زن و جامعه (زن کارگر)

#گزارش
Канал
Запрещенный контент
Политика
Социальные сети
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала زن و جامعه (زن کارگر)
@zan_jПродвигать
2,08 тыс.
подписчиков
17,1 тыс.
фото
14,3 тыс.
видео
5,21 тыс.
ссылок
تماس با ما : @Zan_jameh Women's emancipation
ارسالی
بیانیه مشترک فعالان صنفی دانشگاه‌های کشور به مناسبت بازگشایی دانشگاه‌ها


ما بازمی‌گردیم.

▫️در سالی که گذشت، ما دانشجویان همگام با دیگر اقشار مردم در دانشگاه‌ها صدای اعتراض به ستم و استبداد را بلند کردیم و با همرزمانمان در خیابانْ پیمانِ مقاومت بستیم. بهای این ایستادگی زیاد و دستاوردهای آن ماندگار بود؛ بازداشت، اخراج، تعلیق و تهدید شدیم، اما پس از گذشت یک سال به نقطه‌ای رسیده‌ایم که باور داریم قدم در راهی بی‌بازگشت و روبه‌جلو نهاده‌ایم که بدل به آگاهی‌ای همگانی در بین ما شده است.

▫️اکنون استبداد شاید بیش از هر زمان دیگر از بدو تاسیس، کمر به قتل دانشگاه بسته‌ است؛ از حذف دانشجویان و اساتید غیرهمسو از فضای دانشگاه، اخته‌کردن تشکل‌ها و محدود ساختن حوزه فعالیتشان، تفکیک و حذف یک‌به‌یک فضاهای دانشجویی، محروم‌کردن دانشجویان از امکانات رفاهی درخور و به‌حقشانْ گرفته تا حرکت به سوی پولی‌سازی دانشگاه و حذف آموزش رایگان. گرچه رد تازیانه‌ انضباطشان پابرجاست اما زخمشان کاری نیست؛ چراکه تجربه‌ی متناوب «خواستن، سرکوب و ایستادگی» در سالی که گذشت، ما را وارد مرحله‌ی تازه‌ای از کنشگری و مقاومت برای رسیدن به آرمان‌هایمان کرده است که اقدامات سرکوبگرانه حکومت را بی‌اثر خواهد کرد.

▫️ما، جمعی از فعالان صنفی دانشگاه‌های کشور، گوشه‌ای از این ایستادگی‌های ماندگار دانشجویان در برابر سرکوب‌ را در سلسله #گزارش‌_جنبش جمع‌آوری‌ کردیم تا در یادها بماند آنچه کردیم و گذشت بر ما. یکی از اهداف ما برای ثبت این مسیر در قالب کارهایی همچون گزارش جنبش، انتقال این تجربه‌ی ادامه‌دار به دانشجویان جدید دانشگاه برای به دست‌دادنِ تصویری بهتر از جایگاهی‌ست که در آن قرار داریم و دعوتی‌ست از شما تا به پاسداشت امید و زندگی به آن بپیوندید و در تلاش برای ساخت آن همراه شوید. چراکه هویت دانشجویی، به معنی ایستادگی در برابر ناعدالتی‌ها و تلاش برای نیل به خواسته‌های به‌حق است و پیوند مستقیمی با آگاهی سیال جمعی و رو به کمال جامعه‌اش دارد.

▫️اکنون به جلو می‌نگریم؛ در حالی در آستانه‌ی آغاز سال تحصیلی جدید قرار داریم که دانشگاه در بسیاری از ساحت‌ها نامولد شده است، شرایطی که ما را با پرسش‌هایی جدی و سازنده مواجه می‌سازد. حال با انباشتی از تجربه و در امتداد مسیر بی‌بازگشتی که طی کرده‌ایم، وقت بازپسگیری و بازتعریف دوباره‌ی دانشگاه به‌عنوان میدانی برای تخیل و ساخت آینده و مبارزه برای رسیدن به آن است. هم‌اکنون در درون جنبش دانشجویی سنت و ادبیاتی درحال ساخته‌شدن است که خار چشم استبداد و آتشی روشنی‌بخش برای راهی‌ست که به سوی فردا در پیش گرفته‌ایم.


امضاکنندگان بیانیه؛
فعالان صنفی #دانشگاه_اصفهان
فعالان صنفی #دانشگاه_هنر_اصفهان
فعالان صنفی #دانشگاه_نوشیروانی_بابل
فعالان صنفی #دانشگاه_یزد
فعالان صنفی #دانشگاه_تهران
فعالان صنفی #دانشگاه_هنر
فعالان صنفی #دانشگاه_بهشتی
فعالان صنفی #دانشگاه_چمران_اهواز
فعالان صنفی #دانشگاه_الزهرا
فعالان صنفی #دانشگاه_علامه_طباطبایی
فعالان صنفی #دانشگاه_خواجه_نصیر
فعالان صنفی #دانشگاه_فردوسی_مشهد
فعالان صنفی #دانشگاه_تربیت‌‌مدرس
فعالان صنفی #دانشگاه_گیلان
@zan_j
.
🟥بیانیه مشترک فعالان صنفی دانشگاه‌های کشور به مناسبت بازگشایی دانشگاه‌ها


ما بازمی‌گردیم.

▫️در سالی که گذشت، ما دانشجویان همگام با دیگر اقشار مردم در دانشگاه‌ها صدای اعتراض به ستم و استبداد را بلند کردیم و با همرزمانمان در خیابانْ پیمانِ مقاومت بستیم. بهای این ایستادگی زیاد و دستاوردهای آن ماندگار بود؛ بازداشت، اخراج، تعلیق و تهدید شدیم، اما پس از گذشت یک سال به نقطه‌ای رسیده‌ایم که باور داریم قدم در راهی بی‌بازگشت و روبه‌جلو نهاده‌ایم که بدل به آگاهی‌ای همگانی در بین ما شده است.

▫️اکنون استبداد شاید بیش از هر زمان دیگر از بدو تاسیس، کمر به قتل دانشگاه بسته‌ است؛ از حذف دانشجویان و اساتید غیرهمسو از فضای دانشگاه، اخته‌کردن تشکل‌ها و محدود ساختن حوزه فعالیتشان، تفکیک و حذف یک‌به‌یک فضاهای دانشجویی، محروم‌کردن دانشجویان از امکانات رفاهی درخور و به‌حقشانْ گرفته تا حرکت به سوی پولی‌سازی دانشگاه و حذف آموزش رایگان. گرچه رد تازیانه‌ انضباطشان پابرجاست اما زخمشان کاری نیست؛ چراکه تجربه‌ی متناوب «خواستن، سرکوب و ایستادگی» در سالی که گذشت، ما را وارد مرحله‌ی تازه‌ای از کنشگری و مقاومت برای رسیدن به آرمان‌هایمان کرده است که اقدامات سرکوبگرانه حکومت را بی‌اثر خواهد کرد.

