♥🌺🍁♥تاریخ و ادبیات تالش ♥♥

#دیلمی
Канал
Логотип телеграм канала ♥🌺🍁♥تاریخ و ادبیات تالش ♥♥
@ahmadi111Продвигать
127
подписчиков
415
фото
70
видео
1,87 тыс.
ссылок
#تاریخ و #ادبیات #تالش ♥♥♥♥♥ ارتباط با ما 👇👇👇 @Razdari22 #آگاهی از تاریخ ، از مهمترین دانایی هاست که همگان باید بدانند از گذشته پند بگیرند ،آینده را بسازند
Forwarded from احمدی 1
🔶 آشنایی با جشن‌های گیلانی

☀️ جشن‌های سال نو #تپوری و #دیلمی.

🌏☀️ در اسپندارما (واپسین روز سال)، پس از فروافتادن خورشید آتش افروخته می‌شد و تا پایان نوروزما(نخستین روز سال نو) روشن می‌ماند. به باور کهن، این آتش از سرمای زمستان می‌کاست و نشانه‌ی پایان یافتن اوگ(اوج) گرما و آغاز فرود خورشید بود. مردم زیباترین جامه‌ی خود را می‌پوشیدند و ۱۰ مرد با کلاه و شولای گالشی دورتادور آتش می‌چرخیدند و نوازندگان آهنگ‌های پرشوری می‌نواختند. هنگامی که آتش به اوگ می‌رسید، این دو ترانه بومی را می‌خواندند:

گروم گروم گروم بل (نوایی برای پرفروزی آتش)
نوروز ما و نوروز بل (نوروز ماه و شعله آتش نوروزی)
نو سال ببی، سال سو (سال تازه باشد و سال روشنایی)
نو بدی خؤنه واشو (تازه باشد و تازه شود و خانه آباد و فراوانی)

گروم، گَر گَر، گروم، گر آتشَ جیم (آوای فروزش آتش)
دریم دَم دَم، دریم دم دم، دریم دیم
لیباس تازه دئونین، گردَ گَردی (جامه‌ی تازه به تن کنید و دورهمی)
بئین نوروزبل وَرجه بَنیشیم (بیاید کنار نوروزبل بشینیم)

در این هنگام پوشاک کهنه خود همچون نمد، شولا و چیزهایی را که نمی‌خواستند، در آتش می‌سوزاندند.
در گذشته آتش را ابزار پیام‌رسانی و یکی از سپندهای چهارگانه آفرینش می‌دانستند. آن‌ها در کنار آتش به ستایش اهورامزدا می‌پرداختند و برای سال نو، نیکی و فراوانی می‌خواستند.

🌏☀️ پس از آوازخوانی و شادباش‌گویی، دست به پیشگویی می‌زدند. چشم‌ها را به آتش می‌دوختند که با وزش باد به کدام سو می‌رود. مردم کوهستان باور داشتند که اگر دود آتش نوروزبل به سوی کوهستان‌ها و سردسیر برود، زمستان دشت و گرمسیر خوب خواهد بود و اگر به سوی دشت برود، زمستان سرد و پر برفی در پیش است.

🌍☀️ پیدایش نوروز بل افسانه‌ای هم دارد. می‌گویند این جشن رهایی مردم از آژی‌دهاک(ضحاک) به دست فریدون است. پس از آن که فریدون، آژی‌دهاک را شکست داد و پادشاه ایران شد، او را در کوه دماوند به بند کشید.
ابوریحان بیرونی در "التفهیم" و "آثار الباقیه" نوشته:
"...از این رو آتش می‌افروزند که بیوراسپ[آژی‌دهاک] مردم را ناگزیر کرده بود هر روز دو تن را به آشپزخانه‌اش دهند تا آن‌ها را کشته و از مغز سرشان به دو ماری که روی شانه‌هایش بودند، بخورانند..."
به نوشته‌ی ابوریحان بیرونی، این جشن در میان سغدیان و خوارزمیان با نام "اجغاد"(آتش افروخته) در نیمه‌ی امرداد برگزار می‌شد.
باستان‌شناسان با پیوند این افسانه و پیدایش نوروزبل چندان هم‌رای(موافق) نیستند.

🌍☀️ امروز زرتشتیان در روزهای ۱۲ تا ۱۶ امرداد به گونه‌ای دیگر این جشن را برپا می‌کنند
۰https://t.center/Ahmadi111
Forwarded from احمدی 1
🔶 آشنایی با جشن‌های گیلانی

☀️ جشن‌های سال نو #تپوری و #دیلمی
صفحه ۱
🌏☀️ سال نو تپوری و دیلمی از جشن‌های دیرین سرزمین مازندران، #گیلان و #گلستان کنونی تا پای کوه دماوند است. این آیین که چله‌ی تابستان هم به آن می‌گویند و در پیوند با چله‌ی تموز است، پس از اسلام در زمان دیلمیان که خود را وامداران و بازماندگان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان می‌دانستند، رواگ(رواج) بیشتری یافت و با نام "نوروز بـَل" شناخته شد. "بَل" دگردیس شده‌ی "وَل" در زبان بومی به مانک آتش است.

