View in Telegram
دگر نگاه مگردان در آسمان کبود کبوتران تو پر خسته آمدند فرود به هر چه می نگرم با دریغ و بدرود است شد آن زمان که جهان جمله مژده بود و درود دریغ عهد شکر خواب و روزگار شباب چنان گذشت که انگار هر چه بود نبود چه نقش ها که به خون جگر زدیم و دریغ کز آن پرند نگارین نه تار ماند و نه پود سخن به سینه ی تنگم نمی زند چنگی که گور گریه ی خاموش شد سرای سرود چه رفت بر سر آن شهسوار دشت شفق که خون همی چکد از سم این سمند کبود بود که خرمن خاکسترش به باد رود چو تنگ شد نفس آتش از تباهی دود مباد "سایه" که جانت بماند از رفتار که در روندگی دایم است هستی رود تو را که گوش دل است و زبان جان خوش باش که نازکان جهان راست با تو گفت و شنود... #هوشنگ_ابتهاج 🎙#حمیدپورخواجه https://t.center/HamidDeklameh @navaydell 🎼#پیانو اثری از هنرمند ایتالیایی"جیووانی مارادی"
Telegram Center
Telegram Center
Channel