شاه فرتوت ابریقستان

#جامعه‌شناسی
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
درباره #مجید_شریف:

مجید شریف در ۴ بهمن ۱۳۲۹ در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد. تحصیلات متوسطۀ خود را در سال ۱۳۴۷ به پایان رساند.
در همان دوره به زبانهای #فرانسه و #انگلیسی نیز به خوبی تکلم می‌کرد. در انستیتو #گوته به فراگیری زبان آلمانی پرداخت و به عربی و روسی نیز کم و بیش تسلط یافت.

در سال ۱۳۴۷ در کنکور چندین دانشگاه کشور حائز رتبه اول گردید و در بورسیۀ بانک مرکزی جهت اعزام به امریکا نیز نفر اول شد.

با این حال رشتۀ فیزیک نظری را در دانشگاه صنعتی شریف انتخاب کرد و با عالیترین رتبۀ تحصیلی فارغ‌التحصیل و بعنوان بورسیه به امریکا سفر کرد.
در سال ۱۳۵۲ در دانشگاه UCL #کالیفرنیا در زمینۀ دکترای فیزیک به تحصیل پرداخت.
پیش از پیروزی #انقلاب، به کشور بازگشت و در دانشگاه بوعلی همدان به تدریس فیزیک پرداخت.

تا سال ۱۳۶۲ علاوه بر تدریس، در زمینه‌های فکری و فرهنگی فعال بود. چندین مقاله و چند کتاب از کارهای آن دورۀ اوست. او کتابهای "اسلام راستین تولدی دیگر می‌یابد"،" اسلام منهای #دموکراسی" و "از خودبیگانگی فرهنگی" را در این دوره به چاپ رساند.
در همین دوره یکی از اعضای اصلی دفتر تدوین و تنظیم مجموعه آثار دکتر #علی_شریعتی بود و در تدوین ۲۸جلد از این مجموعه آثار مشارکت و همکاری اساسی داشت.
در سال ۱۳۶۲ مجددا ایران را ترک کرده و در فرانسه در رشتۀ #جامعه‌شناسی سیاسی از دانشگاه پژوهشهای عالی، دکترای خود را با رتبۀ ممتاز دریافت کرد.
تا سال ۱۳۷۴ که به ایران بازگشت، به فعالیتهای مختلف فکری، اجتماعی و فرهنگی پرداخت.
حاصل تولیدات فکری شریف بیش از ۱۰۰ مقاله، تألیف سه کتاب از جمله "بازاندیشی ضروری در مبارزۀ سیاسی" و "طرح نهادهای دموکراتیک" و همچنین ترجمۀ کتاب پیامبرِ #جبران_خلیل_جبران و کتاب "ایدئولوژیها، کشمکش‌ها و قدرتِ پیر انسار" است.

مجید شریف در فاصلۀ سال های ۷۴ تا ۷۷ که در ایران به سر می‌برد، چندین کتاب ترجمه کرد:

۱. روژه گارودی، تاریخ یک ارتداد، اسطوره‌های بنیانگذار سیاست اسرائیل، موسسه فرهنگی رسا، ۱۳۵۷

۲. اسراییل شاهاک، تاریخ یهود، مذهب یهود، چاپ پخش، ۱۳۷۶

۳. ماکس گالو، زن شورشی–زندگی و مرگ رُزا لوکزامبورگ، موسسه فرهنگی رسا، ۱۳۷۷

۴. فریدریش نیچه، ارادۀ قدرت، انتشارات جامی،۱۳۷۷

۵. فریدریش نیچه، فلسفه در عصر تراژیک یونانیان، انتشارات جامی، ۱۳۷۸

۶. مقاله ای از ژاک دریدا از کتاب مذهب، (چاپ نشده)

۷. سپیده دمان، اثر فریدریش نیچه (ترجمۀ ناتمام)

مجید شریف، صبح ۲۸ آبان ۱۳۷۷ از منزلش خارج شد و دیگر بازنگشت. جسد او روز شش روز بعد توسط نزدیکانش در سردخانهٔ پزشکی قانونی تهران شناسایی شد.

روحش شاد.

