.
#مصاحبه#درباره_نوشتننوشتن شیوهای از زندگی کردن است
گزینش: گروه ادبی پیرنگ
ماریو بارگاس یوسا، نویسندهی اسپانیایی زبان متولد پرو میباشد که در سال ۲۰۱۰ جایزهی نوبل را از آن خود کرده است. النا کوئه در سال ۲۰۱۶ گفتوگویی با او دربارهی ادبیات انجام داده است که بخشی از آن را میخوانیم.
•گمان میكنم كه براي يك نويسنده، نوشتن، شيوهای از زندگی است. شما همهچيز را به روش متفاوتی نسبت به ديگران مشاهده و آناليز میكنيد. فكر میكنيد اين تفاوتها از كجا در شما نهادينه شدهاند؟
*سوال شما به يك عبارتی اشاره دارد كه شبيه نوشته فلوبر است كه «نوشتن شيوهای از زندگی كردن است.» معتقدم اين گفته كاملا دقيق است. گرچه روش عمل آن، از نويسندهای به نويسنده ديگر متفاوت است. البته، معتقدم كه نوعی از خودگذشتگی، فداكاری هم وجود دارد نويسنده يك نوع جاسوس درونش دارد، كسی كه در حين تجربه كردن (مسووليت زندگی واقعی، با دوستان، عاشقان، ناكامیها) كسی در درونش وجود دارد كه همهچيز را مشاهده میكند و تصميم میگيرد چگونه به بهترين نحو به عنوان يك نويسنده در كارش استفاده كند.
•در مورد شما، چهچيز ثابتی الهامبخش هنری شما بوده است: رنج يا شادی؟
*فكر میكنم تجربه شادی شگفتانگيز است. فكر نمیكنم يك مطلب خام است، حداقل در اين زمانه. شايد در گذشته، در مواقع بخصوصی؛ ولی در زمان ما، ادبيات، هنر و ابتكار با ناملايمات، منفیبافی، ترس، درد، دلخوری، رنج زودتر شعلهور میشوند تا با اشتياق، هيجان و شادی... فكر میكنم به اين دليل است كه هنر زمانه ما تا اندازهای تمايل دراماتيك و تراژيك دارد. اين هنر و ادبيات، رضايت و قبول داشتن اين دنيا نيست. برخلاف آن، من معتقدم كه يك روحيه طغيانگر قوی در همه حالات هنر اين زمانه وجود دارد و اساسا به دليل اين است كه از پايه بيشتر از چيزهای منفی الهام گرفتهاند تا چيزهايی كه در زندگی مثبت هستند.
•شايد خلق هنری روشی براي تسكين درد، روشی براي بروز احساسات منفی است...
*دقيقا، راهی برای بروز دادن نوعی از ناكامی، رنجش يا حتی نوستالژی آنچه كه نداريد، است.
•و كسی میتواند اين رهايی را از هر روش زبان هنری مثل نقاشی و نويسندگی احساس كند؟
*هنر نوعي دانش است. هنر عميقا و با شور بيشتری به شناختن زندگی خود شما كمك میكند، زيرا معمولا فاصله كمی با زندگی انسان دارد. اما هنر، اين ديد و اين افق را فراهم میكند، كه به شما توانايی فهم اين دنيا را همانگونه كه هست و همچنين فهم محركها، مكانيسمهای پنهان پشت رفتارها را میدهد. هنر، اين توضيح از حقيقت پنهان را بيشتر از تاريخ، جامعهشناسی و هر گونه علوم اجتماعی فراهم میكند.
•آيا كسی اين رهایی را احساس میكند؟
*در آخر، واقعا مانند يك تخليه روانی احساس میشود. شما خود را از چيزی كه بار بسيار سنگينی به نظر میآيد، رها میكنيد. اما شما وقتی كه میتوانيد آن را با ادبيات، نقاشی، موسيقی، يا هر ابراز خلاقانه ديگری نشان دهيد تنها متوجه میشويد كه چيست و چه شكلی است. میتوانيد احساس خيلی بدی داشته باشيد ولی نمیدانيد چرا. فكر میكنم يكی از شگفتیهای هنر اين است كه شما را قادر به بيان واضح آنچه احتمالی، گيجكننده و منبع احساس ترس وحشتناك است، میكند. ولی زمانی كه میبينيد هنر به آن شكل میدهد و آن را انتقالپذير میكند چقدر شگفتانگيز است. بيشتر مواقع نمیدانيد آن شور و هيجان، آن روحيات... از كجا میآيند. شخصی كه از اين روحيات رنج میبرد، قابليت توصيف عميق آنها را ندارد و من معتقدم كه اين وقتی روشن میشود كه ادبيات و هنر به شما اجازه میدهد تا عقب بايستيد و ارزش زندگی را با تمام احساساتتان، غريزههایتان و بصيرتتان درك كنيد. فكر میكنم اين يكی از نقشهای اصلی هنر است: شرح عميقترين، بيشترين راز درون ما.
منبع: سایت مد و مه
مترجم: یاسمن طاهریان
#ماریو_بارگاس_یوسا #یاسمن_طاهریان@peyrang_dastan