▫️ما، جمعی از فعالان صنفی دانشگاه‌های کشور، گوشه‌ای از این ایستادگی‌های ماندگار دانشجویان در برابر سرکوب‌ را در سلسله #گزارش‌_جنبش جمع‌آوری‌ کردیم تا در یادها بماند آنچه کردیم و گذشت بر ما. یکی از اهداف ما برای ثبت این مسیر در قالب کارهایی همچون گزارش جنبش، انتقال این تجربه‌ی ادامه‌دار به دانشجویان جدید دانشگاه برای به دست‌دادنِ تصویری بهتر از جایگاهی‌ست که در آن قرار داریم و دعوتی‌ست از شما تا به پاسداشت امید و زندگی به آن بپیوندید و در تلاش برای ساخت آن همراه شوید. چراکه هویت دانشجویی، به معنی ایستادگی در برابر ناعدالتی‌ها و تلاش برای نیل به خواسته‌های به‌حق است و پیوند مستقیمی با آگاهی سیال جمعی و رو به کمال جامعه‌اش دارد.

▫️اکنون به جلو می‌نگریم؛ در حالی در آستانه‌ی آغاز سال تحصیلی جدید قرار داریم که دانشگاه در بسیاری از ساحت‌ها نامولد شده است، شرایطی که ما را با پرسش‌هایی جدی و سازنده مواجه می‌سازد. حال با انباشتی از تجربه و در امتداد مسیر بی‌بازگشتی که طی کرده‌ایم، وقت بازپسگیری و بازتعریف دوباره‌ی دانشگاه به‌عنوان میدانی برای تخیل و ساخت آینده و مبارزه برای رسیدن به آن است. هم‌اکنون در درون جنبش دانشجویی سنت و ادبیاتی درحال ساخته‌شدن است که خار چشم استبداد و آتشی روشنی‌بخش برای راهی‌ست که به سوی فردا در پیش گرفته‌ایم.


امضاکنندگان بیانیه؛
فعالان صنفی #دانشگاه_اصفهان
فعالان صنفی #دانشگاه_هنر_اصفهان
فعالان صنفی #دانشگاه_نوشیروانی_بابل
فعالان صنفی #دانشگاه_یزد
فعالان صنفی #دانشگاه_تهران
فعالان صنفی #دانشگاه_هنر
فعالان صنفی #دانشگاه_بهشتی
فعالان صنفی #دانشگاه_چمران_اهواز
فعالان صنفی #دانشگاه_الزهرا
فعالان صنفی #دانشگاه_علامه_طباطبایی
فعالان صنفی #دانشگاه_خواجه_نصیر
فعالان صنفی #دانشگاه_فردوسی_مشهد
فعالان صنفی #دانشگاه_تربیت‌‌مدرس
فعالان صنفی #دانشگاه_گیلان


🆔@senfi_uni_iran
گزارش جنبش-دانشگاه یزد.pdf
428.6 KB
⭕️دانشگاه و قیام؛ دانشگاه یزد
[گزارش فعالین صنفی از کنش‌ها و سرکوب‌های صورت گرفته در جنبش زن زندگی آزادی]


فهرست مطالب:

◽️کنش‌های دانشجویی در طول قیام؛
-تجمعات
-تحصن‌‌ها و اعتصابات
-هنر اعتراضی
-همخوانی‌ها
-بیانیه‌ها
-کنش اساتید

◽️حراست و کمیته‌ انضباطی در طول قیام و پس از آن؛
-کمیته انضباطی

◽️دانشگاه بعد از اعتراضات


#دانشگاه_یزد
#گزارش_جنبش
5⃣0⃣1⃣6⃣
🆔@senfi_uni_iran
🔴جان دانشجویان بی‌ارزش‌ترین مسئله برای مسئولین: فوت یک دانشجو در سایه‌ی بیخیالی مدیران


بی‌مسئولیتی مدیران اینبار در دانشگاه امیرکبیر منجر به فوت یک دانشجو شد. به گزارش دانشجویان در روز ۱۰ خرداد، #بصیر_ابراهیم‌پور دانشجوی ورودی ۹۸ مکانیک، در دانشگاه دچار حمله قلبی می‌شود. در نتیجه این اتفاق ناگوار، دانشجویانْ اورژانسِ دانشگاه را مطلع می‌سازند اما در کمال ناباوری اقدامی از سمت اورژانس صورت نمی‌گیرد و گفته می‌شود پس از سپری شدن حدود ۴۵ دقیقه یک آمبولانس از خارج دانشگاه برای رسیدگی به حال دانشجو وارد دانشگاه می‌شود. این امر در حالی رخ داده‌است که این مرکز فوریت‌های پزشکی در داخل دانشگاه مستقر است و در فاصله‌ای بسیار نزدیک به محل وقوع حادثه قرار داشته‌است. تاخیر در رسیدگی به وضعیت این دانشجو مسئله‌ای حاشیه نیست بلکه بازی با جان دانشجو است. چه‌بسا اگر اورژانس در همان دقایق ابتدایی به وضعیت دانشجو رسیدگی می‌کرد، اکنون بصیر ابراهیم‌پور زنده بود.

واکنش ریاست و هیئت رئیسه دانشگاه به این موضوع بسیار سریع‌تر از آنچه پیش‌بینی میشد رخ داد. این افراد که خود یکی از اصلی‌ترین مقصرین این مرگ دانشجو بودند، در کمال بی‌شرمی در بیانیه‌ای ابراز تاسف کرده و سعی در ساده‌سازی ماجرای فوت این دانشجو داشتند. وقاحت این افراد به حدی است که در این بیانیه به دروغ اذعان کرده‌اند که اورژانس دانشگاه توانسته به موقع سر صحنه حاضر شود و دانشجو را به بیمارستان منتقل کند.

لازم به ذکر است، این اتفاق درحالی رخ می‌دهد که دانشجویان چندیدن‌بار وضعیت نابسامان اورژانس دانشگاه را به مسئولین گزارش داده‌بودند اما گویا هرگز سلامتی دانشجو اولویت این افراد نبوده است. در چندماه اخیر شاهد نصب دوربین‌های متعدد در سطح دانشگاه بودیم. نیروهای حراست در این مدت چندبرابر شده‌اند و در هر گوشه و کنار دانشگاه گشت می‌زنند. اما اندکی از این بودجه سهم دانشجو و زیست دانشجو نشده است.

