زندگی به سبک شهدا

#مادری
Канал
Логотип телеграм канала زندگی به سبک شهدا
@shohada72_313Продвигать
643
подписчика
32,4 тыс.
фото
32,4 тыс.
видео
2,4 тыс.
ссылок
کانال زندگی به سبک شهدا آیدی کانال: @shohada72_313 ارتباط بامدیرکانال: @Ahmadgholamii ادمین تبادلات: @faramarzaghaei کانال مادرسروش: http://sapp.ir/shohada72_313 کانال مادر ایتا: eitaa.com/shohada72_313
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹 نماهنگ « #مادری »

🏴 بمناسبت سالروز وفات حضرت ام البنین(س)
🌷 و روز تکریم مادران و همسران شهدا

🌹 تقدیم به تمام مادران و همسران شهدا
💢 به ویژه خانم فاطمه سلیمانی، مادر سردار پر افتخار اسلام و ایران
🔰 سپهبد شهید حـاج #قاسم_سلیمانی عزیز

💠 گروه سرود شمیم ولایت یزد

#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است👇
🌐 @shohada72_313
زندگی به سبک شهدا
Photo
🍃گلوله ای با سرعت نور بر بدن خسته اش اصابت کرد. مهدی به #آرزویش رسید وهنگامی که پیکرش را با قایق حمل میکردند با اصابت آر پی جی دیگر هیچ چیز از مهدی بجز نامش بر روی این کره خاکی باقی نماند😔

🍃اینبار دریاچه گوی سبقت را از آن خود کرد وچون #مادری فرزند خویش را به آغوش گرمش کشید اما زمین ماتم زده بود، آغوش #مهدی را میخواست. آغوش مردی تاریخی، مردی از جنس فولاد که حتی در سخت ترین شرایط، خم به ابروان هلال ماهش نمی آورد😞

🍃مردی که لبخند برلبش، مسکنی بود برای #همرزمانش که مستقیم به قلبشان تزریق میشد و تشویش را می زدود🌹

🍃باز هم بگویم؟ از کدام دردش حرف بزنم؟ #شهادت جانسوز برادرش؟ مرگ مادرش؟ #غم چشمهای خواهرش؟ یا اینکه با بدن خسته و زخمیش می جنگید و کم نمیاورد. یا محبت اقیانوسی اش؟ یا دلاور مردی جهانی اش؟ یا #صبوری نظیر ایوبش؟

🍃چه زیباست بودنش. مهربانیش!
دلگرمی ای که از حس وجودش میگیری. تجربه ای که در رفتارش میبینی. موج دریای محبت صدایش. تا چه حد میتوان خوب بود؟ تا حدی که برای در آغوش گرفتنش حتی زمین و دریاچه با هم در جنگ بودند و آن کُلتی که در دستان همسرش است، #مهریه و تنها یادگار اوست. یادگاری که هنوز عطر دستانش را در خود نگاه داشته است. سلاحی که ساخته #عشق و محبت است

🍃بر لبت #لبخند است ...
در دلت غوغاییست...
عشق دیدار داری...
عاشق #معشوقی...❤️

🌱ش.ه.ا.د.ت

نویسنده : #بنت_الهدی

🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مهدی_باکری

📅تاریخ تولد : ۳۰ فروردین ۱۳۳۳.میاندواب

📅تاریخ شهادت : ۲۵اسفند ۱۳۶۳

🥀وضعیت پیکر : جاویدالاثر

#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی

@shohada72_313
زندگی به سبک شهدا
"رمان📚 #از_روزی_که_رفتی 🍃🍃 #قسمت5⃣5⃣ ارمیا: قصه ی #سیدمهدی چیه..؟ #حاج_علی: یعنی چی..؟ #ارمیا: چرا #رفت..؟ حاج علی: #دنبال چی هستی..؟ ارمیا: دنبال #آرامش از دست #رفته‌م. حاج علی: #مطمئنی که قبلا #آرامشی بوده..؟ ارمیا: الان به هیچی #مطمئن نیستم.…
"رمان 📚

#از_روزی_که_رفتی 🍃🍃

#قسمت65⃣


#بازیایی_که_برایم_ساخته_ای...؟؟

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

سال #نو که آمد، #احساسات جدید در #قلبها روییده بود....

