آمین

#آموزش_و_پرورش
Канал
Искусство и дизайн
Социальные сети
Семья и дети
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
767
подписчиков
7,58 тыс.
фото
860
видео
1,77 тыс.
ссылок
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
▪️
و باز حذف صورت مساله:
ممنوعیت پخش موسیقی در مدارس!

همشهری در گزارشی به قلم فهیمه طباطبایی خبر داده است وزیر سابق #آموزش و پرورش در آخرین روزهایی که سکان هدایت این وزارت خانه را برعهده داشته، بخشنامه‌ی محرنامه‌ای را به مدارس ارسال و پخش هرگونه موسیقی را در مدارس ممنوع کرده است!
گویی در این بخشنامه تاکید شده مدیری که از این دستور سرباز زند، متخلف خواهد بود.


@aminhaghrah
▪️
مجمع پریشانی:
صرفاً جهت اطّلاع!
وسایل گرمایشیِ مدرسه‌ای روستایی که در آن‌جا توفیق تدریس دارم.

#آموزش_و_پرورش
@Majmaeparishani
@aminhaghrah
▪️
...سخن دردناک آقای وزیر (#آموزش_و_پرورش) را بخوانید:
«طبق گزارش‌های واصله در برخی از مدارس متون فارسی را به زبان قومی درس می‌دهند در حالی که مدرسه تنها مکان برای یادگیری زبان فارسی برای دانش‌آموزانی است که در خانه و محله صرفا با زبان مادری صحبت کرده‌اند. متأسفانه در سر یکی از کلاس‌ها در شهرستانی رفتم و وقتی سؤالی درسی از یک دانش‌آموز پرسیدم او متوجه نشد تا آنکه معلمش سؤال را به زبان مادری ترجمه کرد و او توانست به سؤال پاسخ دهد».

آمد به سرمان از آنچه می‌ترسیدیم. نه در دهات دوردست، نه در بیابان‌ها و مناطق صعب‌العبور که در مدرسه‌ای در یکی از«شهرستان»ها، دانش‌آموز ایرانی بلد نیست به فارسی حرف بزند و باید سخن و متن فارسی برای او ترجمه شود. شاد باشید ای تجزیه‌طلبان نستوه که آن‌همه زحمات شما برای گسیختن رشته‌های پیوند میان ایرانیان بی‌حاصل نبوده است. شاد باشید که برخی دانش‌آموزان ایرانی که به مدرسه می‌آیند، فارسی بلد نیستند. شاد باشید که مدارسی هست که مدیرها و معلمان آنها خلاف قوانین مصرح کشور، متون فارسی را به زبان بومی درس می‌دهند. شاد باشید که این شادی سزای شماست. میوه بیداری شماست. محصول ممارست و ثبات قدم شماست.

آقای وزیر! اگر یک مدرسه و یک معلم هم خلاف قانون اساسی، به زبان رسمی و رابط بی‌توجهی کند، زیاد است. اگر یک دانش‌آموز هم فارسی بلد نباشد خیلی زیاد است. وزارتخانه شما، تنگه احد تثبیت و تحکیم و تعمیم زبان فارسی است. همان‌که گفتید: «مدرسه تنها مکان برای یادگیری زبان فارسی برای دانش‌آموزانی است که در خانه و محله صرفا با زبان مادری صحبت کرده‌اند».
آقای وزیر! شب‌ها از غصه ناامنی مدارس و وضع نابسامان زبان فارسی در مدرسه‌ها و اوضاع فاجعه‌بار معیشت معلمان نخوابید و نگذارید که رئیس‌تان هم بخوابد. به رئیس‌تان هم بگویید آنقدر این مسئله را فریاد بزند تا خواب بر همه حرام شود. به قول سعدی نخستین دشمنی که بر سر ما تاخت خواب بود.

منبع: کانال نورسیاه

#زبان
@aminhaghrah
▪️
وزیر #آموزش_و_پرورش در مجلس گفت:
«یک سوم مدارس کشور در معرض خطر آوار و فروریختگی قرار دارند».

به عبارتی، در شرایطی که ملت فرزندان‌شان را با هزار امید برای تحصیل به مدرسه می‌فرستند، سه نفر از هر ده نفر دانش‌آموزان ممکن است هرگز به خانه برنگردند یا که با نقص عضو برگردند! یعنی وقتی بچه‌ات را به مدرسه می‌فرستی، انگار داری به میدان جنگ می‌فرستی!

