مجله قـلـمداران

#از_بین_شما
Канал
Логотип телеграм канала مجله قـلـمداران
@zemzemehdeltangiПродвигать
1,62 тыс.
подписчиков
1,26 тыс.
фото
320
видео
824
ссылки
این کانال متعلق به چهار یار هم‌قلم است! کپی یا اشتراک‌گذاری آثار، شرعا حرام است. داستان آنلاین #به‌جان‌او #ف_مقیمی ادمین پاسخگویی به سوالات درمورد داستانها @Raahbar_talar
مجله قـلـمداران
‍ نعیمه را دوست دارم. به نظرم جزو معدود بازیگران زن خوش‌نمک و خوش‌ضمیر است. هر نقشی را که ایفا می‌کند یک‌جور صمیمیت و بی‌آلایشی درش است که آدم را می‌کشد سمتش. مهران مدیری هم همینطور... اینها به عقیده‌ی من گوهرهای ارزشمندی هستند در بستر رسانه که حالاحالاها…
سلام با احترام به خانم مقیمی عزیز 💐💐

من اما نعیمه را دوست ندارم . هروقت بلند و جیغ خندیده و مرد خانه ام ناراحت شده من خجالت کشیده ام .
هر وقت در نقش مامان نیاز قربان صدقه رفته از کودکم خجالت کشیده ام .
شکر خدا شبکه‌‌ی خانگی نمی بینیم . اما همین تلوزیون هم آدم را خجالت زده میکند .
روابط دختر پسری را چنان راحت گسترش میدهد و عادی انگاری میکند که من مادر از پسر نوجوانم خجالت میکشم . آنقدر زن و مرد راحت و صمیمی حرف میزنند که مجبور میشوی وسط سریال دستور خاموشی بدهی ! یا حتی حرفی بزنی که حواس کودکت از سریال پرت شود .

من خجالت زده شدم‌ وقتی آقای بازیگر گفت دعا میکنم مرگ من در زمستان باشد! تا زن عقده ایی برای نشان دادن خودش بدون روسری در مراسم من شرکت نکند .
من سِر نشده ام چون هنوز هم انگشت حیرت به دهان دارم که چرا در مراسم ختم آن بازیگر معروف و محبوب ، آن آقای بازیگر که خیلی برایم محترم بود خانواده‌ی مرحوم را بغل کرد!!!من سِر نشده ام و دعا میکنم سِر نشوم و همیشه از این حرکات و رفتار ناراحت شوم ، و آسمان و ریسمان ببافم در جواب سوال دخترم که چرا خانم‌ها روسری از سر برداشته اند اما تویی که فرشته‌ی خانه‌ی منی و کمتر از یک ماه است که تکلیف شده ایی باید روسری سر کنی و دل من غنج برود از دیدنت 😍

و دعا کنم که حیا و عفت به دل پسران و دختران سرزمینم برگردد ،
و بیداری و احساس مسئولیت به مسئولین 🌸

#از_بین_شما
م-سلامی
#برگزیده
#از_بین_شما

یه سوال ؟؟؟؟
کسی رو میشناسین که عدالت خواه و حق طلب باشه حتی اگه مسلمان نباشه و درمورد حضرت امیر بدونه و مصداق همه عدالت های جهان رو علی ندونه؟؟؟؟

علی مع الحق و حق مع علی

هرجا علی باشه حق هم همونجاست، و اگر این نبود ک به قاتل خودش هم مهلت نمیداد و به حسنین نمی فرمود تا زمانی ک من زنده ام با اوکاری نداشته باشید و اگر من نبودم جز یک ضربه بیشتر ب او نزنیدو...
پس وقتی علی باقاتل خود اینچنین کند با شیعه و محب و عاشقش چه خواهد کرد؟
علی جاذبه ای دارد ک حتی جرج جرداق مسیحی را ب اعتراف وادار میکند:
ای علی اگر بگویم تو از مسیح بالاتری دینم قبول نمیکند ،اگر بگویم او از تو بالاتر است وجدانم نمی پذیرد،
نمیگویم تو خدا هستی
ای علی تو بگو که کیستی؟؟

دراینجا هم متوجه تغییر رفتار ومنش مت میشیم خب او هم یک شیعه زادست و تمام تاروپودش با مهر علی و اولادش شکل گرفته حتی اگر سالیان سال از اصلش بدور افتاده باشه،پدرومادری ک شیعه هستند وپدری که بخاطر حق شهید شده حتما تاثیر بسزایی در منش و علاقه فرزندش داره،
حالا مت با شنیدن اون سخنرانی ها تازه متوجه اطراف و رفتارش با دیگران میشه،
اول بخاطر خدا و حفظ حریم و حرمت یک دختر پاک مسلمان از خواهش نفسانیش چشم پوشی میکنه ،دوم اینکه حالا دیگه نمیتونه درمقابل ظلمی ک ب اطرافیانش شده ساکت باشه،حتی اگر اون یک نفر یک خدمتکار ساده باشه چون مولاش حتی درمقابل ظلمی که به یک زن یهودی هم شد ساکت نمودند و همه رو هم به داد خواهی دعوت کردند،
حالا هم مت خودش رو درمقابل اوناها مسئول میدونه چون اون باعث شده ک اینها در عمارت برا خدمتگذاری ب بقیه حاضربشن،
برای همین هم بی گدار به اب نمیزنه و میخواد ک شاهدی برای حرفاش پیداکنه و بقیه رو هم متوجه کنه ک نباید درمقابل ظلم ساکت موند حتی اگه اون یک نفر از بعضی جهات ازشما بالاتر باشه،
میبینیم ک نور حقیقتی ک دروجود مت بوجود اومده داره با اطرافیانش چه میکنه؟
بن و پدرش ک مصداق شیطان هستن از این نور ترسان و عصبانی و وحشت زدن و افرادی مثل خدمتکارها هم برای اون احترام خاصی قائلن جوری ک حتی ایان جلوی اون سیگارنمیکشه یا تایلر بخاطر اون تلفنشو قطع میکنه، شاید بگیم چون مت اربابشون هست اینگونه رفتار میکنن اما من میگم نه بخاطر محبتی ک در دل ب مت دارن و این بواسطه نور الهی هستش ک بخاطر عبادت و ریاضت مت با نفسش در چهرش پدید اومده(البته نظر من)
الان میدونه ک درمقابل خدمه اش شاید عدل رو رعایت نکرده و الان نگرانشونه و درصدد رفع بی عدالتیه ک بهشون شده،
و الان میفهمه ک فقط جون خودش و اونایی ک دوسشون داره مهم نیست و درمقابل بقیه هم مسئوله،
اره مت داری خوب پیش میری همین مظلومین و ستمدیده ها و زیر دستا اگه متحد بشن و یکی رهبریشونو بعهده بگیره ک الگوش بزرگـمرد عالم حضرت علی باشه انقلابی بپا میکنن ک گوش همه فلک رو کر میکنه
#برگزیده
#از_بین_شما


