سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻

#هجران
Канал
Логотип телеграм канала سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻
@salam_bar_zarnehПродвигать
10,74 тыс.
подписчиков
17,8 тыс.
фото
12,5 тыс.
видео
12,1 тыс.
ссылок
🕹 #کانال_سلام_بر_زرنه ♥قدیمی ترین و جامع ترین کانال شهرستان #ایوانغرب 🚫 تاریخ تاسیس:۱۳۹۴/۱۰/۲۲ ❌ ارتباط با ما / تبلیغات ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh_z ❌ #شرایط_تبلیغات در کانال : ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh0
#بەنام‌خدا

" #بهارکه‌بیاید "

#موج لطیفی در رگ #قلم جریان
یافته است تا #نفس کشیدن زمستانی
را از تن بر کند. نیازی نیست به #نگاه
#ستاره و تلنگر نگاهی، اشارت انگشت کافی ست در #سجود ممتد رازهای بهار
تا آغوش کلمات گشوده شود. تن را به #صبح و جان را به #آفتاب بسپارد.
#بهار پلک گشوده است .شکل رویایی #باران خورده و #زیبا، ناگهان در قاب
احساس #مانشت معنا می شود، با
خرده #نسیمی همه را به هم می ریزد باز
با آمدن بهار #باران بگیرد و کوچه های کاهگلی بوی نم به مشام #بتراود.
پرنده های #مهاجر بیایند و تالاب نیز
جامه ی #هجران از تن کند.#شاعر صفت
#تلمیح را به شمیم گل لبخند، گل #آذین
شور گل افشانی قافیه کند و #غزل عاطفه
از جام لب #قلم، تشنه ترین غزلخوانی جاری سازد.از سر زلف #بهار گلخوشه ی
#گل ببارد و خاک گلگون شود و جام #خورشید در چشم #بهار، غرق حیرانی
ُسن گردد.احساس من آبستن شعری
نو شود تا #فصل‌های گمشده را ورق
زنم و به اسم باران و #بهار برسم. آنک بهار برسد اقرار سرسپردگی و #آغاز
#همسفر طلبیدن شود تا طرح یک
#تکامل شیرین در روزهای جاذب
فروردین پا بگیرد .#خورشید ذهن از رویش #نسترن و نسرین پُر کند. جویبار
روشن #پرواز در رقص بال و برگ چلچله و #گندم بر تاب گیسوان #دختران‌ایل وزیدن
گیرد بوی گلاب و گل #میخک آویز #سخمه و خفتان در تنگ سینه بپیچد. زلفان #دختر‌ایل، در پریشانی نسیم کوهسار بر شانه های سترگش، #ناز و نوازش به #دشت بپراکند. مشک بر دوش ، قدم هایش
به سبزه و #گل آراسته گردد.او #دختر روستاست با همان قدمت شرم و#شکوه زیبا، در گندمزار نگاهش، دانه دانه گلخوشه ی دلبرانه ، #آذین بند #گیسوان بلندش به دل ها گره می نشاند.ساده می زید و ساده #تماشا می کند.

۱۶ اسفندماه ۹۹

#فروزندە‌ـ‌شفیعی

🕪……#سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

" #زادروزشوالیەایران
#استادشهرام‌ـ‌ناظری"