حضرات کلاهشان را بگذارند بالاتر...

#فاجعه
@aminhaghrah
▪️
کی گوش‌می‌کند به پیام سروش ما؟!
[ مروری بر برخی اشتباهات کتاب‌های درسی ]
#مهدی_شعبانی

در اولین نشست از سلسله‌نشست‌های استانداردسازی کتاب کودک و نوجوان در مرکز مطالعات فرهنگی تهران، به تاریخ یکشنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۵،‌ به برخی اشتباهات و تناقضات آموزشی کتاب‌های درسی اشاره کرده‌ایم که هنوز مقاله‌اش منتشر نشده‌‌است. در این نوشتار کوتاه به برخی از اشکالات کتب درسی مروری خواهیم داشت (برخی موارد را احتمالاً قبلاً شنیده‌اید):


● فارسی۲ (پایهٔ یازدهم، دورهٔ دوم متوسطه، رشته‌های انسانی، تجربی، ریاضی و معارف).
این دو سطر سست در صفحه ۴۹ کتاب فارسی۲ به نام #سهراب_سپهری آمده‌است که درست نیست:
زندگی رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من وزن رضایتمندی‌ست
این بند از کیوان شاهبداغ‌خان است که اشعار سطحی و عامه‌پسند می‌سراید.

●فارسی پنجم
در درس«#فردوسی، فرزند ایران» صفحهٔ ۹۱ به جای زال و سیمرغ نوشته‌اند:
زاغ و سیمرغ
البته این نام در صفحهٔ ۹۵ درست آمده‌است: سام نام فرزند را زال گذاشت.

●فارسی دهم
در صفحهٔ ۱۸ وند جمع‌ساز «ها» را پسوند ساخت واژه دانسته‌اند که درست نیست زیرا "ها" پسوند اشتقاقی و واژه‌ساز نیست. خوب بود مؤلفان فرق وندهای اشتقاقی و صرفی را هم بیان می‌کردند.

●فارسی نهم
در صفحهٔ ۳۱ دو بیت زیر را به #مولانا جلال‌الدین (مولوی) نسبت داده‌اند:
تا توانی می‌گریز از یار بد
یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند
که از مولوی نیست.

●فارسی دهم
در درس ستایش ابیاتی را به #عطار نسبت داده‌اند، این ابیات در الهی‌نامه نسخهٔ فواد روحانی نیامده‌است و ایشان در صفحهٔ ۶۳ نوشته‌اند: «این دیباچه را دیگران ساخته‌اند، خطبهٔ آغاز الهی‌نامه و اجزایی از خاتمهٔ آن مسلماً سرودهٔ دیگران است».
جالب این‌که مؤلفان کتاب درسی در بخش منابع، منبع این ستایش را الهی‌‌نامهٔ عطار به تصحیح فواد روحانی، ذکر کرده‌اند! اما این نُه بیت که در درس ستایش آمده‌است در نسخهٔ مورد نظر نیست. دکتر شفیعی‌کدکنی هم در تصحیح الهی‌نامه معتقد است این ابیات از عطار نیست.
چهار بیت از این ابیات الحاقی در تصحیح هلموت ریتر آلمانی آمده‌است:
چو در وقت بهار آیی به دیدار
حقیقت پرده بردارد ز رخسار
فروغ رویت اندازی سوی خاک
عجایب نقش‌ها سازی سوی خاک
زهی گویا تو و کام و زبانم
تویی هم آشکارا هم نهانم
هر آن وصفی که گویم بیش از آنی
یقین دانم که بی‌شک جان جانی
(الهی‌نامه، چاپ استانبول، مطبعهٔ معارف، ۱۹۴۰: صفحات ۴، ۶ و ۷).
کاش دست‌کم مؤلفان در بخش منابع این کتاب را معرفی می‌کردند!