🌍☀️ گاهشمار تبری و دیلمی از گاهشمارهای کهن و یزدگردی بودند و داستانی خواندنی دارند که در فرهنگنامه‌ها در دسترس است. "نوروز‌ بل" با نگر به سال‌های بهیزَگ(کبیسه) در یکی از روزهای سیزدهم تا هفدهم امرداد برگزار می‌‌شد. در تبرستان جشن سال نو دوازده روز زودتر در دوم امرداد برگزار می‌شد. آن‌ها سال نو را از خانه‌ی خورشید(امرداد ماه که گرم‌ترین ماه است) آغاز می‌کردند. در میان جشن‌های پرشمار ایرانی، این جشن جزو آیین‌های انگشت‌شماری است که در شماری از شهرها و روستاها همچون سوادکوه، بومیان آن را زنده نگه‌داشته‌اند و جوانان برای بازشناسی و برپایی دوباره‌اش کوشیده‌اند. این جشن در خرداد ۱۳۷۱ در پهرست(فهرست) برماندهای فرهنگی نابسوده(ناملموس) ایرانی پایسته(ثبت) شد.

🌏☀️ درباره‌ی چرایی آغاز سال نو در نیمه‌ی امرداد گفته می‌شود که در این زمان کشاورزان توان پرداخت خراچ(مالیات) را داشته و می‌توانستند با فروش فرآورده‌ی کشاورزی خود زندگی‌شان را سامان دهند. آیین نوروزبل آیین خراچی بود و در زمانی که #گالشان گندم خود را درو کرده، گل گاوزبان و پَندُک(فندق) را به بازار می‌بردند و از گوسپندان خود شیر، دوغ، کشک و... به دست می‌آوردند، زمان آن می‌رسید که خراچ خود را به فرماندار پرداخته و دانگ خود را برداشت کنند. در این زمان برداشت کِشته‌ها به پایان می‌رسید و برای کوچ از کوه به دشت آماده می شدند
ادامه دارد

🔶#پریسا_امام وردی
__
برگرفته از:
۱- گاهشماری باستانی مردمان گیلان و مازندران
نویسنده: #نصرالله_هومند
۲- فرهنگنامه‌ی مازندنومه

📚 https://t.center/Ahmadi111

.
Forwarded from ضرب المثل تالشی و معنی واژه
🔶 آشنایی با جشن‌های ایرانی

☀️ جشن‌های سال نو #تپوری و #دیلمی


🌏☀️ سال نو تپوری و دیلمی از جشن‌های دیرین سرزمین مازندران، #گیلان و #گلستان کنونی تا پای کوه دماوند است. این آیین که چله‌ی تابستان هم به آن می‌گویند و در پیوند با چله‌ی تموز است، پس از اسلام در زمان دیلمیان که خود را وامداران و بازماندگان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان می‌دانستند، رواگ(رواج) بیشتری یافت و با نام "نوروز بـَل" شناخته شد. "بَل" دگردیس شده‌ی "وَل" در زبان بومی به مانک آتش است.

🌍☀️ گاهشمار تبری و دیلمی از گاهشمارهای کهن و یزدگردی بودند و داستانی خواندنی دارند که در فرهنگنامه‌ها در دسترس است. "نوروز بل" با نگر به سال‌های بهیزَگ(کبیسه) در یکی از روزهای سیزدهم تا هفدهم امرداد برگزار می‌‌شد. در تبرستان جشن سال نو دوازده روز زودتر در دوم امرداد برگزار می‌شد. آن‌ها سال نو را از خانه‌ی خورشید(امرداد ماه که گرم‌ترین ماه است) آغاز می‌کردند. در میان جشن‌های پرشمار ایرانی، این جشن جزو آیین‌های انگشت‌شماری است که در شماری از شهرها و روستاها همچون سوادکوه، بومیان آن را زنده نگه‌داشته‌اند و جوانان برای بازشناسی و برپایی دوباره‌اش کوشیده‌اند. این جشن در خرداد ۱۳۷۱ در پهرست(فهرست) برماندهای فرهنگی نابسوده(ناملموس) ایرانی پایسته(ثبت) شد.