#قتلهای_زنجیره‌ای
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
جناب #قاضی‌زاده! زنهار از‌ خار خودکِشتهٔ یکدستی و مار فسردهٔ #قدرت!

✍️
#سهند_ایرانمهر

🔸جناب آقای #قاضی‌زاده_هاشمی فرموده‌اند:
«کشور حداقل ده سال به این وضعیت ( یکدستی) نیاز داشت و بعد از طی این دوره، نهادهای سیاسی و دموکراتیک می‌توانند برگردند!»

تا جایی که می‌دانم دکتر قاضی‌زاده هاشمی، پزشکی خوانده‌اند نه #علوم‌‌سیاسی یا #جامعه‌شناسی سیاسی اما همین امر هم دلیل نمی‌شود که انسان با نگاهی ژرف‌اندیش به ماهیت قدرت‌سیاسی و خوی سیری‌ناپذیر آن و نیز تجربه‌های آزموده بشری، در نظر نداشته باشد که نقش ما در آفریدن یک وضعیت یا ترکیب، به این معنا نیست که تا آخر، این نقش تاثیرگذار حفظ خواهد شد و‌نسبت ما و آن، یکطرفه و‌تابع مطلق اراده ماست.

قدرت و نفوذ انقلابیون موثر در خلق یک #انقلاب تا آخر بر اجزا و رویکرد آن مستدام نیست و آن انقلاب پس از بال‌وپر گرفتن به مسیر و اقتضای خود می‌رود و مقید به خواست آفرینندگانش نیست. انسان، ماشین را می‌آفریند و صنایع را راه‌اندازی می‌کند اما این مخلوقات وقتی پا گرفتند، به اقتضای مستقل خود رفتار می‌کنند و انسان به حکم اینکه آفریننده آن است، نمی‌تواند، دلخوش به این باشد که هرجا که خواست مانع وسعت سرطانی ماشین و‌صنایع می‌شود و در نهایت این مخلوق است که بر خالق خود سوار می‌شود.

انقلاب‌ها هم همین‌کار را با آفرینندگان خود می‌کنند چنانکه صورتبندی‌های سیاسی وقتی عملی می‌شوند از اراده نظریه‌‌پردازان خود خارجند. بهترین مثال را در‌این باره #مولانا دارد، آنجا که مردی تخم خاری در خیابان پرتردد کاشت و به هشدارها توجه نکرد، استنادش هم این بود که: «خودم کاشته‌ام» پس خودم به عنوان عامل اولیه کشت و خلق، می‌توانم روزی خار را که محصول اراده امروز من است، از ریشه بکنم:

همچو آن شخص درشت خوش‌سخن
در میان ره نشاند او خاربن

ره گذریانش ملامت‌گر شدند
پس بگفتندش بکن این را نکند

هر دمی آن خاربن افزون شدی
پای خلق از زخم آن پر خون شدی

جامه‌های خلق بدریدی ز خار
پای درویشان بخستی زار زار

چون بجد حاکم بدو گفت این بکن
گفت آری بر کنم روزیش من

مدتی فردا و فردا وعده داد
شد درخت خار او محکم نهاد...

خار رشد کرد و ریشه کرد و مرد ناتوان و خمیده شد و فهمید چه خیال خامی داشته است:

خاربن در قوت و برخاستن
خارکن در پیری و در کاستن

خاربن هر روز و هر دم سبز و تر
خارکن هر روز زار و خشک تر

او جوان‌تر می‌شود تو پیرتر
زود باش و روزگار خود مبر

اکنون نیز سخنم با جناب قاضی‌زاده و امثالهم این است که تصور نکنید که قدرت، موم نرم یا عبید کلام شماست که امروز اراده به یکدستی و مطلق‌العنانی آن کنید و بگذارید بدون مخالف و رقیب و‌ مردم جلو برود و روزی هم به این غول بی‌شاخ و دم قدرت که حدّ یقفی نداشته و پروار و به تک‌خوری و تکتازی خویگر شده است، به حضرت قدرت؛ بفرمایید: «ده‌سال‌‌ات تمام شد و‌حالا وقت بازگشت #دموکراسی است!».