به‌این‌ترتیب عجیب نیست که در کتاب جغرافی پایهٔ دهم متوسطه، مرکز استان مازندران که ساری است بابل معرفی شده‌است و در کتاب تعلیمات اجتماعی پایهٔ پنجم هم فرودگاه این استان، با نام بابلسر درج شده‌است!
در تست‌های کنکوری و ورودی تیزهوشان هم گاهی اشتباه دیده می‌شود که پرداختن به آن فرصتی دیگر می‌طلبد، مثلاً در «رحمه‌الله ‌علیها» در فارسی تیزهوشان ششم (مبتکران) ضمیر متصل "ها" را که یعنی آن زن، پسوند جمع گرفته‌اند! و معنی کرده‌اند: رحمت خداوند بر آنان! (درس دهخدا) و محیط میدان نقش جهان را هم در مطالعات تیزهوشان، ۵۰ متر ذکر کرده‌اند! (درس اصفهان).
یک‌سال در کنکور هر یک از اجزای سازندهٔ افعال غیرساده را جداگانه یک واژه و یک‌سال کلاً یک واژه به‌شمار‌می‌آورند! یک‌سال «سخت‌سست»‌ را متناقض‌نما می‌گیرند ‌و یک‌سال نه!
به قول استاد اکبر بهداروند بیدل‌پژوه، چه‌قدر در کنکور آمد که عرفات اثر کیست و در پاسخ نوشتیم بیدل اما کمتر کسی دانست درستش عرفان است و این ناشی از استناد به غلط تایپی تاریخ ادبیات ذبیح‌‌الله صفا (جلد ۵، دفتر ۲، صفحهٔ ۱۳۷۸) بوده‌است.


#آموزش
#آموزش_و_پرورش
@aminhaghrah
▪️
چرا ما اوٓل مسئولیم بعد معلٓم
[ منیژه فروزنده | معلم و فعال صنفی ]


در ابتدا عرض کنم که من یک معلم هستم و قاعدتا از درون صنفم و به دور از هر تعصب گمراه کننده‌ای به نوشتن این متن دست زدم چرا که باور دارم معیار سلامت و وجود امنیت در یک جامعه به هیچ وجه معیاری برای محک زدن سلامت "معلمان" و یا عدم سلامت آنان نیست و یا بر عکس! منظورم را واضحتر بگویم، نمی‌توان جامعه‌ای را مثال زد که یک "کاست" منزه و پاکیزه داشته باشد و بقیه لایه های اجتماعی فاقد این ویژگی باشند!

با نگاهی به آمارهای #خشونت_جنسی در جهان به راحتی می‌توان دریافت که امر #تجاوز جنسی درمحیط آموزشگاه ها و مدارس ارتباط تنگاتنگی با حوزه های مختلف اجتماعی دارد و در هم تنیدگی این حوزه‌ها اجتناب ناپذیر است. هنوز اخبار تجاوزات جنسی در بالاترین رده های سینمای هالیوود و موسسات و شرکتهای بزرگ صنعتی و وزارتخانه‌ها، داغ و شوک‌برانگیز است. هنوز درد جانسوز ربودن دختران و زنان را از میان دود و آتش جنگهای خاورمیانه و آفریقا به جان داریم.

هنوز شاهد خرید و فروش دختران خردسال در هتلها و کازینوها برای عیاشی مولتی میلیاردرها هستیم! هنوز شاهد ازدواج دختران خردسال در آمار میلیونی هستیم که دقیقا بحث تجاوز در موردشان صدق می کند.

●پس چگونه می‌توان فضای مدرسه را با انتخاب صرفا معلمان استرلیزه! امن نمود. این رومانیزه کردن یک شغل است. این تعصبی تفرقه افکنانه و خاک پاشیدن روی صورت مساله سیاهی‌ست که هنوز جوامع بشری با آن درگیرند. معلمی یک شغل است همچون پرستاری و یا رانندگی و... که البته حساسیت‌های ویژه‌ای را میطلبد و آموزشهای خاصی را لازم دارد چرا که آسیب پذیرترین بخش جامعه یعنی کودکان و نوجوانان در آن تنیده می‌شوند اما نمی‌توان اطمینان داشت که مردی که دارای فرهنگ مردسالاری‌ست و در خانواده و جامعه به شدت تایید می‌شود در محیط مدرسه یک انسان آزاده و دموکراتیک باشد. نمی‌توان انتظار داشت زنی که در محیط بیرون از مدرسه با انواع و اقسام خشونتها و تحقیرها دست به گریبان و عمدتا خشمگین و ناراضی است به ناگهان در مدرسه ژاندارک شود!

