🔘

در سرزمینی که انسان ها لبخندشان را
گم کرده اند🔘
و شب یعنی شب، روز یعنی روز؛
بی هیچ مفهوم دیگری...🔘

اینجا هزاره هاست که از تولد آدم می گذرد🔘و ما در این ابتدایی ترین کلمه
هنوز در جا می زنیم 🔘
با اینکه تکنولوژی سریع تر از ما عبور می کند و فناوری حرف اول را می زند🔘


⬜️


به خودم فکر می کنم به انسان بودن؛
به اشرف مخلوقاتی که ارزش خودش را نادیده گرفت که هیچ؛
جایگاه و مکانیت زندگی اش را
هم به مخاطره انداخت🔘

«تحفظو من الارض فانها امکم»🔘
از زمین حفاظت کنند به درستی که آن مادر شماست. 🔘


“_دنیا محل گذر ست بابا جان”🔘
حرف پدر بزرگ که می شود جمله ی طلایی اش دور سرم تاب می خورد🔘

«ما مسافریم
اما دنیا ایستگاه آخر نیست
ابتدای راه ست “🔘
پدر بزرگ رفت ؛هرات رفت ؛قندهار رفت
و از خاطرات من تنها
بوی باروت و بوی دود تنی لرزان ماند🔘
و از خودم دختری که هویتش را به سخره می گیرند دختری که
نه ژنش برتر ست نه نژادش🔘

اهل هراتم؛
شاعرم!
نه مثل سهراب شاعر گل و آب و آیینه
نه ؛ شاعرم شاید شاعری بی کینه !
در غربتی بی مثال🔘

⬜️⬜️
جنگ که شد پدرم گروگان گرفته شد🔘
مادرم دست به دامان دایی
و در انتها از شهر گریخت🔘
مرز دوغارن بود و
هزار سربازو اتوبوس مهاجران....🔘

روزگار تلخی بود نازنین ؛
در جمعی که به دید دیگر نگاهت می کردن و وقتی دختری از ما متولد می شد؛ بی هویت ترین فرد این سرزمین می شد ؛مجهول و مجهول
تنها به جرم دختر بودنش🔘

⬜️⬜️⬜️

در امتداد جاده ، انجا که شب اغاز شد
تازه به‌ نور فکر کردم چون پروانه ای کور
به دنبال شمع گشتم🔘
گویا نمی دانستم
در عصر ما حتی لایه اوزون سوراخ است🔘
و دست های پشت پرده
پنهان در آستین کوته فکری ست
وقتی باید به اسمان دراز می‌شدند
برای صداکردن خدا....🔘
شاید هم گم شدیم
در پیچ ندانستن ها 🔘

صلح یک شعار شد
وجنگ ها ی سرد
سر رفت از حوصله ی قرن!🔘
و‌ مدام سکوت می‌کنیم‌
با چشمانمان‌
با لبهایمان‌
با قلب هایمان‌
ما سکوت
کردیم و‌ خاموش ماندیم🔘

وقتی کودکان در جهان در جستجوی قطره ابی
پر گشودن به سوی اسمان
ما لب هایمان را دوخته بودیم
گوش هایمان را گرفته بودیم
تا مبادا کسی از خدا بگوید برای ما 🔘
.....
«أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ»🔘
آیا (این کافران) در روی زمین به سیر و تماشا نرفتند تا دلهاشان بینش و هوش یابد و گوششان به حقیقت شنوا گردد؟ که (این کافران را) چشمهای سر گرچه کور نیست لیکن چشم باطن و دیده دلها کور است.🔘

شاید این
یک خواسته ست ‌
که راز بماند انسانیت‌
که راز بماند انسان بودن
برای تو
برای من‌
برای ما....🔘

#سیما_خاوری

#مکتب_اصالت_کلمە

#آکادمی_عریانیسم


____
👇👇👇
@sher_khobe

____
👇👇👇
@Maktabe_Oryanism
" از افغانستان ..."



مرز های بیگانه
سیم خاردار
🌫
ردیف مهاجران :
مرد ها
زن ها
کودکان
دسته پرستوها
🌫
-"مسیر؟ "
-"غروب "

