آمین

#تجاوز
Канал
Искусство и дизайн
Социальные сети
Семья и дети
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
767
подписчиков
7,58 тыс.
фото
860
видео
1,77 тыс.
ссылок
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
آمین
گویی مرجع قضایی حکمِ اعدام کیوان امام‌وردی را به جرم تجاوز صادر کرده است. این یادداشت را حدود دو سال پیش درباره‌ی نواقص قانون در پرونده‌های این‌چنینی و هم موانع پیش‌روی دادخواهان نوشتم که حالا از نو این‌جا می‌آورمش 🔻 @aminhaghrah
▪️
درباره‌ی کاستی‌ها یا ناکارآمدی قانون معطوف به جرم #تجاوز_جنسی همین قدر بگویم که قانونگذار ناگزیر است و باید برای اثرگذاری قانون در جامعه رویکردی تجربه‌گرا و واقعگرایانه داشته باشد. وگرنه عملن قوانین با سختگیرانه‌ترین محتوا حتا، به مرور از خاصیت تهی می‌شوند.

مثلن در همین قوانین معطوف به مساله‌ی تجاوز به عنف، قانونگذار کیفر اعدام را برای متجاوز دیده است. طبیعی ست که به دلیل آمار قابل توجه این گونه پرونده‌ها، مرجع قضایی عملن در هنگام رسیدگی و صدور حکم، تبعات اجتماعی و سیاسی و... صدور احکام اعدام را در نظر بگیرد. این چالش البته فقط مختص به مرجع قضایی نیست و پیشتر و بیشتر خود شکات را با بحران مواجه می‌کند. به گونه‌ای که افراد آسیب دیده (نه همه و نه همیشه تحت فشار فرد متجاوز) در بسیاری مواقع با آگاهی از تبعات سنگین پیگیری قضایی و شکایت و ارائه‌ی مستندات برای فرد متجاوز، یا تن به رضایت می‌دهند و یا کار قضایی را از نیمه رها می‌کنند.

با این اوصاف واقعیتی‌ست که تنها راه گذر از این چالش در امر برخورد قضایی با مجرمین متجاوز، تغییر قانون به سمت درجه‌بندی کیفرهاست. یعنی به جای احکام سنگین و عمومن غیر قابل اجرا، بر اساس نوع و کیفیت جرم، مجازات‌های درخور (از حبس‌های کوتاه و طویل‌المدت، تبعید، جریمه، محرومیت از خدمات اجتماعی و...) مقرر گردد.


اما درباره‌ی نحوه مواجهه با اخبار تجاوز جنسی که این روزها نیز شایع است:
اول این که انقدر مساله برای سلامت جامعه مهم و حیاتی‌ست که هرگونه تشکیک در اهمیت رسیدگی و واکاوی ادعاها و شکایت‌های افراد مدعی (با هر بهانه و توجیهی) و البته نه پیجویی در امر صحت و سقم ادعاها، اقدامی هم راستا با نیت متجاوزین جلوه می‌کند.

دوم. متاسفانه به دلیل فاصله گرفتن نهادهای رسمی و ابزارهای ارتباطی‌شان از طیف گسترده‌ای از مردم و رسانه‌های‌شان که عمومن غیرمجازند! عملن امکان هم‌افزایی و هماهنگی این دو طیف برای مدیریت آسیبها و تنش‌های اجتماعی فراهم نیست. در این میان طبیعی‌ست افشاگری‌های صورت گرفته با واسطه‌ی رسانه‌های مجازیِ مجاز و غیرمجاز! در کنار مواهب و مزایای بسیاری که دارند خود می‌تواند محمل آسیبها و هتک حرمت‌هایی شود که مبداء‌اش نه واقعیت بلکه تخریب و انتقام جویی و... باشد. راه کاستن از این آسیب ها نیز مشخص است: فراهم آوردن بستری آزاد و ایمن برای طرح ادعاها همچنین ارائه‌ی دفاعیات آنانی که انگشت اتهام تجاوز به سوی ایشان دراز است.
این البته مستلزم آن است که متهمان، شهامت مواجهه و مناظره با مدعیان را داشته باشند. اتفاقی که حداقل تا امروز نیفتاده است...


#جامعه
#روزانه
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
درباره‌ی کاستی‌ها یا ناکارآمدی قانون معطوف به جرم #تجاوز_جنسی همین قدر بگویم که قانونگذار ناگزیر است و باید برای اثرگذاری قانون در جامعه رویکردی تجربه‌گرا و واقعگرایانه داشته باشد. وگرنه عملن قوانین با سختگیرانه‌ترین محتوا حتا، به مرور از خاصیت تهی می‌شوند.

مثلن در همین قوانین معطوف به مساله‌ی تجاوز به عنف، قانونگذار کیفر اعدام را برای متجاوز دیده است. طبیعی ست که به دلیل آمار قابل توجه این گونه پرونده‌ها، مرجع قضایی عملن در هنگام رسیدگی و صدور حکم، تبعات اجتماعی و سیاسی و... صدور احکام اعدام را در نظر بگیرد. این چالش البته فقط مختص به مرجع قضایی نیست و پیشتر و بیشتر خود شکات را با بحران مواجه می‌کند. به گونه‌ای که افراد آسیب دیده (نه همه و نه همیشه تحت فشار فرد متجاوز) در بسیاری مواقع با آگاهی از تبعات سنگین پیگیری قضایی و شکایت و ارائه‌ی مستندات برای فرد متجاوز، یا تن به رضایت می‌دهند و یا کار قضایی را از نیمه رها می‌کنند.