🌏☀️ درباره‌ی چرایی آغاز سال نو در نیمه‌ی امرداد گفته می‌شود که در این زمان کشاورزان توان پرداخت خراچ(مالیات) را داشته و می‌توانستند با فروش فرآورده‌ی کشاورزی خود زندگی‌شان را سامان دهند. آیین نوروزبل آیین خراچی بود و در زمانی که #گالشان گندم خود را درو کرده، گل گاوزبان و پَندُک(فندق) را به بازار می‌بردند و از گوسپندان خود شیر، دوغ، کشک و... به دست می‌آوردند، زمان آن می‌رسید که خراچ خود را به فرماندار پرداخته و دانگ خود را برداشت کنند. در این زمان برداشت کِشته‌ها به پایان می‌رسید و برای کوچ از کوه به دشت آماده می‌شدند.

🌏☀️ در اسپندارما (واپسین روز سال)، پس از فروافتادن خورشید آتش افروخته می‌شد و تا پایان نوروزما(نخستین روز سال نو) روشن می‌ماند. به باور کهن، این آتش از سرمای زمستان می‌کاست و نشانه‌ی پایان یافتن اوگ(اوج) گرما و آغاز فرود خورشید بود. مردم زیباترین جامه‌ی خود را می‌پوشیدند و ۱۰ مرد با کلاه و شولای گالشی دورتادور آتش می‌چرخیدند و نوازندگان آهنگ‌های پرشوری می‌نواختند. هنگامی که آتش به اوگ می‌رسید، این دو ترانه بومی را می‌خواندند:

گروم گروم گروم بل (نوایی برای پرفروزی آتش)
نوروز ما و نوروز بل (نوروز ماه و شعله آتش نوروزی)
نو سال ببی، سال سو (سال تازه باشد و سال روشنایی)
نو بدی خؤنه واشو (تازه باشد و تازه شود و خانه آباد و فراوانی)

گروم، گَر گَر، گروم، گر آتشَ جیم (آوای فروزش آتش)
دریم دَم دَم، دریم دم دم، دریم دیم
لیباس تازه دئونین، گردَ گَردی (جامه‌ی تازه به تن کنید و دورهمی)
بئین نوروزبل وَرجه بَنیشیم (بیاید کنار نوروزبل بشینیم)

در این هنگام پوشاک کهنه خود همچون نمد، شولا و چیزهایی را که نمی‌خواستند، در آتش می‌سوزاندند.
در گذشته آتش را ابزار پیام‌رسانی و یکی از سپندهای چهارگانه آفرینش می‌دانستند. آن‌ها در کنار آتش به ستایش اهورامزدا می‌پرداختند و برای سال نو، نیکی و فراوانی می‌خواستند.

🌏☀️ پس از آوازخوانی و شادباش‌گویی، دست به پیشگویی می‌زدند. چشم‌ها را به آتش می‌دوختند که با وزش باد به کدام سو می‌رود. مردم کوهستان باور داشتند که اگر دود آتش نوروزبل به سوی کوهستان‌ها و سردسیر برود، زمستان دشت و گرمسیر خوب خواهد بود و اگر به سوی دشت برود، زمستان سرد و پر برفی در پیش است.

🌍☀️ پیدایش نوروز بل افسانه‌ای هم دارد. می‌گویند این جشن رهایی مردم از آژی‌دهاک(ضحاک) به دست فریدون است. پس از آن که فریدون، آژی‌دهاک را شکست داد و پادشاه ایران شد، او را در کوه دماوند به بند کشید.
ابوریحان بیرونی در "التفهیم" و "آثار الباقیه" نوشته:
"...از این رو آتش می‌افروزند که بیوراسپ[آژی‌دهاک] مردم را ناگزیر کرده بود هر روز دو تن را به آشپزخانه‌اش دهند تا آن‌ها را کشته و از مغز سرشان به دو ماری که روی شانه‌هایش بودند، بخورانند..."
به نوشته‌ی ابوریحان بیرونی، این جشن در میان سغدیان و خوارزمیان با نام "اجغاد"(آتش افروخته) در نیمه‌ی امرداد برگزار می‌شد.
باستان‌شناسان با پیوند این افسانه و پیدایش نوروزبل چندان هم‌رای(موافق) نیستند.

🌍☀️ امروز زرتشتیان در روزهای ۱۲ تا ۱۶ امرداد به گونه‌ای دیگر این جشن را برپا می‌کنند و در یزد به زیارتگاه "پیر نارکی" یا "پیر نیارکی" می‌روند و اهورامزدا را برای بخشیدن مهر و زندگی می‌ستایند.