چهار فصل شور
چهار فصل کوچ


#سیما_خاوری

#مکتب_اصالت_کلمه

#آکادمی_عریانیسم

#واژانه
_____________
👇👇👇
@sher_khobe
فراشعرمشترک “یک فنجان عاشقانه”




آقای نویسنده چه مضمونی در ذهنتان راه می رود
که اینگونه تمرکزتان را بهم ریخته ؟

_شما ؟

-"من هم نویسنده ام
آنقدر نگاهتان رمز آلود بود
که به سرزمین مکاشفاتتان آمدم

_اما چگونه توانستی در من قدم بگذاری
_سالهاست در شما زندگی می کنم
اما آنقدر
غرق خودآگاهتان بوده ای که هیچ گاه فرصتی برای دیده شدنم یافت نشده است

_چگونه ممکن ست در من زنی باشد
در من زنی زندگی کند
و مرا به توهم متهم کند

_کاری ندارد عالیجناب
من از آن زمان که آفریده شدم
خودم را در ناخودآگاه شما یافتم
شما غرق نوشتن بودی
من غرق دیدن
تو همچون منی را می سرودی
من همچون تویی را در خودم مرور می کردم
نویسنده با خودش آهسته :

نکند حقه ی جدیدی ست
نکند مخدری به من خوراندن
نکند بویی استشمام کرده ام که
می بینمش
چیزی که وجود ندارد را
🌫

آخرین نوشته را بلند
می خوانم مرا ببینی باز
برای لمس سر انگشتان من
فریاد
به کار خواهد آمد ..

صفحه ی آخر :
«اتاقی بود گنگ‌ و
تاریک‌
که مرا سوق می داد‌
به‌ عمق تنهایی
در اعماق یک نگاه
دستانم را دراز کردم
به سوی
دفتر
شعر
و در انتها دستان تو
و به هرچه که از تو مانده است در ذهنم
چنگ زدم‌
من ماندم و
تنهایی‌....
من می ماندم و افسوس....
آنگاه نگاه پنجره را ربودم
ماه که همیشه در بزم ستاره ها خوش می درخشید
سر به زیر ابر فرو برده بود
و تاریکی
سهم من از شب شد
درخت خاطره به شکوفه نشسته
عطر توست
که در هوای دلتنگی
پیچ و تاب می خورد
در دالان خیال
دستانم را
زیر هر شاخه که می برم
پر از شکوفه می شود
می بینی تو باشی یا نباشی
فرقی نمی کند
وقتی همیشه دستانم از تو پر ست
از خاطراتت
از ملودی ای که پرواز را
به من هدیه می دهد
می شود آسمان شوی
و من پرنده ای
مهاجر
و تو را همیشه
پر بزنم ..
هی بروم
و دوباره مانند روز اول
برگردم و تو را
بال بزنم ."


-"چه زیبا می سرایی ام
می شود
می شود حالا
تو آسمان باشی و من پرنده؟"
یعنی کنار تو
و من حسرت را
در پیشانی کلمات قاب می گرفتم
با هر پک
با هر نفس
با هر آه
سوختم و دود شدم
و دوباره عشق مرا
در وجودت پدیدار شد
چگونه تو را لمس کنم
که تشنه ام ؛
که مشتاقم از تو به تو بیشتر
مرا در انعکاس زنی
بیاب که سالهاست
پشت پنجره ی پشتی ترانه ی عاشقانه می خواند
و گوش های تو هر بار سنگین تر
نمی شنود که نمی شنود

⬜️

راستی که در پیاده رو های هر متن
رد پای زنی ست
که خودش را
به عشقی بی نشان
ختم می شود