#صدرا دنبال #بهانه بود برای #پیدا کردن #فرصتی برای بودن با
#زن_و_فرزندش.



#محبوبه خانم هم از #افسردگی درآمده و #مهدی_بهانه_ی
#خنده هایش شده بود؛ انگار #سینا بار دیگر به #خانه_اش آمده بود...


#شب کنار هم #جمع شده و #تلویزیون میدیدند که #محبوبه خانم حرفی را
#وسط کشید:


_میدونم #رسمش اینجوری نیست و #لیاقت_رها
بیشتر از این #حرفهاست؛


اما #شرایطی پیش اومد که هر چند #اشتباه بود اما #گذشت و الان تو این #شرایط قرار گرفتیم.


#هنوز هم ما #عزاداریم و هم شما، اما میدونم که باید از یه #جایی شروع بشه، #رها_جان_مادر،
#پسرم دوستت داره؛ #قبولش میکنی..؟

اگه #نه هر وقت که بخوای میتونی #ازش_جدا شی..!


اگه #قبول کنی و #عروسم بمونی
#منت_سرمون گذاشتی و #مدیونت هستیم.


#حق_توئه که #زندگیتو انتخاب کنی، اگه جوابت #مثبت باشه بعد از #سالگردسینا یه #جشن براتون میگیریم و #زندگیتون رو #شروع میکنید؛

اگه #نه که #بازم خونه ی بالا در #اختیار تو و #مادرته تا هر #وقت که بخواید.


#معصومه تا چند #روز دیگه برای بردن #جهازش میاد و اونجا #خالی میشه،
#فکراتو بکن،

#عروسم_میشی..؟

#چراغ خونه ی #پسرم میشی...؟ #صدرا خیلی #دوستت داره..!


اول #فکر کردم به خاطر #بچه ست، اما دیدم نه... صدرا با #دیدن_تو_
لبخند میزنه،

برای #دیدن تو زود میاد خونه؛
#پسرم بهت #دل بسته، امیدوارم #دلش نشکنه...!

#رها سرش را #پایین انداخت. #قند در دل #صدرا آب میکردند..!


" چه #خوب راز #دلم را دانستی #مادر...! نکند #آرزوی تو هم داشتن #دختری مثل #خاتوِن من بود...؟"


#رها بلند شد و به سمت #اتاقش رفت. #زهرا خانم وسط راه #گفت:

_بذارید بیشتر #همدیگه رو #بشناسن..! برای هردوشون #ناگهانی بود این #ازدواج...
#محبوبه خانم: #عجله ای_نیست.


تا هر #وقت لازم میدونه #فکر کنه، اونقدر #خانم_و_نجیب هست که تا هر وقت #لازم باشه #منتظرش بمونیم...!


" #فکر دل مرا نکردی #مادر..؟ چگونه #دوری_خاتونم را تاب بیاورم #مادر...؟"

#صدرا نفس کم آورده بود،حتی #زمان خواستگاری از #رویا هم حالش اینگونه #نبود..!
"چه کرده‌ای با این دلم #خاتون..؟ چه #کرده‌ای که خود #رهایی و
#من_در_بند_تو...!"


#رها کودکش را در #آغوش داشت و #نوازشش میکرد. به هر #اتفاقی در زندگی اش فکر میکرد #جز_همسر شدن برای صدرا...!

