نقش و ماهيتِ #رسانه_ملي در اين روزها، بيش از پيش روشن و مشخص شده است؛ به طوري كه #تحريم آن از سالهاي دور و از اين به بعد، نه موجب پشيماني است و نه چيزي براي از دست دادن.
در اين قابِ فاسد و ايدئولوژيك، خيلي هم فرقي نمي كند چه گفته و چه تماشا مي شود؛ هر چه باشد نمي تواند بي تاثير از تفكر ايدئولوژيك باشد.
البته برخي رسانه هاي برون مرزي هم آن گونه كه شايسته و رسالت يك رسانه است عمل نمي كنند. به نظر مي رسد، به بهانه ي پرداختن و بازتابِ "جنبش اجتماعي" مردم ايران در تلاشند تا فهرستي دو ستوني از "خوب و بد" بسازند و #سلبريتي ها را در داخلِ آن جاي داده و به مردم معرفي كنند! بر اين اساس كه اگر واكنشي نشان مي دهند در ستونِ "خوب" و اگر هيچ نمي گويند در دسته ي آدم "بد"ها قرار مي گيرند.
و از #آزادي هم دفاع مي كنند!
طبق اصول دموكراسي، آزادي و حقوق فردي، اگر كسي سكوت مي كند، نمي توان اين انتخابِ او را دال بر همسويي و موافقت با چيزي دانست كه در ناهنجار بودن آن هيچ ترديدي وجود ندارد.
همانطور كه بيانِ هر نظر و واكنشي كه در ظاهر همسو به نظر مي رسند، نمي تواند بيانگرِ خردورزي و عقلانيت باشد.
متنِ اين جنبش اجتماعي و تاريخ ساز، به خودي خود، به قدري گسترده و مهم است كه نياز به هيچ حاشيه سازي و حاشيه پراكني ندارد؛ و بايد به بررسي و تحليلِ همين متن بر اساسِ نظريه هاي علمي(نه شخصي) پرداخت؛ نه چيزي بيشتر و نه چيزي كمتر.
@Pazudharma