نه، آقای قاضی‌زاده! #قدرت و #سیاست، شاید به اراده شما بیاید اما وقتی رشدش سرطانی شد و آنتی‌بادی‌ها و همه عناصر توازن #جامعه و‌ سیاست را به مرخصی ده‌ساله فرستادید، منتظر "متاستاز" باشید. تصور نکنید که قدرت همین مار فسرده‌ و‌ تحت‌اختیاری است که در زمستان غنوده و تا ابد، همین است که می‌بینید، گرمای «نامحدودی و گستردگی و یکدستی»که بخورد، ماجرا به این سادگی نیست، از اراده شما خارج است و دیگر جهانی به جنبش او متکی است، به قول مولوی در داستان مارگیری که مارِ به خیالش، مرده را گرفت و در آفتاب گذاشت:

کاژدهای مرده‌ای آورده‌ام
در شکارش من جگرها خورده‌ام

او همی مرده گمان بردش ولیک
زنده بود و او ندیدش نیک نیک

او ز سرماها و برف افسرده بود
زنده بود و شکل مرده می‌نمود

باش تا خورشید حشر آید عیان
تا ببینی جنبش جسم جهان!

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید
@Oldkingofebrighestan
✔️جامعهشناسی #روسپیگری
#سعید_مدنی
#معصومه_علی‌اکبری

«روسپیگری، تاریخی به قدمت پدرسالاری دارد و از موقعی که بشر با کاشت و داشت و برداشت در زراعت، زمین‌داری و برده‌داری آشنا شد و نقش زن از وجه تولیدی به وجهی برای ارضای امیال جنسی مردان تبدیل شد و منابعی مثل زر و زور و زمین به عنوان منابع کمیاب شناخته شد، روسپیگری کارکرد تجاری پیدا کرد.» تجارتی که «پاسخ اجتماعی تاریخی بشر به عنصر لذت‌جویی و تنوع‌طلبی خودش و یکی از سیاه‌ترین معضلات آسیب‌زا و آسیب‌شناختی روانی-اجتماعی چند هزار ساله اخیر، در جوهره پدیده روسپیگری به صورت عرضه و تقاضا فی‌مابین روسپی با مشتری باشد. ازاین‌رو در اکثر جوامع و در طی تاریخ، روسپیگری تقبیح و محکوم شده است.» (ص ۱۴)

📝از این اظهارنظر نویسنده در مقدمهٔ چاپ اوّل، دو نکته قابل‌تأمل است. نخست آنکه تقاضای بی‌وقفه در طول تاریخ در همهٔ جوامع دینی و غیردینی، الهی و غیرالهی، سنتی و مدرن، از آسیا تا اروپا و افریقا و همه‌جا مستمر به حیات خود ادامه داده است. حتی در جوامعی که آزادی روابط جنسی به عنوان پدیده‌ای مذموم تقبیح نشده و هم‌خانگی‌ها و ازدواج‌ها لزوماً ثبت قانونی نمی‌شوند. تنوع‌طلبی جنسی که ظاهراً سرچشمة مهارنشدنی تقاضاست از حیث جامعهشناسی چه تحلیل و تفسیری می‌تواند داشته باشد؟
آیا همچنان باید مثل هر امر قبیح دیگری تن به قربانی‌گیری آن بدهیم مثل فقر (که یکی از عوامل اصلی آن در گذشته تا هنوز است) مثل شکنجه، مثل دروغ، مثل...؟ آیا تنوع‌طلبی جنسی مثل شهوت خشونت مهارنشدنی است و از سرشت انسان زدوده نمی‌شود؟ و او را مدام به تخطّی از قانون و حریم شخصی دیگران وا‌ می‌دارد؟ یا شاید هم افسارگسیختگی کنونی ناشی از سلطة مردانهٔ جهانی باشد که چندان ربط عمیقی با سرشت بشری ندارد و به شیوهٔ بی‌پرواتری سلطهٔ سود را به کمک سلطهٔ مناسبات جنسی در جهان امروز گسترش می‌دهد؟

