سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻

#واژه_کلهری
Канал
Логотип телеграм канала سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻
@salam_bar_zarnehПродвигать
10,74 тыс.
подписчиков
17,8 тыс.
фото
12,5 тыс.
видео
12,1 тыс.
ссылок
🕹 #کانال_سلام_بر_زرنه ♥قدیمی ترین و جامع ترین کانال شهرستان #ایوانغرب 🚫 تاریخ تاسیس:۱۳۹۴/۱۰/۲۲ ❌ ارتباط با ما / تبلیغات ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh_z ❌ #شرایط_تبلیغات در کانال : ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh0
#واژه_کلهری
#قوم_کلهر
#زبان_پهلوی_کلهری


بَرج← اخذ پولی یا مالی که بدون رضایت بر کسی تحمیل شود، باج، ستم؛

بِرجه← درخشش، پاکی و درخشندگی،
≈ (بریجه‌باج)/(برژه)؛

ورشه← روشنایی، فروغ، درخشش؛

تورانن← رنجاندن؛

تیورانن← تاراندن، فراری دادن.


🌎
🔺`•) ➧@salam_bar_zarneh
#واژه_کلهری
#زبان_کلهری_پارتی_نو
#زبانهای_ایرانی_نو


برخی واژگان زبان کلهری در پیوند با برف و باران


واران باران؛

پَلٔه نخستین باران پس از تابستان و در پاییز برای کشت پاییزی؛

رِفت باران تند؛

نمه‌ناز باران آرام؛

ددانگ برف و باران با هم؛

لاسامە برف و باران شدید؛

پشت‌پله باران دوم پس از نخستین باران پاییزی؛

پرزه‌پرز باران نرم و بریده‌بریده و متناوب؛

سیتگه‌سر باران بسیار تند و با دانه‌های درشت باران؛

نرمه‌واران باران ادامه‌دار و بسیار نرم و کم‌آب؛

وا‌رِفته باد و باران تند؛

سیه‌سال سالی که بارش باران بیش از اندازه باشد، سال پربارش.


🌎
🔺`•) ➧@salam_bar_zarneh
#ریشه‌یابی_واژه
#واژه_کلهری
#زبانهای_ایرانی
#زبان_کلهری


- «زانسن/ دانستن»
- «زانا/ دانا»
- «فره/ بسیار»
- «فره‌زان/ فرزانه»


معادل واژه‌ی دانستن در زبان کلهری زانسن است.
ریشه‌ی زانسن و دانستن در ایرانی باستان (حدود ۳۰۰۰ سال پیش) زان -zān-/zan بوده‌است. روشن است که زبان کلهری صورت کهن و باستانی آن‌را حفظ کرده‌است. صورت فارسی، جدید و تحول‌یافته است.
در کلهری ساخت‌های گوناگونی از این ریشه و واژه داریم. مانند:
نزان nazân ‹نادان›؛
زانا zânâ ‹دانا›؛
و... .
واژه‌ی دیگر کلهری، نزدیک به این معانی، فیرمند است، به‌معنیِ ‹دانشمند و حکیم›.


فره‌زان به‌معنی ‹بسیاردان› با فرزانه مرتبط است. فره -fra کلهری به‌معنی ‹بسیار›، یک واژه‌ی کهن مربوط به زبان‌های ایران باستان است.
چند گواه دیگر:
فره‌خور fraxwar: ‹پُرخور›؛
فره‌ایوش fra’üš: ‹پرگو›؛
و ... .
به‌نظر می‌رسد نام و صفت فرزانه ساخته‌شده از فره (= بسیار) + «زان‍(‍ه)» (= دانا) است. بر این اساس، بیراهه نیست که بگوییم، فرزانه بیشتر واژه‌ای کلهری‌ست تا فارسی.


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#واژه_کلهری
#زبان_کلهری_پارتی_نو
#ریشه‌یابی_واژه


در زبان کلهری چاپیوک وشانن به ضربه‌ زدن دست‌های اسب به سمت جلو می‌گویند. این واژه به مجاز معادل طعنه‌ زدن و نوعی متلک گفتن بی‌پرده است.
در این حالت می‌گوییم: چاپیوک وشنید.
البته برای متلک و طعنه، واژه‌هایی مانند لاپرتنگ، لقووز و...، نیز داریم.