نا گفته نماند که بسیار معلمینی هستند و بودند که از این گندابها سر بلند بیرون آمدند و تا پای جان از اصول انسانی دفاع کرده و می‌کنند. بحث بر سر قاعده و ریشه خشونت جنسی است که در محیط بیرون از مدرسه شکل می‌گیرد ولی در درون مدرسه شکل بروز تاثیر گذارتری می‌یابد.

در مورد تجاوز به دانش اموزان دبیرستانی، خبر دهشتناکی بود اما اعتراض بسیاری از معلمین به چیست و کیست؟
به اینکه این معلم رسمی نبوده؟ به اینکه معاون بوده و اصلا معلم نبوده؟
نه دوستان عزیز، ما نه به عنوان معلم بلکه از جایگاه انسانی‌مان به مشکل ورود کنیم. فاجعه از آنجا آغاز می‌شود که تمامی ساختارها و نهاد های برنامه‌ریزی از جمله #آموزش_و_پرورش به جای زدودن فرهنگ تبعیض و خرافه، به جای اهتمام در رشد خلاقانه و حس استقلال در دانش آموزان، درست بر عکس عمل می‌کنند. ترس و اطاعت و نا آگاهی و ناامیدی نسل جوان نتیجه این روندهاست. در تمامی ابعاداجتماعی؛ فرهنگ کالایی بر اصول برابرخواهانه انسانی مسلط می‌شود و فرد گرایی و لذت‌جویی اقتدارگرانه حاکم می‌گردد و در نهایت طوسی‌ها سر بر می‌آورند. این دو نیرو را در کنار هم بگذاریم "ساختاری معیوب" و جمع کثیری از" کودکان و نوجوانان"، جانب کدام یک را می‌گیریم؟ کودکان و نوجوانان فاقد آگاهی و قدرت تصمیم‌گیری و یا؟

●آیا می‌خواهیم که بدون رفتن و دیدن ریشه ها به شغل شریف معلمی غره شویم؟ چرا این ۳۰ دانش آموز حتی یک معلمش را در خور اعتماد نمی‌دید و از او طلب کمک نکرد؟ چرا این دانش‌آموزان پدر و مادر و بستگان نزدیک خود را به فریاد خواهی نطلبیدند!
این چراها را در کجا باید به میان کشید و چه کسی جوابگوست؟
ما مقصر نیستیم. حتما همین است. ولی چراها وجود دارند!

منبع: جامعه‌نو


#جامعه
@aminhaghrah
▪️
ذبح واقعیت با تیغ مصلحت!

میانه‌ی دهه‌ ۸۰ عضو تحریریه‌ی نشریه‌ای بودم که صاحب امتیازش از نمایندگان طیف اصلاحات در مجلس بود. پیش از کار، شرط این بود که نام و نشانِ آقای نماینده هیچ‌جای مجله نباشد، و هم این‌که هیچ مداخله‌ای در روند انتشار مطالب نداشته باشد. او هم این را پذیرفت. کار نشریه هم خوب پیش می‌رفت.

آن‌وقت‌ها پنج- شش سالی می‌شد که حرفه‌ام مشاوره و مددکاری اجتماعی بود و کار در حوزه‌های متنوعی را تجربه می‌کردم: زندان، دادگستری، بهزیستی، آموزش و پرورش و...

تعدد پرونده‌های مددکاری که یک‌طرفش بچه‌ها بودند یا آدم‌بزرگ‌های آسیب دیده‌ از روزگار درس ‌و مدرسه، سبب شد تمرکزم را روی مبحث آموزش در مدارس بگذارم. نتیجه‌اش هم شد یادداشتی بلند با محوریت «شرایط جذب و استخدام معلم در مدارس ایران».
در آن مقاله با ارجاع به منابع مورد تایید و پسند حاکمیت، با برشمردن ویژه‌گی‌های علمی، فیزیکی (جسمانی) و روحی- روانی یک معلم خوب، نوشتم که چگونه الگوهای اشتباه و مبتذل گزینش، سبب جذب مدرسین فاقد صلاحیت شده و مدارس را بدل به مجموعه‌هایی پُرخطر، آسیب‌زا و ناکارآمد کرده است.