تنها #صداست که در ادوار
برای #همیشه می ماند.
#خروش حنجره ات سینه ی
سرد #فلک را به نت #آواز
الهتاب گلوی #غزلخوانت
#موج به موج، نفس بر خیمه گاه
#شعر می زند.گردونه ی #خورشید
نگاهت شعله می کشد تا #ماه
نور رخسارت، رکاب #آرزو بر مهربانی
#مهر دل افروزت، شهاب و کهکشان را به
شب مینایی #شفق، لبالب از شراب
#غزل کند. کامجویی تتمه ی جویبار
حنجره ات، بر حسرت صحرای #دل،
طنین دل انگیز #چکاوکی ست که در
صدایت راه می رود سرشار #عشق است.
از پشت پنجره ی صبح #فلق، بغل گشوده ی سپیده به کوچه باغ #اقاقیا، سحر شکسته در تار گلویت، #ترنم شیهه ی
سرخ #سمند، به دل هر سنگ وصخره و #کوهسار می دمد. در جشنواره ی #سبز غزل هایت، ابر #سترون به چشم من رویید تا زیر #باران شب چشمانت، خیس از #آرامش شوم. تک سوار جاده ی #عشق، برق غرور وحشی نگاهت در چشم های #آهویی صحرای دل، به صد هزاران جلوه برون آید تا چشم دیدن
زیبایی #حنجرەات به جاذبه ی اثبات رساند.پهنای #فلک ضرب المثل صدای توست .آسمان دل، به #فیض ازلی لاهوت
تو معنا می شود. #همای هماره ی سلطنت #شوالیەی ایران، #شهریار نشسته بر تسخیر مولودی تاج وتخت ، #آواز فر و شکوه توست تا پیراهن از باد #کنعان هوایی
شود و رقص نسیم گیسوان #زلیخا
به سراپرده ی نجابت #یوسف، دمی به
بیابان #مجنون لیلا، موج پیرهن دریده
را به تقدیر شبرنگ گیسوی #هجران برد.
اینسان ! زخمه های عاشقانه ی شعر و #غزل به #گلوگاه استاد، سمفونیک نی در نیستان #بیستون به تیشه ی فرهاد،
#غزل وداع #شیرین را به #طاقبستان
دل گره زند.

#‌فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

۲۹ بهمن ماه ۹۹

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

"#۲۷شهریورسالروزبزرگداشت
#استادمحمدحسین‌شهریاروروزشعر
#وادب‌برفرهیختگان‌خجستەباد"


#قلم وامدار غزل های #بهاری توست
تا برگ و بار، به همان اندازه #شبنم گیرد
و بر #گلستان سرسبز جان ، روح تازه
پدید آید. دنیای #شعر و ادب زآن رو که
تو را بفهمد کم است. #شعرهایت ناب ترین
شعر #عالم است.ابر غزل هایت که بر دامن
دفتر می بارد، به گونه های اشکی #قلم،
دمادم #حیرت را به لبگزەی هر تلاوتی
می نشاند. #دل برای از تو گفتن، هزاران
#حرف نانوشته دارد، #غبار خستگی از تن
می زُدایی، گاهی با #مهر ، گاهی با #موج.
هماره ی خوشایند #غزل‌هایت در خود #باران رهاست. حواس #شعرت مرا پرت می کند به #سمت پنجره ای که تمام روزنه هایش ، #آیەی روشن تلقین را #بصیرت است. نگاهت صفا را در باور
#جان ها می ریزد. تو گویی رازی می جوشد در پستوی #کوزەی‌دل ، تا دل
از تردید بشوید و میان #حوض‌آینه،
یقین بر آبادی #عشق به نامت را
ببارد. لبخندت #اردیبهشت فصل هاست گویا به خواب ناز شعرهایت ، #معشوق‌ثریا
به #خواب رفته باشد. #چشم بر هم که می گذاری ، مرور سال های #عشق نا به #فرجام
به گمان #زمان، پشت پلک هایت خبری در راه بود. #خیال در عمق نگاهت، #فال را به نیت سیزده بدری خالی از #لطف می بیند. تا این چنین دل کندن نابهنگام، فتوای روشن
#هجران می شود و #شوریدگی احوال را به شور #شرر، غزلی بی بدیل، آغشته ی #قلم کند. سرشت خاضعانه ات گویای درون پر از #جذبەی توست که برای اثباتش هیچ مقیاسی را به #سنجش لازم نیست.#دریای‌خیال
#شهریار رمز دو جهان از ورق آینه می خواند تا گرد #تحیُر ، رقمی باشد که #عیار
مطلق به
میزان #هجرانش را به ملاحظه بکشاند. سبزی #بهار
#واژگان به پابوس تو آمده است. هزاران
#فروغ نور افشان ، به #فروزندگی چشمان
قلمت جاری ست و صدای #شیوا و حزن برانگیزت همه را #فریاد می کند.
#دستان‌سبزت، همچون باغچه ها در هر #بهار غزل ، #گل می دهند. غنچه ها ، گیج #لبخند تواند. تا #همای رحمت از بوی خاطرات ذهن بلیغ و #بدیع تو، چتری
برای #دریا بیاورد. قلمت چتری ست که
#انعکاس دلدادگی سیمایت به تلالو #باران نشسته باشد. #غزل‌هایت اوج می گیرند
تا همپای #غزل تو، عیاری به میزان ناید.
#گاهی که از خود دور می شوم، بوی
خاک #باران خورده ی شعرهایت،
بهترین #تسکین می شود.خطوط چهره ها
از یاد خواهد رفت ، اما #عطر نام تو، همچون نسیمی برای همیشه ی ایام،
بهاریست #چمن‌آفرین، که تصویر دلنشین ت را به دیوان روزگاران صحافی
می کند.