وشانن wašānən به‌معنای پرتاب‌ کردن و افشاندن است که ظاهراً با «افشاندن» مأخوذ از ریشه‌ی ایرانی باستان -šan* است. در ایرانی باستان ‎*šan-‎ به‌معنی «تکان دادن، جنباندن» بوده‌است.
این ریشه با واژه‌های کلهری «شن» وسیله‌ی کشاورزی و «شنیار» نیز مرتبط است.

★ «چاپ»، «چپ» و «چپ‍(‍له)» در چاپیوک وشانن، چپ‌کوتان و چپله‌ریژان همسان هستند.

🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#واژه_کلهری
#زبان_کلهری
#قوم_کلهر


وِرِّگ:
بهانه‌گیری کودکان همراه با گریه، بهانه‌گیری؛
پَلْپْ» نیز تقریباً به‌ همین معنی داریم.)

ورِّگین:
کودکی که بهانه‌جوست و دائم گریه می‌کند.
پلپ‌گر» نیز تقریباً به‌ معنی «ورِّگین» داریم.)


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#واژه_کلهری
#معناشناسی
#زبان_پهلوی_کلهری

قُرمه / قایرمه / قاورمه / و...

اصل این واژه‌ها در زبان‌های فارسی و کلهری و دیگر زبانهای ایرانی برگرفته از «قوورما» و «قاوورماق» تُرکی به‌معنی ‹سرخ کردن گوشت› است. (برای صورت‌های دیگر به عکس بالا (منبع) رجوع کنید.)

در کُردی مکریان و کردستان این واژه را «قاورمه» می‌گویند.
در زبان کلهری صورت رایج‌تر «قایرمه» qâyerma است که عموماً به تکه‌های گوشت سرخ‌شده با ادویه می‌گویند. به‌نظر می‌رسد خوارک دیگر در کلهری به‌نام «قلیه» qelya ماخوذ از تُرکی باشد.


عکس صفحه (منبع): فرهنگ آذربایجانی – فارسی، بهزاد بهزادی.
- عکس برگرفته از مطلبی از استاد فرهاد قربان‌زاده


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#واژه_کلهری
#قوم_کلهر
#زبان_پهلوی_کلهری




بَرج← اخذ پولی یا مالی که بدون رضایت بر کسی تحمیل شود، باج، ستم؛

بِرجه← درخشش، پاکی و درخشندگی،
≈ (بریجه‌باج)/(برژه)؛

ورشه← روشنایی، فروغ، درخشش؛

تورانن← رنجاندن؛

تیورانن← تاراندن، فراری دادن.


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#واژه_کلهری
#زبان_پهلوی_کلهری
#قوم_کلهر


چاو (čāw)؛ شایعه.

تیق (tīq)؛ فرد، تک، مقابل زوج.

تاق (tāq)؛ جفت، مقابل تک و فرد.

تَلَکه (tałaka)؛ کلاه‌برداری، فریفتن و گول ‌زدن کسی برای تملک پول یا سرمایه‌اش.

تیزِتَلَکه (tīzetałaka)؛
¹) سَمَبل‌کاری،
²) مزاح و تمسخر.

بِژ (bež)؛
¹) نوعی رنگ،
²) سُنبُل و خارِ خوشه‌ی گندم و غلات.

🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#واژه_کلهری
#فرهنگستان_کلهری



آلشت: معاوضه کردن،

چیرّه: چهچهۀ پرندگانی مانند بلبل،

جانگیه: گیجگاه نزدیک گوش،

تارّانن: فراری دادن، دور کردن،

چکانن: فرسوده کردن، از هم جدا کردن.