خیلی وقت بود که میخواستم نظرمو درباره برگزیده بگم.....
اما خب منصرف میشدم،با خودم می گفتم بذار تا آخر پارت ارسالی رو بخونی بعد برو نظرت رو بگو؛چون متاسفانه یا خوشبختانه نمیدونم کدوم اما من دیر با برگزیده آشنا شدم
دفعه اولی که اولین پارتهای داستان رو میخوندم با خودم می گفتم چقدر رمان خسته کننده ای☹️(البته از همینجا از خانوم مقیمی به خاطر نظرات اولیه ام نسبت به رمانشون عذر میخوام🙏)فکر میکردم مثل رمانهای دیگه است که یه دختر نخبه می ره خارج اما خب محتوای اون بنری که باعث آشنایی منو برگزیده شد و احساستمو تحریک میکرد مخصوصا اون بخشش که خیلی قل قلکم داد😉(عاشقانه ای در دل اسرائیلی ها😱)🤗
تا پارت۷یا۸رو خوندم بعد ولش کردم🤫اما همیشه اون جمله عاشقانه ای در دل اسرائیلی ها قل قلکم میداد
.
.
.
گذشت و گذشت تا تقریبا ۶ ماه بعد که دوباره همون بنر رو دیدم
توی این زمان گپم رو حذف کرده بودم جز کانال ایتا قلمداران شدم 😔
مشتاق شدم بخونمش دوباره
اول خلاصه فصل یکش رو خوندم و بعد شروع کردم
نمیدونم چجوری احساس اون لحظه ام رو بیان کنم فقط میتونم بگم وقتی که مت تو گوش لئا یا همون یاس خودمون الرحمن رو خوند یه جوری شدم،مو های تنم سیخ شد
از اون لحظه به بعد با برگزیده زندگی کردم
خیلی واسم جالب بود که حالا که یاس حافظه اش پاک شده چجوری با قرآن آروم میشه؟!🤔
بعد به خودم نگاه کردم.....دیدم چقدر با یه مسلمون واقعی فاصله دارم چ برسه به یک مسلمون شیعه،اون زمان چند وقتی بود که دنبال یکی میگشتم که به سوال های اعتقادیم جواب بده
نمیدونم چرا اما احساس میکردم برگزیده بتونه جواب سوالامو بده
این شد که اومدم توی تالار و پرسیدم به نظرتون من که فصل اول رو نخوندم و فقط خلاصه فصل اولو،به نظرتون اگه الان فصل دو رو شروع کنم مشکلی پیش میاد تو این فصل؟!
که خدا خیر بده اون بنده خدایی رو که گفت بهتره از فصل اول بخونید🥰
خلاصه شروع کردم از فصل اول خوندن...
با تمام چالش هاش به چالش کشیده شدم با تمام غافلگیری هاش هیجانزده
جواب یه سری از سوالاتم رو هم پیدا کردم حتی یه چیزایی بیشتر فهمیدم
با تک تک لحظاتی که یاس از خداش و امام هاش کمک می گرفت و آروم میشد،من یه تلنگر میخوردم و به خودم نگاه میکردم
با تک تک لحظاتی که مت خواسته یا نا خواسته جذب یاس و دینش و خداشمیشد و از خدای اون کمک می گرفت به خودم افتخار میکردم که یک مسلمان شیعه ام
خوندم و خوندم تا رسیدم به فصل دو
فصلی که بعد از شکوفه شدن عشق مت و یاس در فصل قبلش حالا داشت کم کم تبدیل میشد به یک گل زیبای رز دمشقی
تو فصل دو بر خلاف فصل اول که مانوس شده بود با ترس و اظطراب و معما و خدا
این فصل مانوس بود با عشق و گنگی و معجزات و اتفاقات غیر قابل پیش بینی و هیجان و خدا
میتونم با اطمینان کامل بگم وقتی که مت فهمید عرب زاده شیعه است من هم به همون اندازه حیرت زده شدم که مت شد
تا چند ساعت همش با خودم می گفتم نننننههه😅
لحظاتی که ماتیاس با خدا حرف میزد که جای خود دارد؛نمیدونم گفتنش درسته یا نه اما من یه جورایی خدا رو با مت شناختم با مت حسش کردم
الان چند وقته که مثل مت باهاش حرف میزنم و حس خیلی خوبی دارم،احساس میکنم یه رفیق پایه گیرم اومده
من همه اینا رو مدیونم به مخاطب خاص همیشگیم همونی که بعد از اربعین امسالو اتفاقاتی که بین من و اون افتاد و خواسته من که ازش خواستم یه کاری کنه که مشکلات اعتقادیم از بین بره چون واقعا خسته شده بودم از دستشون ازش خواستم یه اتفاقی توی زندگیم بیفته که عوض شم و اون چقدر خوب و آروم و یواش یواش تمام خواسته ام رو انجام داد حتی بیشتر از اون؛الان که خودم رو مقایسه میکنم بین الان و قبل خودم میبینم چقدر تغییر کردم و از همینجا ازش خیلی ممنونم😍
یه چیز دیگه اونم اینه که من همیشه ماجرا های یهود و اسرائیل رو دوست داشتم و دارم،همیشه واسم شیوه نماز خوندنشون جالب و خارج از منطق بود😅همیشه احساس میکردم یهودی ها با نیرو هایی عجیب و غریب در ارتباطن😈خیلی سوال ازشون داشتم
با خوندن برگزیده خیلی از اون سوال ها شدن تبدیل شدن به جواب حتی باعث شده بزن تورات رو دانلود کنم و دارم از توش تناقضات پیدا میکنم😂
نمیدونم چرا ولی من احساس میکنم برگزیده واقعی
یاس واقعی
مت واقعی
تئودور،آمنا،کتی،بن،خاخام اسحاق و غیره و غیره
و در آخر هم تشکر میکنم از خانوم مقیمی به خاطر قلم زیباشون و امیدوارم همچنان به نوشتن همچین اثر های دغدغه مندی ادامه بدن😍🙏
و یه تشکر از تمام کسانی که متن بلند و بالای منو خوندن 🙈
ارادتمند شما یه دهه هشتادی✌️برم*
#از_بین_شما

