هانا آرنت تنهایی انسان را به سه دسته تقسیم می کند: «اول تنهایی مثبت و به معنای با خود بودن که
#تفکر به طور کلی در این نوع تنهایی صورت میگیرد؛ دوم تنهایی به معنای منزوی بودن و با دیگران نبودن که نتیجه اش نابودی حوزه سیاسی و عمومی زندگی در دولت خودکامه و اقتدارگراست؛ و سوم تنهایی به معنای با خود نبودن و با دیگران هم نبودن، تنهایی نوع سوم ویژگی تودههای عظیم قرن بیستم است؛ و توتالیتاریسم نیز پاسخی برای رهایی انسانها از این وضع به شمار میآید.»
#اریش_فروم دیگر متفکر آلمانی در این باره می گوید: «غالباً افراد گروههای فشار و نیز افرادی که اقدام به شکنجهی جسمانی همنوعان خود میکنند، از درماندهترین و واخوردهترین وعقدهایترین گروههای محروم اجتماعی هستند که ریشههای شهری یا روستایی در تهیدستترین طبقات و گروههای اجتماعی منشاء آنان است» به عقیده
فروم اغلب ذوب شده گان حاکم توتالیتور سرخوردگان و مطرودان جامعه مدرن هستند که به دلایل مختلف دچار یاس و سرخوردگی شده اند.
@Pazudharma