#فروزندە‌شفیعی‌زرنە

27شهریورماه 99

@Salam_bar_zarneh #سلام_بر_زرنه
#بەنام‌خدا


#قاصدک. هان ، چه خبر آوردی
از کجا و ز که #خبر آوردی؟

#خوش‌خبر باشی، اما ، اما
#گردبام و در من #بی‌ثمر می گردی

#قاصدک‌ ابرهای‌ همە #عالم
#شب ‌و‌ روز در #دلم می‌گریند

،"#مهدی‌اخوان‌ثالث،"

" #رحلت‌اخوان "

ـ
#بهار حرف کمی نیست تا #سخن گفتن از تو، #صبح را به #فلق شعرهایت #طلوع کند. برگ را #شکوفه دهد و همچون بارش ابر که به #بهار می رسد و درخت شعر تو پا بر جا خطوط به #امید متخلص نامت شود. بر #اطلس دامان آسمان، ستاره در درخشش سبک مشتق #اشعار زیبایت همچون #کواکب بر شمد #دل می درخشد تا #بال کشان از گوشه ی چشم #قلم ، نام زرین تو #پلک بگشاید و برای #تقارن عاشقانه هایت همواره #ذهن‌خلاق و اندیشمندت فوران آبشار ترانه بر پایین #دشت قلب ها #بتراود. قشنگ ترین شعرهای جهان از #کلک‌خیال انگیزت ، میان همه ی الفاظ نکته بین قلمت ، #طنین‌عشق می سراید. بر #پیچک‌نیلوفری‌دل ، آویز دلخوشی می پیچد. #رنگین‌کمان شعرهایت ریسه ای ست به کمان دل تا شعرهایت بوی گلاب و #سیب بر قافیه ی #دلدادگی بدمند.چشم هایت به دو#ساغرشراب می آید و #شاەتوت درشت لب هایت ‌#نجوای‌عاشقانه ها را به جرعه ای از #جام‌می‌الست در وسعت عطشناک #غزل ته نشین آرامش را به #آفتاب می دمد.#شعرهای‌نابت را می توان #قاب گرفت و به #دیوارنگاه پر #اشتیاق آویخت. #تمنای نفس های شعرت به رنگ #دلتنگی ست تا آه ، سایه های #جان آزار خستگی #ممتد را به جاده های ناهموار #انتظار مرور کند. آه تصویر شعرهایت در من خسته مانده است. ترانه ی #قاصدک در هیاهوی بادها گم شد.#گیسوان بلند #غزل بر شانه های آوار، رفتن تو را به چهچهه ی #بلبل‌خموش ، صبحی به رنگ اهتزار به #دل‌آسمان می شکافد تا #مویەسرایی تو را به بال هزاران #شاپرک ، خاطره ی از کمال در رقص رنگ #یاس به اعجاز شعرهایت نغمه گوید. باغی از نور ترانه در #تقویم‌زندگی‌ات ورق خورد. #ازل شتابان پایان قصه ی رفتن #جانگدازت را به سرچشمه ی ناپیدای# خورشید رساند. #موسیقی دلنوازت ، همچون #سوسنی در صدایت راه می رود تا #زورق‌دل در خیالت ، غرق شگفتی شود. پس از #فصل بلند #سکوت، صدای خسته از نم #باران چشمانت بوسه ی ابرهاست تا بر دشت گونه ها سرریز #هجران شود. تو را داشتن در میان #هیاهوی‌قصەها، کُرنش‌#قلم را به تکاپوی
خواستن ها می کشاند تا #روح‌سبز شعرها
همدم لحظه های #تنهایی باشد.

#‌فروزندە‌شفیعی‌زرنە

۴ شهریورماه ۹۹

@Salam_bar_zarneh #سلام_بر_زرنه