سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻

#زبان_پهلوی_کلهری
Канал
Логотип телеграм канала سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻
@salam_bar_zarnehПродвигать
10,74 тыс.
подписчиков
17,8 тыс.
фото
12,5 тыс.
видео
12,1 тыс.
ссылок
🕹 #کانال_سلام_بر_زرنه ♥قدیمی ترین و جامع ترین کانال شهرستان #ایوانغرب 🚫 تاریخ تاسیس:۱۳۹۴/۱۰/۲۲ ❌ ارتباط با ما / تبلیغات ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh_z ❌ #شرایط_تبلیغات در کانال : ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh0
#واژه_کلهری
#قوم_کلهر
#زبان_پهلوی_کلهری


بَرج← اخذ پولی یا مالی که بدون رضایت بر کسی تحمیل شود، باج، ستم؛

بِرجه← درخشش، پاکی و درخشندگی،
≈ (بریجه‌باج)/(برژه)؛

ورشه← روشنایی، فروغ، درخشش؛

تورانن← رنجاندن؛

تیورانن← تاراندن، فراری دادن.


🌎
🔺`•) ➧@salam_bar_zarneh
#زبان_پهلوی_کلهری
#ایل_کلهر
#قوم_کلهر


رچلک درآورتن: از بیخ‌و‌بن بر‌کندن چیزی، و نیز کنایه از به‌ خاک سیاه نشاندن است.
(رچلک: ریشه، بن، اجداد)

ریه‌خوزین: به آبِ روشن و خنک چشمه‌ای که بر روی ریگ‌ها و سنگ‌ها جاری‌ست، می‌گویند.
برای وصف بعضی میوه‌ها مانند هندوانه‌ی شیرین نیز اطلاق می‌شود؛

رز‌ گرتنه لی (رز له لی گرتن): به‌صورت چند‌نفری و دسته‌جمعی، به کسی یورش بردن و او را کتک زدن؛

چپله‌ریژان: کف زدن دسته‌جمعی؛

دس‌ریژ: تیراندازی دسته‌جمعی و همزمان.


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#زبان_پهلوی_کلهری
#زبانزد_کلهری
#قوم_کلهر



رچلک درآورتن: از بیخ‌و‌بن بر‌کندن چیزی، و نیز کنایه از به‌ خاک سیاه نشاندن است.
(رچلک: ریشه، بن، اجداد)

ریه‌خوزین: به آبِ روشن و خنک چشمه‌ای که بر روی ریگ‌ها و سنگ‌ها جاری‌ست، می‌گویند.
برای وصف بعضی میوه‌ها مانند هندوانه‌ی شیرین نیز اطلاق می‌شود؛

رز‌ گرتنه لی: به‌صورت چند‌نفری به کسی یورش بردن و او را کتک زدن؛

چپله‌ریژان: کف زدن دسته‌جمعی؛

دس‌ریژ: تیراندازی دسته‌جمعی و همزمان.


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#واژه_کلهری
#معناشناسی
#زبان_پهلوی_کلهری

قُرمه / قایرمه / قاورمه / و...

اصل این واژه‌ها در زبان‌های فارسی و کلهری و دیگر زبانهای ایرانی برگرفته از «قوورما» و «قاوورماق» تُرکی به‌معنی ‹سرخ کردن گوشت› است. (برای صورت‌های دیگر به عکس بالا (منبع) رجوع کنید.)

در کُردی مکریان و کردستان این واژه را «قاورمه» می‌گویند.
در زبان کلهری صورت رایج‌تر «قایرمه» qâyerma است که عموماً به تکه‌های گوشت سرخ‌شده با ادویه می‌گویند. به‌نظر می‌رسد خوارک دیگر در کلهری به‌نام «قلیه» qelya ماخوذ از تُرکی باشد.