سلام خانم مقیمی عزیز🌸💝
خوبید ان شالله؟؟؟

ببخشید که کم رسیدم خدمت تون🌹
راستش بنده هم بخاطر بیماری مدت طولانیست که به اجبار از وسایل ارتباطی باید دوری کنم تا ان شالله به امید خدا این مشکل هم رفع بشه☺️

دوماهه ی اخیر برگزیده فوق العاده، فوق العاده بود 👏💝👌

تک تک پلان ها، گفتکوها، طرح ها و...ناب،انرژی بخش ، و گاه نفس گیر اما همیشه جذاب ایتقددد که با اینکه ولع داری قسمت بارگذاری شده رو قورت بدی اما طعم فوق العاده ش قانعت میکنه که مزه مزه ش کنی و کم کم بخوری😋😋

اقرار میکنم اونحا که خوندم ماتیاس شیعه زاده س. نفسم حبس شده بود و یه دفعه احساس کردم انگار سینه م سنگینه😰😰 و تازه متوحه شدم جند ثانیه س نفس نکشیدم 😧😧

کودکی ماتیاس در اون شیرخوارگاه، نفرت و خشم مون رو از اسرائیل صد جندان کرد و البته عزم و انگیزه مو برای تلاش هرچه بیشتر ، چندین برابر💪💪

واقعا هر قسمت برگزیده، برگزیده بود🌹

و مطمئنم نویسنده ی برگزیده و طرح ها و دیالوگ های داستانش هم، برگزیده س💝

چرا که روشنگری در راه حق، نه کار هر کسی ست و نه روزی هر فردی
چراکه هیچ چیز در هستی، اتفاقی نیست وقتی به شهادت قران، حتی افتادن برگ از درخت، مسیرش و زمانش از پیش تعیین شده ست و با برنامه و هدفمند

و عنده مفاتح الغیب لایعلمها إلا هو

و یعلم مافی البر و البحر

و ماتسقط من ورقة إلا یعلمها

و لا حبة فی طلمات الارض و لا رطب و لا یابس إلا فی کتاب مبین

ادامه ی برگزیده رو به شروع کننده ی اون میسپریم🌹

و وجود سالم ، توانمند و پر آرامش نویسنده شو با تمام وجود از خالقش خواستاریم

و یقین داریم انرژی،.نور ، علاقه و محبتی که از طرف صدها دله صمیمانه به سمت شما حرکت میکنه قطعا بر وجود شما اثرگذاره🌸💝🌹

به سهم ناچیز خودم ممنونم برای سطر سطر طرح هدفمند برگزیده ، برای ثانیه ثانیه انرژی و توانی که گذاشته شده ، برای تک تک ساعاتی که پی تحقیق گذشت و خلاصه برای ذره ذره ای که صرف شد تا برگزیده، گزیده ای باشد از تقابل.حق و باطل و توان تمام نشدنی حق در برابر همه ی تلاش باطل

شما و توان و سلامتی تونو میسپرم به دعای شفا بخش و دستان کریم ایمام جاواد 💝🌸🦋
#برگزیده
#از_بین_شما

من شاید برعکس بقیه رمانا که دوست دارم تا پارت جدید اومد زود بخونم ببینم چی شد صبر میکنم تا یه موقع مناسب تو سکوت وآرامش بخونمش نه اینکه ببینم بقیش چی شد.
میخوام یاد بگیرم یه چیز جدیدو یه کشف جدیدو..
میخوام ببینم راسته باور و یقین قلبی آدما رو نمیشه عوض کرد. راسته اینکه میگن هرکسی هرجا بره وهر کار بکنه آخر برمیگرده به همون ذات اصلی خودش یا نه!
شاید رو ظاهرت رو ذهنت یا حتی عقلت بتونن اثر بزارن اما تو دلت نمیتونن!
نور ایمان که تو دلت روشن بشه حتی اگه یه یهودی زاده باشی هیچوقت خاموش نمیشه!
اینکه میگن به چیزی باید عقیده داشته باشی از ته دلت باورش کنی مثل حجاب وگرنه هر لحظه ممکنه کنارش بذاری راسته؟!
مثل مسلمونی ما که آکبند از اجدادمون به ارث بردیم (البته دور از جون شما ) خودمو میگم اینجوریه که وقتی پای صحبت یه تازه مسلمون میشینی عشق میکنی، انگار نه انگار داره از همین دین و پیغمبر خودمون میگه مثل اینکه داره از یه چیز جدید میگه که ما نمی‌دونستیم یا نفهمیدیمش. درسته ؛چون به اونی که اون رسیده ما نرسیدیم هنوز.

