اتووود

#نوید_پورمحمدرضا
Канал
Логотип телеграм канала اتووود
@etooodchannelПродвигать
1,35 тыс.
подписчиков
1,28 тыс.
фото
90
видео
479
ссылок
کانال تلگرامی سایتِ تحلیلیْ انتقادیِ معماریْ شهرسازی اتووود www.Etoood.com
ژیل دلوز وسینمای پَساکنش ـ تصویر؛ بحران بازنمایی و انهدام پیوند حرکتی ـ حسانی 🔻

🔍سینمای کنش موقعیتی حرکتی ـ جسمانی را ترسیم می کند: شخصیت هایی داریم که در موقعیتی مشخص دست به کنش می زنند. . .بر مبنای نحوه ای که موقعیت را درک می کنند. کنش به ادراکات متصل است و ادراکات به کنش ها راه می برند. اکنون، شخصیتی را تصور کنید که خود را در موقعیتی ورای هر کنش ممکنی می یابد، یا در موقعیتی که نمی تواند واکنشی نشان دهد؛ موقعیتی به غایت قدرتمند، یا به غایت دردناک و یا به غایت زیبا، این جاست که پیوند حرکتی ـ حسانی منهدم می شود. . .

⭕️ژیل دلوز در این تکه متن تلاش می کند رابطه ی نوپدیدی را تدقیق کند که وضعیت "پساـ کنش" و بحران عمیق در مولفه های شکل دهی به رابطه تصویر با ادارک و کنش را تبیین می کند، نوعی بحران در بازنمایی سینما و امکان های پِیْ آیند ان، وضعیتی که قالب جدیدی برای گونهْ شناسی تصاویر و نشانه ها می آفریند، قالبی که امکاناتش در مفاهیمی همچون "تاثر" و "بی کنشی" نهفته است و نوع تازه ای از ادراک فردی و محیطی و رفتاری را تبلیغ می کند که احتمالا از این منظر می تواند در تئوری های فهم معماری و همچنین تئوری های بازنمایی معماری و ره یافت های و تکنیک های بازنمایی معماری فصلی تازه تدوین کند. . .

📌متن " ژیل دلوز وسینمای پَساکنش ـ تصویر؛ بحران بازنمایی و انهدام پیوند حرکتی ـ حسانی " که برداشته ایست از مقاله ی "گرفتار در تاثر ـ تصویر؛ چرخه ی فیلم های پساتروماتیک در هالیوود" به قلم کریستین کیتلی و با برگردانی از نوید پورمحمدرضا را بر اتووود 🔺مطالعه فرمایید. نکته حائز اهمیت در این تکه متن ارائه قالبی برای سه جز تصویری برسازنده ی شمای حرکتی ـ حسانی به بیانی ساده است، جزء شناسی ای که می تواند کمکی هم باشد برای فهم منطق مونتاژ در مواجه با تصویر.

#ژیل_دلوز #هانری_برگسون #سینما_حرکت_تصویر #سسنما_حرکت_زمان #پدیدارشناسی #پدیدارشناسی_تصویر #ادراک_حسی #ادراک_ذهنی #سینما_معماری #سینما_ادراک #سینما_تصویر #معماری_مونتاژ #معماری_بازنمایی #سینما_بازنمایی #بحران_بازنمایی #اتوود_بازنشر #نشر_چشمه #کریستین_کیتلی #نوید_پورمحمدرضا
@etooodchannel
پارودی؛ درباره‌ی ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های یک مفهوم🔻

🔍. . . پارودی تکنیکی خنده‌دار است که ادای یک متن قدیمی را با هدف ریشخند و تمسخر درمی‌آورد. برای این‌که این لحظهْ کارکردی هم‌چون یک پارودی را برای مخاطب داشته باشد، مخاطب می‌باید از پیشینه‌ی اثر در هر مدیومی آگاه باشد و بتواند از وجه تقلیدی آن سر دربیاورد، برای چنین تقلیدی، البته به تغییر یا یک مقدار تفاوتِ کمیک نیاز است. . .

⭕️. . . کلمه‌ی "پارودی" از نمایش یونان باستان می‌آید، و می‌توان آن را به "کنار" para " ترانه" ode تعبیر کرد، تقریباً بدین معنا که "این ترانه می‌باید در کنار آن یکی فهمیده شود". این توصیف مبین شکلی از نشانی و خطاب است تا یک ژانر به خودی خود. . .

⭕️. . . ژانرها منبعی الهام‌بخش و غنی برای پارودی هستند، چرا که از یک طرف معرف مجموعه‌ای ثابت از هنجارها هستند که به آسانی می‌توان آن‌ها را بازتولید کرد و دست انداخت، و از طرف دیگر شامل طیفی گسترده از آثار اصلی و اولیه هستند که می‌توان از میانشان صحنه‌ها و کاراکترهایی آیکونیک بیرون کشید. . .