🔶ارسالی از #پریسا_امام وردی
______
برگرفته از:
۱- گاهشماری باستانی مردمان گیلان و مازندران
نویسنده: #نصرالله_هومند
۲- فرهنگنامه‌ی مازندنومه

📚 https://t.center/Ahmadi111


.
🔶#شرکت #گیلانیان در #جنگ #طبرستان با خلفای اموی

🔴🔴نبرد اسپهبد فرخان طبرستان و یزید


در سال 98 هجری قمری، به دستور سلیمان بن عبدالملک، یزید بن مهلب امیر خراسان شد. یزید پس از گشایش بخش‌هایی از فرارود برای سلیمان فتح‌نامه نوشت و سلیمان در پاسخ فتح‌نامه از یزید پرسید چرا آنچه را به قتیبه عیب می‌کردی، خود نمی‌کنی و آهنگ فتح طبرستان نمی‌نمایی؟
بدین جهت یزید لشکریان عرب، خراسان و ماوراءالنهر را برداشته و به دهستان حمله نمود. حاکم دهستان (صول) گریخت و مدتی بعد از یزید امان خواست.سپس سپاه یزید دو قسمت شدند، گروهی به سرکردگی ضریس به سمت گرگان رفتند و خود یزید به تمیشه حمله کرد. اسپهبد فرخان نیز با فراهم کردن لشکری از طبرستان و گرگان و دیلمان، به جنگ یزید رفت و در تمیشه و ساری چندین بار دو سپاه جنگیدند که در این میان چند پیروزی از آن عرب‌ها و چند پیروزی از آن طبرستانیان گشت.

🔴سرانجام فرخان تصمیم گرفت که به سمت #دیلم عقب‌نشینی کند؛ اما پسر بزرگش، #دادمهر، وی را پشیمان نموده و پیشنهاد داد تا با فرستادن نامه به #دیلمیان از آن‌ها درخواست نیرو کنند. پس از انجام شدن این نظر، #ده #هزار نفر به #لشکریان #طبرستان پیوستند و #اسپهبد دوباره آماده نبرد گشت. گرچه ابتدا یزید توانست اسپهبد را شکست دهد اما لشکریان فرخان به مناطق کوهستانی رفته و با انداختن سنگ و تیر به سوی مسلمانان، توانستند پانزده هزار تن از آنان را بکشند.

همچنین لشکرگاه یزید را غارت نموده و خیمه‌هایش را سوزاندند.پس از این شکست یزید، شخصی به نام حیان نبطی را که نژادی #دیلمی داشت، نزد اسپهبد فرستاد و از او خواست تا اجازه دهد لشکریانش #طبرستان را ترک کنند و در قبال این به حیان گفت که حاضر است تا سیصد هزار درهم بپردازد.(یزید پیش از شکست پیمانی نوشت،که فرخان پانصدهزار درهم بپردازد و سالانه چهارصد بار زعفران و چهارصد مرد که برسرشان سپر و در دستشان بالشی حریری و... است به حاکمان عرب دهند)
اسپهبد پس از گفتگو با حیان حاضر شد که در ازای گرفتن سیصد هزار دینار از یزید بن مهلب و پنج هزار درهم از حیان و همچنین استرداد تمام اسیران و فروگذاشتن قلمروش، تقاضای یزید را بپذیرد. پس از این واقعه، فرخان بزرگ خود به تمیشه رفت و اسیران را به مرز و بوم خویش بازگرداند. در واقع لشکرکشی یزید بن مهلب که واپسین تلاش امویان برای دستیابی به طبرستان بود، از سال 98 تا 99 هجری قمری به طول انجامید و سرانجام به شکست پایان یافت و بدین ترتیب عمر بن عبدالعزیز، خلیفه اموی، در سال 99 هجری، یزید را از خراسان به عراق بازگرداند. یزید که وعده قطاری از غنائم را به خلیفه داده‌بود، پس از بازگشت به زندان افتاد. اسپهبد فرخان نیز پس از آن به مرمّت و بازسازی شهرها و آبادی ها پرداخت

📚منابع
اسپهبدان بزرگ طبرستان.چراغعلی سنگسری
دفاع و مبارزه ملی مردم طبرستان برابر تازیان.رفیع حقیقت.
.📚 https://t.center/Ahmadi111



.
🔶 آشنایی با جشن‌های ایرانی

☀️ جشن‌های سال نو #تپوری و #دیلمی


🌏☀️ سال نو تپوری و دیلمی از جشن‌های دیرین سرزمین مازندران، #گیلان و #گلستان کنونی تا پای کوه دماوند است. این آیین که چله‌ی تابستان هم به آن می‌گویند و در پیوند با چله‌ی تموز است، پس از اسلام در زمان دیلمیان که خود را وامداران و بازماندگان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان می‌دانستند، رواگ(رواج) بیشتری یافت و با نام "نوروز بـَل" شناخته شد. "بَل" دگردیس شده‌ی "وَل" در زبان بومی به مانک آتش است.

