نوای دل

Канал
Логотип телеграм канала نوای دل
@navaydellПродвигать
21
подписчик
❇️توجه❇️
دوستان گرامی همراه کانال نوای دل
ضمن تشکروقدردانی ازلطف حضورشماکه اجراهای حقیررامیشنوید
لطفا
ادامه کارهای بنده را درکانال به ادرس زیر

https://t.center/HamidDeklameh

دنبال بفرمایید
همچنین ازشماخواهش میکنم نظرات وانتقادات خودتون رو به ایدی بنده محبت کنید
بسیارخوشحال خواهم شد
@Hamid3125
ارادتمند
#حمید_پورخواجه
نوای دل pinned «❇️توجه❇️ دوستان گرامی همراه کانال نوای دل ضمن تشکروقدردانی ازلطف حضورشماکه اجراهای حقیررامیشنوید لطفا ادامه کارهای بنده را درکانال به ادرس زیر https://t.me/HamidDeklameh دنبال بفرمایید همچنین ازشماخواهش میکنم نظرات وانتقادات خودتون رو به ایدی بنده محبت کنید…»
❇️توجه❇️
دوستان گرامی همراه کانال نوای دل
ضمن تشکروقدردانی ازلطف حضورشماکه اجراهای حقیررامیشنوید
لطفا
ادامه کارهای بنده را درکانال به ادرس زیر

https://t.center/HamidDeklameh

دنبال بفرمایید
همچنین ازشماخواهش میکنم نظرات وانتقادات خودتون رو به ایدی بنده محبت کنید
بسیارخوشحال خواهم شد
@Hamid3125
ارادتمند
#حمید_پورخواجه
🍁
‍ از سر زلف تو پیداست که پیمان شکنی
نه عجب از تو که پیمان محبان شکنی

رفت با حلقه زلفت دل دیوانه من
کس ندیدم که شود همسفر راهزنی

شور شیرین برد از یاد به فرهاد اگر
شبی از تلخی هجران تو گویم سخنی

گرچه آسان شده ام صید تو عیبم نکنند
گر بدانند خلایق که تو صیاد منی

باد از چهره خوبان چمن پرده فکند
وقت آن شد که تو هم پرده ز رخ بر فکنی

گفتم آخر تو که شمع شب تار دگری
از چه لبخند به پروانه دیوانه زنی

گفت صد خسرو اگر بنده شیرین باشند
قصه شیرین نشود تا نبود کوهکنی

قدرت عشق ببین کز پی عمری یعقوب
دیده روشن کند از بوی خوش پیرهنی

ترسم آخر نفتد زلف تو در چنگ عماد
که به هر حلقه اش افتاده دل انجمنی

#عمادـخراسانی
https://t.center/HamidDeklameh
🎙#حمیدپورخواجه
@navaydell
🎼#سه_تار
#ارش_بابایی
غزل شمارهٔ ۱۴۲

دوستان دخترِ رَز توبه ز مستوری کرد
شد سویِ محتسب و کار به دستوری کرد

آمد از پرده به مجلس عَرَقَش پاک کنید
تا نگویند حریفان که چرا دوری کرد

مژدگانی بده ای دل که دگر مطربِ عشق
راهِ مستانه زد و چارهٔ مخموری کرد

نه به هفت آب، که رنگش به صد آتش نرود
آن چه با خرقهٔ زاهد، مِی انگوری کرد

غنچهٔ گُلبُنِ وصلم ز نسیمش بِشِکُفت
مرغ خوشخوان طرب از برگِ گلِ سوری کرد

حافظ افتادگی از دست مده زان که حسود
عِرض و مال و دل و دین در سرِ مغروری کرد

#حافظ
https://t.center/hafezanh
🎙#حمیدپورخواجه
https://t.center/HamidDeklameh

@navaydell
اینستاگرام
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=poefyi707no&utm_content=iscgrby
🎼#کمانچه
#استادکیهان_کلهر
دگر نگاه مگردان در آسمان کبود
کبوتران تو پر خسته آمدند فرود

