#فلسفه#سیاست#جامعه_شناسی موضوع گفتگو :الفبای فلسفه ی سیاست
قسمت دوم
🍁نقد دیگری که به تقسیم مساوات پول وارد است، این است که افراد مختلف مستحق دریافت مبالغ مختلف اند. مثلاً اینگونه بیان میشود که مدیران شرکت از آنجا که برای دیگران اشتغال زایی میکنند و رفاه اقتصادی را برقرار میکنند شایسته است مبلغ بیشتری به عنوان دستمزد دریافت کنند.
باور اغلب مساوات طلبان این است که تنها اختلاف های مختصر در اموال میان افراد پذیرفته است و حق این است که اختلاف ها منطبق بر اختلاف در نیاز ها باشد، که این خود اشاره به نقدی دیگر دارد.
🍁نقد دیگر این است که افراد مختلف نیاز های مختلف دارند برای مثال بعضی افراد برای زنده ماندن بیش از دیگران به پول احتیاج دارند. فردی که برای زنده ماندن به مراقبت های شدید پزشکی نیاز دارد، بعید است که با رعایت مساوات بتواند بیشتر از چند روزی زنده بماند.( البته اگر
جامعه ی مورد بحث بسیار غنی و ثروتمند نباشد)
🍁نقد دیگر آن است که حق نداریم پول را از نو تقسیم کنیم چرا که این رفتار حق حفظ دارایی افراد را سلب میکند و عملی غیر اخلاقی است. "رابرت نازیک" در کتاب "آنارشی،دولت و آرمان " بیان میکند که این عمل باعث بیرون راندن هر گونه ملاحظه ی سودنگرانه در افراد میشود و افراد از این حق اساسی بهره مندند که دارایی های "مشروع" خود را نزد خود نگه دارند.
📜 فرصت برابر در زمینه ی اشتغال
بسیاری از مساوات طلبان معتقدند که حتی اگر مساوات در تقسیم ثروت امری مقدور نباشد، همگان باید فرصت برابری برای کسب آن و دسترسی به شغل داشته باشند.
برابری فرصت در زمینه ی اشتغال معنایش این نیست که باید به هر کسی، بدون در نظر گرفتن توانایی اش، اجازه داد هر شغلی را که میخواهد اختیار کند، چرا که این امر خلاف عقل است. معنای برابری فرصت، وجود فرصت های برابر برای همه آنهایی است که از مهارت ها و قابلیت های مناسب برای کارکردن در شغل مورد نظر برخوردارند. هر چند که این وضع نیز ممکن است نابرابری هایی به وجود آورد، چرا که کسانی که از لحاظ ارثی خوش اقبال بوده اند، یا والدین و تربیت بهتری داشته اند در این رقابت دارای امتیاز اند.
انگیزه ی طلب فرصت در زمینه ی اشتغال عمدتاً وجود تبعیض نژادی و جنسی فراگیری بوده است که در بسیاری از مشاغل به چشم میخورد.
مساوات طلبان مدعی اند که در هنگام کسب شغل همه باید یکسان دیده شوند اما بعضی از آنان به همین وادی نیز قناعت نمیکنند و مدلل میدارند که مهم است که از شر بی توازنی ( نه نابرابری) موجود در برخی مشاغل خلاص شویم و در این راستا "تبعیض وارونه " را ارائه میدهند.
🍁تبعیض وارونه)
این رویکرد بدان معناست که عملاً افراد متعلق به گروه هایی که سابقاً محروم بوده اند به کار گماریم. پیروان این دیدگاه جانب افرادی را میگیرند که متعلق به گروه هایی هستند که تبعیض معمولاً متوجه آن ها بوده است. و آنان دلیل خود را چنین بیان میکنند که میخواهند با این کار به روند مساوات مندانه تر شدن
جامعه سرعت ببخشند آنهم نه تنها برای از بین بردن بی توازنی ها بلکه برای فراهم کردن سرمشق هایی برای جوانان متعلق به گروه هایی که سابقاً مورد تبعیض بوده اند. مثلا اگر مرد و زنی برای کسب کرسی استادی دانشگاه همدان تقاضا دهند و آن دو از هر نظر یکسان باشند، در دید پیروان تبعیض وارونه باید شغل را به خانم متقاضی دهیم چرا که سابقاً مورد تبعیض قرار گرفته اند. حتی بعضی از پیروان معتقدند که حتی اگر از بعضی لحاظ آن زن ضعیف تر هم بود، باید باز هم شغل به او داده شود.
تمهید تبعیض وارونه هم اکنون در برخی کشور ها غیر قانونی و در برخی دیگر به حکم قانون لازم الاجراست.
🍁نقد تبعیض وارونه)
اول باید گفت که تبعیض وارونه صراحتاً مخالف مساوات طلبی است و انجام آن به دور از عدل و انصاف است. این نوع تبعیض هر قدر هم نتیجه اش راضی کننده باشد، مسلماً به صورت اصلی بنیادی قایل قبول نیست.
دوم آنکه این نوع تبعیض ممکن است منجر به کینه توزی شود. در واقع با این رویکرد ما تبعیض شدیدی را علیه گروه های دیگر روا داشته ایم و اکنون آنان هستند که میتوانند نسبت به گروه های سابقاً محروم کینه توزی کنند، به خصوص اگر فردی را که ما به کار میگماریم در انجام مسئولیت خود ضعیف عمل کند. این امر نه تنها تثبیت کننده ی بدترین تبعیض های کارفرمایان و همکاران آن هاست؛بلکه به این نتیجه هم می انجامد که آن کارجویان که حالا مورد تبعیض قرار گرفته اند، سرمشق های بی مایه ای برای سایر اعضای گروه خود شوند.
(ادامه دارد)