🌍☀️ گاهشمار تبری و دیلمی از گاهشمارهای کهن و یزدگردی بودند و داستانی خواندنی دارند که در فرهنگنامه‌ها در دسترس است. "نوروز بل" با نگر به سال‌های بهیزَگ(کبیسه) در یکی از روزهای سیزدهم تا هفدهم امرداد برگزار می‌‌شد. در تبرستان جشن سال نو دوازده روز زودتر در دوم امرداد برگزار می‌شد. آن‌ها سال نو را از خانه‌ی خورشید(امرداد ماه که گرم‌ترین ماه است) آغاز می‌کردند. در میان جشن‌های پرشمار ایرانی، این جشن جزو آیین‌های انگشت‌شماری است که در شماری از شهرها و روستاها همچون سوادکوه، بومیان آن را زنده نگه‌داشته‌اند و جوانان برای بازشناسی و برپایی دوباره‌اش کوشیده‌اند. این جشن در خرداد ۱۳۷۱ در پهرست(فهرست) برماندهای فرهنگی نابسوده(ناملموس) ایرانی پایسته(ثبت) شد.

🌏☀️ درباره‌ی چرایی آغاز سال نو در نیمه‌ی امرداد گفته می‌شود که در این زمان کشاورزان توان پرداخت خراچ(مالیات) را داشته و می‌توانستند با فروش فرآورده‌ی کشاورزی خود زندگی‌شان را سامان دهند. آیین نوروزبل آیین خراچی بود و در زمانی که #گالشان گندم خود را درو کرده، گل گاوزبان و پَندُک(فندق) را به بازار می‌بردند و از گوسپندان خود شیر، دوغ، کشک و... به دست می‌آوردند، زمان آن می‌رسید که خراچ خود را به فرماندار پرداخته و دانگ خود را برداشت کنند. در این زمان برداشت کِشته‌ها به پایان می‌رسید و برای کوچ از کوه به دشت آماده می‌شدند.

🌏☀️ در اسپندارما (واپسین روز سال)، پس از فروافتادن خورشید آتش افروخته می‌شد و تا پایان نوروزما(نخستین روز سال نو) روشن می‌ماند. به باور کهن، این آتش از سرمای زمستان می‌کاست و نشانه‌ی پایان یافتن اوگ(اوج) گرما و آغاز فرود خورشید بود. مردم زیباترین جامه‌ی خود را می‌پوشیدند و ۱۰ مرد با کلاه و شولای گالشی دورتادور آتش می‌چرخیدند و نوازندگان آهنگ‌های پرشوری می‌نواختند. هنگامی که آتش به اوگ می‌رسید، این دو ترانه بومی را می‌خواندند:

گروم گروم گروم بل (نوایی برای پرفروزی آتش)
نوروز ما و نوروز بل (نوروز ماه و شعله آتش نوروزی)
نو سال ببی، سال سو (سال تازه باشد و سال روشنایی)
نو بدی خؤنه واشو (تازه باشد و تازه شود و خانه آباد و فراوانی)

گروم، گَر گَر، گروم، گر آتشَ جیم (آوای فروزش آتش)
دریم دَم دَم، دریم دم دم، دریم دیم
لیباس تازه دئونین، گردَ گَردی (جامه‌ی تازه به تن کنید و دورهمی)
بئین نوروزبل وَرجه بَنیشیم (بیاید کنار نوروزبل بشینیم)

در این هنگام پوشاک کهنه خود همچون نمد، شولا و چیزهایی را که نمی‌خواستند، در آتش می‌سوزاندند.
در گذشته آتش را ابزار پیام‌رسانی و یکی از سپندهای چهارگانه آفرینش می‌دانستند. آن‌ها در کنار آتش به ستایش اهورامزدا می‌پرداختند و برای سال نو، نیکی و فراوانی می‌خواستند.

🌏☀️ پس از آوازخوانی و شادباش‌گویی، دست به پیشگویی می‌زدند. چشم‌ها را به آتش می‌دوختند که با وزش باد به کدام سو می‌رود. مردم کوهستان باور داشتند که اگر دود آتش نوروزبل به سوی کوهستان‌ها و سردسیر برود، زمستان دشت و گرمسیر خوب خواهد بود و اگر به سوی دشت برود، زمستان سرد و پر برفی در پیش است.

🌍☀️ پیدایش نوروز بل افسانه‌ای هم دارد. می‌گویند این جشن رهایی مردم از آژی‌دهاک(ضحاک) به دست فریدون است. پس از آن که فریدون، آژی‌دهاک را شکست داد و پادشاه ایران شد، او را در کوه دماوند به بند کشید.
ابوریحان بیرونی در "التفهیم" و "آثار الباقیه" نوشته:
"...از این رو آتش می‌افروزند که بیوراسپ[آژی‌دهاک] مردم را ناگزیر کرده بود هر روز دو تن را به آشپزخانه‌اش دهند تا آن‌ها را کشته و از مغز سرشان به دو ماری که روی شانه‌هایش بودند، بخورانند..."
به نوشته‌ی ابوریحان بیرونی، این جشن در میان سغدیان و خوارزمیان با نام "اجغاد"(آتش افروخته) در نیمه‌ی امرداد برگزار می‌شد.
باستان‌شناسان با پیوند این افسانه و پیدایش نوروزبل چندان هم‌رای(موافق) نیستند.