به هر چه می نگرم با دریغ و بدرود است
شد آن زمان که جهان جمله مژده بود و درود

دریغ عهد شکر خواب و روزگار شباب
چنان گذشت که انگار هر چه بود نبود

چه نقش ها که به خون جگر زدیم و دریغ
کز آن پرند نگارین نه تار ماند و نه پود

سخن به سینه ی تنگم نمی زند چنگی
که گور گریه ی خاموش شد سرای سرود

چه رفت بر سر آن شهسوار دشت شفق
که خون همی چکد از سم این سمند کبود

بود که خرمن خاکسترش به باد رود
چو تنگ شد نفس آتش از تباهی دود

مباد "سایه" که جانت بماند از رفتار
که در روندگی دایم است هستی رود

تو را که گوش دل است و زبان جان خوش باش
که نازکان جهان راست با تو گفت و شنود...

#هوشنگ_ابتهاج
🎙#حمیدپورخواجه
https://t.center/HamidDeklameh

@navaydell
🎼#پیانو
اثری از هنرمند ایتالیایی"جیووانی مارادی"
غزل شمارهٔ ۱۴۱

 
دیدی ای دل که غمِ عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یارِ وفادار چه کرد

آه از آن نرگسِ جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردمِ هشیار چه کرد

اشکِ من رنگِ شفق یافت ز بی‌مِهری یار
طالعِ بی‌شفقت بین که در این کار چه کرد

برقی از منزلِ لیلی بدرخشید سحر
وَه که با خرمنِ مجنونِ دل‌افگار چه کرد

ساقیا جامِ مِی‌ام دِه که نگارندهٔ غیب
نیست معلوم که در پردهٔ اسرار چه کرد

آن که پُرنقش زد این دایرهٔ مینایی
کس ندانست که در گردشِ پرگار چه کرد

فکرِ عشق آتشِ غم در دلِ حافظ زد و سوخت
یارِ دیرینه ببینید که با یار چه کرد

#حافظ
https://t.center/hafezanh
🎙#حمیدپورخواجه
https://t.center/HamidDeklameh

@navaydell
اینستاگرام
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=poefyi707no&utm_content=iscgrby
🎼#استادمحمدرضالطفی
‍ ندانم کان مه نامهربان، يادم کند يا نه؟
فريب انگيز من، با وعده يي شادم کند يا نه؟

خرابم آنچنان، کز باده هم تسکين نمي يابم
لب گرمي شود پيدا، که آبادم کند يا نه؟

صبا از من پيامي ده، به آن صياد سنگين دل
که تا گل در چمن باقي است، آزادم کند يا نه؟

من از ياد عزيزان، يک نفس غافل نيم اما
نميدانم که بعد از اين، کسي يادم کند يا نه؟

رهي، از ناله ام خون ميچکد اما نميدانم
که آن بيدادگر، گوشي به فريادم کند يا نه؟

#رهی_معیری
🎙#حمید_پورخواجه
https://t.center/HamidDeklameh

@navaydell
🎼#گیتار
#چشم_من
#فیروز_ویسانلو
غزل شمارهٔ ۱۴۰


دلبر بِرَفت و دلشدگان را خبر نکرد
یادِ حریفِ شهر و رفیقِ سفر نکرد

یا بختِ من طریقِ مروت فروگذاشت
یا او به شاهراهِ طریقت گذر نکرد

گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود در دلِ سنگش اثر نکرد

شوخی مکن که مرغِ دلِ بی‌قرارِ من
سودایِ دامِ عاشقی از سر به درنکرد

هر کس که دید رویِ تو بوسید چشمِ من
کاری که کرد دیدهٔ من بی نظر نکرد

من ایستاده تا کُنَمَش جان فدا چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیمِ سحر نکرد

#حافظ
https://t.center/hafezanh
🎙#حمیدپورخواجه
https://t.center/HamidDeklameh

@navaydell
اینستاگرام
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=poefyi707no&utm_content=iscgrby
🎼#تار
#استادفرهنگ_شریف
ناگهان در کوچه دیدم بی وفای خویش را
باز گم کردم ز شادی دست و پای خویش را