این اتفاق مسبوق به سابقه است و چندی پیش هم در دانشگاه زنجان شاهد چنین اهمال‌کاری‌ای بودیم که به فوت یک دانشجو انجامید. بنظر می‌رسد با استقرار مدیران خودکامه در دانشگاه‌ها به مثابه بازوی سرکوب و از سمت دیگر تضعیف شوراهای صنفی به عنوان نهاد منسجم‌کننده و نظام‌بخش مطالبات دانشجویی، بیش از پیش شاهد این قبیل اتفاقات خواهیم بود.

#دانشگاه_امیرکبیر
#گزارش

🆔@senfi_uni_iran
🔴 #گزارش_شما ۳۸

این
گزارش‌ها در صورت تمایل فرستنده با نام آن فرد منتشر می‌شود و در صورت عدم تمایل بدون نام منتشر می‌شود. موضوع این ستون گزارش‌های مستند شما از شرایط و حال و هوای مدارسی است که در آن مشغول تدریس یا تحصیل هستید.

در رابطه با زخمی شدن دانش آموز دهگلانی #هستی_حسین_پناهی
این شیر دختر کردستانی در حال حاضر در وضعیت کما قرار دارد و نزدیک به ۱ ماه است که سطح هوشیاری او ۳ و ۴ میباشد و همچنان در بخش مراقبت‌های ویژه در بیمارستان کوثر #سنندج بستری است.
اما اما نکته ناراحت کننده در رابطه با بازداشت و وضعیت #هستی_حسین_پناهی این است که هستی بعد از پخش اعلامیه "زن زندگی آزادی" در خیابانهای شهر به همراه همکلاسی‌هایش، در حین عبور از جلو بانک ملی مرکزی دهگلان از طرف رئیس بانک به نام باقر قنبری که به اطلاعات و سپاه خبر میدهد، شناسایی شده و بعد از حضور امنیتی‌ها و پناه بردن بچه‌ها، از جمله هستی به دبیرستان محل تحصیلش از طرف امنیتی‌ها مورد تعقیب قرار میگیرند و با ورود غیر قانونی نیروهای امنیتی به داخل مدرسه و ضرب و شتم دانش آموزان و بازداشت آنها و انتقالشان با خشونت با مینی بوس به بازداشتگاه بعد از اعتراض بچه‌ها هستی از داخل ماشین به بیرون پرت میشود و بعد از برخورد و زمین خوردن سر هستی به زمین او دچار بیهوشی شده و در حال حاضر در وضعیت کما قرار دارد در ضمن آثار زیادی از کوفتگی و کبودی بر روی بدن نحیف هستی هم دیده میشود که نشان از ضرب و شتم شدید او و دیگر همکلاسی‌هایش در حین و بعد از بازداشت دارد.
در ضمن رئیس بانک ملی مرکزی #دهگلان باقر قنبری که مخبر و اطلاعاتی میباشد چند روز بعد از این رویداد از شهر دهگلان جابجا میشود و به منطقه و یا شهری دیگر منتقل شده است.


#ژینا_امینی
#مهسا_امینی
#قادین_یاشام_آزادلیق
#جنین_زند_آجویی
#امرأة_حياة_حرية
#زن_زیویش_أزأیي
#زن_زندگی_آزادی
#زن_زنەی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#Aýal_durmuş_erkinlik
#Women_Life_Freedom

🔹🔹🔹

لطفا عضو کانال شورا شوید و کانال را به دانش‌آموزان، اولیا و همکاران معرفی نمایید 👇👇👇

🆔
@kashowra

دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇

@kashowranews
#گزارش

آزادی بیان در هفته‌ای که گذشت (۲۲ تا ۲۹ مهر ۱۴۰۱)

| بند اول منشور کانون نویسندگان ایران: آزادی اندیشه و بیان و نشر در همه‌ی عرصه‌های حیات فردی و اجتماعی بی هیچ حصر و استثنا حق همگان است. این حق در انحصار هیچ فرد، گروه یا نهادی نیست و هیچ‌کس را نمی‌توان از آن محروم کرد. |





در این روز زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی، فعال مدنی و رسانه‌ای بازداشتی نسبت به وضعیت جسمانی فرزندش ابراز نگرانی کرد. به گفته‌ی او، حسین رونقی طی تماسی کوتاه از زندان اوین از وضعیت نامساعد جسمی خود از جمله شکستگی هر دو پا و خونریزی معده خبر داده و اعلام کرده است که به داروهای مورد نیازش دسترسی ندارد. امری که موجب افزایش نگرانی خانواده این فعال مدنی شده است. رونقی پس از بازداشت همراه با ضرب و جرح در تاریخ ۲ مهرماه، دست به اعتصاب غذای خشک زده است
.

- در این روز خبر رسید مسعود قبادی، معلم ساکن شهرستان چرام، به دست نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.

- اعتراضات سراری مردم ایران در این روز در شهرهای تهران، کرج، شیراز، شاهین‌شهر و زرین‌شهر اصفهان، آمل، لالی، بندرعباش، زاهدان، مریوان، میان‌دوآب و تعداد زیادی از شهرهای کشور ادامه داشت.

شنبه ۲۳ مهر
- در این روز شماری از دانشجویان دانشگاه آزاد رشت، دانشگاه هنر اصفهان، دانشکده‌ی هنر دانشگاه سوره تهران، دانشگاه خواجه نصیر‌الدین طوسی تهران، دانشگاه تهران، دانشگاه علم و فرهنگ تهران، دانشگاه شریعتی تهران، دانشگاه رازی کرمانشاه، دانشگاه خوارزمی واحد کرج، دانشگاه شهید بهشتی تهران و دانشگاه علوم پزشکی قزوین دست به تجمع اعتراضی زدند.
همچنین معاون فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی با حضور در جمع دانشجویان، آنان را تهدید کرد و با واکنش اعتراضی دانشجویان معترض مواجه شد.

- جمعی از کسبه و بازاریان سقز در حمایت از اعتراضات سراسری مردم ایران در این روز دست به اعتصاب زدند.