عکس صفحه (منبع): فرهنگ آذربایجانی – فارسی، بهزاد بهزادی.
- عکس برگرفته از مطلبی از استاد فرهاد قربان‌زاده


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#واژه_کلهری
#قوم_کلهر
#زبان_پهلوی_کلهری




بَرج← اخذ پولی یا مالی که بدون رضایت بر کسی تحمیل شود، باج، ستم؛

بِرجه← درخشش، پاکی و درخشندگی،
≈ (بریجه‌باج)/(برژه)؛

ورشه← روشنایی، فروغ، درخشش؛

تورانن← رنجاندن؛

تیورانن← تاراندن، فراری دادن.


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#زبان_پهلوی_کلهری
#زبانزد_کلهری
#قوم_کلهر


زبانزد (ضرب‌المثل) پُرمعنای کلهری


هر چی کمده ورک هه پالدیوی

وَرَک را به ریسمان و سینه‌بند اسب گفته‌اند. این بخش از زین و یراق اسب از بهترین مواد درست می‌شده است، و شامل زیباترین قسمت پوشش اسب بوده‌ است.
پالدیو همان پالدم و طناب زیر دم اسب است و به دلیل اینکه در معرض فضولات اسب قرار داشته است، شامل بدترین قسمت از پوشش اسب بوده است.

این زبانزد را به کسانی می‌گویند که نزدیکانشان یا دوستانشان تلاش زیادی برای اعتبار و سربلندی آن‌ها دارند، اما خودشان بر خواری و زبونی و دون‌پایگی اصرار دارند.

🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
ابراهیمی فرهنگستان کلهری
@KALHORESTAN
#شعر_کلهری
#زبان_پهلوی_کلهری
#قوم_کلهر


- قلاگه‌ی گیه‌لان
شعر و خوانش: آقای بهروز ابراهیمی


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#واژه_کلهری
#زبان_پهلوی_کلهری
#قوم_کلهر


چاو (čāw)؛ شایعه.

تیق (tīq)؛ فرد، تک، مقابل زوج.

تاق (tāq)؛ جفت، مقابل تک و فرد.

تَلَکه (tałaka)؛ کلاه‌برداری، فریفتن و گول ‌زدن کسی برای تملک پول یا سرمایه‌اش.

تیزِتَلَکه (tīzetałaka)؛
¹) سَمَبل‌کاری،
²) مزاح و تمسخر.

بِژ (bež)؛
¹) نوعی رنگ،
²) سُنبُل و خارِ خوشه‌ی گندم و غلات.

🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#زبان_پهلوی_کلهری
#قوم_کلهر


برخی از مقیاس‌های اندازه‌گیری در زبان کلهر



«دان» dān: واحد شمارش اشیاءِ ریز و دانه‌ای، و قابل شمارش، مانندِ تسبیح و دانه و... . «دان‌دان» به‌معنای دانه‌دانه است.

«هَپ/حپ» hap: واحد شمارش قُرص، قند و مانند آن. (احتمالاً مأخوذ از «حَب» عربی-فارسی و مرتبط با «حبوبات» است)؛

«مِشت» mēšt: مُشت؛

«گله» gela: واحد شمارش برای انسان، حیوان، درخت و مانند آن،
(«گله‌وه‌گله» یعنی تک‌به‌تک، تن‌به‌تن)؛

«گورزه» gwerza: واحد شمارش دسته‌‌ی نَیْ است؛ مثال: دِ گورزه نی (= دو دسته نی)؛

«کوت» kwet: قسمتی از هر چیزی،
(دِکوت dekwet به‌معنای نصف هر چیزی‌ است)؛

«خروار» xarwār: واحد شمارش زمین، برابر با بیست هزار‌ مترِ مربع زمین‌ است. و همچنین سیصد کیلوگرم، یک‌ خروار است. در اینجا خروار همْ شاملِ مساحت زمین می‌شود، همْ مقیاسی برای وزنِ محصولات کشاورزی و... ؛

«لان» lān: برای تعداد مشخصی تخم‌مرغِ کرچِ ماکیان به‌کار می‌برند؛ مثال: دو لان مامر نایمەسەو (= دو مرغ کرچ، با تخم‌های زیر آن)؛