با شتاب ابرهای نیمه شب می رفت و بود
پاک چون مه شسته روی دلربای خویش را

چون گلی مهتاب گون در گلبنی از آبنوس
روشنی می داد مشکین جامه های خویش را

گرم صحبت بود با آن خواهر کوچکترش
تا بپوشد خنده های نابجای خویش را

می درخشید از میان تیرگی ها گردنش
چون تکان می داد زلف مشک سای خویش را

گفته بودم " بعد ازین باید فراموشش کنم"
دیدمش وز یاد بردم گفته های خویش را

دیدم و آمد به یادم دردمندی های دل
گرچه غافل بود آن مه مبتلای خویش را

این چه ذوق و اضطراب ست؟ این چه مشکل حالتی ست؟
با زبان شکوه پرسیدم خدای خویش را

تا به من نزدیک شد، گفتم "سلام ای آشنا"
گفتم اما هیچ نشنیدم صدای خویش را

کاش بشناسد مرا آن بی وفا دختر "امید"
آه اگر بیگانه باشد آشنای خویش را

#مهدی_اخوان_ثالث
https://t.center/HamidDeklameh
🎙#حمیدپورخواجه
@navaydell
#سنتور𝄞

آهنگساز : فضل الله توکل
غزل شمارهٔ ۱۳۹

رو بر رَهَش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد

سیلِ سرشک ما ز دلش کین به در نَبُرد
در سنگِ خاره قطرهٔ باران اثر نکرد

یا رب تو آن جوانِ دلاور نگاه‌دار
کز تیرِ آهِ گوشه‌نشینان حذر نکرد

ماهی و مرغْ دوش ز افغانِ من نَخُفت
وان شوخْ‌دیده بین که سر از خواب برنکرد

می‌خواستم که میرَمَش اندر قدم چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیمِ سحر نکرد

جانا کدام سنگدلِ بی‌کفایت است
کاو پیشِ زخمِ تیغِ تو جان را سپر نکرد؟

کِلکِ زبان‌بریدهٔ حافظ در انجمن
با کس نگفت رازِ تو تا تَرکِ سر نکرد

#حافظ
https://t.center/hafezanh
🎙#حمیدپورخواجه
https://t.center/HamidDeklameh

@navaydell
اینستاگرام
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=poefyi707no&utm_content=iscgrby
🎼#استادفرهنگ_شریف
غزل شماره۷
 
 
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نمانْد ما را

باری به چشم احسان در حال ما نظر کن
کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را

سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را

من بی تو زندگانی خود را نمی‌پسندم
کآسایشی نباشد بی دوستان بقا را

چون تشنه جان سپردم آن گه چه سود دارد
آب از دو چشم دادن بر خاک من گیا را

حال نیازمندی در وصف می‌نیاید
آن گه که بازگردی گوییم ماجرا را

بازآ و جان شیرین از من ستان به خدمت
دیگر چه برگ باشد درویش بی‌نوا را

یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت
چندان که بازبیند دیدار آشنا را

نه ملک پادشا را در چشم خوبرویان
وقعیست ای برادر نه زهد پارسا را

ای کاش برفتادی برقع ز روی لیلی
تا مدعی نماندی مجنونِ مبتلا را

سعدی قلم به سختی رفتست و نیکبختی
پس هر چه پیشت آید گردن بنه قضا را

#سعدی
https://t.center/sadideklameh
🎙#حمیدپورخواجه
https://t.center/HamidDeklameh

@navaydell
🎼#شوشتری
ویولن :
#علی_تجویدی
غزل شمارهٔ ۱۳۸

یاد باد آن که ز ما وقتِ سفر یاد نکرد
به وداعی دلِ غمدیدهٔ ما شاد نکرد

آن جوانبخت که می‌زد رقمِ خیر و قبول
بندهٔ پیر ندانم ز چه آزاد نکرد

کاغذین جامه به خوناب بشویم که فلک
رهنمونیم به پایِ عَلَمِ داد نکرد

دل به امّیدِ صدایی که مگر در تو رسد
ناله‌ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد

سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغِ سحر
آشیان در شِکَنِ طُرِّهٔ شمشاد نکرد