با این اوصاف واقعیتی‌ست که تنها راه گذر از این چالش در امر برخورد قضایی با مجرمین متجاوز، تغییر قانون به سمت درجه‌بندی کیفرهاست. یعنی به جای احکام سنگین و گاهن غیر قابل اجرا، بر اساس نوع و کیفیت جرم، مجازات‌های درخور ( از حبس‌های کوتاه و طویل‌المدت، تبعید، جریمه، محرومیت از خدمات اجتماعی و...) مقرر گردد.


اما درباره‌ی نحوه مواجهه با اخبار تجاوز جنسی که این روزها نیز شایع است:
اول این که انقدر مساله برای سلامت جامعه مهم و حیاتی‌ست که هرگونه تشکیک در اهمیت رسیدگی و واکاوی ادعاها و شکایت‌های افراد مدعی (با هر بهانه و توجیهی) و البته نه پیجویی در امر صحت و سقم ادعاها، اقدامی هم راستا با نیت متجاوزین جلوه می‌کند.

دوم. متاسفانه به دلیل فاصله گرفتن نهادهای رسمی و ابزارهای ارتباطی‌شان از طیف گسترده‌ای از مردم و رسانه‌های‌شان که عمومن غیرمجازند! عملن امکان هم‌افزایی و هماهنگی این دو طیف برای مدیریت آسیبها و تنش‌های اجتماعی فراهم نیست. در این میان طبیعی‌ست افشاگری‌های صورت گرفته با واسطه‌ی رسانه‌های مجازیِ مجاز و غیرمجاز! در کنار مواهب و مزایای بسیاری که دارند خود می‌تواند محمل آسیبها و هتک حرمت‌هایی شود که مبداء‌اش نه واقعیت بلکه تخریب و انتقام جویی و... باشد. راه کاستن از این آسیب ها نیز مشخص است: فراهم آوردن بستری آزاد و ایمن برای طرح ادعاها همچنین ارائه‌ی دفاعیات آنانی که انگشت اتهام تجاوز به سوی ایشان دراز است.
این البته مستلزم آن است که متهمان، شهامت مواجهه و مناظره با مدعیان را داشته باشند. اتفاقی که حداقل تا امروز نیفتاده است...


#جامعه
#روزانه
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
‍ آیا مساله تجاوزجنسی برآمده از یک آسیبِ فرهنگی‌ست؟ (۱)

اجازه بدهید برای این پرسش، فعلن منحصرن معطوف به وقایع اخیر و اخبار تلخ مربوط به تعرضات جنسی از سوی برخی افراد فعال در عرصه‌های فرهنگ و هنر، پاسخی بیابیم.

بله. رخداد #تجاوز_جنسی در محیطهای به اصطلاح هنری و.. برآمده از یک اختلال یا نقص فرهنگی‌ست چون در بسیاری مواقع فرد آسیب دیده و حتا خانواده‌ای که او را در مسیر جستجوگری در عالم هنر و ادب و... همراهی و حمایت می‌کنند روابط خود را با دیگران، بر مبنای برساخته‌هایی ذهنی (تاریخی و فرهنگی) بومی، که به هر دلیل در جامعه‌ی مدرن و صنعتیِ سودمحورِ امروز، کمتر موضوعیت دارد تعریف می‌کنند. برای نمونه برخلاف آن‌چه از ظاهر جمعیت هنرجویان و هنرآموزان نسل امروزِ وطنی بر می‌آید هنوز در نظر اکثریت ایشان واژه‌ی «استاد» همان معانی و تعاریفی را در بر می‌گیرد که مثلاً در روایات و حکایات به اُدبا و اندیشه‌ورزان و هنرمندان عارف و سالکِ پاک‌طینت نسبت داده‌اند. یعنی امروزه انتظار و پیش‌فرض عام در اذهان نوجویان عرصه‌ هنر و ادب و... از یک مدرس نقاشی، نویسندگی، شعر، تئاتر، سینما و یا...، نه‌فقط تسلط و تبحرش در فنون هنر و ادبیات و... است، بلکه دوست می‌دارد و البته فضای غالب این‌گونه امر را بر او مشتبه می‌کند که حضرت استاد باید بتواند جدای از تدریس درست و آموزش خوب فنون نویسندگی و بازیگری و نقاشی و...، یک مشاور و مددکار و روان‌شناس خبره، یا پدر و برادر دلسوز و متعهد، و حتا، از آن افزون‌تر الگویی تام و تمام برای زندگی فردی‌اش باشد. و مشکل هم از همین جا آغاز می‌شود.

متاسفانه همین برداشت سنتی از واژه‌ی "استاد" بنابر همان باورهای سمنت شده‌ی رسیده از پیش، چنان هوش از سر هنرجو و هنرمند و ناظرین می‌برد و کر و کورشان می‌کند که برای رسیدن به رویاهای دور و آرمان‌های بزرگ، خودشان را و (جسم و روحشان را) بی مرز و محدوده به دستش می‌سپارند. البته که اخلاقن کار خطایی نمی‌کنند و اعتماد می‌کنند که واکنشی برآمده از حسی زیبا و انسانی‌ست. و البته که در اکثر مواقع، سوی دیگر هم حرمت اعتماد را نگاه می‌دارد. منتها در جامعه‌ای پر از تنش و آسیب، با آدم‌هایی که خودشان و روابط‌شان و مسائل روحی و روانی‌شان هر روز پیچیده‌تر می‌شود دیگر اعتماد کردن بدون شناخت کافی، و عدم ملاحظه‌ی حد و مرزهایی که نه سنتهای کهنه بلکه خِرد بر آن حکم می‌کند، می‌تواند همین عواقبی را به بار بیاورد که حالا اخبار تلخ و هولناکش را رسمی و غیر رسمی از مبادی گوناگون می‌شنویم...