اینجوریه که دکتر تیجانی میگه (آنگاه هدایت شدم)و هزاران نفر رو هم شیعه میکنه اونوقت ما از پس جواب دادن به شبهاتی که تو سر بچه هامون میکنن برنمیایم .
کاشکی بشه بریم از اول مسلمون بشیم...

#سادات_حسینی
#یک_نکته_از_این_معنا
#حرف_حساب
#سریال_آبکی
#از_بین_شما

سلام
طاعات و عبادات همگی قبول
با تشکر فرااااوااااان از نقدی که داخل کانال گذاشتید😑👌🏻
به جان خودم خانم مقیمی جان ما هم اعصاب نداریم!!!!
هیچ منطقی توی این سریال به اصطلاح مذهبی، وجود نداره!
خواهر چاوش میگه اگه من بفهمم پول خاله اینا رو خوردی من دق میکنم؛ بعد که میفهمه دق نمیکنه که هیچ، پشتش هم درمیاد😐

یا اول فیلم چاوش چک میلیاردی میکشه برا کلیه خالش، اقا کریم قبول نمیکنه، بعد چند قسمت دیگه میره میفته به پای چاوش که 50 میلیون پول بده واسه خالت!

از اون وحشتناک تر اینه که حنیف خیلی راحت برمیگرده میگه من از خدا میگذرم!!!!!! عملا یعنی کافر! مشرک! میگه من چاوشو میپرستم!!!!! 😳😑 (جا داره بپرسم ایا اینجا ایران است؟)
و هزار تا سکانس مسخره ی بی ربط دیگه!



اما...

دیشب محضر استاد پناهیان بودیم برای احیا...
ایشون یه نکته ی خیلی قشنگی فرمودن که من حالا به مضمون یادمه:
فرمودن که مشکلات این مدلی رو باید خودمون درست کنیم! نباید صبر کنیم فلان دولت و فلان آدمها بیان سر کار تا شاااااید این مشکل حل بشه. خودمون باید آستین بالا بزنیم. یه مملکت شیعه مردمش باید مستقل باشه.

راه های مختلفی وجود داره برای ارتباط با صدا و سیما، تلفن و... . به نظر من اگه نصف ما هم زنگ بزنیم و اعتراض کنیم و هر کدوم از ما به چند نفر دیگه بگیم، کم کم مشکل حل میشه.
#فاطمه_بانو
#از_بین_شما
#اون دوست عزیزی که فرمودند من چرا جوابشونو نمی دم. من که اسمتون برام درج نمیشه بدونم چی پرسیدید.😄 بفرمایید سوالتون چیه
#از_بین_شما
#برگزیده

تصوراتم جون گرفت حسابی بااین کلیپ داستان زنده تر شد تو ذهنم و من بیشتر درگیرش شدم.

هرکس تو این داستان یه نتیجه گرفته و با دیدگاه خودش داره اونو میخونه اما من با این داستان دارم زندگی میکنم. شده یکی از منبع های اطلاعاتی هر پارت رو بارها و بارها میخونم بعضی از جملات و کلمات مثل کلیدواژه برام میمونه ک من دنبالش برم و اطلاعات بگیرم مثل.(هولوکاست، یهود،فرهنگ صهیونیست. توانبخشی قطع نخاعی و....) باورتون نمیشه من میرم ساعت ها تو کتابخانه میشینم تا کتاب‌های مرتبط پیدا کنم و مطالعه کنم. دومین برداشت من مناظره های دینی ناب ک گذاشتین واقعا فوق العاده بود کاش بیشتر می‌شد من یکی ک بیشتر دارم با اسلام آشنا میشم و پیگیر مباحث ب هرکس هم ک میخوام داستان معرفی کنم ب عنوان یه داستان پر چالش و پرمغز برای اسلام معرفی میکنم. سومین برداشت من واژه ها و نوع چیدمانشونه ک توی جمله بندی های روزمره و هم نوشتار من خیلی تاثیر گذاشته. همونطور ک داستان ب جان او تاثیر شگرفی توی زندگیم گذاشت این داستان هم داره روی بعد دیگه از شخصیت من تاثیر میذاره. واقعا ممنونتوم ک اینقدر خوب و بااطلاعات کافی می‌نویسید.
#از_بین_شما