- لطیف روزی‌خواه، معلم بازنشسته و از فعالین صنفی شهرستان جلفا و عضو هیئت مدیره کانون صنفی فرهنگیان استان آذربایجان شرقی، در این روز بازداشت شد.👇

https://telegra.ph/%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%DB%B2%DB%B2-%D8%AA%D8%A7-%DB%B2%DB%B9-%D9%85%D9%87%D8%B1-%DB%B1%DB%B4%DB%B0%DB%B1-10-24

#آزادی_بیان_اندیشه_قلم
#زن_زندگی_آزادی
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی

@zan_j
#گزارش
ضرورت توانمندسازی اقتصادی زنان سلاح آنها در مواجە با جامعە است



...در حدی کە بە آیندە فرزندانم اهمیت می‌دهم بە سوءاستفادەهایی کە از من می‌شود اهمیت نمی‌دهم»

هدی مجدی، (اسم مستعار)، با بیان اینکه لحظات آرام خود را به یاد نمی‌آورد و در مورد خشونت و لزوم طرد کردن آگاهی ندارد می‌گوید به شدت به همسرش به عنوان تنها تامین کنندەی مخارج خانواده وابستە است و علایقش محدود به همین است. وی بدین گونە پاسخگویی به نیازهای فرزندانش و تأمین آینده آنها، حتی اگر خانوادەای از هم گسیخته داشتە باشد را ترجیح می‌دهد.

هدی مجدی در غم و اندوه داستان خود را تعریف می‌کند و می‌گوید: «آرزو داشتم زندگی زناشویی شاد و عاری از مشکلات داشته باشم. اکنون به وسعت تخیلات کودکانەام پی بردەام.»

او با اشارە بە اینکە پدرش مرتب مادرش را بدون هیچ توجیهی مورد تجاوز و ضرب و شتم قرار می‌دادە یادآور می‌شود کە در خانه پدری هم تحت فشار قرار داشتە است.

وی در ادامەی سخنان خود گفت: ای کاش می‌توانستم چیزی را به دست بیاورم که آینده من و فرزندانم را تضمین می‌کرد، اما هر کس هزینە را تامین می‌‌کند حق دارد گاهی سرکوب کند و من از زندگی خود در کنار همسرم آموختم که در برابر ظلم و ستم و بی عدالتی صبر کنم تا خندەی فرزندانم ادامه یابد. طلاق عیبی است کە ننگ آن سال‌ها بر پیشانی مادر خواهد بود، پدرهزینه‌های آینده‌ را تامین می‌کند و من عاشق فرزندانم هستم و جایگزینی برای جبران آنها پیش رویم نیست.

امنیه المالکی که در موسسە کار می‌کند، با اشارە به اینکه کسی که پول را خرج می کند بیشترین کنترل را در دست دارد معتقد است که توانمندسازی اساس شخصیت و بزرگترین پشتوانه برای او در تصمیم‌گیری است.

وی افزود که تنها رستگاری حمایت از استقلال زنان بر محور توانمندسازی اقتصادی آنها می‌چرخد ​​که این امر انگیزه مؤسسات زنان را فراهم می‌کند تا کار روی این پرونده را در راس برنامەها و فعالیت‌های خود قرار دهند.

وی با توجه به واقعیات و آنچه در محیط اطراف خود احساس می‌کند، افزود که «اگر زن از زیر بار تفکر در مورد ناتوانی مالی خلاص شود، می‌تواند شخصیت داشته باشد و هر گونه تبعیض علیە خود را رد کند». وی با مقایسه بین دو زن، یکی که کار می‌کند و می‌تواند درآمد کافی کسب کند و دیگری خانه‌دار که از نظر مالی به شریک زندگی خود وابسته است، گفت بین تصمیم این دو زن مثلا در رابطە با چند همسری، تفاوت زیادی وجود دارد...👇



https://jinhaagency.com/fa/karwaqtsad/twanmndsazy-aqtsady-znan-slah-anha-dr-mwaj-ba-jam-ast-32327

#نان_کار_آزادی
#استقلال_اقتصادی زنان یک ضرورت اجتماعی

#علیه_تبعیض_جنسیتی
@zan_j
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ #گزارش_اعتراضات_مزدبگیران - ۱۱ مهر ۱۴۰۰
1️⃣
کارگران هفت تپه در سطح شهر تجمع برگزار کردند؛ تجمع و اعتراض در ده‌ها شهر - گزارش اعتراضات کارگری دیروز

کارگران هفت تپه بار دیگر خیابان‌های #شوش را تسخیر کردند و مارش اعتراضی خود را علیه ستمگران و غارتگران کارگر برگزار کردند.
بازنشستگان و مستمری بگیران صندوق‌های بازنشستگی طبق فراخوان قبلی، در استان‌ها و شهرهای #اصفهان #اهواز #خرمشهر #خرم_آباد #قزوین #کرمانشاه #رشت #خوزستان #تهران #تبریز #مشهد تجمع اعتراضی برگزار کردند.
کارگران معدن زغال سنگ پابدنا #کرمان ، کارگران شهرداری #پرند ، کارگران پیمانکاری مجتمع پتروشیمی شاغل در منطقه ویژه بندر #ماهشهر ، کارگران واحد ترابری شرکت بهره‌برداری نفت و گاز زاگرس جنوبی تجمع اعتراضی برگزار کردند.
معلمان برابر ادارات کل و ادارات آموزش و پرورش در استان‌ها و شهرهای شیراز اهواز #هرمزگان #تهران #داراب #زنجان تجمع اعتراضی برگزار کردند. معلمان در دو شهر تهران و شیراز سرود "یاور فرهنگی" را همخوانی کردند. لازم به ذکر است در تعدادی از شهرهای نام برده در بالا معلمان و بازنشستگان تجمعاتشان را همزمان برگزار کردند.
#اعتراض_اعتصاب
_
تجمع اعتراضی #زنان_افغانستان روبروی #وزارت_زنان (سابق)
#گزارش
زنان افغانستان صبح امروز در حرکتی اعتراضی و پس از برگزاری کنفرانس خبری، بسوی وزارت زنان رفته و نسبت به حذف وزارت زنان اعتراض کردند.
بخش عمده این زنان، فعالان اجتماعی و فرهنگی افغانستان هستند و می‌توان گفت آنها نمایندگان جامعه زنان افغانستان هستند.