ادامه دارد...

#روزانه
#جامعه
@aminhaghrah
▪️
کجاست کودکی؟
مساله‌ی تجاوز به کودکان و تابو شکنی از یک باور عمومی

این که حالا رسانه‌ها از مساله‌ی #تجاوز به #کودکان بیشتر و جدی‌تر از قبل می‌گویند و می‌نویسند اتفاق مبارکی‌ست. توجه متولیان و مدیران به این آسیب بیشتر از پیش است و همین مقدار هم مایه‌ی امیدواری‌ست. اما واقعیت این است که آن‌چه در قالب بسته‌های آگاهی‌بخش، عمومی می‌شود همه‌ی ماجرا نیست!

تصویری که امروز به لطف شبکه‌های مجازی، رسانه‌های رسمی نوشتاری، ان‌جی او‌ها و هم وسایط ارتباط جمعی صوتی و تصویری (سینما و...) از آسیبی به نام تجاوز به کودکان در باور عامه‌ی جامعه‌ی ایرانی نقش بسته، شمایل کودکانی‌ست زخم ‌دیده، ترس‌خورده، افسرده و پریشان که در دام بیمارانی جنسی در قامت شکارچیانی بی‌رحم با خویی حیوانی گرفتار آمده‌اند و حالا از خوف جان یا بیم قضاوت خانواده یا دیگران در سکوتی ویرانگر تماشاگر تاراج روح و ذبح معصومیت‌شان هستند.

من این‌جا می‌خواهم تابو بشکنم و بگویم این تصویر مجعول است. کامل نیست و آن‌چه نشان‌مان می‌دهند فقط یک تکه‌ی جدا شده از فاجعه‌ای‌ مهیب است که بر ما می‌رود...


• در سالهای اخیر، به اقتضای حرفه‌ام به بهانه‌های مختلف با پرونده‌هایی با عنوان مصطلح کودک آزاری/ تجاوز جنسی (پیش یا پس از افشا شدن واقعه) درگیر بوده‌ام (این مداخله‌ یا با تماس طرفین آسیب دیده رخ داده، یا خانواده‌ها، یا واسطه‌هایی مثل متولیان مدرسه و یا زندان و بهزیستی و...) در موارد متعددی پس از مصاحبه‌ی تشخیصی دریافته‌ام، تصویر و باوری که کودکِ مورد تجاوز واقع شده از مساله دارد بلکل متفاوت است از آن‌چه که ناظر، قیم یا مدعی‌العموم به شکل فاجعه می‌بیند و البته که این در میان دختران آسیب دیده‌ی۸ تا ۱۵ سال بیشتر جلوه‌گر است!
می‌دانم از شدت تلخی، باورش سخت است، اما حقیقتی‌ست که جامعه‌ی دیرباور، خموده، خواب‌آلوده، نامتعادل، خشونت‌دیده، محروم و غمگینِ ایرانی، در دل خودش دارد فرزندانی را می‌پروراند که فرق تجاوز و مهربانی را نمی‌فهمد و خودویرانگری را از هرچیز دوست‌تر می‌دارد!

هولناک است وقتی می‌بینم تعداد این شکل از تجاوز فزاینده است:
کودک نه تنها پس از تجربه‌ی اولین رابطه‌ی جنسی عمدتن به اجبار، ترسان ‌و پژمرده نمی‌شود بلکه آن را حادثه‌ای لذت‌بخش و هیجان‌انگیز در میابد. واقعه را از ترس محرومیت از تجربه‌ی مجدد از خانواده پنهان می‌کند و بی‌پروا خاطره‌اش را حتی با همسالانش به اشتراک می‌گذارد ‌و به ادامه‌ی این تجربه‌ی ویرانگر مشتاق است. این‌جا عمدتن صید، به صیاد وابسته است. دلتنگش می‌شود. خود بستر کام‌جویی‌اش را آماده می‌کند و در هر مجالی بودنش را می‌خواهد! و برای یک بیمار جنسیِ روان‌زخمی چه از این‌ بهتر؟!

این یک هشدار است!
پریشانی و سستی جامعه و عقیم شدن نهاد خانواده، هجوم بی‌رحم و بی‌هدف اطلاعاتِ پالایش نشده، در پیوند با واقعیت‌گریزی و خردستیزی آنان که افسار هدایت اجتماع را سفت در مشت گرفته‌اند، سبب هرج و مرجی شده که حتی فهم مصیبتی که بر ما می‌رود را مشکل کرده. مفاهیم واژگونه می‌شوند، زشتی‌ها خوشایند جلوه می‌کنند، انسان ترجیح‌ش فراموشی اخلاق و بازگشت به غریزه است. و کودکی...
کجاست کودکی؟


• • پانوشت:
این‌که خوانده شد بازنشر یادداشتی‌ست منتشر شده در شهریور ۱۳۹۷

#روزانه
@aminhaghrah
▪️
فقط ۷۲ساعت!

آقا و خانوم ندارد. سن و سال هم! برای همه ممکن است رخ دهد.‌ شرم و حیا و قضاوت دیگران هم نباید مانع از اقدام سریع‌تان برای پیشگیری از ابتلا به این بیماری مهلک شود.