سلام بانو
عجب کاری کردید این آخری
دیشب خوابم نمیبرد عجیب بود همش سناریوهای مختلف تو ذهنم میچیدم برا فراری دادنشون دنبال راهی بودم که گذاشتید برا فرارشون حتی رفتم تو اینترنت شهرهرتزلیا رو هم رو نقشه پیدا کردم بدجور خورد وسط استراتژیای فرارم یه طرف دریا ،دور از همه مرزای زمینی انگار این شهر یه سیاهچاله اس حتی به تونلای حزب الله هم فکر کردم آخرش گفتم این بن لعنتی رو با اسلحه مت گروگان بگیرن بعدش چی کجا برن
راستش همه اینا برا فرار ذهنم از چیزی بود که همیشه آزارم میده
یاس شما بهانه بود
خوب گزک دادید دست دل دیوانه من چن وقتی بود این حالشو زیر روزمرگی و خاک دنیا دفن کرده بودم
یه بار تو پی وی گفتم نکنید اینکارو بسه هرچی این غده سرطانی دلش خواست کرد حداقل تو دنیای مجازی بذارین دلمون خنک شه
راه میرم اشکم سرازیر میشه دارم غذای دخترامو آماده میکنم صورتم خیس میشه از چن ساعت پیش که داستانو خوندم تا الان حالم اینه یه بغض ۱۴۰۰ ساله تو گلومه یه کینه که تمام وجودمو آتیش میزنه هربار به یه بهونه هربار به یه قصه نمیدونم چرا خاموش نمیشه آتیش این دل با همه خاکی که از هوا وهوس دنیا روش میریزم
روضه خوندی خواهر من بعد به بچه های گروه میگی روضه نخونید
یاس بهونه است برا منی که خفه کردم امشب فریادمو
یاست قصه یه عاشق دست بسته و معشوق پهلو شکسته رو برام تداعی میکنه
مثله شدن تو گودال قتلگاه جلوی چشم عاشق
یه درد یه زخم که همیشه تازست
خون حسین میجوشه و هرجا یاسی از این چشمه جوشان شکوفه میزنه کفتارا پرپرش میکنن
دوره نوجونی فکر کردن به عملیات استشهادی برام همین حس رو ایجاد میکرد تو خیالم براش داستان میساختم ولی هیچ وقت نمیتونستم تمومش کنم از یه جایی به بعد دیگه نمیشه نمیدونم بزرگی حضرت زینب چقدر بود که جز زیبایی چیزی ندید من به لحظه شهادت قهرمان داستانم میرسیدم زجه میزدم ناتمام رهاش میکردم
وقتی میگفتین نوشتن آخر داستان سخته براتون میترسیدم از خوندنش
نمیدونم تا کی خدا میخواد صبر کنه و لبخند بزنه مگه عزیزتر از حسینم بود
من دارم دیونه میشم وقتی اون مادر یمنی رو میبینم که تن بیجان نوزادشو بغل کرده پدری که تن پاره پاره عزیزش تو دستاشو میمیرم از غصه دخترای اسیر داعش و النصره و ... بیتاب میشم وقتی یاد تصویر پیکر خونین شیخ زاکزاکی میفتم بابا بسه مظلومیت بسه
آخ که چقدر دلم هیات میخواد زار بزنم داد بزنم
خونه تاریکه و همه خوابن دارم بیصدا سر شما آتیشی که امشب شعله ورش کردین رو فریاد میزنم
روضه گفتی خواهر من...روضه گفتی خواهر من
#آوان
#از_بین_شما
سادات حسینی:
سلام خانم مقیمی عزیز🌸
میدونیدرمانتون چرااینقدربرای مخاطبانتون دلنشین هست؟؟
چون حیاوپاکی رقت قلب که دروجودیک دخترمسلمان که ازقضاهم شیعه هست هم ایرانی.(نه اینکه سنی بدباشه ولی شیعه زهراوزینبی داره که این گوهرهای گرانبهاروازاونابه ارث میبرن)برای مخاطب هم قابل لمسه.همه مااین خصلت های زیبارودروجودمون داریم ولی متاسفانه کمتربهش توجه کردیم پرورش ندادیم،کم کاری کردیم بروزندادیم.این همون گمشده ای هست که برای پیداکردنش به خودمون زحمت نمیدیم.وقتی دروجودکسی مثل یاس میبینیم لذت میبریم.
دین اسلام کامل هست.هیچوقت کسی رومحدودنکرده دست وپاگیرنبوده برای همه انسانهاارزش قائل بوده بدون درنظرگرفتن نژادورنگ ودین ومذهب.فقط بخاطرانسان بودن خلق خدابودن واینکه روح خدادرانهادمیده شده قابل احترام هستند.
یاس نمونه ای ازیک مسلمان واقعی وبیانگردین خودش هست.چیزی که قلبابهش اعتقادداره.براش فرقی نداره کسی که باهاش ارتباط داره دکترمایرهست یایک گدای ژنده پوش.باهمه درحدشخصیت خودش برخوردمیکنه چیزی که یادگرفته باگوشت وپوست وخونش عجین شده وجودش شکل گرفته.
فقل حسبی الله روبه واقع درک کرده همه زندگیش برپایه رضایت معبودهست.وخداهم چه زیباراه راست رونشونش میده.لازم نیست خدا مستقیم بهت بگه چیکارکنی وقتی ازته قلبت به خودش ایمان میاری وپناه میبری طوری اتفاقات روکنارهم میچینه ادمهاروسرراهت قرارمیده که ازعهده هیچکس ساخته نیست.
عاشقانه هاشون زیبا ودلنشین بود.😍
شایددرمقابل رمانهای دیگه ای که میخونیم درحدحرفهای معمولی هم نباشه ولی اینجاوقتی حرف ازیاس علوی باعفت زهرایی هست همین هم کفایت میکنه.برای همین چندجمله چه عذابی کشید.
گرفتن چادریاس واعتراف مت خیلی قشنگ بود.
اینکه چطورحدومرزبرای همه تعیین کرده وکسی به خودش اجازه نمیده بافراتربذاره.
مت میتونست به راحتی به جای چادردست یاس روبگیره باتوجه به محیط وفرهنگی که دراون بزرگ شده.
ولی حرمت نگه داشت.قصدفریب یاجلب توجه نبود
محبت یاس ذره ذره به قلب مت نفوذکرده وحالاریشه داده نمیتونه پافراترازحریم بذاره
اون عاشق یاس باهمین خوی مهربان ورئوف ودرعین حال سرسخت وغیرقابل نفوذ شده.برای اعتقادپاک یاس احترام قائله به خودش اجازه نمیده بارفتارنادرست ناراحتش کنه.