#مهسا_جهانشیری

#سیما_خاوری


#مکتب_اصالت_کلمە

#آکادمی_عریانیسم


____
👇👇👇
@sher_khobe

____
👇👇👇
@Maktabe_Oryanism
خورشید در پی تقدیرش
رفته بود
و اسمان نیلگون شب
ارام
ارام
رنگش را بر زمین می پاشید
در هنگامی که‌
سکوت صدای تنهایی بود
و‌قدم های گنگ کودکی
در کوچه
انرا لگد مال می کرد
و هیچ رهگذری نبود
تا بپرسد
به کجا
به کجا‌ این چنین
گنگ در بر هوت و سیاهی
گام می‌گذاری
در پی تقدیری بی رنگ
که قلم موی زندگی
برایت نقش بسته‌
به کدام سو
از پی کدام روز
خواهی رفت
که کودکی معصوم ات را
در کوچه و‌پس کوچه‌ها
در خیابان های شهر
برایت‌با فروش چند ادامس
یا دود اسپند سیاه کرده
دنبال چه می روی
برای چه تلاش می کنی
و برای چه با لبخندت مرا صدا زدی
و
من به تو نگریستیم
درتو انسان بزرگی دیدم

که بر دوشش
هزاران‌سال سنگین
هزاران ماه
هزاران‌هفته‌
هزاران ساعت
رنج دیدم
که‌ می امد‌
و تاب و تحمل اش را می سنجید
و
تو از میان ان همه اندوه
به من خیره شدی

ومن
در پس لبخندت
کودکی را دیدم
که دفن کرده بود بازی هایش را
و‌ پریده بود با کلاغ پر رویاهایش
و نمی دانست‌
باید بزرگترین نگرانی اش
شیشه شکسته همسایه باشد
به خاطر بی‌هوا شوت کردن توپ اش
و
تو بازهم ارام لبخند زدی‌
و پرسیدی
ادامس می خری
فال می خری


#سیما_خاوری

#مکتب_اصالت_کلمە

#آکادمی_عریانیسم


____
👇👇👇
@sher_khobe
" نقد مصرف گرایی "

پیاده رو ویترین ها
خیابان ترافیک

انفجار جمعیت
🌫
کودکان کار
هوای آلوده

ازدیاد گداها
🌫
دوری از خدا


#سیما_خاوری


#مکتب_اصالت_کلمه

#آکادمی_عریانیسم

#واژانه
_________
👇👇👇
@sher_khobe
"افغاانستان ،عشق من "

مردها :

جنگ
اسلحه
خون
کشتار

🌫
زنها :

اشک
بغض
تنهایی
مرگ
🌫
فراروی :

مردانه نگری انسان محور
زنانه نگری انسان محور
عشق
زندگی
رقص پروانه ها


#سیما_خاوری


#مکتب_اصالت_کلمه

#آکادمی_عریانیسم

#واژانه
_________
👇👇👇
@sher_khobe
بگذار زمین‌ بایستد
و‌‌ ستاره ها سکوت کنند؛
وقتی ماه
در دستان‌ درختی ،
ثانیه ثانیه های شب را
دلبرانه شکار می کند!


#سیما_خاوری

#مکتب_اصالت_کلمە

#آکادمی_عریانیسم
_____________
👇👇👇
@sher_khobe
و ماه
شاید اثر انگشت خداست ؛
که روی صحنه آفرینش
برای همیشه جا مانده است !

#سیما_خاوری

#مکتب_اصالت_کلمە

#آکادمی_عریانیسم
_________________
👇👇👇
@sher_khobe
" ساعت ها "

خیابان متروک

احساسات متورم

نیمکت خالی
🌫

عقربه ها لنگ لگان

رهگذرها مترسک وار
🌫 🌫
تو :

غروب یک ستاره


من :

رویای چشمانت

رویای دستانت

یک آسمان پرواز


#سیما_خاوری


#مکتب_اصالت_کلمه

#آکادمی_عریانیسم

#واژانه
_________
👇👇👇
@sher_khobe
قسم ؛
به نجوای بلند شب
و آواز غمزده ی سار؛
به شبنم نشسته بر
گونه‌ ی گل سرخ؛
‌ به قاصدک مهاجر
بازیچه در دستان باد؛

قسم به نبض غروب؛
روشنی زندگی و
تار پود تیره ی مرگ
به ماندن ؛ و
‌ رفتن های تکراری...

که تو رفته ای
و هنوز در جاده ی خیال
رد پایت را
می جویم....