اگر رفتار پرخطر جنسی داشته‌اید یا که مورد #تجاوز واقع شدید، حتی اگر گمان می‌کنید حمایت خانواده را نخواهید داشت، دست دست نکنید. تنها ۷۲ساعت وقت دارید تا خودتان را از آسیب‌های مهلک ابتلا به #HIV خلاص کنید.

بعید نیست شما هم جز بی‌شمارانی باشید که چاره را نمی‌دانند. در اولین فرصت، به نزدیکترین بیمارستان مراجعه کنید‌ و ماجرا را شرح دهید. قرصهای PEP برای همین وقت‌هاست. بسته به تجویز، مصرف روزی دو قرص به مدت ۲۸ روز می‌تواند نجات‌بخش باشد. نه این‌که صد در صد اما احتمال ابتلا به #ایدز را از ۳در هزار به ۳در صدهزار کاهش می‌دهد.

●پ.ن:
حواس‌تان باشد! اگر برای شما در #روابط_‌جنسی،‌ رفتارهای پرخطر یک رویه است، روی این قرص‌ها خیلی حساب نکنید! چون عوارض زیادی دارند (از عوارض ساده مثل سردرد، سرگیجه، تهوع و اسهال گرفته تا عوارض جدی مانند نارسایی کلیوی، کبدی یا آثار عصبی و مرگ)


#روزانه
@aminhaghrah

#جامعه_شناسی_سرپایی
شماره ۱۰: کجاست کودکی؟
تجاوز به کودکان و تابو شکنی از یک باور عمومی

این که حالا رسانه‌ها از مساله‌ی #تجاوز به #کودکان بیشتر و جدی‌تر از قبل می‌گویند و می‌نویسند اتفاق مبارکی‌ست. توجه متولیان و مدیران به این آسیب بیشتر از پیش است و همین مقدار هم مایه‌ی امیدواری‌ست. اما واقعیت این است که آن‌چه در قالب بسته‌های آگاهی‌بخش، عمومی می‌شود همه‌ی ماجرا نیست!

تصویری که امروز به لطف شبکه‌های مجازی، رسانه‌های رسمی نوشتاری، ان‌جی او‌ها و هم وسایط ارتباط جمعی صوتی و تصویری (سینما و...) از آسیبی به نام تجاوز به کودکان در باور عامه‌ی جامعه‌ی ایرانی نقش بسته، شمایل کودکانی‌ست زخم ‌دیده، ترس‌خورده، افسرده و پریشان که در دام بیمارانی جنسی در قامت شکارچیانی بی‌رحم با خویی حیوانی گرفتار آمده‌اند و حالا از خوف جان یا بیم قضاوت خانواده یا دیگران در سکوتی ویرانگر تماشاگر تاراج روح و ذبح معصومیت‌شان هستند.

من این‌جا می‌خواهم تابو بشکنم و بگویم این تصویر مجعول است. کامل نیست و آن‌چه نشان‌مان می‌دهند فقط یک تکه‌ی جدا شده از فاجعه‌ای‌ مهیب است که بر ما می‌رود...


● در سالهای اخیر، به اقتضای حرفه‌ام به بهانه‌های مختلف با پرونده‌هایی با عنوان مصطلح کودک آزاری/ تجاوز جنسی (پیش یا پس از افشا شدن واقعه) درگیر بوده‌ام (این مداخله‌ یا با تماس طرفین آسیب دیده رخ داده، یا خانواده‌ها، یا واسطه‌هایی مثل متولیان مدرسه و یا زندان و بهزیستی و...) در موارد متعددی پس از مصاحبه‌ی تشخیصی دریافته‌ام، تصویر و باوری که کودکِ مورد تجاوز واقع شده از مساله دارد بلکل متفاوت است از آن‌چه که ناظر، قیم یا مدعی‌العموم به شکل فاجعه می‌بیند و البته که این در میان دختران آسیب دیده‌ی۸ تا ۱۵ سال بیشتر جلوه‌گر است!
می‌دانم از شدت تلخی، باورش سخت است، اما حقیقتی‌ست که جامعه‌ی دیرباور، خموده، خواب‌آلوده، نامتعادل، خشونت‌دیده، محروم و غمگینِ ایرانی، در دل خودش دارد فرزندانی را می‌پروراند که فرق تجاوز و مهربانی را نمی‌فهمد و خودویرانگری را از هرچیز دوست‌تر می‌دارد!

هولناک است وقتی می‌بینم تعداد این شکل از تجاوز فزاینده است:
کودک نه تنها پس از تجربه‌ی اولین رابطه‌ی جنسی عمدتن به اجبار، ترسان ‌و پژمرده نمی‌شود بلکه آن را حادثه‌ای لذت‌بخش و هیجان‌انگیز در میابد. واقعه را از ترس محرومیت از تجربه‌ی مجدد از خانواده پنهان می‌کند و بی‌پروا خاطره‌اش را حتی با همسالانش به اشتراک می‌گذارد ‌و به ادامه‌ی این تجربه‌ی ویرانگر مشتاق است. این‌جا عمدتن صید، به صیاد وابسته است. دلتنگش می‌شود. خود بستر کام‌جویی‌اش را آماده می‌کند و در هر مجالی بودنش را می‌خواهد! و برای یک بیمار جنسیِ روان‌زخمی چه از این‌ بهتر؟!