⭕️. . . پارودی اغلب با هجو satireدر پیوند است، شکلی از کمدی که بر نقد اجتماعی تأکید دارد. در حالی‌که هدف پارودیْ متن یا مجموعه‌ای از متن‌ها است، هجو بیشتر با جامعه‌ای سروکار دارد که این متن‌ها را تولید می‌کند. . .

📌متن کامل "پارودی؛ درباره‌ی ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های یک مفهوم" 🔺را که نوشتاری است از ویکتوریا استارتِوانت با برگردانی از نوید پورمحمدرضا بر اتووود مطالعه فرمایید. یادداشتی که در قالب مثال های متعدد تلاش می کند جنبه های متنوع و مختلف این مفهوم را در مدیوم سینما برجسته نماید و البته به مخاطبان معمارش یاداور شود مفاهیم پایه برساخته هایی هستند که فارغ از خاستگاه اولیه شان می توانند درون قالب های گفتمانی و دیسپلینی دیگر نیز رسوخ کنند و نوعی از همْ رسش و ترکیب مفهومی را رقم زنند و به دیسپلین ها غایت هایی چندْ خاستگاهی دهند، غایت هایی که هم در کنش و هم در تئوری دیسپلین ها را به واسطه منابع ارجاعی بیرونی شان پویا نگاه می دارد.

#معماری_سینما #پارودی #مفهوم_شناسی_سینما #مفهوم_شناسی_معماری #دیسپلین_معماری #گفتمان_معماری #اتووو_بازنشر #اتووود_برگردان #ویکتوریا_استارتوانت #نوید_پورمحمدرضا
@etooodchannel
آن‌چه بدست می‌آید، آن‌چه از دست می‌رود ... درباره فیلم هجومِ شهرام مکری🔻

🔍. . .دیوید بُردول در تفاوت میان مایکل مان و تونی اسکات، دو طلایه‌دار سینمای اکشنْ جنایی معاصر، بحث وقار در برابر تعجیل را پیش می‌کشد. اولی پیکتوریالیستی است ناب‌گرا که در پس اکشن‌هایش به دنبال متانتی موقر است، دومی اما مشغول خط‌خطی و شکلک کشیدن روی سطح صحنه‌های چگال و پر از جزئیاتی است که خلق کرده. . .

⭕️. . . شهرام مُکری یک تونی اسکاتِ تمام‌عیار است، اما کاش کمی هم مایکل مان بود. سوء‌تفاهم نشود! مکری خود اسکات یا کپی برابر اصل او نیست؛ او خودش است اما خودش شبیه به اسکاتی است که به جای تصویر و ترکیب‌بندیِ تصویر، روایت و اجزاء رواییْ مصالح اصلی کارش هستند. . .

⭕️. . . هجوم پیچیدگی رواییِ ماهی و گربه را دوچندان کرده. به رغم لوپ‌های زمانی و دوایر روایی، ماهی و گربه به‌مراتب فیلم سربه‌راه‌تری بود. در آن‌جا، داستان فیلم، مناسبات میان کاراکترها، و پیشینه و انگیزه و مقاصدشان به لطف دیالوگ‌ها، خرده‌داستان‌ها، و از همه مهم‌تر قصه‌های تمثیلی و صدای روی فیلم کاراکترها تا حدی قابل‌تشخیص بودند. دست‌کم مطمئن بودیم قاتلانی وجود دارند و قربانیانی. در هجوم حتی از همین حداقل‌ها، همین کلیات هم مطمئن نیستیم. راوی (علی) و صدای روی فیلم او غیرقابل‌اعتماد و متزلزل‌تر از هر زمان دیگری است. . .

⭕️. . . مکری و اسکات، البته به شیوه‌های متفاوت، ضعف و نارساییِ فیزیولوژیکِ سیستمِ دیداری‌ـ‌شنیداری‌ ما در مواجهه‌ با هجوم سریع نور و تصویر و صدا و روایت را به رخمان می‌کشند. و کنایه‌آمیز این‌که، وجود هر دو تا حد زیادی وابسته به استنباط‌های اشتباه ما، در گرو عدم توانایی ما در فراچنگ آوردن دیتاهای سمعی و بصری و روایی آن‌هاست. . .

