♡
چشم های زیبایی داشت
که پیرمردهای محله آرزو می کردند
کاش دیرتر به دنیا می آمدند
بخواب
دنیا ارزش دیدن ندارد
هیچ کس نمی داند
تاریخ چشم هایت با کدام جنایت شروع شد؟
چهار ساله بودی
برادرانت به تو تجاوز کردند
تو باید زنده به گور می شدی
پدر
میمون مقدسی بود
به طرز غریبی اعراب تو را دزدیدند
و میخانه ها رونق گرفت
دختری که میان دامنش سنگ جمع می کرد
آخرین بار تو را در اورشلیم دیدند
بعدها بازمانده ی پلک هایت در لاسکو کشف شد
هیتلر میان زن های یهودی
به دنبال چشم های تو می گشت
گاهی برای زنده ماندن
باید لبخند زد
شعار داد
شعر گفت
و از ماموران اداره ی مهاجرت ترسید
تو همراه آوارگان لهستانی به ایران آمدی
و شاملو نوشت:
" پس پشت مردمکانت
فریاد کدام زندانی است
که آزادی را به لبان برآماسیده
گل سرخ پرتاب می کند؟"
هزار سال بعد
هزار سال بعد
در کاخ های کاه گلی کابل
چشم هایت را زیر برقع دفن می کردی
کاش می دانستی
پیرمردهای محله آرزو می کردند
زودتر به دنیا می آمدی
#من_گرگ_خیالبافی_هستم#الیاس_علوی