نیت پشت این قلم خیلی مهم هست.
)آنچه ازدل برایدلاجرم بردل نشیند.)
به جان اوخیلی قشنگ بودچندتاحس روباهم تجربه کردم باراموزشی ای که داشت برای من خیلی باارزش بود.
دقیقامن بااون داستانتون زندگی میکردم رفتاری که محسن وپروانه باهم داشتن یابرخوردپروانه باپسرش جایی که ازدست محسن عصبانی بود
کاملالمس میکردم.
دقیقاکپی زندگی خودمون بود.
جایی که محسن خودارضایی میکردوپروانه اومددیدمن باخودم میگفتم چطورمیشه یه همچین صحنه ای روباجزئیات نه اینکه بخونی،،دقیقاببینی بعدبرداشت بدی نداشته باشی نکات مثبتش رودرک کنی. بعددرباره همین توگروه صحبت کنی.
این همون نیت خیرهست.
همون چیزی که ازدل شمابرامده وبه دل مانشسته👍

من عاشق واقعیت هایی ازاین دست هستم.نمیخوام بگم رمان چون حس میکنم تخیلی وبی معنیه.
چیزی که روی شخصیت وزندگی انسان تاثیرمثبت بذاره حتماواقعیت داره.
بهتون افتخارمیکنم هم شماهم همه عزیزانی که برای تعالی وتغذیه درست روح بشرقلم میزنند.این عالیه که بتونی بایک نوشته خداروحس کنی.
ببخشیدکه طولانی شدووقت گیر.🙈🙈🙈🙈
ولی حیفم اومدنگم.خیلی ارادت داریم دخترعموجون😍😍
ان شاالله موفق وپیروزباشید
زیرسایه حق.
#از_بین_شما

میگه _f. a:
سلام خانم مقیمی عزیز.من یک پزشک هستم و سه روز قبل اتفاقی لینک کانال رو دیدم.از همون ابتدا جذب داستان شدم،انقدر داستان فوق العاده بود و هست که شبها تا دیر وقت پارتها رو خوندم تا به این قسمت از داستان رسیدم.
وااااقعااااا فوق العاده هستش. یاس واقعا حس معنوی خارق العادهوای به آدم میده و .......
الان دارم فکر میکنم که چطور تا فردا برای ادامه داستان صبر کنم😢😢

میگه _E.H:
من امشب ، برای اولین بار در طول این سالها ، بغض کردم با خوندن یک داستان ..... ازین بغض ها که نیم ساعت طول می‌کشه چشمای آدم از اشک خالی بشه و گلو باز بشه و بشه نفس کشید ، ولی آخرشم نمیشه که نمیشه ، بعد مجبور میشی بری یجا اشک بریزی تا چشمات بتونه ببینه و راه نفس کشیدنت باز شه ......

#یا_خیرالمحبوبین_میگه:
سلام خانم مقیمی عزیز
😭😭😭😭
خواهش میکنم هیچ میدونید دارید با احساسات ما چه میکنید .بی نظیر بود تمام دیالوگ ها و صحنه هایی که امشب خلق کردید
خصوصا پایان بی نظیرش 😭😭😭
گرفتن چادر و...
ابراز علاقه و ...
کاش میشد معجزه ای بشه و داستان بدون وقفه جلو بره
تمام تمام تمام انچه گذشت یک طرف پارت امشب هم یک طرف خدا قوت بانو👏👏

#علی_میگه:

سلام و خداقوت بسیار عالی
نفسمون دیگه بند آمد
واقعا تعریف از یک عشق پاک و بیگناه
هم میخواهیش هم شرم داری از گفتن
و این جز یک عشق پاک الهی در مکتب ما چیز دیگری نیست

S Karimi:
سلام نویسنده عزیز

من نقد بلد نیستم ولی برای خوندن رمان لحظه شماری می کنم ، دیشب عالی بود و زبان از تعریفش قاصر هست، باور کنین تا صبح خواب رمان رو میدیدم😅

البته اعتراف می کنم که اوایل رمان عضو کانال بودم ولی بین راه حوصله ام سر رفت و خارج شدم ولی نفهمیدم چی شد که دوباره برگشتم.☺️

حدس من اینه که یاس گرفتار ام آر سی میشه ولی قبل از اینکه آزمایش بن روش انجام بشه ماتیاس به کمک نیروهای خودی نجاتش میدن و بعدش ماتیاس گرفتار میشه.