#سیما_خاوری

#مکتب_اصالت_کلمە

#آکادمی_عریانیسم
_________________
👇👇👇
@sher_khobe
در من
دریاچه ای عمیق ست

که ماهی های سرخ کوچکش
به هوای تو
باله می رقص اند
در خواب و در رویا


#سیما_خاوری

#مکتب_اصالت_کلمە

#آکادمی_عریانیسم
_____________
👇👇👇
@sher_khobe
برای گفتن از چشمان تو
بی گمان
زبان کم خواهد آورد
ای آرمیده میان سینه من
در سکوت وهم انگیز یک جهان
تا ابد بخواب ..

#سیما_خاوری

#مکتب_اصالت_کلمە

#آکادمی_عریانیسم
_____________
👇👇👇
@sher_khobe
با رفتنت
باد همان نسیم دیروز بود؛
که بغض هایش را
قورت داده بود

#سیما_خاوری

#مکتب_اصالت_کلمە

#آکادمی_عریانیسم
_________________
👇👇👇
@sher_khobe
حضورت مثل آفتاب است
به وقت تنهایی ؛
که‌ بغض های مرا می پیچد
در پیله های تاریک ،
و من در آرزوی چنگ زدن
به هر روزنه از تو ؛

دوست دارم
به چشمانت خیره شوم
به ابریشم موهایت دست بکشم
و گاه ِ دلتنگی؛
تو را تنگ‌تر از همیشه
در آغوش بفشارم

کاش می دانستی در آغوش
خورشید آرام گرفتن
چه سوزان است...

#سیما_خاوری

#مکتب_اصالت_کلمە

#آکادمی_عریانیسم
_____
👇👇👇
@sher_khobe
فراشعر “باز هم ملودرام ”

عزیز
من
چه فرقی می‌کند
کابل یا تهران
مشهد یا بامیان
حادثه حادثه است
و تروریست
تروریست
و مردن مردن ست
به دست هر کسی می شود
می خواهد طالبی باشد
با یک کلاشینکف
یا مردی
با چشمان سبز بادامی....


◻️◻️

كمی
خاطراتت را ورق می زنم
غصه کامم را همچون
جمعه تلخ می كند

نمی دانستم روزی؛
انقدر كوتاه میشوی به اندازه
یك ملودرام تلخ
در دل یک رویا
یك خاطره
و انقدر طولانی می شوی
در امتداد انتظار و دلتنگی های نو ظهور

◻️◻️

چیزی کم نمی شد
از این زندگی
اگر نشانی از تو
می انداخت
در ته فنجان فال من

آه قهوه می خواهم

«فنجان اول
دوم
سوم
نه نمی شود....»

بی خواب تر شدم
دیگر رویاها هم از من فراری اند
همچون سایه هایی که
هر روز بلند تر و دور تر می شوند....
شب و امتداد تاریکی
شب و توهم بودنت
... و نوازش های تنهایی
تازیانه ی کابوس های
وحشتناک
همه و همه مرا در خود
در قانون جذبی که نیست
می بلعد....
در یک چشم بر هم زدن
جغرافیای زمین
مقیاس گرفت
روی نقطه بودنم
و جهانم را
فرو ریخت
ان نسیم
نسیمی که عطرت را آورده بود

می دانی؛
می دانی؛

حضورت مثل آفتاب است
به وقت تنهایی ؛
که‌ بغض های مرا می پیچد
در پیله های تاریک ،
و من در آرزوی چنگ زدن
به هر روزنه از تو ؛
دوست دارم
به چشمانت خیره شوم
به ابریشم موهایت دست بکشم
و گاه ِ دلتنگی؛
تو را تنگ‌تر از همیشه
در آغوش بفشارم
کاش می دانستی
در آغوش خورشید
آرام گرفتن
چه غم انگیز است

◻️

می دانم چه باشی
چه نباشی
تا انتهای این قصه
تو را دوست خواهم داشت
بر عکس تو
که نخواستی ام ..


#سیما_خاوری


#مکتب_اصالت_کلمە

#آکادمی_عریانیسم


____
👇👇👇
@sher_khobe

____
👇👇👇
@Maktabe_Oryanism
شعرهایم
آبرو بر باد می دهند
هنگامی که همه می فهمند
هر واژه اش
بوسه ای ست
برچیده از لبهای تو...


#سیما_خاوری

#مکتب_اصالت_کلمە

#آکادمی_عریانیسم
_____________
👇👇👇
@sher_khobe
More