شاید ار پیکِ صبا، از تو بیاموزد کار
زان که چالاکتر از این حرکت باد نکرد

کِلْکِ مَشّاطِهٔ صُنعَش نَکِشد نقشِ مراد
هر که اقرار بدین حُسنِ خداداد نکرد

مطربا پرده بگردان و بزن راهِ عراق
که بدین راه بشد یار و ز ما یاد نکرد

غزلیاتِ عراقیست سرودِ حافظ
که شنید این رهِ دلسوز که فریاد نکرد

#حافظ
https://t.center/hafezanh
🎙#حمیدپورخواجه
https://t.center/HamidDeklameh

@navaydell
اینستاگرام
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=poefyi707no&utm_content=iscgrby
🎼#پیانو
#استادانوشیروان_روحانی
غزل شمارهٔ ۱۳۷

دل از من بُرد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد

شب تنهاییَم در قصدِ جان بود
خیالش لطف‌هایِ بی‌کران کرد

چرا چون لاله خونین دل نباشم؟
که با ما نرگسِ او سر گران کرد

که را گویم که با این دردِ جان‌سوز؟
طبیبم قصدِ جانِ ناتوان کرد

بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صُراحی گریه و بَربَط فغان کرد

صبا گر چاره داری وقت، وقت است
که دردِ اشتیاقم قصدِ جان کرد

میان مهربانان کی توان گفت؟
که یارِ ما چُنین گفت و چُنان کرد

عدو با جانِ حافظ آن نکردی
که تیرِ چشمِ آن ابروکمان کرد

#حافظ
https://t.center/hafezanh
🎙#حمیدپورخواجه
https://t.center/HamidDeklameh

@navaydell
اینستاگرام
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=poefyi707no&utm_content=iscgrby
🎼#پیانو
#سیناوزین
 کرده‌ام باز به آن گریهٔ سودا، سودا
که ز هر اشک زدم بر سر دریا، دریا

ساقی‌امشب‌چه‌جنون ریخت‌به‌پیمانهٔ هوش
که شکستم به دل از قلقل مینا، مینا

محو اوگشتم و رازم به ملاء توفان‌کرد
هست حیرانی عاشق لب‌گویا،‌گویا

داغ معماری اشکم‌که به یک لغزیدن
عافیتها شد ازین آبله برپا، برپا

دردعشقم من و خلوتگه رازم وطن است
گشته‌ام اینقدر از نالهٔ رسوا، رسوا

نذر آوارگی شوق هوایت دارم
مشت خاکی‌که دهد طرح به‌صحرا، صحرا

دل آشفتهٔ ما را سر مویی دریاب
ای سرموی توسرکوب ختنها تنها

دور انسان به میان دو قدح مشترک است
تا چه اقبال‌کند جام لدن یا دنیا

تا تقاضا به میان آمده‌، مطلب رفته‌ست
نیست غیر ازکف افسوس طلبها، لبها

بیدل این نقد به تاراج غم نسیه مده
کار امروزکن امروز، ز فردا، فردا

#حضرت_بيدل_دهلوي
🎙#حمیدپورخواجه
https://t.center/HamidDeklameh

@navaydell
#پیانو
#سیناوزین
غزل شمارهٔ ۱۳۶

دست در حلقهٔ آن زلفِ دوتا نتوان کرد
تکیه بر عهدِ تو و بادِ صبا نتوان کرد

آن‌چه سعی است، من اندر طلبت بنمایم
این قَدَر هست که تغییرِ قضا نتوان کرد

دامنِ دوست به صد خونِ دل افتاد به دست
به فُسوسی که کُنَد خصم، رها نتوان کرد

عارضش را به مَثَل ماهِ فلک نتوان گفت
نسبتِ دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد

سرو بالایِ من آنگه که درآید به سَماع
چه محل جامهٔ جان را که قبا نتوان کرد

نظرِ پاک توانَد رخِ جانان دیدن
که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد

مشکلِ عشق نه در حوصلهٔ دانشِ ماست
حلِّ این نکته بدین فکرِ خطا نتوان کرد

غیرتم کُشت که محبوبِ جهانی، لیکن
روز و شب عربده با خلقِ خدا نتوان کرد

من چه گویم؟ که تو را نازکیِ طبعِ لطیف
تا به حَدّیست که آهسته دعا نتوان کرد

بجز ابرویِ تو محرابِ دل حافظ نیست
طاعتِ غیر تو در مذهبِ ما نتوان کرد

#حافظ
https://t.center/hafezanh
🎙#حمیدپورخواجه
https://t.center/HamidDeklameh

@navaydell
اینستاگرام
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=poefyi707no&utm_content=iscgrby
🎼#بغض_سه_تار
#بهدادبابایی
🖤
ای فصل غیر منتظر داستان من!
معشوق ناگهانی دور از گمان من

ای مطلع امید من ای چشم روشنت
زیبا‌ترین ستاره‌ی هفت آسمان من

آه ای همیشه گل که به سرخی در این خزان
گل کرده‌ای به باغچه‌ی بازوان من

در فترت ملال و سکوتی که داشتم
عشق تو طُرفه حادثه‌ی ناگهان من

ای در فصول مرثیه و سوگ باز هم
شوقت نهاده قول و غزل بر زبان من

حس کردنی‌ست قصه‌ی عشقم نه گفتنی
ای قاصر از حکایت حسنت بیان من

با من بمان و سایه ی مهر از سرم مگیر
من زنده‌ام به مهر تو ای مهربان من!

کی می‌رسد زمان عزیز یگانگی
تا من از آن تو شوم و تو از آن من

#حسین_منزوی
🖤🎙#حمید_پورخواجه
https://t.center/HamidDeklameh

@navaydell
🖤🎼#نی
#استادکسایی
غزل شمارهٔ ۱۳۵
 
چو باد، عزمِ سرِ کویِ یار خواهم کرد
نفس به بویِ خوشش مُشکبار خواهم کرد

به هرزه بی می و معشوق عمر می‌گذرد
بِطالتم بس از امروز کار خواهم کرد

هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
نثارِ خاکِ رهِ آن نگار خواهم کرد

چو شمعِ صبحدمم شد ز مهر او روشن
که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد

به یادِ چشم تو خود را خراب خواهم ساخت
بنایِ عهدِ قدیم استوار خواهم کرد

صبا کجاست؟ که این جانِ خون گرفته چو گُل
فدای نَکهَتِ گیسویِ یار خواهم کرد

نفاق و زَرق نبخشد صفایِ دل حافظ
طریقِ رندی و عشق اختیار خواهم کرد

#حافظ
https://t.center/hafezanh
🎙#حمید_پورخواجه
https://t.center/HamidDeklameh

@navaydell
اینستاگرام
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=poefyi707no&utm_content=iscgrby
🎼#نوا
#استادجلبل_شهناز
 
غزل شمارهٔ ۱۳۴
 
بلبلی خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد
بادِ غیرت به صدش خار پریشان‌دل کرد

طوطیی را به خیالِ شکری دل خوش بود
ناگَهَش سیلِ فنا نقشِ اَمَل، باطل کرد

قُرَّةُ الْعینِ من آن میوهٔ دل یادش باد
که چه آسان بشد و کارِ مرا مشکل کرد

ساروان بارِ من افتاد، خدا را مددی
که امیدِ کَرَمَم همرهِ این مَحمِل کرد

رویِ خاکیّ و نمِ چشمِ مرا خوار مدار
چرخ فیروزه طربخانه از این کَهگِل کرد

آه و فریاد که از چشمِ حسودِ مهِ چرخ
در لحد، ماهِ کمان ابرویِ من منزل کرد

نزدی شاهرخ و فوت شد امکان حافظ
چه کنم؟ بازی ایام مرا غافل کرد

#حافظ
https://t.center/hafezanh
🎙#حمیدپورخواجه
https://t.center/HamidDeklameh

@navaydell
اینستاگرام
https://www.instagram.com/invites/contact/?i=poefyi707no&utm_content=iscgrby
🎼#تار
#ارش_بابایی
Telegram Center
Telegram Center
Канал