#عروس خانواده ی #صدر شدن...!
#مهدی را مقابلش #قرار داد.
" #بزرگ شوی چه میشود
#طفلک_من...؟


چه #میشود بدانی #کسی برایت #مادری کرده که #برادرش_پدرت را از تو گرفته است...؟

چه بر #سرت می‌آید وقتی بدانی #مادرت تو را #نخواست...؟ من تو را #میخواهم..! #مادرانه_هایم را آن روز هم خواهی #دید...؟


#دل‌نگرانی هایم را #میبینی...؟ من #عاشقانه هایم را #خرجت میکنم...!
#تو_فرزند_میشوی_برایم...؟


#دل زدن هایم را برای #دیر آمدنهایت را میبینی...؟
#بزرگ که شوی #پسر میشوی برای #مادرانه هایم...؟
#به_این پدرت_چه_بگویم...؟


به این #پدر که گاهی #پشت میشد و #پناه، که #توجه کردن را #بلد است، که #محبتهایش زیر پوستی ست...!


چه #بگویم به #مردی ک می خواهد یک شبه #شوهر شود،
#پدر_شود...!



🌷نویسنده: #سنیه_منصوری

#ادامه_دارد....

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
زندگی به سبک شهدا
"رمان 📚 #از_روزی_که_رفتی🍃🍃 #قسمت0⃣5⃣ #حاج_علی_اندکی_تامل_کرد: _دستور #دین_خدا که مشخصه، یا #ببخش و #تمامش کن یا #قصاص_کن و #خون_بس که از #قدیم در بعضی #مناطق بوده #وحقتو بگیر و #تمومش کن...! حالا این از کجا #ریشه داره رو نمیدونم..! اونم حتما…
"رمان📚
#از_روزی_که_رفتی 🍃🍃


#قسمت15⃣


#وارد خانه که شدند، #زهرا خانم #اسپند دود کرد،
#آیه_لبخند_زد.


#رها خجالت زده ی #معصومه بود، اما #معصومه ای نیامد.

نگاه ها #متعجب شده بود که
#محبوبه خانم روی #مبل نشست و با
#لبخندتلخی گفت:

_ #بچه رو #نخواست، قراره #شوهرکنه...!


#زهرا خانم به #صورتش زد. #صدرا هنوز
#اخم بر #چهره داشت.

#آیه: حالا #باید چه کار کنید...؟


#صدرا به سمت #مادرش رفت و #بچه را در #آغوش گرفت.. به سمت #رها رفت
و #کودک را به #سمتش گرفت:

ِ _ #مادرش_میشی...؟
اگه #قبولش کنی میشه
#پسر_من_و_تو...!


#رها نگاه به #آیه انداخت، #نگاهش_آرام بود... به #مادر نگاه کرد،

با #لبخندسری به #تایید تکان داد... #چشمان محبوبه خانم #منتظر بود.


#رها دست #دراز
کرد و #بچه را گرفت. #صدرا نگاهش را به #آیه_انداخت:


_اگه #اجازه بدید #اسمشو بذاریم #مهدی..!


#آیه با #بغض لبخند زد و #تایید کرد..
#نامت_همیشه_جاویدان_است_
#یا_صاحب_الزمان:



_ #من کی ام که #اجازه بدم #اسم_امام رو روی #پسرتون بذارید #یا_نه...!


#َصدرا: میخوام #مثل_سیدمهدی_باشه،🌷
#این‌کارم فقط ازدست #رها برمیاد...!


#رها: مگه میتونی #حضانتش رو بگیری...؟
صدرا: #حضانتش میرسه به #پدربزرگم، به خاطر اینکه #توانایی نداره #کفالتش میرسه به من...!


#رها به صورت َهدی نگاه کرد و #زمزمه کرد:
_ #سلام_پسرکم...!

#صدرا به #پهنای صورت #لبخند زد...


"ممنونم خاتون..!
#ممنون که #هستی ،ممنون که #مادر میشوی برای #تنهایی های #یادگار_برادرم...!


#تومعجزه_ی_خدا_هستی_خاتون...!"

َ
#رها در اتاقی که با #مادرش_شریک شده بود
#مقابله رویش نشسته و #مهدی روی زمین در #خواب بود.

#آیه_در_زد_و_وارد_شد:

_ #مبارکه...! زودتر از من #مادر شدیها..!