P J:
سلام چه شبی بود دیشب، من که تا دیر وقت بیدار بودم فکر میکردم،واقعاً این همه رمان هیچ کدوم منو اینقدر درگیر نکرده بود، چه عاشقانه ی بی نظیری خلق کردین بانو 😍 باگریه هاشون اشک ریختیم و با لبخند هاشون امیدوار شدیم
چه حال غریبی بود،اینکه یاس واقعاً سردرگم ومتحیر از بابت چیزهایی که میدید و میشنید، با خون دل از مت مستاصل ودرمانده درخواست گرفتن جونشو میکنه و بیچارگی ماتیاس که شاهد درد ورنج محبوبش بودو کاری از دستش برنمیومد تا کمی آرومش کنه و به هر ریسمانی چنگ میزد تا یاس باورش کنه 😔
به نظرم شرایط واسه مت به مراتب سخت تر از یاس بود خصوصا با اعتراف به دوست داشتن واینکه فکر میکرد هنوز یاس باورش نداره. چه حال بدیه موقعی همو بشناسی و پرده ها کنار بره که وقت جداییه و زمان از دست رفته،آه چه حرف ها که سر دل مونده با اینکه از چشم ها خونده میشه ولی نیازه که گفته بشه،کاش این دیدار آخر نباشه گرچه که یه حس مرموز بهم میگه دیدار بعدی با کلی سختی جور میشه و احتمالآ موقعی هست که احساس واقعی شونو بهم پذیرفتن و هرکدوم میخوان حافظ جون دیگری باشن ولی شرایط سخته ،شاید لو برن .
فکر میکنم ماتیاس با نگاهش به یاس این حرفها رو بهش میگه:
عزیزِ لحظه های من
در یادم که می آیی
عطر یاس های وحشی
می پیچد در جانم ..
در یاخته های تنِ رنجور و خسته ام
عشق می جوشد ..
درخشش صدها ستاره
به برقِ نگاهم نمی رسد ‌‌..
دستم به نوشتن می رود
واژه ها به صف می شوند
برای سُرودنت ..
عشق همین است
جاری شدن در تو و یادت ..
عاشقت بودن حالِ خوبیست ...😊
#از_بین_شما
T. Shakerin:
سلام خانم مقیمی عزیز🌷
دیشب چه کردید با این دل ما...
انچه دستت داده ایم نامش دل است افسار نه.....
زبانم بند امده و فقط میتونم بگم عالی بودین...
راستش با خوندن پارت دیشب احساس کردم من هم عاشق شده ام...تک تک حرف ها و کلمات و جملاتتون سرشار از پاکی و عشق بود...
اول کار که به جمعتون پیوستم یکی از منتقدان داستانتون بودم...
وفقط میخوندم ببینم چی میشه...
ولی الان من هم با برگزیده و یاس زندگی میکنم...
ممنونم از فضاسازی و قلم فوق العاده تون..
راستش بین خودم و یاس خیلی وجه تشابه میبینم...
وازتون متشکرم بابت برگزیده چرا که باعث شدبه عقایدم پایبندتر از همیشه باشم حتی اگر همه چیز مخالفم باشن.
دوستتون دارم❤️
انشاالله همیشه سالم وشاداب باشین.
#از_بین_شما
K F:
اولین بارکه رهایی ازشب روخوندم گفتم چراتبدیل به فیلمش نمیکنن موقع به جان او هم همین حسوداشتم
ولی الان باهرپارت برگزیده میگم چرااین داستانهافیلم نمیشه بجای یه مشت فیلمای کشککی وعاشقی تلویزیون که هیچ بارمعنایی نداره
چرااین داستانهای ارزشی نبایدتبدیل به فیلم شه
درسته شایدخیلی هابگن بعضی ازقسمتهای داستان رونمیشه به صحنه درآورد یاهزینه اش بالاس اما بنظرم می ارزه فقط بایدیه کارگردان ماهرو خلاااااق داستانوبدست بگیره
دقت کنیم بعضی ازپارتها درس آموزیش خیلی زیاده
همین وجودقرآن تواین داستان ماچندتافیلم دیدیم یاداستان خوندیم که قرآن به این زیبایی وبااین میزان اهمیت نشون داده بشه یامثلامباحثات دینی وبیان دین وتشیع اززبان یاس
_خانم مقیمی به تبدیل فیلم فکرکنید...
بنظرم حق برگزیده باچندهزارتا مخاطب ادانشده وحقش میلیونی دیده شدنه...........
#از_بین_شما
#نقد_حرفه_ای
#برگزیده
پ ن:
می بالم به همتون که بهترین خواننده های دنیا هستید.😍😍😍
مجله قـلـمداران
720_25_1.42_Jul302018.mp4
#از_بین_شما
#برگزیده

تصوراتم جون گرفت حسابی بااین کلیپ داستان زنده تر شد تو ذهنم و من بیشتر درگیرش شدم.

هرکس تو این داستان یه نتیجه گرفته و با دیدگاه خودش داره اونو میخونه اما من با این داستان دارم زندگی میکنم. شده یکی از منبع های اطلاعاتی هر پارت رو بارها و بارها میخونم بعضی از جملات و کلمات مثل کلیدواژه برام میمونه ک من دنبالش برم و اطلاعات بگیرم مثل.(هولوکاست، یهود،فرهنگ صهیونیست. توانبخشی قطع نخاعی و....) باورتون نمیشه من میرم ساعت ها تو کتابخانه میشینم تا کتاب‌های مرتبط پیدا کنم و مطالعه کنم. دومین برداشت من مناظره های دینی ناب ک گذاشتین واقعا فوق العاده بود کاش بیشتر می‌شد من یکی ک بیشتر دارم با اسلام آشنا میشم و پیگیر مباحث ب هرکس هم ک میخوام داستان معرفی کنم ب عنوان یه داستان پر چالش و پرمغز برای اسلام معرفی میکنم. سومین برداشت من واژه ها و نوع چیدمانشونه ک توی جمله بندی های روزمره و هم نوشتار من خیلی تاثیر گذاشته. همونطور ک داستان ب جان او تاثیر شگرفی توی زندگیم گذاشت این داستان هم داره روی بعد دیگه از شخصیت من تاثیر میذاره. واقعا ممنونتوم ک اینقدر خوب و بااطلاعات کافی می‌نویسید.
#از_بین_شما
#بچه_های_نقد
#برگزیده

حسی که نسبت به خوندن داستان دارم تا به حال با خوندن هیچ داستانی تجربه نکردم. یک حس گنگ. راستش داستان انقدر فرازو فرود داره که آدم نمیتونه اصلا پیش بینی کنه که پس از این ممکنه چه اتفاقی بیافته
اما یک چیزی ته دلم میگه که ممکنه اینهمه تلاش یاس و زحمتش در ترمیم سلولهای عصبی بی نتیجه باشه.(امیدوارم اینطور نشه)
و به جای اون به یک چیز دیگه برسه. چیزی که شاید ارزشش خیلی بیشتر از نتیجه آزمایش باشه.اما مطمئنا یاس پیروز واقعی داستان خواهد بود.
🌸🌿🌸🌿🌸🌿