گذشت و آن شماره از مجله به چاپخانه رفت. صبح روزی که پخش شد، از مراکزِ فروش تماس می‌گرفتند و می‌خواستند بدانند موضوعِ آن چند صفحه‌ی میانیِ بریده شده چیست؟! و چرا روی اسم مرا در صفحه‌ی فهرست مجله، ماژیکِ مشکی کشیده‌اند!
پرسیدم و فهمیدم، عزیزانِ جناب نماینده‌، شبانه به دفتر مجله رفته‌اند و با کاتِر، آن ۵-۶ صفحه مقاله را ذبح کرده‌اند! ادله‌شان هم این بود که «به فرهنگیان بَر می‌خورد!»

آن روز درست نفهمیدم منظور ایشان از فرهنگ و فرهنگیان چه بود! و نشد بعد هم بپرسم، چون ادامه ندادم. دیگران هم. و مجله تعطیل شد...



حالا این همه سال گذشته و همه‌چیز همان گونه رها شده مانده. ما را هر روز از فاجعه‌ای تازه خبر می‌دهند. و حضرات همچنان کاتِر در دست، حق به جانب و در اندیشه‌ی مصلحت! صورت مساله را از متن جامعه بیرون می‌کشند...


#روزانه
#آموزش_و_پرورش
@aminhaghrah
▪️
شنیدم افراد دارای ناتوانی جسمی در کرمان فقط تا کلاس ششم می‌توانند درس بخوانند.
چون #آموزش_و_پرورش استان برای آنها کلاس هفتم به بعد ندارد!

تلخ و شرم‌آور است...

#آموزش
@aminhaghrah
▪️محسن هاشمی:
[رئیس شورای شهر تهران]
« ۷۰۰ مدرسه‌س تهران، با یک طوفان تخریب می‌شوند! »

#آموزش_و_پرورش
#فاجعه
@aminhaghrah
▪️اعتماد به منابع نامعتبرِ اینترنتی، حتی در کتاب درسیِ فارسی یازدهم دبیرستان!
[ این شعر از کیوان شاهبداغی است، نه #سهراب_سپهری ]

#آموزش_و_پرورش

@aminhaghrah
معاون متوسطه #آموزش‌ و پرورش:
۱۳درصد نوجوانان ۱۵تا ۱۷ساله مدرسه نمی‌روند!

#آمار
@aminhaghrah
️نامه ۹ #جامعه_شناس، #اقتصاددان و صاحب نظر تربیتی و رسانه ای به کاندیداهای ریاست جمهوری درباره بحران #آموزش و پرورش 🔻

هوالعلیم
نامزدهای محترم انتخابات ریاست جمهوری

با سلام
نظر به اهمیت انتخابات پیش رو، از شما نامزدهای ارجمند طی پنج پرسش کلیدی خواهانیم رویکرد و برنامه خود را در خصوص نهاد ملی، زیربنایی و استراتژیکِ آموزش و پرورش ارائه نموده تا امکان مقایسه و انتخاب آگاهانه تری برای افکار عمومی به ویژه جامعه فرهنگیان، خانواده های دانش آموزان و میلیون ها مخاطب مستقیم و غیر مستقیم نظام تعلیم و تربیت فراهم آید:

۱. بنا به مطالعات جهانی و تجربه کشورهای پیشرفته (اعم از جوامع اسلامی و غربی)، نمی توان کشور و دولتی را یافت که بدون توجه و تمرکز ویژه بر تعلیم و تربیت به جایگاه قابل قبولی در توسعه یافتگی رسیده باشد. باید به استحضار برسانیم بر اساس نتایج ارزیابی موسسات معتبر جهانی، رتبه کیفیت آموزشِ ابتدایی ایران در دنیا در جایگاه هفتادم، رتبه کیفیتِ مدیریت مدارس ایران در دنیا یکصدوهشتم و از نظر کیفیتِ کل سیستم آموزش، صدوسومین کشور جهان هستیم.

لطفا به طور مشخص بیان بفرمایید آموزش و پرورش اولویت چندم دولت شما خواهد بود و برای تغییر بنیادیِ این نظام تربیتیِ فرسوده، کم تاثیر و نامتناسب با برنامه های توسعه کشور، چه تمهیدی اندیشیده اید؟