َ #رها هنوز #نگاهش ب #مهدی بود:



_ #میترسم آیه، من از #مادری هیچی #نمیدونم...!
#آیه: مگه #من میدونم...؟ #مادرت هست، #مادرشوهرت هست؛ #یادمیگیری،
بهش


#عشقی رو بده که #مادرش ازش #دریغ کرد... #رها مادر باش؛
#فقط_مادر_باش...!


#باقیش مهم نیست، #باقیش با #خداست، این بچه خیلی #خوش‌شانسه که تو
#مادرش_شدی،
که
#صدرا_پدر_شد_براش...!


#آیه سکوت کرد.
#دلش برای #دخترکش سوخت.

" #طفلک_من..!"
رها: آیه کمکم میکنی...؟ من میترسم...!


آیه: من همیشه هستم، تا زنده ام کنارتم....! از چیزی نترس، برو جلو...!



🌷نویسنده: #سنیه_منصوری

#ادامه_دارد....

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
زندگی به سبک شهدا
"رمان 📚 #از_روزی_که_رفتی🍃🍃 #قسمت0⃣3⃣ مامانت گفت با اون دختره امُّل رفتی قم! دختره بی شخصیت توروهم مثل خودش کرده؟ تو گفتی که چیزی بینتون نیست، پس چرا رفتی؟ صدای گریه‌ی رویا آمد. هق‌هق میکرد. _گریه نکن دیگه! همسر دوست رها... رویا با جیغ حرفش را قطع…
"رمان 📚
#از_روزی_که_رفتی🍃🍃

#قسمت13⃣

رها #عصبانی شد.
کدام #مادری در حق #بچش این کارو میکنه
احسان خودش را #لوس میکرد و رها #نازش را میکشید. #مادری میکرد
برای کودکی که مادری میخواست.

صدرا گوش سپرده بود به #مادرانه‌های زنی که زنش بود و هرگز #مادر
فرزندش نمیشد، دلش پدرانه میخواست. چیزی که از آن #محروم بود،
#رویا هرگز بچه نمیخواست؛ #شرط کرده بود که هرگز #بچه‌دار نشوند، #صدرا
هم #پذیرفته_بود که پدر نشود؛ آیامیتوانست خود را از این لذت #محروم
کند..؟ کودکش‌ ناز کند و همسرش ناز بکشد و صدرا پدرانه هایش را خرج
کند.
لحظه ای به #همسر_رها بودن اندیشید. به احسان که پسرک آنهاست، قلبش تپش گرفت و غرق لذت شد. #پدر_نشدن محال بود...
آن‌هم وقتی #مادر کودک اینگونه عاشقانه نوازشگری بداند..!

صدرا: از #احسان برام بگو.
رها #لبخند زد و #اخم_صدرا را در هم بُرد
_پسر #خوبیه، خیلی #مهربون و دوست داشتنیه..! #دلش_پاکه، وقتی با #چشمای_قشنگش نگام میکنه
#دلم_ضعف میره براش.
رنگ از #رخ_صدرا_رفت و وقتی برگشت بیشتر کبود بود.
رها ادامه داد:
_اولین باری که دیدمش دلم براش سوخت..! کوچولو و با صورت کثیف...
چطور #امیر و #شیدا میتونن این کارو با این #بچه انجام بدن..!
#نفس_رفته بازگشت، #رگ_غیرت خوابید.
رها با شنیدن #نام_احسان، یاد #نامزدش نکرد، یاد احسان کوچک #همخون_او افتاد؛ یعنی واقعا رها
#اهل_خیانت نبود.؟! حتی در ناخودآگاهش؟! حتی بعد از تماس رویا که همه‌اش را شنیده بود.؟

صدرا: رها... من منظورم #نامزدته..!
این بار رنگ از رُخ رها رخت بست
_خُب چی بگم.؟

صدرا: دیگه ندیدیش.؟
_برای سه ماه رفته بود #عسلویه،میخواست یه سر و سامونی به خودش
و زندگیش بده و بیاد برای #عقد و... هیچ خبری ازش ندارم.
صدرا: به هم #تلفن نمیزنید..؟
رها: نه؛ #محرم_نبودیم که... ارتباط داشتن با #نامحرم به مرور باعث
شکستن یه #حریم‌هایی میشه، نمیخواستم احساسم با #هوس آلوده بشه..!
صدرا: دوستش داری..؟
رها سکوت کرد. صدرا دلش لرزید:
_دوستش داری..؟
رها سرش را به سمت شیشه برگرداند و گفت: _چیزی بود که گذشت، بهش فکر نمیکنم؛ اگه حسی هم داشتم #چالش کردم و اومدم تو خونه ی شما..!