چشم هایش را بخار اشک پوشانده بود."یاس در گیر احساسات شده"
یاس دلش نمیخواسته که بن همراهش باشه اما به دلیل پافشاری بنیامین دچار تردید شد و استخاره کردو بازهم به انجام کاری که میکنه یقین نداره.احساسات چند گانه باعث شده قدرت تصمیم گیری از یاس سلب بشه و متوجه نشه که چه کاری درست یانادرست هست. این باعث میشه یاس در مواقعی که رفتاری بابن داشته به احتمال زیاد دچار عذاب وجدان شده باشه .
"این بار یاس شکست خورد"وبن پیروز شد😔بالاخره این بار مکر بن به هدف خورد. با خوندن این جمله احساس کردم قلبم مچاله شد . چقدر سخته که دریک کشور غریب بازیچه انسانهای پست اونهم از جنس یهودی پلید شد.
امیدوارم یاس باشکستن قفل احساساتش به شکست واقعی نرسه
"قلبش بی آنکه فرمان مغزش را بگیرد نوشت"
این بار احساسات زنانه بر عقل یاس غلبه کرد. و بااحساسش داره با بن صحبت میکنه.نه با قوه تفکر همیشگی.
"دلش نمیخواست اورا با هویت جعلی خطاب کند" این برمیگرده به صداقت خالصانه یاس و تربیت صحیح خانوادش که هیچ وقت نتونسته به کسی دروغ بگه مگر اینکه مصلحتی بوده باشه
"شما خیلی شبیه من هستید" اگر یاس در نقطه ای قرار داشته باشد ، بن دقیقا عکس آن است. فاصله آنهارا می توان به محور اعداد صحیح تشبیه کرد(به طور مثال اگر در محور نقطه ای روی عدد مثبت ۲ قرار بگیرد،قرینه و مقابل آن منفی ۲ است . این عدد دو یعنی همان وجه اشتراک آنها. یاسمین و بن ویژگی هایی دارند که به یکدیگر شباهت دارد. اما تفاوت آنها ""علامت منفی و مثبت""اینست که یاس با توانایی هایی که دارد سعی میکند در شرایط و موقعیت های مختلف بطور عادلانه و عاقلانه رفتار کند حتی اگر به ضررش باشد .""هر چند که انسان مومن تلاش میکند که عملی مرتکب نشود که به زیان او باشد""
اما بن با استفاده از همان توانایی هااز هر موقعیتی استفاده میکند تا نتیجه را به نفع خود تمام کند . ""مفهوم شکست در نیمکره های مغز بن تعریف نشده است"" او همچنان تلاش میکند تا احساسات یاس را درگیر کند"" به نظرم اگه بن شکست بخوره از یاس انتقام میگیره""
درصورتی بن میتونه به یاس بیشترین شباهت رو داشته باشه که به نقطه صفر محور برسه ""قرینه صفر همون صفره""و زمانی این امر ممکن میشه که بن دست از تکبر و خود بینی برداره و اعتقاداتش با یاس همسو باشه .

در یک جا بن نوشته بود که ما هردو طر فدار مظلومان هستیم وبا ظلم مبارزه میکنیم . این جمله در مورد هردو درسته . یاس طرفدار انسانهایی هست که فراموش شده اند . طرفدار مسلمانان بی گناهی که در هیچ کجای جهان یهودیت حقی ندارند و محکوم هستند به تصمیمی که برای اونها گرفته میشه .
بن هم با ظلم مبارزه میکنه و طرفدار مظلوم هست اما....
از دیدگاه بن ظالم کسی هست که با نظرات وعقاید اون مخالف باشه و در اینصورت مظلوم خودش واقع میشه
#از_بین_شما

ببینید دوستان من که الان دارم از پیام رسان داخلی و یا کلا کالای ملی حمایت میکنم
در خانواده غرب زده ای بزرگ شدم
نه ادعا دارم خیلی ولایت فقیهی هستم
نه اینکه بتونم شعار بدم جانم فدای رهبر
البته بماند که قبل از این هم برای رهبر به عنوان حاکم کشور احترام قائل بودم
ففط همین

اما الان دیدم نسبت به خیلی از مسائل باز تر شده

قبلا لباس مارک پوشیدن برای من افتخار بود
خارج رفتن و پز دادن یه جورایی حس خوبش قلقلکم میداد...

شاید باورتون نشه...
امسال عید با صحنه ای مواجه شدم که واقعا تاسف خوردم

مادرم از اون دسته آدم هایی هستند که فقط جنس خارجی رو قبول دارن
واقعا تو همه چیز هاااااا...
حتی لپه و عدس😐
یعنی گیرشون بیاد جنس خارجی تو الویته

امسال عید سعی کردن شکلات خارجی بخرن...
یعنی همشون خارجی باشه
ولی این وسطا از دستشون در رفت
یه شکلات به شدت خوشمزه ایرانی خریده بودن😬😅

که هم بسته بندی قشنگی داشت هم مزه خوبی

خلاصه اینکه متوجه نشده بودن ایرانیه
ولی وقتی متوجه شدن
همه شون رو وسط مهمونی عوض کردن
و بعد بردن جلوی داییم اینا...

از ته ته دلم افسوس خوردم...
واقعا اگه همسر من هم تولید کننده این شکلات بود با این طرز فکر مامانم ورشکست نمیشد؟!؟!
یا حتی برادرم...

خب دوستان
من از شما میپرسم!
تا حالا شده یه تحقیق علمی داشته باشید
یا برین خوارزمی
و یا حتی ساده تر در دوران مدرسه کاردستی درست کنین
با کللللللی زحمت

بعد کسی ازتون حمایت نکنه
تحویلتون نگیره
تو ذوقتون نمیخوره؟!؟!
بی انگیزه نمیشین؟!؟!😕

جدای وضع بد کنونی
و دولتمردان بی مسئولیت
و یا هر نهاد دیگه ای
واقعا ما نباید به فکر خودمون باشیم؟!؟؟

حالا اصن حرف های رهبری به کنار
واقعا به نظرتون این روندی که اکثر جامعه داره پیش میره درسته؟!؟!🤨

درد نیس ما به فکر کشورمون نباشیم😓
و از اون ور بزنیم تو سرش که چرا این قدر فلک زده ای؟؟؟!😡🤬
Ещё