۲. سالهاست بهره برداری های ابزاری و سیاسی بلای جان این نهاد زیربنایی شده و هنوز مشخص نیست در عالم واقعیت، نظام آموزشی کشور چه هدفی را دنبال می‌کند. مدارس به جای تربیت شهروند با اخلاقِ مسولِ آگاهِ منتقدِ مشارکت جو به دستگاهی برای تربیت افرادی منفعل و پذیرنده تبدیل شده است. این وضعیت قطعاً تشکیل سرمایه انسانی آینده کشور را با چالش مواجه می سازد.
دولت شما برای رویکردهای ضدتوسعه و خلاقیت ستیز حاکم بر مدارس کشور، چه تمهید و برنامه ای در نظر دارد؟

۳. آموزش و پرورش، گسترده ترین دستگاه اجرایی کشور از حیث تملّک زمین و زیربنای مفید، و بزرگ ترین دستگاه اجرایی از نظر نیروی انسانی شاغل(معلمان شریف) و مستعدترین نهاد اجتماعی از لحاظ مدیریت طلایی ترین دوران عمر استعدادهای انسانی ایران است، با این وجود اما این در اداره و تامین منابع ضروری خود همواره با کسری ها، عقب افتادگی و نارسایی های مزمن مواجه است.

برنامه دولت جنابعالی برای شکوفایی اقتصاد آموزش و رفع مضیقه های مالی و نیز تحول در شیوه تربیت و گزینش معلم چیست؟

۴. نظام آموزش رسمی کشور به شدت تمرکزگراست و این تمرکزگرایی که هم در محتوای آموزشی و هم در ساختار مدیریتی اعمال می شود، مدرسه را از جامعه و مشارکت مردم دور ساخته و تعلیم و تربیت را از پیشرفت فرهنگی بازداشته به گونه ای که مهارت های ضروری و واقعیت های زندگی، بازتابی در برنامه درسی ندارد.

این سیاستگذاری یکدست، متمرکز و بی انعطاف، نتیجه ای جز اتلاف دوره کودکی ندارد. از سویی وقتی سیستم آموزشی با زبانِ زمانه هماهنگ نیست، بهانه جولان موسساتی فراهم می شود که به بهانه جبران کاستی های نظام آموزش رسمی، شادابیِ کودکان و نوجوانان کشور را به تشویش و اضطراب می کشانند.

جنابعالی چه سازوکاری برای افزایش کیفیت و تغییر سبک برنامه ریزی و مدیریت از رویکرد تجویزیِ محض به سوی افزایش آزادیِ عمل، مشارکت و انتخابِ یادگیرندگان و احترام به تفاوت های فردی آنان، و چه برنامه قاطعی برای پایان دادن به بساط قاتلان کودکی و مافیای تست و کنکور در نظر دارید؟

۵. جنابعالی قطعاً به نقش زیربنایی و حائز اهمیت دوره پیش از دبستان و سهم بزرگ این دوره در شکل گیری شخصیت انسان واقفید. در شرایطی که نه تنها نظام های آموزشی کشورهای پیشرفته بلکه کشورهای منطقه نیز به سرمایه گذاری گسترده ای در دوره پیش از دبستان روی آورده اند، نظام آموزشی کشور، کمترین نسبتی با این دوره نداشته و شش سال نخست زندگی فرزندان ایران دچار بی برنامگی است.

فرزندان ما رای نمی دهند اما از انتخاب ما سود و زیان خواهند دید. شما چه تمهیدی برای دوره حساس کودکی و پیش از دبستان که شالوده نظام شخصیتی و رفتاری آینده کشور را تشکیل می دهد، در نظر دارید؟
در پایان، امیدواریم در دولت شما "آموزش و پرورش" موضوعی فراتر از یک وزارتخانه باشد.

با احترام

سیدسهیل رضایی
(پژوهشگر روان شناسی، مدیر بنیاد فرهنگ زندگی)
نعمت الله فاضلی
(صاحب نظر انسان شناسی و فرهنگ، استاد دانشگاه)
مقصود فراستخواه
(صاحب نظر مسائل اجتماعی ایران، استاد دانشگاه)
اقبال قاسمی پویا
(پژوهشگر و مشاور تربیتی)‌
محمدامین قانعی راد
(جامعه شناس و استاد دانشگاه)
فرهاد کریمی
(صاحب نظر علوم تربیتی، استاد دانشگاه)
جعفر محمدی
(مدیر سایت عصر ایران)
وحید محمودی
(اقتصاددان و صاحب نظر توسعه)
مرتضی نظری
(مدیر اندیشکده آموزش و پرورش عصر ایران)


#نامه
#انتخابات۹۶
@aminhaghrah