📝نکتة قابل‌تأمل دوم آن است که به‌درستی می‌توان دو وجهی بودن پدیدهٔ روسپیگری را مانند هر تجارت دیگری مشاهده نمود: بازار عرضه و تقاضا.
تا تقاضایی نباشد، عرضه‌ای به وجود نخواهد آمد و البته که در عالم تجارت می‌توان جهان عرضه را هر چه فریبنده‌تر تبلیغ کرد و میل به مصرف و استفاده از آن را ایجاد و تقویت نمود تا جایی که بیرون از حد انتظار و تصور سرمایه‌گذاران و واسطه‌های چنان تجارت و صنعتی باشد. به لحاظ تاریخی امّا در تجارت سکس تقاضای جامعه بوده که به گسترش و رشد عرضه انجامیده است نه برعکس. البته این بازار ویژگی‌های خاص خود را دارد و تقاضا به شگردهای گوناگون زمینه‌ساز رشد و پیدایش و دگرگونی سبک عرضه می‌شود. این تنها لذت‌جویی و تنوع‌طلبی مردانه نیست که به عنوان زمینه‌ساز و نقش‌آفرین چنان پدیده‌ای می‌شود.

📝سعید مدنی بر اساس نتایج پژوهش‌های آماری متعددی که خود و همکارانش در ایران و (منابع سایر نقاط جهان) انجام داده‌اند، به یک‌یک عوامل اشاره می‌کند و بر اساس جدول‌های معین به لحاظ عددی نقش هرکدام را تا حدودی نزدیک به ‌واقع آشکار می‌سازد. از آزادی جنسی و جسمی در کودکی گرفته تا نابسامانی روابط خانوادگی، فقر، نابرابری شغلی و اقتصادی و شخصیتی و هویتی و... همة این عوامل چنان شأن نازلی به زن می‌بخشد که عملاً او را تبدیل به یک کالای مصرفی می‌کند.

📚 #جامعه‌شناسی_روسپیگری؛ بررسی آسیب‌های اجتماعی. #سعید_مدنی قهفرخی. تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه.

https://t.center/oldkingofebrighestan
Forwarded from اتچ بات
🍀1- اگر #بحران_جنسی را به داده‌های سیاسی/اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران اضافه نکنیم، «تحلیل وضع موجود» ناممکن ا‌ست. به این معنا، ما در کنار جامعه شناسانی چون #مارکس، #وبر، #دورکیم، و ...، به روانکاوانی چون #فروید، #لاکان و ... نیز به شدت نیاز داریم.

2- برخی از رفتارهای جمعی جامعه ایرانی را نمی‌توان تنها بر اساس گزاره‌های سیاسی/اقتصادی و فرهنگی توضیح داد. از همین رو لازم است آنجا که #جامعه‌شناسی از توضیح یک پدیده در می‌ماند، به سراغ #روانکاوی رفت.

3- جامعه‌ای که از «بحران جنسی» رنج می‌برد، قطعا از «بحران سیاسی-اقتصادی-اخلاقی» نیز رنج می‌برد.

4- انگیزه بسیاری از «فسادهای اقتصادی» ناشی از «بحران جنسی» است. به عبارت دیگر، اگر میل جنسی به شکل سازمان یافته سرکوب نشده بود، شاید ما شاهد این حجم از #فساد_اقتصادی برای داشتن زندگی #لاکچری نبودیم.

5- حرص و ولع بیمارگونه به زندگی لاکچری بیش از هر چیز حکایت از «بحران جنسی» جامعه دارد. در هیچ کجای جهان برای داشتن #رابطه_جنسی نیازی به اینهمه طلا و ویلا و ماشین شاسی بلند و برند نیست.

6- فردی که برای جذب جنس مخالف، لابی می‌کند تا «وام میلیاردی» بگیرد و با آن «مازراتی» بخرد را نمی‌توان تنها با #اقتصاد_سیاسی توضیح داد.

7- فردی که برای به چشم فلان هنرپیشه سینما آمدن، از منابع ملی و صندوقهای عمومی اختلاس می‌کند تا «تهیه کننده سینما» شود را نمی‌توان تنها با داده‌های «اقتصادسیاسی» درک کرد. به عبارت دیگر، کسی که میلیاردها تومان از اموال عمومی را غارت می‌کند و به عرصه سینما می‌برد که در نهایت چهارتا هنرپیشه سینما را با اسم کوچک صدا کند، تنها با رجوع به آراء «فروید» قابل تحلیل است.