#زنان_افغانستان_سکوت_نمیکنند #حق_شهروندی

https://www.instagram.com/p/CUAT6tiqWkF/?utm_medium=share_sheet
#گزارش

غش کردن زنان کارگر پوشاک ،نوعی اعتراض

🔸زنانی که در کارخانه‌‌های پوشاک کامبوج کار می‌‌کنند جزء بی‌‌دفاع‌‌ترین کارگران جهان‌‌اند. شرکت‌‌های بین‌‌المللی از هیچ ستمی بر آن‌‌ها فروگذار نمی‌‌کنند و دولت خودشان هم، به‌‌واسطۀ اهمیت اقتصادی حضور این شرکت‌‌ها در کشور، کمترین اجازه‌‌ای برای اعتراض به آن‌‌ها نمی‌‌دهد. صدایشان به جایی نمی‌‌رسد و گویی محکوم‌‌اند به کارکردن با حقوق اندک، شکم گرسنه، خواب ناکافی و شرایط محیطی ناسالم. اما ناگهان اتفاق عجیبی افتاد: کارگران این کارخانه‌‌ها دسته‌‌دسته غش کردند و روی زمین افتادند

جولیا والیس، نیویورک ‌‌تایمز— پنوم پن، کامبوج. بیش از دو سال پیش در کارخانۀ پوشاک اَنفول در استان کامپونگ اسپیو یک کارگر جوان به نام چانتول و ۲۵۰ نفر از همکارانش هم‌‌زمان و دسته‌‌جمعی غش کردند. مسئولان کارخانه مجبور شدند بستری‌‌شان کنند و خط تولید خوابید.

دو روز بعد کارخانه به راه افتاد، و باز همه غش کردند. یکی از کارگران به زبانی شبیه چینی با صدای بلند فرمان‌‌هایی داد و مدعی شد که از زبان یکی از ارواح نیاکانی سخن می‌‌گوید. سپس دستور داد که باید برایش یک جوجه قربانی کنند. هیچ‌‌کس پا پیش نگذاشت، و باز هم کارگران بیشتری غش کردند. تنها زمانی آرامش برقرار شد و تولید را از سر گرفتند که کارخانه‌‌داران مراسمی مفصل تدارک دیدند و مقدار زیادی غذا، سیگار و کوکاکولا به ارواح پیشکش کردند.

این واقعه عجیب به نظر می‌‌رسد، اما موارد مشابه دیگری نیز گزارش شده است. در چند سال گذشته، در کامبوج غش‌‌های دسته‌‌جمعی زیادی در بین کارگران پوشاک رخ داده است: یکی پس از دیگری، صدها زن در کارخانه‌‌ها با وِردِ منگ‌‌کننده‌‌ای، که در زبان خِمِری آن را دوول سونلَپ۱ می‌‌گویند، غش کرده و روی زمین افتاده‌‌اند. این غش‌‌کردن‌‌ها را گاهی به گرما نسبت داده‌‌اند و گاهی به کم‌‌خونی، کار زیاد، تهویۀ نامناسب، بخارهای شیمیایی و مسمومیت غذایی. اما، به گفتۀ انسان‌‌شناسانِ پزشکی و روان‌‌شناسانی که روی این پدیده مطالعه کرده‌‌اند، در دوسوم موارد، گزارش‌‌ها می‌‌گوید که این اتفاق‌‌ها به‌‌خاطر تسخیر توسط ارواح نگهبانِ محلی موسوم به نیک‌‌تا۲ بوده است.

طبق گزارش «انجمن تولیدکنندگان پوشاک» کامبوج، اکنون بیش از ۶۰۰ کارخانۀ پوشاک در کشور فعالیت دارد که مالکیت بیشتر آن‌‌ها در دست شرکت‌‌های تایوانی، کره‌‌ای، چینی، هنگ‌‌کنگی و سنگاپوری است.


نیک‌‌تا این روزها در کارخانه‌‌ها خودش را نشان می‌‌دهد و باعث می‌‌شود کارگران به‌‌طور دسته‌‌جمعی غش کنند و با فریاد دستورهایی به مدیران دهند. به‌‌هرحال، این غش‌‌کردن‌‌ها نوعی اعتراض بدنی در مقابل رژیم خشن کار روزانه در سرمایه‌‌داری صنعتی است و به نیروی کار کارخانه‌‌های کامبوج، که عمدتاً زنان جوان روستایی‌‌اند، کمک می‌‌کند: روزهای تعطیل اندک؛ تختخواب‌‌های ناراحت در سربازخانه‌‌هایی که با چوب سرهم‌‌بندی شده‌‌اند؛ وعده‌‌های غذایی ناچیزی از برنج و نوعی ادویۀ تندِ اسرارآمیز که با عجله مابین شیفت‌‌های کاری خورده می‌‌شوند.

https://m.tarjomaan.com/neveshtar/10265/

@zan_j
استثمار بیرحمانه و خشن زنان کارگر در بخش پوشاک
#زنان_کارگر_فقر
#همبستگی_جهانی
#سوسیالیسم_یا_بربریت
#گزارش
دیدگاه
توانمندی زنان سرپرست خانوار فقط با اختصاص فرصت‌های واقعی

طبق گزارش بررسی آماری ویژگی‌های اجتماعی-اقتصادی زنان سرپرست خانوار و خودسرپرست، در سال ۱۳۹۸ بیش از سه‌ونیم میلیون خانوار ایرانی، معادل ۱۳/۷ درصد کل خانوارهای ایرانی سرپرست زن داشته‌اند. در این گزارش که از سوی مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و با استناد به آمار سال‌های ۹۰ تا ۹۸ تهیه شده‌، تعداد خانوارهای دارای سرپرست مرد در کل کشور بیش از ۲۲ میلیون خانوار ذکر شده است که در فاصله زمانی ذکرشده حدود ۲۰/۶ درصد افزایش داشته است؛ در‌حالی‌که تعداد خانوارهای زن‌سرپرست حدود ۲۶/۸ افزایش یافته‌ است. همچنین در سال ۹۸ از بیش از چهار‌میلیون‌و ۵۳۳ هزار خانوار ساکن استان تهران، ۱۲.۲درصد یعنی بیش از ۵۵۴ هزار خانوار دارای سرپرست زن بودند. از این تعداد زنان سرپرست خانوار ساکن در استان تهران، ۳۷۹ هزار نفر بیوه، ۱۳۶هزار نفر بی‌سواد، بیش از ۴۵۹ هزار نفرشان از لحاظ اقتصادی غیرفعال، هشت‌هزارو ۴۰۰ نفر بی‌کار و فقط هشت‌هزارو ۶۰۰ نفر شاغل‌اند.
از سوی دیگر، طبق اظهارات مسئولان، یک‌میلیون‌و ۲۰۰ هزار زن سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد هستند و ۲۵۰ هزار زن سرپرست خانوار با ۵۸۱ هزار فرزند تحت پوشش بهزیستی و ۳۰ هزار زن سرپرست خانوار نیازمند، پشت نوبت دریافت مستمری از سازمان بهزیستی مانده‌اند. شاید به همین دلیل است که نام زن سرپرست خانوار تداعی‌کننده زنانی نیازمند است که برای تأمین معیشت خود و فرزندانشان به حمایت‌های جدی و مستمر نیاز دارند....
#زنان_سرپرست_خانواده
#فقر_زنانه در نبود حمایت های دولتی و اجتماعی

https://meidaan.com/archive/78501
@zan_j
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#گزارش
وضعیت کولبران، خصوصاً زنان کولبر در مناطق مرزی کردستان...
کولبری غم نان است
#نان_کار_آزادی_
#شادی_رفاه_آبادی