●این یک هشدار است!
پریشانی و سستی جامعه و عقیم شدن نهاد خانواده، هجوم بی‌رحم و بی‌هدف اطلاعاتِ پالایش نشده، در پیوند با واقعیت‌گریزی و خردستیزی آنان که افسار هدایت اجتماع را سفت در مشت گرفته‌اند، سبب هرج و مرجی شده که حتی فهم مصیبتی که بر ما می‌رود را مشکل کرده. مفاهیم واژگونه می‌شوند، زشتی‌ها خوشایند جلوه می‌کنند، انسان ترجیح‌ش فراموشی اخلاق و بازگشت به غریزه است. و کودکی...
کجاست کودکی؟


@aminhaghrah
▪️▪️
این بخش‌هایی از اظهارات یکی از قربانیان #تجاوز در #ایرانشهر است. بخوانید و ببینید تنهایی و بی‌پناهی یعنی چه:

«من را به خانه‌ای بردند و تا نزدیکی شب در آنجا به من تجاوز کردند و بعد من را در نزدیکی خانه جایی انداختند.

وقتی به خانواده گفتم، آنها من را تهدید کردند. برادرانم می‌خواستند من را بکشند، اما مادرم نگذاشت.

فقط دلم می‌خواهد تا افراد دیگری که قربانی پرونده هستند نیز حرف بزنند، خودم هم فکر می‌کنم همه چیز برایم تمام شده است.

به خانواده گفتم من را بکشید اما قبلش آنها را به مجازات برسانید...»


#زنان
@aminhaghrah
▪️
چرا #سوئد که از مشهورترین پرچمداران برابری جنسیتی محسوب می‌شود، در عین حال، معمولاً یکی از بالاترین موارد ثبت #تجاوز_جنسی را در دنیا دارد؟ حتی بیشتر از کشورهای خاورمیانه!

از این‌جا بیشتر بخوانید▼
https://bbc.in/2JQFVMe
@bbcpersian

#جامعه
@aminhaghrah
▪️
امام جمعه‌ی ایران‌‌‌شهر، در سخنرانی روز عید فطر، ضمن اعلام خبر #تجاوز به ۴۱ دختر ایرانشهری، شرح مختصری هم داده از آن‌چه که از زبان پدر یکی از قربانیان شنیده. به روایت او پدرِ دختر گفته:
«کاش زمین دهان باز می‌کرد تا من و خانواده‌ام و بچه‌ها، (فرو) می‌رفتیم تا این ننگ به دامان ما نمی‌افتاد...»

خب! محل مساله درست همین جاست: «ننگ!»
تلخ‌تر و حزن‌انگیزتر از خودِ خبر (بر فرض صحت)، نوع نگرش خانواده و گروه‌های مرجع #جامعه (نهادهای عرفی، مذهبی- سنتیِ بومی) به قربانیان بی‌گناه #فاجعه است. به جای آن‌که حامی‌‌شان باشند، مرهم زخم‌های جسم و روح‌شان شوند و امید بدهند برای بازگشت به زندگی، وجودشان را ننگ می‌دانند و مرگ‌ و نیستی‌شان را آرزو می‌کنند!

واقعیتی‌ست! اگر امروز، فردای دختران مظلوم ایران‌شهری می‌سوزد، دست آن متجاوزان و این جاهلان، هر دو توی یک کاسه است...


#روزانه
@aminhaghrah
▪️
در اخبار آمده؛ یکی از شکات سعید طوسی، از او‌ در دادگاه‌های ترکیه، به اتهام #تجاوز جنسی شکایت کرده.

برگشته‌ایم به عهد قجر! وقتی که ملت‌ِ بی‌پناه، درمانده و مایوس از حق‌جویی و دادرسی، با خواسته‌ی تاسیس عدالتخانه، توی حیاط سفارتخانه‌های دول خارجی بسط می‌نشستند!


پی‌نوشت:
طنز تلخ داستان این‌که آن‌موقع هم سفارت #عثمانی یکی از مراکز بسط نشینی بود!

@aminhaghrah
▪️
چرا ما اوٓل مسئولیم بعد معلٓم
[ منیژه فروزنده | معلم و فعال صنفی ]


در ابتدا عرض کنم که من یک معلم هستم و قاعدتا از درون صنفم و به دور از هر تعصب گمراه کننده‌ای به نوشتن این متن دست زدم چرا که باور دارم معیار سلامت و وجود امنیت در یک جامعه به هیچ وجه معیاری برای محک زدن سلامت "معلمان" و یا عدم سلامت آنان نیست و یا بر عکس! منظورم را واضحتر بگویم، نمی‌توان جامعه‌ای را مثال زد که یک "کاست" منزه و پاکیزه داشته باشد و بقیه لایه های اجتماعی فاقد این ویژگی باشند!

با نگاهی به آمارهای #خشونت_جنسی در جهان به راحتی می‌توان دریافت که امر #تجاوز جنسی درمحیط آموزشگاه ها و مدارس ارتباط تنگاتنگی با حوزه های مختلف اجتماعی دارد و در هم تنیدگی این حوزه‌ها اجتناب ناپذیر است. هنوز اخبار تجاوزات جنسی در بالاترین رده های سینمای هالیوود و موسسات و شرکتهای بزرگ صنعتی و وزارتخانه‌ها، داغ و شوک‌برانگیز است. هنوز درد جانسوز ربودن دختران و زنان را از میان دود و آتش جنگهای خاورمیانه و آفریقا به جان داریم.

هنوز شاهد خرید و فروش دختران خردسال در هتلها و کازینوها برای عیاشی مولتی میلیاردرها هستیم! هنوز شاهد ازدواج دختران خردسال در آمار میلیونی هستیم که دقیقا بحث تجاوز در موردشان صدق می کند.