8- ستایش ضمنی بخش‌هایی از جامعه از مفسدان اقتصادی را باید در پرتو «بحران جنسی» تحلیل کرد.

9- تغییر الگوهای نسل جوان نیز تابعی از «بحران جنسی» است. ما با نسلی مواجه‌ایم که هر روز صبح با رویای #دن_بیلزریان بودن از خواب بر می‌خیزد، نه مبارز سیاسی شدن.

10- تبدیل شدن « مازراتی» به «هدف زندگی»، تنها در جامعه‌ای رخ می‌دهد که با «کمتر از مازراتی» نیازها و غرایز جنسی و عاطفی قابل برآورده شدن نیست.

11- جداسازی همه‌جانبه و سرکوب سازمان یافته میل جنسی، زنان را به #ابژه_جنسی مردان تبدیل کرده و متاسفانه بسیاری از زنان این موقعیت «کالابودگی» را پذیرفته‌اند. بخش وسیعی از آنها به میانجی این سرکوب سازمان یافته، تجربه جنسی را نه در مقام یک «نیاز بدیهی» بلکه به شکل نوعی «باخت» و «خسران» تصور می‌کنند که در ازای آن حتما باید چیزی بیش از آن تجربه را به دست آورند: پول، تصاحب عاطفی طرف رابطه، تضمین ازدواج و ...

12- جداسازی همه‌جانبه و سرکوب سازمان یافته میل جنسی، بخش وسیعی از مردان را به «ریاضت‌کشان و بیماران جنسی»ای تبدیل کرده که در آنِ واحد هم از زنان متنفرند و هم شیفته. «زن ستیزی»، «تعرضات کلامی و فیزیکی»، حرص و ولع عجیب برای «بیشتر داشتن» و بیشتر دیده شدن به هر قیمت و در عین حال تقدیس های اغراق شده و گل درشت و ... را باید در پرتوی این سرکوب و البته آن «امتناع» تفسیر کرد.

13- جداسازی همه‌جانبه وسرکوب سازمان یافته میل جنسی، برای عرصه‌های به شدت محدود اجتماع عمومی(رخدادهای فرهنگی-هنری، فستیوال ها و جشنواره‌ها و آیین‌ها و ...) کارکردی ثانویه پدید آورده است.

14- دارا بودن بالاترین سرانه جستجوی محتوای #پورنوگرافیک در ایران، همه چیز را درباره جداسازی همه‌جانبه وسرکوب سازمان یافته میل توضیح می‌دهد.

15- در جامعه‌ای که بخش زیادی از زنان خود را «کالا» می‌بینند و بخش وسیعی از مردان خود را «خریدار»، «تجربه جنسی» به یک «تجارت طبقاتی» تبدیل می‌شود. تجارتی که نیروی محرکه و موجده و مولده آن «جداسازی جنسیتی» و سرکوب سازمان یافته میل جنسی است.

16- ما در کنار «حاشیه‌نشینان اقتصادی» با پدیده «حاشیه‌نشینان جنسی» نیز در جامعه رو به رو هستیم.

17- حجم «دریده‌گویی» و «گفتار پورنوگرافیک» در دعواها، محاورات عمومی و حتی گعده‌های دوستانه، نشانه #ریاضت_جنسی‌ست؛ بدین معنا آنها که زیاد درباره #سکس حرف می‌زنند، کمترین تجربه را در این زمینه دارند.

18- «بحران جنسی» همان نقطه‌ایست که اصولگرا و اصلاح‌طلب و کلا تمام صاحبان قدرت مشترکا بر سرش سکوت می‌کنند و اولی آن را به «بی بندوباری» و دومی به «آسیب اجتماعی» تقلیل می‌دهد.

19- فقط به میانجی فروید است که ما می‌دانیم آنها که به شکلی اغراق شده «منزه» و «مبادی آداب» جلوه می‌کنند، حادترین تخیلات جنسی را در سر می‌پرورانند.

20- هر «تحلیلگر» یا «کنشگری» که درباره «بحران جنسی» سکوت می‌کند، باید درباره همه چیز سکوت کند.


#نادر_فتوره‌چی؛ نویسنده و جامعه شناس

@Oldkingofebrighestan