⭕️. . . شهرام مکری را به گواه تجربه‌گری‌های روایی و سینمایی‌اش در امتداد مسیر فیلمسازها و فیلم‌هایی بنشانیم که الزسر نام می‌برد: لینچ، فینچر، کافمن، نولان، هانکه و فیلم‌هایی نظیر بازی، باشگاه مشت‌‌زنی، بزرگراه گمشده، ممنتو، بدو لولا بدو، مظنونین همیشگی، بازی‌های خنده‌دار و ... . او از سویی به‌واسطه‌ی صدای روی فیلم‌ و خاطره و روان آسیب‌دیده‌ی کاراکترهایش، پای ذهن و سازوکارهای درونی و پیچیده‌ی آن را وسط می‌کشد، و از سوی دیگر با راهی کردن کاراکترهایش در چنبره‌ی روایت و دالان‌های تودرتو و لوپ‌های زمانی، یک بازی درست‌وحسابی ترتیب می‌دهد. . .

⭕️. . . هجومِ شهرام مکری، به شکلی افراطی، عقلانی است و، به شکل جنون‌آمیزی، حساب‌شده است؛ کارِ ذهنیْ خلاق و حساب‌گر که امکان ندارد حساب ثانیه‌ها، دقایق و لحظات را از دست بدهد. سازه‌ای دقیق می‌سازد، بازی‌ای پیچیده و ذهنی و چندلایه ترتیب می‌دهد، و در تمام این لحظات، بر همه چیز، کنترلی تام و تمام دارد. . .

📌. . . یادداشت مفصل و تحلیلی و دقیق و چند وجهیِ نوید پورمحمدرضا پیرامون فیلم هجومِ شهرام مکری با عنوان " آن‌چه بدست می‌آید، آن‌چه از دست می‌رود" را بر اتووود 🔺مطالعه فرمایید. . .

#دیوید_بردول #مایکل_مان #تونی_اسکات #شهرام_مکری #هجوم_شهرام_مکری #ماهی_و_گربه #چشم_روایی #توماس_الزسر #سینمای_معاصر #سینمای_معاصر_ایران #سینمای_انتقادی #دیوید_لینچ #دیوید_فینچر #کافمن #کریستوفر_نولان #میشائل_هانکه #باشگاه_مشت‌‌زنی #بزرگراه_گمشده #ممنتو #بدو_لولا_بدو #مظنونین_همیشگی #بازی‌_های_خنده‌دار #انسان_بازیگوش #انسان_سازنده #اتووود_سینما #معماری_سینما #اتووود_بازنشر #نوید_پورمحمدرضا
@etooodchannel
📎آزمونِ “متروپلیسِ” سده‌ی حاضر بودن؛ طرحی کوتاه درباره انگل 🔻

⭕️خانواده‌ای در طبقه‌ی زیرین یک محله‌ی پایین زندگی می‌کنند، و خانواده‌ای دیگر در طبقه‌ی فوقانی یک محله‌ی بالا. میان این پایینی و آن بالایی، فرسنگ‌ها شیب و بی‌شمار پلهْ فاصله انداخته‌اند. مسافتی دور، ارتفاعی عمیق. انگل شور و انرژی و غرابتش را از آن جایی می‌گیرد که می‌خواهد این مسافت و ارتفاع را طی کند و خانواده‌ی پایینی را برای مدتی ساکنِ خانه‌ی بالایی و هم‌نشینِ ساکنان آن کند. . .

📌متن کامی یادداشت "آزمونِ “متروپلیسِ” سده‌ی حاضر بودن؛ طرحی کوتاه درباره انگل" نوشته نوید پورمحمدرضا را بر اتووود مطالعه فرمایید.