●پس چگونه می‌توان فضای مدرسه را با انتخاب صرفا معلمان استرلیزه! امن نمود. این رومانیزه کردن یک شغل است. این تعصبی تفرقه افکنانه و خاک پاشیدن روی صورت مساله سیاهی‌ست که هنوز جوامع بشری با آن درگیرند. معلمی یک شغل است همچون پرستاری و یا رانندگی و... که البته حساسیت‌های ویژه‌ای را میطلبد و آموزشهای خاصی را لازم دارد چرا که آسیب پذیرترین بخش جامعه یعنی کودکان و نوجوانان در آن تنیده می‌شوند اما نمی‌توان اطمینان داشت که مردی که دارای فرهنگ مردسالاری‌ست و در خانواده و جامعه به شدت تایید می‌شود در محیط مدرسه یک انسان آزاده و دموکراتیک باشد. نمی‌توان انتظار داشت زنی که در محیط بیرون از مدرسه با انواع و اقسام خشونتها و تحقیرها دست به گریبان و عمدتا خشمگین و ناراضی است به ناگهان در مدرسه ژاندارک شود!

نا گفته نماند که بسیار معلمینی هستند و بودند که از این گندابها سر بلند بیرون آمدند و تا پای جان از اصول انسانی دفاع کرده و می‌کنند. بحث بر سر قاعده و ریشه خشونت جنسی است که در محیط بیرون از مدرسه شکل می‌گیرد ولی در درون مدرسه شکل بروز تاثیر گذارتری می‌یابد.

در مورد تجاوز به دانش اموزان دبیرستانی، خبر دهشتناکی بود اما اعتراض بسیاری از معلمین به چیست و کیست؟
به اینکه این معلم رسمی نبوده؟ به اینکه معاون بوده و اصلا معلم نبوده؟
نه دوستان عزیز، ما نه به عنوان معلم بلکه از جایگاه انسانی‌مان به مشکل ورود کنیم. فاجعه از آنجا آغاز می‌شود که تمامی ساختارها و نهاد های برنامه‌ریزی از جمله #آموزش_و_پرورش به جای زدودن فرهنگ تبعیض و خرافه، به جای اهتمام در رشد خلاقانه و حس استقلال در دانش آموزان، درست بر عکس عمل می‌کنند. ترس و اطاعت و نا آگاهی و ناامیدی نسل جوان نتیجه این روندهاست. در تمامی ابعاداجتماعی؛ فرهنگ کالایی بر اصول برابرخواهانه انسانی مسلط می‌شود و فرد گرایی و لذت‌جویی اقتدارگرانه حاکم می‌گردد و در نهایت طوسی‌ها سر بر می‌آورند. این دو نیرو را در کنار هم بگذاریم "ساختاری معیوب" و جمع کثیری از" کودکان و نوجوانان"، جانب کدام یک را می‌گیریم؟ کودکان و نوجوانان فاقد آگاهی و قدرت تصمیم‌گیری و یا؟

●آیا می‌خواهیم که بدون رفتن و دیدن ریشه ها به شغل شریف معلمی غره شویم؟ چرا این ۳۰ دانش آموز حتی یک معلمش را در خور اعتماد نمی‌دید و از او طلب کمک نکرد؟ چرا این دانش‌آموزان پدر و مادر و بستگان نزدیک خود را به فریاد خواهی نطلبیدند!
این چراها را در کجا باید به میان کشید و چه کسی جوابگوست؟
ما مقصر نیستیم. حتما همین است. ولی چراها وجود دارند!

منبع: جامعه‌نو


#جامعه
@aminhaghrah

نکته‌ای درباره‌ی ماجرای تلخِ تعرفه شده با عنوان #تجاوز به دانش‌آموزان دبیرستانی در غرب تهران هست که متاسفانه توده‌ی خشمگین حواسش به آن نیست.

بدیهی‌ است که تا تحقیقات کامل نشود و اعترافات در شرایط عادلانه، دور از احساسات و فشار روانی سنگین افکار عامه، از مطلعین و متهمین گرفته نشود هیچ‌کس نمی‌داند حقیقت داستان چیست و هر حکمی هم که از سوی هرکسی تا پیش از این صادر می‌شود محکم و متقن و اخلاقی نیست.
مهمتر از این اما ماهیت و جنس جرم است. شنیده‌ام و خوانده‌ام که بسیاری از مردم، همسو با برخی مراجع رسمی خواستار اجرای حدود برای متهمین شده‌اند. مساله این‌جاست؛ آن‌جور که از شواهد امر بر میاید، در جریان وقوع فاجعه، تحریک و تشویق به ارتکاب بزه صورت گرفته اما اجبار (آن‌جور که اراده را سلب کرده باشد) نه.

شنیدم که یکی از اولیای دانش‌آموزان در توجیه علت تمکین بچه‌های دبیرستانی به خواست‌های غیرانسانی معاون مدرسه (تعرض جنسی یا ترغیب به سکس گروهی) گفته که او ابتدا در نمازخانه مدرسه به بچه‌ها مشروب خورانده و این طور وادارشان به کار غیرشرع و عرف کرده! (ادعایی که لااقل برای من، تا کنون، قابل فهم و هضم نیست و بیشتر به توجیهی برای سوالات بی جواب می‌ماند)

حالا نمی‌خواهم این‌جا مساله را بیشتر از این بشکافم اما خوب است که ذهن جامعه متوجه‌ی عواقب مطالبه‌گری هیجانی و دِلی‌اش هم‌ باشد و به جای تحریک مراجع قانونی برای اتخاذ تصمیمی قاطع ‌اما فی‌الفور، که نهایتش تعجیل در اجرای حدود است (که با کمی مطالعه‌ی قوانین شرع می‌شود دریافت که یعنی چه!)، بخواهد پاسخ این پرسش را دریابد که چگونه و چرا، در عصر آگاهی (تعدد مراجع آموختن و درگاه‌های کسب معرفت و هجوم اطلاعات شنیداری و دیداری) جمعی از بچه‌های دبیرستانی، مسخ شده و با هم و هماهنگ، این گونه تن به خواسته‌های بیمارگونه‌ی شخصیت تیره و پریشانی چون آقای معاون داده‌اند!