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#واژه_کلهری
#زبان_کلهری


▫️ژیوه لرزش سطح پوست و‌ ماهیچه‌ها. (سزرگه به چنین حالتی بر اثر سرما می‌‌گویند)
▫️ژیرگیوه بالش، متکا؛ (تحت‌اللفظی یعنی زیر گوش)
▫️مژین مکیدن.
کَژل گوسفندی که سر و گوش آن سفید رنگ و یا رنگ روشنی داشته باشد.
▫️ژَنین ساز زدن، بهم زدن و آمیختن مایعات.
▫️ژیَه‌ل تلخ، نوعی گیاه.
▫️ژیوِِژاو درد بریده‌بریده، جنب جوش.
▫️ژیردالان راه‌رو زیرزمینی.
▫️ژیردوزقه‌ دهلیز زیر آب‌ریز و چرخ در آسیاب‌های قدیمی.
◽️▫️( #قوم_کلهر #زبان_کلهری )▫️◽️
▫️ژنفتن شنیدن.
▫️وِژه/ویِژه وجب.
▫️دووژ شیار، ترَک.
▫️پِژمه عطسه.
▫️قژمری شوخی‌کردن، مسخره کردن، طنازی.
▫️قَرژیه‌لگ خرزهره.
▫️گنَژه دستمالی، گندیده
▫️آژ دوخت.
▫️بِژ مژه گیاه، سنبل غلات.
▫️بژانگ مُژه.
▫️پِژِن نواری بافته‌شده از پشم که چند متر درازا و چهار‌ تا پنج سانتیمتر پهنا دارد. این نوار را در رسوم کلهری مانند باندپیچی، بر دورِ پاها تا زیرِ بغل نوزاد به صورت نوازپیچ می‌پیچیده‌اند.
◽️▫️( #قوم_کلهر #زبان_کلهری )▫️◽️
▫️تَژگه درون اجاق آتش، آتشدان.
▫️تیره‌ژیله تگرگ ریز.
▫️دَژ‌پسه‌ن بهانه‌گیر، سختگیر، مشکل پسند.
▫️دَژ‌خوراک بد‌غذا، سخت‌پسند در خوردن غذا، دامی که خوب علف نخورد.
▫️دَژآو کسی که از خوردن هر آبی پرهیز می‌کند، فاصله‌افتادن در خوردن غذا در یک وعده.
▫️دِژمنایتی کینه‌توزی، دشمنی.


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#واژه‌_کلهری
#زبان_کلهری_پهلوی_نو
#قوم_کلهر



گُهَرد (gohard): ارج‌دار، مهم، معتبر.

شونه‌کو (šūnakū): کسانی که از خاندان و تباری به‌جای مانده باشند، بازماندگان یک خاندان، تخمه و ترکه.

گئ (gay): نوبت، مرحله، بار، دفعه.

جار (jār): دفعه و نوبت، مرحله،
همچنین «کش» (← اِی‌کش).

شول (šūł): کیسه بزرگ کاه و غلات.

گیان (giyān): جان، روح انسانی، نفس.

گیانه‌سر (giyāna'sar): پیش‌از هنگام مرگ چشم‌باز کردن و تسلیم مرگ‌ نشدن.

شان‌‌وا‌‌دان šān.wā.dān: احتضار مرگ، آخرین نفس‌ها هنگام مرگ که تند و بی‌وقفه است.

گیانه‌سیور (giyāna'süar): تلاش‌ فراوان برای فهمیدن خبری ناراحت‌کننده.

شوفار (šūfār): سخن‌چین، نمام.

گیچل (gīčał): دردِسر، مشکل.


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#قوم_کلهر
#زبان_پهلوی_کلهری
#زبانهای_ایرانی
#واژه‌_کلهری
✢کلهرستان✢



▫️آجَت: ظروف آشپزخانه؛
(آجت گران بیوه= ظرف گران شده‌است.)
(همچنین «قوشقانه»: بایه، خزیان، دیک، تیان، آوخوری و...)

▫️بِرسِم: ترسیدن زیاد، وحشت؛
-(لی کرونا له‌ناوه، بِرسمِمه دی بچمه خیاوان= در این وضعیت واگیری کرونا، وحشت می‌کنم به خیابان بروم.)
-(فلانی له شوه‌کیوه برسم کید= فلانی از کوه رفتن در شب وحشت می‌کند.)،
*(شوه‌کیوه: به کوه رفتن در شب می‌گویند.).
*برسم کردن شدیدتر از رخ چیین است.

▫️آرو: کام، سقف دهان؛
-(آرووِم توقاوله / تیقاوله دایٔه: سقفِ دهانم تاول / آفْت زده‌است.)
*(احتمالاً واژۀ کلهری «آرو» با «آرواره» در فارسی هم‌ریشه است.)

▫️پته‌سو: نوعی مرهم زخم که از پارچۀ سوخته‌شده تهیه می‌کرده‌اند؛
-(اوسا، پته‌سو ملهم زامیوه (زام بیوه): در گذشته، ‹پته‌سو› مرهم زخم بوده‌است.)

▫️تووق: نقش و گُل وسط فرش، قالی و مونج / موج و... .
(توقِ قالیگه رنگینه: نقش و گلِ میانِ قالی زیبا‌ست)،
-(توق گلونی، توق سروین، توق شیو.
*(شَیو= پیراهن)).