مقابل در خانه حاج علی پارک کردند.
رها و صدرا خود را به حاج علی و آیه و ارمیا رساندند و وارد خانه شدند.

خانه ی حاج علی #ساده_و_کوچک بود. وسایل خانه نو نبود اما تمیز بود.

حاج علی برای آیه و رها و سایه در تنها اتاق خواب خانه رختخواب گذاشت و در هال سه دست رختخواب برای مردها.

صدرا از رها پرسید:
_این خونه‌شونه..؟
رها لبخند زد:
_قبلا تو همون کوچه‌ای که خونه مادر
#سید_مهدی بود، خونه داشتن.

مادر آیه که #فوت کرد، حاج علی خونه رو فروخت و یه خونه کوچیکتر خرید و
باقی پولشو داد تا #سید_مهدی بتونه یه خونه‌ی مناسب نزدیک محل کارش #اجاره کنه.
صدرا آهی کشید و شب بخیر گفت و کنار ارمیا دراز کشید. حاج علی در
آشپزخانه بود؛ سر و صدایی میآمد.

رها هم به کمک حاج علی رفته بود.

صدرا رو به ارمیا گفت:
_حست چی بود وقتی بحث ازدواج آیه خانم شد.
ارمیا: منظورت چیه..؟
صدرا: نمیدونم، حس کردم نگاهت بی منظور نیست.

ارمیا: اما منظور من اونی که تو فکرته نیست؛ #سید_مهدی همه آرزوهای
منو داشت، فقط میخوام از نزدیک ببینمشون.
حس کنم خانواده داشتن چه حسی داره؛ من #لایق شریک این زندگی شدن رو ندارم، حتی فکرشم برام #زیادیه

صدرا: پس خودتم میدونی که جنس ما با اینا فرق داره.؟

ارمیا: تو که میدونی فرق داریم چرا با رها خانم ازدواج کردی.؟

صدرا: مجبور شدیم؛ یه چیز تو مایه‌های اتفاقی که برای #آیه خانم قراره بیفته..!

ارمیا: نکنه زن‌داداشت بود؟


🌷نویسنده: #سنیه_منصوری

#ادامه_دارد....

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
مادری از عرش ۱۸
@Ostad_Shojae
#مادری_از_عرش ۱۸

#استاد_شجاعی
#سردار_سلیمانی

حرف آخـــر؛
بعضی‌ها تا لحظه‌ی وفات، فکر می‌کنند که دیندارند ... اما بیشتر می‌توان گفت که؛ دین‌بازند!

روحِ انقلابی‌گری، روحِ غالبِ دیندارانی است که به مقام تدبیری حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نزدیک و شبیه شده‌اند...

💥اما حقیقت روح انقلابی‌گری، آن چیزی نیست، که سالها از آن برداشت اشتباه داشته‌ایم.
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
و #مادری_از_عرش به حرف آخر رسید!

اگر این فاطمیه، دستمان به این مادر رسیده باشد و دلواپسی‌هایمان، رنگ عوض کرده باشند؛ که شرط مهمانی را بُرده‌ایم!
و اگر فقط آمدیم و شنیدیم و گریستیم، و جنس دغدغه‌هایمان عوض نشد؛ که برگردیم و این مجموعه را، سَر بکشیم، باشد فاصله‌ها را از میان قلبمان و مادرمان برداریم.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
مادری از عرش ۱۷
@Ostad_Shojae
#مادری_از_عرش ۱۷

#مقام_معظم_رهبری
#استاد #علیرضا_پناهیان
#استاد_شجاعی

💫 مرحله به مرحله‌ی صف‌کشی‌های جبهه‌ی حق ، در تمام تاریخ ، که آرام آرام سنگهای مسیر ظهور را برداشته و برمی‌دارد ؛ به تدبیر و مدیریت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ، انجام گرفته و خواهد گرفت !