@zan_j
https://instagram.com/zan_kargar?r=nametag
http://www.ion.ir/news/672679

#گزارش
زنی که گلیم بخت، گلیم بافان‌ روستای عنبران را بافت

در میان گلیم بافان شمال غرب کشور و راسته بازار نخ فروشان و صنایع دستی کمتر کسی است که او را نشناسد. همانند نامش از شهرت خاصی در بین زنان و دختران استان های اردبیل و گیلان برخوردار است و مقتدرانه تلاش کرد تا این هنر گستردنی را که به قول خودش از مادر خدا بیامرزش آموخته بود، ماندگار نگهدارد. همپای زنان روستا پای دار نشست و با ذوق و ظرافت فراوان رج به رج و رنگ به رنگ نخ‌ها را از لا‌به‌لای تارو پودها گذراند.... بی‌هیچ چشم داشتی تمام تجربیاتش را در اختیار علاقه‌مندان به این هنر اصیل ایرانی قرار داد. حتی برای آنکه زحمت‌های زنان و دختران دیارش بی‌نتیجه نماند از این شهر به آن شهر سفر کرد تا بتواند دست بافته‌هایشان را با قیمت مناسب برایشان بفروشد 
#زنان_کارگر_بافنده
@zan_j
https://youtu.be/BtG2k9QUbhU
#گزارش از شهر ارا نیوز
نان قسطی و نسیه در مشهد ‼️
#فقر

آزادی؟
کدامین آزادی؟
آزادی، اسبی‌ست خسته و لنگان
که هر روز گلوله‌بارَش می‌زنند

سرزمین؟
کدامین سرزمین؟
آن سرزمینی که هر روز به غارتش می‌برند؟
آن دشتی که برهوتش کرده‌اند
یا آن شاخه‌ای
که تخته‌ی تابوت شد؟

کدامین است؟
آن سنگ و آن خاک و آن چشمه و ریگی
که بند و زندان زاییده است؟

نمی‌دانم میهن کدام است!
آزادی کدام است،
نمی‌دانم!

آن جویباری که در روز روشن
سرچشمه‌اش را غارت کردید؟
آن معشوقه‌ای که در خواب
چشم‌هایش را دزدیدید؟
آن ابری که پیش از باریدن
بارانش را به تاراج بردید؟
یا آن ماهی
که شبِ چهارده‌اش را ربودید؟

آزادی، اسبی‌ست خسته و لنگان
که هر روز گلوله‌بارَش می‌زنند

شیرکو بیکه‌س
#نان_کار_آزادی_اداره_شورایی
@zan_j
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#گزارش
کودکانی که فرصت کودکی ندارند



از دستهای گرم تو

کودکان توأمان آغوش خویش

سخنها می توان گفت

غم نان اگر بگذارد


نغمه در نغمه در افکنده

ای مسیح مادر ای خورشید

از مهربانی بی دریغ جانت

با چنگ تمامی ناپذیر تو سرودها می توانم کرد

غم نان اگر بگذارد


رنگها در رنگها دویده

از رنگین کمان بهاری تو

که سراپرده در این باغ خزان رسیده برافراشته است

نقشها می توانم زد

غم نان اگر بگذارد

چشمه ساری در دل و آبشاری در کف

آفتابی در نگاه و فرشته ای در پیراهن

از انسانی که تویی

قصه ها توانم کرد
غم نان اگر بگذارد



#نابرابری_آموزش
#آموزش_پرورش_طبقاتی
#کار_کودک_تحصیل است
#نان_کار_آزادی_
@zan_j
#گزارش

#سرکوب_آزادی_بیان_اندیشه در هفته گذشته


زینب همرنگ سیدبگلو، معلم بازنشسته، برای تحمل دوران محکومیت خود در این روز به بند زنان زندان اوین منتقل شد. خانم همرنگ هفته‌ی گذشته در زمان سفر به استان آذربایجان غربی بازداشت شده بود. وی پیشتر در دادگاه انقلاب بابت اتهامات «اجتماع و تبانی» به پنج سال و «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس محکوم شده بود.

👇

https://telegra.ph/%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%DB%B1%DB%B3--%DB%B1%DB%B9-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%88%D8%B1-%DB%B1%DB%B3%DB%B9%DB%B9-09-12
#گزارش
#زنان_زندانی
#جنبش_زنان

بنا بر گزارشی که در زیر میخوانید در سال 98 زنان ایران سیاسی تر شده و بیش از 97 در فعالیت های سیاسی و اجتماعی غیر مذهبی مشارکت کرده اند وبنابراین بیشتر دستگیر شده اند.
زنان ایرانی در سال گذشته برای مبارزه با حجاب اجباری و قوانین تبعیض آمیز و همین طور دفاع از حقوق کارگران متحمل مجازات های شدیدی شدند که شدت و تراکم زمانی آن ها در دهه گذشته بی سابقه بوده است.
آمار نشان میدهد که میزان دستگیری زنان دگراندیش مذهبی و زنانی که به دلیل تعلق به گروه های دینی تحت تعقیب قرار میگیرند، به شدت کاهش یافته است. تا تیر ۹۷ از میان هر ده زنی که دستگیر می‌شدند، شش نفر فعالیت مذهبی داشتند، اما در یک سال گذشته از هر ده زن، تنها یک زن به دلایل مذهبی دستگیر شده است.
از صفحه: پروین اشرفی
https://prisonatlas.com/%d8%b2%d9%86%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%a7%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86-%db%b1%db%b3%db%b9%db%b8/

@zan_j
#گزارش
#زنان_در_زندان_سپیدار_اهواز

کاملتر بخوانیم👇
https://www.ilna.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%DB%8C-9/849957-%D8%B1%D9%88%D8%B2%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%A1-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1