#روزانه
@aminhaghrah
▪️
دو طایفه در پاکستان توافق کرده‌اند ‌که خواهر یک متجاوز جنسی، توسط برادر دختری که مورد #تجاوز قرار گرفته، مورد تجاوز قرار بگیرد تا بی‌حساب شوند!
یعنی توافق برای اعاده‌ شرف با بی‌‌شرفی!

@aminhaghrah

میشائیل #هانکه از جنبش افشای فساد جنسی انتقاد کرد و گفت هرنوع #تجاوز را قابل مجازات می‌داند اما این جنبش هیجانی متعصبانه و منزجرکننده است و آنرا پیوریتانیسم جدید متنفر از مردان خواند.

@aminhaghrah
▪️آیا #تجاوز_جنسی در #سوئد از خاور میانه رایج‌تر است؟

چرا کشوری چون سوئد که قوانین آن به حمایت از برابری جنسیتی اشتهار جهانی دارند، باید از رکورد داران آمار جرایم جنسی در جهان باشد؟

پیش از هر گونه تحلیل در مورد آمار بالای تجاوز در سوئد، شاید مناسب باشد با ذکر یک مثال ساده نشان داده شود که وقتی به ثبت جرایم جنسی در این کشور اشاره می کنیم، در واقع از چه سخن می گوییم.

اگر در یک دادگاه سوئد زنی علیه همسر خود شکایت کند که در طول یک سال قبل، مثلا هر هفته بر خلاف رضایتش با او رابطه جنسی برقرار کرده، این به معنی ثبت حدود ۵۰ مورد "پرونده جداگانه تجاوز" در جداول آماری این کشور خواهد بود. این در حالی است که اگر آن زن در بسیاری از دیگر نقاط دنیا - و از جمله ایران- زندگی کند، امکان شکایت از شوهر خود را نخواهد داشت چون در قوانین آن کشورها، اساساً "تجاوز همسر" به رسمیت شناخته نشده است.

حتی اگر زن مورد اشاره در این مثال، در اغلب کشورهای اروپایی که در آنها تجاوز همسر تعریف شده هم شکایت کند، در سیستم قضایی تنها یک پرونده تشکیل خواهد شد - چون متهم، قربانی و نوع جرم یکی هستند. اما در سوئد، برای هر یک از موارد ادعایی تجاوز همسر، یک پرونده جداگانه تشکیل می شود. حتی پرونده ای در سیستم قضایی آن کشور ثبت شده که در آن، زنی علیه شوهر خود ۴۰۰ پرونده تجاوز - در طول زندگی زناشویی - تشکیل داده است.

یکی دیگر از ویژگی های قوانین سوئد، تعریف بسیار گسترده تجاوز جنسی در مقایسه با اغلب کشورهای دیگر جهان است. به عنوان نمونه مطابق قوانین این کشور، اگر با فردی که - مثلاً به علت مستی، مصرف دارو یا خواب آلودگی - در حالت "اعلام رضایت آگاهانه" نیست رابطه جنسی برقرار شود، بعداً می تواند شخصی که با او رابطه برقرار کرده را به تجاوز متهم کند.

البته در خیلی از کشورهای غربی نیز، قوانین مشابهی به تصویب رسیده که هوشیاری را پیش‌شرط رضایت در رابطه جنسی تعریف کرده اند. اما قوانین سوئد، در ارتباط با موضوع رضایت دارای ویژگی های کمابیش منحصر به فردی هستند؛ از جمله اینکه "وادار کردن" یک نفر به رابطه جنسی با وارد کردن "فشار روانی" هم، می تواند در شرایط مشخص به تشکیل پرونده تجاوز بینجامد. این مورد، حتی در بسیاری از کشورهای اروپایی هم تجاوز محسوب نمی شود. چه برسد به -مثلاً- اکثریت قاطع کشورهای خاور میانه که در آنها، حتی اگر فردی با خشونت فیزیکی مورد تجاوز قرار بگیرد، ممکن است از ترس متهم شدن به "ایجاد زمینه تجاوز" یا "رابطه نامشروع"، اساساً جرأت شکایت کردن نداشته باشد.

به طور کلی، وقتی موضوع برخورد پلیس و سایر نهادهای مسئول با پرونده های تجاوز مطرح باشد، تفاوت میان سوئد و دیگر کشورها چشمگیر است. به عنوان نمونه در سوئد، شاکیان پرونده های تجاوز هراسی از هزینه شکایت خود ندارند. در حالی که در اغلب مناطق جهان، این شکایت ها به "رفتن آبروی" قربانی منجر می شوند یا او را در معرض انتقام جویی قرار می دهند.

حتی در برخی از کشورهای دنیا که قوانین حمایتی پیشرفته ای دارند، مانند ایالات متحده، شاکیانِ متجاوزان متمول ممکن است از ترس هزینه های دادگاه از خیر شکایت کردن بگذرند. این در حالی است که در سوئد، شاکیان پرونده‌های تجاوز از این جهت نیز در ابعادی استثنایی مورد حمایت دولت و سیستم قضایی قرار دارند.