🌍☀️ امروز زرتشتیان در روزهای ۱۲ تا ۱۶ امرداد به گونه‌ای دیگر این جشن را برپا می‌کنند و در یزد به زیارتگاه "پیر نارکی" یا "پیر نیارکی" می‌روند و اهورامزدا را برای بخشیدن مهر و زندگی می‌ستایند.

🔶ارسالی از #پریسا_امام وردی
______
برگرفته از:
۱- گاهشماری باستانی مردمان گیلان و مازندران
نویسنده: #نصرالله_هومند
۲- فرهنگنامه‌ی مازندنومه

📚 https://t.center/Ahmadi111


.
🔶#مرداویج {#مرداويز} - #قهرمان #ملي #گیلانیان #همدان را آزاد ساخت



#شانزدهم جولای 931 ميلادي #«مرداويز» قهرمان ملي #گیلانیان كه براي احياء استقلال، آزادی و حاکمیت ملی ايران كمر همت بسته بود شهر همدان را از عوامل خليفه عباسي پس گرفت و آنجا را به نام «مردم ايران» متصرف شد. همدان كه از آن به عنوان نخستين پايتخت ايران قوم #ماد در هزاره اول پيش از ميلاد نام برده مي شود پس از شکست ارتش ايران در سال 642 ميلادي یعنی 22 هجری مقابل عرب ها در نهاوند ، مرداویزدرسال 931 میلادی شکست ایران را تلافی نمود وهمدان را پس گرفت .
🔵 #مردآويز که از شمال ايران بپاخاسته بود مناطق مرکزی ازجمله كاشان و اصفهان را متصرف شد؛ و اصفهان را پايتخت ايران اعلام كرد و برای زنده ساختن ائین ایرانیان باستان نخستين جشن سده ایرانیان را پس از انقراض امپراتوري ساسانيان در بهمن ماه سال 933 ميلادي در ساحل زاینده رود برگزار کرد و دستور داد مراسم «عید نوروز» و اعیاد ملی دیگر عينا مطابق عهد قديم برگزار شود و کسی از ایرانیان حق ندارد جز به فارسی سخن بگوید ویا بنویسد او پس از اجرای مراسم چشن سده به چند نفر از غلامان ترک خود بخاطر قصور و کوتاهی در انجام فرامینش خشم گرفت و غلامان مزبور اورا که به حمامی در اصفهان رفته بود از بیم مجازات پیشدستی کرده وی را در حمام که لخت و عریان و بی سلاح بوده از پای در میاورند مع الوصف با دست خالی خنجر یکی از انهارا بدست اورده دو نفر ازانان را به هلاکت رسانده بود اما بقیه غلامان که بیش از ده دوازده نفر بودند برسرش ریخته تن ان سردار ازاده را در خونش غوطه ور ساخته سپس به سمت بغداد گریختند گفته میشد که ان غلامان ترک از جاسوسان خلیفه بودند وبدنبال فرصتی برای قتل مرداویز بودند اما مدتی بعد عضدالدوله دیلمی کار اورا که براندازی خلافت بغداد و الحاق ان به کشور بود بطور ناقص دنبال کرد عضد الدوله با اینکه بغداد را تصرف نمود اما مقام خلافت را حفظ کرد لیکن خلیفه بدون اجازه اش حق فتوا نداشت و حتی هزینه منزل خلیفه را بصورت ماهیانه پرداخت میکرد وخزانه خلیفه در اختیار عضد الدوله قرار داشت و به عنوان مترسکی در دست شاهنشاه دیلمی اسیر بود وچون عضدالدوله دارای مذهب اسلام وشیعه زیدی بوده تنها اشتباهش همان شد که مسند خلافت را از میان برنداشت .تا خلفا پس از او حدود سه قرن در کشور فتنه انگیزی نمودند و یکی از همان خلفا برای تادیب خوارزمشاهیان با تحریک وتشویق خود پای مغولان را به ایران باز کرد اما سرانجام خود نیز قربانی شرارت همان مغولان شد
در زمان مرگ مرداویز چندین نفر از دلاوران ايرانی بپاخاسته بودند تا به وطن خودعظمت گذشته و استقلال را اعطا نمایند و زبان پارسي را زنده نگهداشته واز ان پاسداری نمایند . درميان سرداران #گیلانی و #دیلمی و#مازندرانی ) - اسفار (اسوار)، ماكان کاکی، مرداويز و برادرش وشمگیر و پسران بويه از بقیه بلند آوازه تربودند.

