چندی پیش در خبرها خواندیم که خانم
#برتا_كاسِرِس، فعال محیط زیست هندوراسی به دلیل
#مخالفت و
#مبارزات طولانی مدتی که بویژه در ارتباط با
#زمین_خواری و
#سد_سازی داشت،
#ترور شد. پدیده ترور بعنوان جلوه ای از
#خشونت و عملی غافلگیرانه و ناگهانی برای از پای درآوردن مخالف و دشمن چیز تازه ای نیست.
در عرصه صنعت نیز، رقابت سازنده و مثبت با رقیبان از طریق حذف یا کم رنگ کردن آنها بمنظور کسب سهم بیشتری از بازار یک استراتژی تلقی می شود. در این عرصه اصول، استانداردها، کیفیت و مشتری مداری حرف های تعیین کنندهء بسیاری برای گفتن دارند.
در این میان، پدیده ای نوظهور درحال شکل گیری است که افراد طی آن با انواع حذف فیزیکی، خشونت و ترور مخالفت کرده و آن را زیر سوال می برند ولی، بنابر مصلحت روزگار، خود به شکلی نرم تر به آن متوسل شده و آن را بسیار ادیبانه مشارکت اجتماعی و «پیشبرد اهداف» می نامند. گاهی حتی پا را از حد و حدود فعالیت ها و
مبارزات مدنی فراتر گذاشته و مدافعان
#حقوق_حیوانات را «سخت گیر» نامیده و آنها را به شخصیت هایی در تاریخ تشبیه می کنند که به
#دیکتاتوری و
#جنایت مشهورند! این افراد، با یکه تازی در مسابقه ای که تنها شرکت کننده آن خودشان هستند، فضایی ناعادلانه و غیراصولی حتی برای رقابت پدید آورده اند.
ریشه این
#تضاد در کجاست؟
چگونه می توان به ترور یک فعال محیط زیست در هندوراس پرداخت و آن را جنایتی بزرگ دانست و همزمان، خشونت(ولو نرم) علیه فعالان وطني در عرصه ای نه چندان بیگانه با محیط زیست را هم مجاز و هم عادلانه تلقی کرد؟
https://telegram.me/Pazudharma