گذشته از همه اینها، مطابق قوانین بسیار محکم "دسترسی آزاد به اطلاعات" در سوئد، تمام موارد سوء رفتار یا سهل انگاری پلیس و سایر نهادهای عمومی در رسیدگی به پرونده های تجاوز، به طور شفاف در دسترس افکار عمومی قرار دارند که همین موضوع، امکان نقض حقوق قربانیان را به حداقل می‌رساند.

قابل ذکر است به همان نسبت که قوانین مرتبط با تجاوز در سوئد با اکثر کشورهای دیگر تفاوت جدی دارند، قوانین مربوط به سایر جرایم جنسی از قبیل "مزاحمت" هم - که به رابطه جنسی فیزیکی نمی‌انجامد - معمولا سختگیرانه تر هستند.

به عنوان نمونه، مواردی همچون مزاحمت های خیابانی که در بسیاری از مناطق دنیا زن‌ها را مستاصل می کنند، در سوئد -و جمعی از کشورهای دیگر- می توانند به تشکیل پرونده های قضایی و مجازات های سنگین منجر شوند. همچنین، بسیاری از اظهار نظرهای مردان در مورد لباس، ظاهر و سرووضع زن ها که در خیلی از جاهای دنیا "خوشمزگی" محسوب می شوند، در سوئد -و تعدادی از کشورهای دیگر- ممکن است سر و کار گوینده را به دادگاه بکشانند.

متن کامل مقاله در لینک زیر:
http://www.bbc.com/persian/iran-features-41709699

#زنان
#جامعه
@aminhaghrah
▪️آخرین تابوی جنسی؛‌
[ #تجاوز زنان به مردان! ]

به گزارش بی بی سی، محققان دانشگاه لنکستر انگلستان در پژوهشی از ۱۵۴ مرد که #زنان آنها را وادار به رابطه جنسی کرده بودند، درباره تجربه‌شان سوال کردند. نتایج این تحقیق تامل برانگیز است...

از اینجا بخوانید🔻

@aminhaghrah
.
http://bbc.in/2uHfoFx
▪️
این روزها اخبار فجایعی که بر #کودکان ایرانی می رود بسیار در شبکه های مجازی همخوان می شود.
جمعی که بسیار اند مجازات قاطع و خونین عاملان جنایات را می طلبند. عده ای که اقلیت اند اما کم هم نیستند دعوت به منع خشونت و کاربست عقلانیت در مواجهه با حادثه می کنند و جمعی هم متمرکز بر آموزشهای پیشگیرانه ی عمومی اند.

در این میان مساله ای که در فضای هیجانی و حسی پدید آمده جلوه نمی کند یا کم دیده می شود، تبارشناسی جرم یا تلاش برای فهم درست علل و انگیزه ی پدیدآورنده ی فاجعه است.
حالا بحث عام و نگاه غالب (معطوف به جنایات اخیر رفته بر کودکان) متمرکز بر #تجاوز جنسی ست و بر پایه ی همین استدلال، عامل جنایت هم یک کاراکتر شیطانیِ درگیرِ با مساله ی انحراف جنسی!

بر مبنای آن چه که از مطالعه و مشاهده ی مستندات پرونده های جنایی اخیر مربوط به کودکان به دست می آید البته که مساله ی اختلال و انحراف جنسی مولفه موثر در وقوع برخی وقایع تلخ هست اما عامل اصلی انگیزاننده ی فرد به ارتکابِ نه فقط از این دست جرایم که بخش عمده ای از همه ی رفتارهای هنجارشکنانه و قانون گریز در کشور، برابر مدل متداول همه سالهای گذشته تا امروز «سوی مصرف مواد» است.

برابر آمار مراجع رسمی، و هم تجربیات شخصی، به فراخور حوزه ی جغرافیایی و فرهنگی، حدود ۶۵ تا ۷۵ درصد جرایم صورت گرفته (سرقت، تجاوز، کودک آزاری، قتل و حتی تخلفات رانندگی و خانوادگی) منتج به بازداشت و زندان در ایران، محصول رفتارهای غیرارادی یا موثر از #اعتیاد به #موادمخدر یا روان گردان هاست.

بدیهی ست تا زمانی که به معضل سوئ مصرف #مواد درست نگریسته نشود و واقعیت پوشی و جعل آمار دستور کار باشد و مدیریت پذیرای واقعیتِ خردورزِ تجربه محور، مهجور، تکرار فجایعی از این تلختر هم ممکن و متصور است.

#جامعه
#روزانه
#آسیبهای_اجتماعی
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️دادگاهی در استان "گیرِسون" #ترکیه به پرونده جنجالی #تجاوز جنسی به ۹ کودک و نوجوان قرآن آموز ۹ تا ۱۳ ساله در سال ۲۰۱۶ رسیدگی و متهم پرونده (خلیل ابراهیم) که یک مربی قرآن و کارآموز مفتی گری بوده را با احراز جرم تجاوز، در مجموع به ۲۰۳سال و ۱۷۱ ماه و ۴۵ روز زندان محکوم کرده است.

#کودکان
@aminhaghrah
▪️آگهی خلاقانه بنیاد دفاع از حقوق #کودکان تایلند. طرحی از آژانس لیو بارنت.

بعضی دردها و ترسها تا آخر عمر ادامه دارند. مثل دردهای ناشی از آزار جنسی در کودکی!

#تجاوز
#آموزش
#خلاقیت
@aminhaghrah
Ещё