🅰🔸برپایه اسناد مرداویج از سلسله ساسانیان بود و حاکمان وقت #شهر#گسکر تالش از نواده گان مرداویج بودند بی دلیل نبود که بعضی از مورخین میگفتند سلسله ساسانیان #تالش زبان بودند


📚 https://t.center/Ahmadi111

.
🔶#پادشاهی در ایران

🔵🔸مدت پادشاهی شاهان #ایران (#بخش #دهم

🔵#ساسانیان

🌗🔹اردشیر قبل از مرگش فرزندش را شاپور اول را برتخت سلطنت نشاند شاپور آغاز سلطنتش را با اغتتشاش و طغیان حران و ارمنستان روبرو گرید (حران :شهری کهن و مشهور در جزیره ای در 35کیلو متری جنوب اورفه در ساحل نهر جلاب بود ،مورخان رومی آن را راکاره مینامیدند شهر مذبور در آغاز اسلام آباد بود اکثر مترجمان فلسفی و پزشکی از حران بودند)

شاپور توانست آشوب ارمنستان فرو بنشاند ولی حران به سختی در برابر شاه جوان مقاومت کرد بطوری که شاپور از فتح آن نا امید شد اما در این بین بروز پیشامدی موجب فتح حران شد که ماجرا به شرح زیر است

دختر شاه حران که عاشق شاپور شده بود به او پیغام فرستاد اگر با او ازدواج کند دروازه شهر حران را به روی او باز خواهد کرد
شاپور این شرط را پذیرفت دختر به پدر خیانت کرد و دروازه شهر را به روی شاپور باز کرد
بعد از ورود شاپور به حران شاپور علاوه اینکه با او ازدواج نکرد دستور داد او را کشتند

شاپور بعد از فتح حران ،شهرهای کرمان و خوزستان و عمان و مکنران خراسان و توران را تصرف کرد به هندوستان لشکر کشید تا پنجاب پیش رفت
سپس فکرش را به روم معطوف کرد با رومیان وارد جنگ شد

در زمان سلطنت او در روم اغتشاش شد او از فرصت استفاده کرد قسمتی از شهر های روم را تصرف کرد اما بخت با او یار نبود از روم شکست رومیها وارد سرزمین ایران شدند بار دیگر بخت به یاری او آمد ،مخالفین امپراتوری روم او کشتند
فیلیپ به امپراتوری روم رسید باشاپوز صلح نامه امضاء کرد و خسارت سنگینی به شاپور پرداخت
ابتدا شاپور خوارزمیان و سپس با #مادهای کوهستانی #آذربایگانی جنگید و آنان را مغلوب کردو آنگاه آهنگ سرزمین های #گیل و #دیلمی ها و #گرگان که در کوهستانی دور دست کنار دریای #کاسپین سکونت داشتند کرد
🔶در زمان سلطنت شاپور #مانی ادعای پیامبری کرد و مذهب جدیدی را از اختلاط سایر مذاهب به وجود آورد و عده ای به او پیوستند

شاپور در سال 272زندگی را به درود گفت او به مدت 32سال سلطنت کرد.

🔵🔹#هرمز اول (هرمزد)

او بنیان گذار شهر هرمزد اردشیر در خوزستان بود در زمان سلطنت او که مانی از ایران گریخته بود او را به ایران فرا خواند و او را مورد حمایت و نوازش قرار داد عمر سلطنت او کوتاه بود او در سال 273در گذشت او به مدت 1سال سلطنت کرد

🔴🔸#بهرام اول

او پادشاهی ضعیف النفس بود بهرام اول مانی را کشت و پوستش را از کاه انباشت و بر دروازه شهر گندشاپور آویزان کرد او به مدت 3سال سلطنت کرد

🌖🔸#بهرام دوم

بعداز بهرام اول به سلطنت رسید پادشاهی ستمگر و خونخوار بود بزرگان کشور توطئه کردند او را بکشند ولی موبد ،موبدان پادر میانی کرد او را از مرگ رهایی بخشید ،و بهرام را نصیحت کرد تا رفتارش را عوض کند او نیز نصیحت او را پذیرفت تا پادیان عمر عدل و داد پیشه کرد در زمان سلطنت او امپراتوری روم به ایران حمله کرد بین النهرین را تصرف کرد و تا تیسفون پیشروی کرد اما در اثر رعد و برق ناگهان امپراتوری در چادر خود سوخت سربازان آن را خشم خدا تلقی کردند و به روم برگشتند اما در سال در سال 283بین ایران و روم پیمانی به امضا رسید که بین النهرین و ارمستان به روم واگذار شد به مدت 17سال سلطنت کرد

منیع :تاریخ ده هزارساله ایران..
ادامه دارد

اسفندیاراحمدی

📚 https://t.center/ahmadi5432


🔶 آشنایی با جشن‌های ایرانی

☀️ جشن‌های سال نو #تپوری و #دیلمی


🌏☀️ سال نو تپوری و دیلمی از جشن‌های دیرین سرزمین مازندران، #گیلان و #گلستان کنونی تا پای کوه دماوند است. این آیین که چله‌ی تابستان هم به آن می‌گویند و در پیوند با چله‌ی تموز است، پس از اسلام در زمان دیلمیان که خود را وامداران و بازماندگان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان می‌دانستند، رواگ(رواج) بیشتری یافت و با نام "نوروز بـَل" شناخته شد. "بَل" دگردیس شده‌ی "وَل" در زبان بومی به مانک آتش است.