← این بسترسازی برای حاکمیت الهی در جهان ، بخش اعظمی از مسیر خود را طی کرده است!

پایان این اتفاق چگونه رقم خواهد خورد؟


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
مادری از عرش ۱۶
@Ostad_Shojae
#مادری_از_عرش ۱۶

#استاد_شجاعی
#حاج_حسین_یکتا

🔅 به ربوبیت و مربی‌گری همان مادری که، در لحظه‌ی وفاتش، وصیتش "سلام بر فرزندانش در تمام تاریخ" بود؛

✦ شیرمردان و شیرزنانی ساخته شدند که؛
( یوطّئونَ للمهدی سلطانا) ...
زمینه‌های پادشاهی مهدی علیه‌السلام را بر دنیا، فراهم می‌کنند!

← این مردمان چه کسانی هستند؟


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
مادری از عرش ۱۵
@Ostad_Shojae
#مادری_از_عرش ۱۵

#استاد_شجاعی
#استاد_رائفی_پور
#حجه‌الاسلام_کاشانی

در زندگی کوتاه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ، رموزی نهفته است ، که جریان کل تاریخ را تا ظهور آخرین فرزندش ، در بر میگیرد!

💢بخشی از این رموز ، به جریانات تاریخیِ ایران ، و آغاز مقدمه‌ سازی ظهور از این منطقه ، و گشودن بستر حاکمیت توحید بر دنیا بدست ایرانیان ، اختصاص دارد!
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
مادری از عرش ۱۴
@Ostad_Shojae
#مادری_از_عرش ۱۴

#مقام_معظم_رهبری
#استاد_شجاعی

برای اهل بیت علیهم‌السلام ، میزانِ اثرگذاری ما در خاموش کردنِ این آتش شعله گرفته ، مهم نیست!

👌مهم این است هر کدام از فرزندانشان ، به مقام "قیام" برسند و در ساختنِ گلستانِ تاریخ ، به ابراهیمِ زمان ، کمک کنند!

من ، تا مقام قیام ، مقام انتظار ، چقدر فاصله دارم؟

📡 @shohada72_313
مادری از عرش ۱۳
@Ostad_Shojae
#مادری_از_عرش ۱۳

#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان

🔥آتشی که بسیار از آن گفتند و شنیدیم!
امـــــا هرگز نگفتند که ؛
خاموش ‌کننده‌ی این آتش ، ماییم!

ماییم که باید از آتشِ درب خانه‌ی مادرمان ؛
ماجرای گلستان ابراهیم ، را بسازیم!

آیا من قصدِ حضور در این ماجرایِ باشکوهِ تاریخ را دارم؟
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
مادری از عرش۱۲
@Ostad_Shojae
#مادری_از_عرش ۱۲

#استاد_شجاعی
#استاد_رائفی_پور

تنها یک راز است ،
تنها یک سرّ است ،
☜همان " سرّالمستودع فیها " که همه هزاران بار شنیده‌ایم و خوانده‌ایم ،
که اگر دنیا آن را نفهمد و بسمت آن نیل نکند؛
مقام مدیریتی ( عرشی ) حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ، را نخواهد شناخت ،
✧و هیچ تغییری در احوال عالم ، رخ نخواهد داد!

آیا دنیا
آیا بشر
آیا مردم ، این راز را فهمیده؟
و بسمت آن در حال حرکت اند؟

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
مادری از عرش۱۱
@Ostad_Shojae
#مادری_از_عرش ۱۱

#استاد_شجاعی
#استاد_رائفی_پور

مادری به وزنِ عرش
به قدّ عرش
به بلندای عرش ...

مادری ، بـــرای هَمـــــــه‌ی بشر !