گزارش خبرنگار ایلنا، "نساء" کارگرِ زندان است؛ یکی از چندین زنِ زندانی شاغل در سپیدار که دستمزدش به هیچ‌وجه کافی نیست. گروه کارخانجاتِ حامی، متولی اشتغال زندانیان این شعار را در صدر سایت خود به نمایش گذاشته است: «زندانیان بیش از آزادی و پیش از آزادی به کار نیاز دارند.» کاری که در ماه فقط ۱۰۰ هزار تومان می‌ارزد!
"نساء؛" زنِ خوزستانی که بیش از ۳ سال است روزگارِ نامرادش در زندان می‌گذرد، دستمزد کارگری‌اش را صرف‌ هزینه‌های درمان پسر کوچک سرطانی‌اش می‌کند و دو فرزندش بیرون از دیوارهای محصور، انتظارش را می‌کشند. اتهام او و همسرش که هر دو در سپیدار هستند، حمل مواد مخدر بود. او در سن ۳۱ سالگی در یکی از تاریک‌ترین سال‌های زندگی‌اش به سر می‌برد و در زندان از راه اشتغال در خیاط‌خانه‌ی زندان از صبح تا ۶ عصر تقریباً ماهیانه ۱۰۰ هزار تومان برای پسر و دختر کوچکش می‌فرستد. آنها بدون مادر، این روزها با مادر بزرگ زندگی می‌کنند. زنانی همچون نساء که بار زندگی عزیزانشان در بیرون از زندان را هم بر دوش می‌کشند یا کودکانشان را در بندهای عمومی زندان بزرگ می‌کنند، حاضر به انجام کارهای سنگین‌تر نیز هستند.
کارگری در زندان هزار و یک دلیل می‌تواند داشته باشد؛ از مخارج زندگی و درمانِ اعضای خانواده تا تماس تلفنی به بیرون از زندان، جور کردن پول دیه و جریمه مالی. "سمیه" یکی از متهمین به قتل یکی از این زندانیان بود؛ کسی که با جور کردنِ پول دیه می‌خواست زندگی‌اش را بخرد و نشد. عاقبتِ "سمیه" مختصر است؛ او اعدام شد.» این‌ها را "سپیده" زنی که مدتی در زندان سپیدار بوده، روایت می‌کند....
@zan_j
#گزارش

جهیزیه ای کهنه برای نوعروس لینک خبر: http://www.ion.ir//news/511804/

من خودم دارم به تو می‌گویم کار را از خانه کسی خریده‌ام وگرنه اگر می‌گفتم نو است که قبول می‌کردی. این یک تکه رنگ هم کار یک دقیقه است. رنگ و جلا می‌خورد و عالی می‌شود. می‌توانستم کارش را تمام کنم و بگذارم به‌عنوان نو بفروشم. می‌دانی قیمتش چقدر بود آنوقت؟!»

دختر به نظر مجاب شده است. دوباره لبخند می‌زند و خودش را در آیینه میز آرایش ورانداز می‌کند: «یک عکس بگیرم؟» مرد می‌گوید: «10 تا عکس بگیر، اما بهت بگویم اگر بروی و برگردی ببینی نیست، دیگر تقصیر خودت است.»

دختر به زنی که همراهش است نگاه می‌کند: «مامان؟» و منتظر جواب مادر می‌ماند. مادر نگاه خریدارانه‌ای به سرویس خواب می‌اندازد: «آخرش چند؟» مرد می‌گوید: «همان 2 تومان.» زن خوشش نمی‌آید: «یک کلام که نمی‌شود، گران می‌گویی، تخفیف خوب بده که ببریم. فکر کن دختر خودت است، این هم پدر ندارد، گفتم که برای جهیزیه است.»

مرد نرم می‌شود: «300 هم هدیه ما به عروس خانم. به خدا این را بگذاری توی اتاق، ماه می‌شود، فکر می‌کنند کم کم 10، 12 میلیون پولش را داده‌ای.» زن از این تعریف خوشش می‌آید. آخر سر روی همان یک میلیون و 700 هزار تومان به توافق می‌رسند و یک تکه جهیزیه عروس جور می‌شود.

در نگاه اول کمی عجیب به‌نظر می‌رسد که برای خرید جهیزیه عروس سراغ کهنه‌فروش‌ها بروند، اما گشتی در راسته دست دوم فروشی‌های خیابان مازندران میدان امام حسین(ع) تهران و صحبت با فروشنده‌ها، چیزی غیر از آنچه را نمایان می‌کند که به ذهن می‌رسد.

«فقط همین یک مورد که نبود، زیادند کسانی که می‌آیند دنبال جنس کارکرده برای جهیزیه عروس. اسمش دست دو است ولی بعضی لوازمی که به دستمان می‌رسد در حد نو است و اصلاً نمی‌شود تشخیص داد.»

این را فروشنده همان سرویس خوابی می‌گوید که چشم مادر و دختر را گرفته بود: «همین کاری که پیش پای شما بیعانه‌اش را گرفتم، با اینکه قدیمی بود اما استفاده نشده بود. کارهای اینجوری گاهی به پستمان می‌خورد. این هم قسمت آن دختر خانم بود. الان بخواهد یک سرویس نو با این کیفیت بخرد باید 8 میلیون تومان هزینه کند. یک باکس تخت الان 3 میلیون تومان است. دیگر هر تکه را جدا جدا می‌فروشند. مردم از کجا بیاورندبخرند؟!»

میگوید«الان زور مردم نمی‌رسد. چه کسی خوشش می‌آید لوازم دست دوم برای جهیزیه بچه‌اش بخرد، اما مردم مجبورند. این را بگویم که خیلی‌ها هم خوش شانس‌اند و جنسی گیرشان می‌آید که نوی نو است. من یک دست وسیله از خانه‌ای خریدم کلش جهیزیه عروس بود که کار مهاجرتشان جور شده بود و داشتند می‌رفتند. دو ماه استفاده نشده بود. از توی همان وسایل چقدر برای جهیزیه بردند. بعضی عروس‌ها هم وسایل جهیزیه یکهو دلشان را می‌زند، مثلاً اولش مبل استیل و بوفه دوست داشته‌اند اما بعد از چند ماه طرفدار مبل اسپرت می‌شوند، اینها هم لوازم شان نو است و خوب فروش می‌رود.»
📝مریم طالشی

#فاصله_طبقاتی
#سنت_جهیزیه و اجبار در تهیه ی آن باری سنگین بر دوش خانواده های کارگری است


@zan_j
#گزارش
#روایت

"زندگی های آجری و دیگر هیچ"

کوره پزخانه «خاله پزاب» شبیه یک کوچه یکطرفه است، نه اینکه واقعاً یکطرفه باشد که یک سمتش، در کنار هم ردیف به ردیف، اتاق‌های ۹ متری ساخته‌اند و آن طرف، منظره‌اش به روی خشت‌ها باز می‌شود. اما برای رسیدن به کوره پزخانه‌ها باید مسافتی را طی کرد. آنچه دیده می‌شود البته یک روایت دور از عمق کار کارگرهای کوره پزخانه‌هاست. در خانه سوم، زنی همین که پرده چرک آلود ورودی را کنار می‌زند، لشگر مگس‌ها به‌ سمت بوی غذای چند روز مانده، حمله می‌کنند.