#معماری_سینما #پارازیت #بونگ_جون_هو #متروپلیس #فریتز_لانگ #اختلاف_طبقاتی #جداسازی_اجتماعی #زیگموند_باومن #هولوکاست #نوید_پورمحمدرضا
@etooodchannel
نوید پورمحمدرضا در یادداشتی از مجموعه"معماری؛ خیرمشترک و امید اجتماعی"👆 با مروری بر نگاه رابین وود به جنبه های اجتماعی و سیاسی نقد و با تمرکز بر گزاره های مطرح شده از سوی جان فریدمن، ضمن یاداوری این نکته که شناخت، تولید، و بازتولیدِ فرم‌ها و فضاها کنشی صرفاً فنی‌ و معمارانه نیست، که از پیش و عمیقاً امری سیاسی و ایدئولوژیک می باشد، بر گونه ای از فرم که می توان ان را فرم اجتماعی نامید تاکید می گذارد.
لازم به یادآوری است عنوان این نوشتار "از رنج وود تا کارزار فریدمن؛ درباره‌ی تخصص و خیر همگانی" بوده است که به فراخور پرونده تغییر کرده است.
#معماری_خیرمشترک_امیداجتماعی
#نوید_پورمحمدرضا
@etooodchannel
معماری؛ خیر مشترک و امید اجتماعی ـ نوید پورمحمدرضا
https://etoood.com/NewsShow.aspx?nw=6431
#معماری_خیرمشترک_امیداجتماعی
#نوید_پورمحمدرضا
@etooodchannel
موسسه خوانش با همکاری مکث و با محوریت "دوباره دیدن تهران" اقدام به برگزاری سلسله نشست هایی با موضوع "تهران در کافه هایش چطور می گذرد؟" نمود، آخرین نشست از فصل هفتم مکث، پنج شنبه 7ام دیماه 96 میزبان نوید پورمحمدرضا و آرش بصیرت بود👇👇.
نوید پورمحدرضا به ارائه درسگفتاری تحت عنوان "کافه؛ معلق در میان روایت ها" نشست؛ او با توجه دادن مخاطبان به پروژه "مکان سوم" رِی اُلدنبرگ، هدف اصلی اُلندبرگِ جامعه‌شناس در پروژه‌ی "مکان سوم" را احیاء و احضار دوباره‌ی زندگیِ عمومیِ غیررسمی درون چشم‌اندازهای معاصر شهری می داند؛ به بیان دیگر، بازتولید اشکال غیررسمی زندگی درون قلمروی زندگی روزمره. الدنبرگ با گونه‌شناسی فضاییْ ‌کالبدیِ این اشکال غیررسمی در گام نخست، و با فعالیت‌شناسی و تشریح ویژگی‌های محتوایی آن‌ها در گام بعدی، می‌کوشد تا از حضورِ خاموش و فروتنانه‌ی این فضاها در شهر اعاده‌ی حیثیت کند، تنوع و صمیمت آن‌ها را پاس نهد، و در عین حال خطر محو و بلعیده شدن آن‌ها از سوی فرایندهای کلانِ همسان‌سازِ شهری را گوشزد کند.
اما سوال این است که آیا ایده و مصادیق مکان سوم او را می‌توان در زمینه‌های ملی و فرهنگی و قومیتی دیگر به کار بست؟ اگر مشخص‌تر صحبت کنیم، آیا کافه‌ها که در قلمروی زیست و تجربه‌ی هر روزه‌ی ما، هر دم، حضوری پررنگ‌تر و پرشمارتر می‌یابند، می‌توانند واجد تلقی‌ای "مکان سومی" در معنای اُلدنبرگی آن باشند؟ قرابت‌ها و تمایزات این دو کدامند و ریشه در چه دارند؟
نوید پورمحدرضا تلاش می کند در گفتار پیش‌رو شماری از این مفروضات و سوالات را طرح نماید، و بی‌‌هرگونه توهم ارائه‌ی پاسخ قطعی و راه‌حل نهایی، صرفاً تجربه‌ها، ایده‌ها، و پیشنهاداتش را با جمعی از دوستان و مخاطبان در میان گذارد.
عنوان درسگفتار آرش بصیرت "کافه؛ زیبایی شناسی توپوس [منفی] در شهر جهان مسطح" بود. او که صحبت هایش را با تبیین جهان مسطح وام گرفته از توماس فریدمن اغاز کرد پس از خواندن قطعه ای از داستان کوتاه روزی روزگاری دیروزِ حنیف قریشی و ارائه تصویری ایده ال از کافه ای که در ذهن دارد، مفهومی تحت عنوان لنداسکیپ دمکراتیک شهر و عناصر متشکله اش را پیش کشید و تلاش کرد نشان دهد تغییر لنداسکیپ های شهری طی چهار دهه گذشته چگونه و به چه سویی بوده است و جایگاه کافه در این سیر تحولات کجا قرار داشته است. سئوال اساسی شاید این باشد که آیا هستی شناسی معاصر کافه ها می تواند آن ها را تحت شمول منظر دمکراتیک شهری تبیین نماید، یا کافه ها تحت شمول متغیرهای دیگری تعریف می شوند؟
این نشست که با پی گیری های مجدانه سرکار خانم مینا حسنی و مجموعه خوانش برگزار گردید، پس از اتمام گفتارها با پرسش های چالشی و صریح حضار ادامه داشت.
همین جا لازم می دانیم از جناب آقای امیرحسین طاهری نیز تشکر کنیم که سخاوتمندانه به شکل گیری امکان این گفتارها و گفت و گوها مجال تحقق داد.
#تهران
#تهران_پژوهی
#شهر_شناسی
#حوزه_عمومی
#ری_الدنبرگ
#حنیف_قریشی
#توماس_فریدمن
#نوید_پورمحمدرضا
#مینا_حسنی
#امیر_حسین_طاهری
#آرش_بصیرت
@etooodchannel