«گول» gwel: واحد شمارش خوشۀ گندم است؛

«چه‌رده» čarda: قسمتِ کوچکی از زمین کشاورزی، کمتر از سه‌ هزار متر؛

«چپال» čapāł: قسمتی از نان، یا پارچه‌ای به‌اندازه‌ی کفِ یک دست؛

«گز» gaz: حدود نیم‌ متر؛

«قولانج» qwelānj: فاصله‌ای میان انگشتِ اشاره تا انگشتِ شست؛

«چه‌پ» čap: دسته‌ای گیاه، یا گل، و مانند آن که بتوان آن‌را در یک‌ دست نگه داشت؛

«بافه» bāfa: دسته‌ای از گیاه و علف یا غلات،
(«باخه» نیز در کلهری وجود دارد(؟))؛

«کریس» krīs: دسته‌های نخود یا عدس چیده‌شده برای خشک شدن و خرمن‌کوبی به شکل دایره؛

«گردله» gerdala: زمینی دایره‌ای و معمولاً کم‌مساحت؛

«بِرّ» beř: به‌ تعدادی از انسان‌ها، یا شکار و آهو در کنار هم می‌گویند. ( نیز «برکه»)؛

«دسه» dasa: یک دسته از هر چیزی؛

«گام» gām: فاصلۀ بین دو‌ پا، به‌اندازۀ یک متر، یک گام؛

«هاوش» hāwš: دسته‌ای علف یا هر چیزی به‌اندازۀ میان هر دو‌ دست و آغوش.


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#قوم_کلهر
#زبان_پهلوی_کلهری
#زبانهای_ایرانی
#واژه‌_کلهری
✢کلهرستان✢



▫️آجَت: ظروف آشپزخانه؛
(آجت گران بیوه= ظرف گران شده‌است.)
(همچنین «قوشقانه»: بایه، خزیان، دیک، تیان، آوخوری و...)

▫️بِرسِم: ترسیدن زیاد، وحشت؛
-(لی کرونا له‌ناوه، بِرسمِمه دی بچمه خیاوان= در این وضعیت واگیری کرونا، وحشت می‌کنم به خیابان بروم.)
-(فلانی له شوه‌کیوه برسم کید= فلانی از کوه رفتن در شب وحشت می‌کند.)،
*(شوه‌کیوه: به کوه رفتن در شب می‌گویند.).
*برسم کردن شدیدتر از رخ چیین است.

▫️آرو: کام، سقف دهان؛
-(آرووِم توقاوله / تیقاوله دایٔه: سقفِ دهانم تاول / آفْت زده‌است.)
*(احتمالاً واژۀ کلهری «آرو» با «آرواره» در فارسی هم‌ریشه است.)

▫️پته‌سو: نوعی مرهم زخم که از پارچۀ سوخته‌شده تهیه می‌کرده‌اند؛
-(اوسا، پته‌سو ملهم زامیوه (زام بیوه): در گذشته، ‹پته‌سو› مرهم زخم بوده‌است.)

▫️تووق: نقش و گُل وسط فرش، قالی و مونج / موج و... .
(توقِ قالیگه رنگینه: نقش و گلِ میانِ قالی زیبا‌ست)،
-(توق گلونی، توق سروین، توق شیو.
*(شَیو= پیراهن)).



بیایید تلاش کنیم واژه‌های در حال فراموشی را بیشتر به‌کار ببریم.

🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)
#قوم_کلهر
#واژه_کلهری
#زبان_پهلوی_کلهری
#فرهنگستان_کلهری
✢کلهرستان✢




برنگ berŋ: نوعی بیماری، ترکیدن آپاندیس،
←«برنگ کرد»؛ آپاندیسش ترکید، مُرد.
در نوعی نفرین نیز به‌کار می‌رود: ←«برنگ بکه‌ي!».

سِپِل sepeł: طحال

برنگ دان berŋ-dān: پرتاب کردن، پرت کردن.
«برنگی ده!»؛ پرتابش کن!

فرّه دان feřa-dān: «فرَی ده»؛ پرتابش کن!


وشانن wašānen: پرت کردن، پرتاب کردن،


هل‌خسن hałxesen: انداختن، پرتاب کردن، پهن کردن.
نیز:← خسن / خستن


🌎
🔺`•(] @salam_bar_zarneh[)