بیایید تلاش کنیم واژه‌های در حال فراموشی را بیشتر به‌کار ببریم.

🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#قوم_کلهر
#واژه_کلهری
#زبان_پهلوی_کلهری
#فرهنگستان_کلهری
✢کلهرستان✢




برنگ berŋ: نوعی بیماری، ترکیدن آپاندیس،
←«برنگ کرد»؛ آپاندیسش ترکید، مُرد.
در نوعی نفرین نیز به‌کار می‌رود: ←«برنگ بکه‌ي!».

سِپِل sepeł: طحال

برنگ دان berŋ-dān: پرتاب کردن، پرت کردن.
«برنگی ده!»؛ پرتابش کن!

فرّه دان feřa-dān: «فرَی ده»؛ پرتابش کن!


وشانن wašānen: پرت کردن، پرتاب کردن،


هل‌خسن hałxesen: انداختن، پرتاب کردن، پهن کردن.
نیز:← خسن / خستن


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#واژه‌_کلهری



برای گودی و ژرفی چاله و چاه در کُردی کلهری چند واژه داریم:

قیول qül،

گوول gūł،

چال čāł،

چالاو čāłāw

و «زِنان» zenān که به‌جای عمیق و تاریک می‌گویند؛ مانند غار و چاله‌هایی که ژرف هستند و تاریکند.


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#واژه‌_کلهری


🦀 قِرژنٓگٓ (کلهری)
🦀 خرچنگ (فارسی)

خرچنگ، در کتاب مخزن‌الادویه کل‌چنگ است. در این کتاب آمده است: «کل‌چنگ(خرچنگ) اسمِ فارسیِ سرطان است.»
در زبان پهلوی ساسانی(فارسی میانه) کَرچنگ به‌معنای خرچنگ است.
قرژنگ کلهری در اصل کرژنگ و کرچنگ بوده است.
همه‌ی این واژه‌ها هم‌ریشه هستند.

🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#واژه_کلهری
#زبان_کلهری
#سلام_بر_زرنه


▫️ژیوه لرزش سطح پوست و‌ ماهیچه‌ها. (سزرگه به چنین حالتی بر اثر سرما می‌‌گویند)
▫️ژیرگیوه بالش، متکا؛ (تحت‌اللفظی یعنی زیر گوش)
▫️مژین مکیدن.
کَژل گوسفندی که سر و گوش آن سفید رنگ و یا رنگ روشنی داشته باشد.
▫️ژَنین ساز زدن، بهم زدن و آمیختن مایعات.
▫️ژیَه‌ل تلخ، نوعی گیاه.
▫️ژیوِِژاو درد بریده‌بریده، جنب جوش.
▫️ژیردالان راه‌رو زیرزمینی.
▫️ژیردوزقه‌ دهلیز زیر آب‌ریز و چرخ در آسیاب‌های قدیمی.
◽️▫️( #قوم_کلهر #زبان_کلهری )▫️◽️
▫️ژنفتن شنیدن.
▫️وِژه/ویِژه وجب.
▫️دووژ شیار، ترَک.
▫️پِژمه عطسه.
▫️قژمری شوخی‌کردن، مسخره کردن، طنازی.
▫️قَرژیه‌لگ خرزهره.
▫️گنَژه دستمالی، گندیده
▫️آژ دوخت.
▫️بِژ مژه گیاه، سنبل غلات.
▫️بژانگ مُژه.
▫️پِژِن نواری بافته‌شده از پشم که چند متر درازا و چهار‌ تا پنج سانتیمتر پهنا دارد. این نوار را در رسوم کلهری مانند باندپیچی، بر دورِ پاها تا زیرِ بغل نوزاد به صورت نوازپیچ می‌پیچیده‌اند.
◽️▫️( #قوم_کلهر #زبان_کلهری )▫️◽️
▫️تَژگه درون اجاق آتش، آتشدان.
▫️تیره‌ژیله تگرگ ریز.
▫️دَژ‌پسه‌ن بهانه‌گیر، سختگیر، مشکل پسند.
▫️دَژ‌خوراک بد‌غذا، سخت‌پسند در خوردن غذا، دامی که خوب علف نخورد.
▫️دَژآو کسی که از خوردن هر آبی پرهیز می‌کند، فاصله‌افتادن در خوردن غذا در یک وعده.
▫️دِژمنایتی کینه‌توزی، دشمنی.


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)