ولی فقط بعضی‌ها ، با این مادر ، تا عرش
و به قدّ عرش بزرگ می‌شوند!
چــــرا؟

این بعضی‌ها چه فرقی با بقیه دارند؟

#من_و_خانواده_آسمانی
#خودسازی
#الگوهای_من

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
مادری از عرش۱۰
@Ostad_Shojae
#مادری_از_عرش ۱۰

#استاد_شجاعی
#استاد_انصاریان

"سرّ المستودع فیها "
💠 همان راز سَر به مُهری ، که حقیقتِ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به سبب اداره‌ی آن ، از عرش به زمین نازل شدند!

این "سرّالمستودع فیها "می‌تواند راز ماجرای سفرِ تو باشد در مسیری بالعکس ؛ از زمین تا عرش ❗️

چگونه چنین اتفاق عظیمی ،
ممکن می‌شود؟

#سبک_زندگی_انسانی
#تمدن_نوین_اسلامی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
مادری از عرش ۹
@Ostad_Shojae
#مادری_از_عرش ۹

#استاد_شجاعی
#حجت‌الاسلام_کاشانی

▪️ماجرای گریه‌ی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها'، در آستانه‌ی سفر ابدی پیامبر 'صلی‌الله‌علیه و آله' ماجرای عجیبی است!
که از نوع تسلّای پیامبر در بسترِ بیماری، می‌توان به رموز این گریه، پی برد!

آن گریه، و این تسلّا ، رموز مسیر زندگی ما را، با جزئیاتِ روشن و کامل، مشخص میکند!
همان رمزی که قرنهاست فقط لغلغه‌ی زبان ماست؛
"و سرّالمستودع فیها "

#سبک_زندگی_انسانی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
مادری از عرش ۸
@Ostad_Shojae
#مادری_از_عرش ۸

#استاد_شجاعی
#استاد_دینانی

✖️ اینکه چقـــدر دلبستگی داری به جایی که از آنجا آمده‌ای،

✖️ اینکه چقــدر در طول روز دلتنگ خانه‌ای می‌شوی که بدان تعلق داری،

✖️ اینکه چقــــدر از اینجا رهایی و به در و دیوارش آویزان نمی‌شوی برای ماندن،

✖️اینکه چقدر در عینِ شلوغیِ دور و برت، از اهالی دنیا بی‌نیاز باشی و فقط نیازت را در آغوش آسمان جستجو کنی ؛

✓نشان میدهد چقدر برای این مادر عزیزی، و چقدر تا آغوشش فاصله داری!

👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
مادری از عرش ۷
@Ostad_Shojae
#مادری_از_عرش ۷

#استاد_شجاعی
#آیت‌الله_ناصری

آیا شیعیان ،
همان محبّان اهل بیت‌اَند؟

از نظر حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، این دو گروه ،
چه تفاوتی باهم دارند؟

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
مادری از عرش ۶
@Ostad_Shojae
#مادری_از_عرش ۶

#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان

این یک قانون ثابت شده است ؛
خودمانی‌ترها، در سخت‌ترین کارها، و سنگین‌ترین دردها، کنار ما هستند!

✓ این قانون، در آسمان نیز، صدق می‌کند!
خودمانی‌ها، کنار اهل بیت علیهم‌السلام می‌ایستند، و در تدبیر عالم، یاری‌شان می‌دهند!

خودمانی‌ترها با آسمان ، چه کسانی هستند؟

👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
مادری از عرش ۵
@Ostad_Shojae
#مادری_از_عرش ۵

#استاد_شجاعی
#حاج #مهدی_رسولی

✦مقام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها،
مقام تدبیرِ عالَم است!
تدبیر و مدیریت عالَم، بسمتِ آینده‌ای معلوم که قرآن وعده داده است!

✦در چنین مقامی که ایشان قرار دارند؛
چه کسانی در نزدیک شدن، شبیه شدن و مَحْرم شدن، از دیگران پیشی خواهند گرفت؟

#من_و_خانواده_آسمانی
👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
Ещё