نرمی انگشتان دستانم که به زبری دستان «راحله» می‌گیرد، صدای صیقلی درد را می‌شنوم. انگشت سبابه‌اش را آنقدر محکم پیچیده که معلوم نیست اگر باز شود، وصله ناجور کدام بند انگشتش رها شود. هر بندش را با هزار کهنه درهم پیچانده، اما تاریخ زخم‌هایش برای امروز و دیروز نیست.

17 سال پیش، همان وقت که برای اولین بار با قطار مشهد به تهران آمد، روبنده سفیدش را که برای تازه دامادش بالا زد، شب نشده، پایش به در کوره‌پزخانه باز شد. چند ساعت میهمان نوعروس خوافی‌ها بود، اما همان چند ساعت هم برایش جهنمی بود که گرمایش کم از کوره پزخانه ‌ها نداشت. آنوقت‌ها تازه فهمیده بود، زن بودن یعنی چه. دلش می‌خواست یک نفر مثل «ننه مرمر»، صورتش را که از فرط مو و کرک، سیاه و چرک‌آلود دیده می‌شد بند بیندازد و از شر این همه نیش و کنایه زنان قوم و خویشش رهایش کند.

دلش لک زده بود که برای خرید النگوهای بدلی بازار حاج عبدالله، جوراب سفید نازکش را از صندوقچه سه قفله ننه جانش در بیاورد وهمان چادر نازک نقش بهارش را پشت و رو، هی در بیاورد و هی روی سرش ورانداز کند. 13 ساله که شد، باباجان که از در آمد بیرون، خلعتی میرزا رمضان را که گذاشتند جلوی رویش، نیشش تا بناگوش باز شد. هم دلش می‌خواست خلعتی‌ها را بردارد و چهارگوشه حیاط را ببوسد و هی قربان صدقه ننه جانش برود و هم گونه‌های گل انداخته اش، اجازه نمی‌داد تا لااقل بقچه گلدوزی شده خلعتی را از سرجایش بلند کند. برای همین آقاجان که صدایش زد به اندرونی خزید و در را محکم پشت سرش چند قفله کرد...

«راحله» اولین پارچه چرک‌آلود روی انگشتش را که باز می‌کند، یاد چندمین شبی می‌افتد که از فرط درد، خرده شیشه‌های کوره پزخانه را لای انگشتانش جا گذاشته. حالا برایش آنقدر این خاطره تکرار شده که هر وقت خشت‌های خام را به هم می‌زند، زبری انگشتانش که به یک شیء تیزمی خورد، با دندان‌هایش، گوشه‌ای از چادر کمر پیچش را باز می‌کند و بدون آنکه صدای جیغ و دادش بلند شود، راه زخم را می‌بندد. آنقدر می‌پیچد و می‌پیچد و می‌پیچد که بالاخره رد خون لای پارچه‌های کهنه محو می‌شود. راحله خودش را جزو اولین ساکنان کوره‌پزخانه «خاله پزاب» می‌داند. همان سال‌هایی که به قول خودش ارباب کوره پزخانه، یک دیوار شمالی را آجرکشی کرد تا اولین خانه که نه اتاق 9 متری برای نوعروس خواف آماده شود. راحله خیلی شب‌ها، پرده آسمان به سیاهی نرسیده، از ترس نیش عقرب و زوزه سگ‌های هار، خشت‌ها راخشک نشده روی هم هوار می‌کرد و با پای برهنه روی سنگلاخ‌های سخت بیابان می‌دوید، می‌دانست پایش به اتاق نرسیده، کمربند «رمضان»، بدن نحیفش را کبود می‌کند، اما آنقدر از سیاهی بیابان‌های کوره پزخانه‌ها می‌ترسید که در گرمای 45 درجه تابستان‌های خشک، بعد از آنکه کارش لای خشت‌ها و اجرها تمام می‌شد، لباس‌های ضخیم زمستانه‌اش را می‌پوشید و خودش را برای عربده‌ها و مشت و لگدهای تازه داماد آماده می‌کرد.

«رمضان»، اما گوشش به این حرف‌ها بدهکار نبود، سرکارگرها اگر خشت‌ها را می‌شمردند و سهم راحله از روز قبل کمتر بود، برایش فرقی نمی‌کرد، پا به ماه است یا از زور عفونت جانش به لب آمده، کمربند سیاه چرمی‌اش را که راحله همان وقت‌ها پیش از دیدن چهره زمختش خریده بود، با کراهت در می‌آورد و چشم‌هایش را به روی رحم و مروت می‌بست.

راحله حالا که این حرف‌ها را می‌زند برای خودش برو بیایی دارد. در اتاقش را برای زنان کوره پزخانه باز می‌کند و در گوششان نجوا می‌کند که چگونه حرف‌های مردشان را بشنوند و زیربار حرف زور نروند.

«رمضان» چند سالی است که راحله را تنها گذاشته. شنیده‌اند اوایل تلفنی می‌زده، اما کم کم کارش بیخ پیدا کرده و یک شب لای همین جرز دیوارهای کوره پزخانه، از درد خماری یک خشت خیس برداشته و دهانش را گل گرفته.اهالی کوره پزخانه البته چیزی ندیده‌اند، اما ضرب‌المثلش زبان به زبان چرخیده. «آدم گدا، مرگش ندارد صدا».

⚡️... زن روزی به ازای 2 هزار آجر، 60 هزار تومان درآمد دارد. اما ارباب، پول‌ها را حتی به سرکارگرهم نمی‌دهد. هر خانواده، شویش را جلو می‌اندازد و به ازای هر تعداد آجر که خشت زده، روزی از 60 هزار تا 100 هزار تومان کاسب می‌شود. 

@zan_j
#زنان_کارگر
#فقر
ادامه 👇
https://www.eghtesadonline.com/n/1vpS
Ещё