#آلونک_شعر جنون من زده امشب به این خیابانها
بهسان قیسِ بنیعامرِ بیابانها
شبی کنار تو آسودن آرزویم بود
که با حضور تو میریخت ترسِ هذیانها
در آفرینش تو معجزه نمایان بود
که بر لبان تو بردند رشک پستانها
«فرشتهها تو و من را بههم نشان دادند» *
میان چشمِ حسودِ تمام شیطانها
****
کنون هجومِ همهخاطراتِ دلتنگی
و پابهپای تو بودن به زیر بارانها
به ساز هر قدم تو به رقص آمدنِ
همه پیادهروها، عابران، خیابانها
برای دلخوشیام چند کوچه با من باش
گزند لب به تحیر تمام انسانها
و حاضرم که تو چندین قدم جلو باشی
قدم زنم ز پیات مثل خانهویرانها..
****
دوباره کافه و این یاوههای تودرتو
دوباره مستیِ من در میان قلیانها
ببین برای تو امشب جنون آوردم
مرا رها نکنی در هجوم عصیانها...
#فرید_فرخزاد* فرشتهها تو و من را بههم نشان دادند
میان زهره و ماه از تو گفتوگوها شد
#حسین_منزوی@aloonaksher