🌍☀️ گاهشمار تبری و دیلمی از گاهشمارهای کهن و یزدگردی بودند و داستانی خواندنی دارند که در فرهنگنامه‌ها در دسترس است. "نوروز بل" با نگر به سال‌های بهیزَگ(کبیسه) در یکی از روزهای سیزدهم تا هفدهم امرداد برگزار می‌‌شد. در تبرستان جشن سال نو دوازده روز زودتر در دوم امرداد برگزار می‌شد. آن‌ها سال نو را از خانه‌ی خورشید(امرداد ماه که گرم‌ترین ماه است) آغاز می‌کردند. در میان جشن‌های پرشمار ایرانی، این جشن جزو آیین‌های انگشت‌شماری است که در شماری از شهرها و روستاها همچون سوادکوه، بومیان آن را زنده نگه‌داشته‌اند و جوانان برای بازشناسی و برپایی دوباره‌اش کوشیده‌اند. این جشن در خرداد ۱۳۷۱ در پهرست(فهرست) برماندهای فرهنگی نابسوده(ناملموس) ایرانی پایسته(ثبت) شد.

🌏☀️ درباره‌ی چرایی آغاز سال نو در نیمه‌ی امرداد گفته می‌شود که در این زمان کشاورزان توان پرداخت خراچ(مالیات) را داشته و می‌توانستند با فروش فرآورده‌ی کشاورزی خود زندگی‌شان را سامان دهند. آیین نوروزبل آیین خراچی بود و در زمانی که #گالشان گندم خود را درو کرده، گل گاوزبان و پَندُک(فندق) را به بازار می‌بردند و از گوسپندان خود شیر، دوغ، کشک و... به دست می‌آوردند، زمان آن می‌رسید که خراچ خود را به فرماندار پرداخته و دانگ خود را برداشت کنند. در این زمان برداشت کِشته‌ها به پایان می‌رسید و برای کوچ از کوه به دشت آماده می‌شدند.

🌏☀️ در اسپندارما (واپسین روز سال)، پس از فروافتادن خورشید آتش افروخته می‌شد و تا پایان نوروزما(نخستین روز سال نو) روشن می‌ماند. به باور کهن، این آتش از سرمای زمستان می‌کاست و نشانه‌ی پایان یافتن اوگ(اوج) گرما و آغاز فرود خورشید بود. مردم زیباترین جامه‌ی خود را می‌پوشیدند و ۱۰ مرد با کلاه و شولای گالشی دورتادور آتش می‌چرخیدند و نوازندگان آهنگ‌های پرشوری می‌نواختند. هنگامی که آتش به اوگ می‌رسید، این دو ترانه بومی را می‌خواندند:

گروم گروم گروم بل (نوایی برای پرفروزی آتش)
نوروز ما و نوروز بل (نوروز ماه و شعله آتش نوروزی)
نو سال ببی، سال سو (سال تازه باشد و سال روشنایی)
نو بدی خؤنه واشو (تازه باشد و تازه شود و خانه آباد و فراوانی)

گروم، گَر گَر، گروم، گر آتشَ جیم (آوای فروزش آتش)
دریم دَم دَم، دریم دم دم، دریم دیم
لیباس تازه دئونین، گردَ گَردی (جامه‌ی تازه به تن کنید و دورهمی)
بئین نوروزبل وَرجه بَنیشیم (بیاید کنار نوروزبل بشینیم)

در این هنگام پوشاک کهنه خود همچون نمد، شولا و چیزهایی را که نمی‌خواستند، در آتش می‌سوزاندند.
در گذشته آتش را ابزار پیام‌رسانی و یکی از سپندهای چهارگانه آفرینش می‌دانستند. آن‌ها در کنار آتش به ستایش اهورامزدا می‌پرداختند و برای سال نو، نیکی و فراوانی می‌خواستند.

🌏☀️ پس از آوازخوانی و شادباش‌گویی، دست به پیشگویی می‌زدند. چشم‌ها را به آتش می‌دوختند که با وزش باد به کدام سو می‌رود. مردم کوهستان باور داشتند که اگر دود آتش نوروزبل به سوی کوهستان‌ها و سردسیر برود، زمستان دشت و گرمسیر خوب خواهد بود و اگر به سوی دشت برود، زمستان سرد و پر برفی در پیش است.

🌍☀️ پیدایش نوروز بل افسانه‌ای هم دارد. می‌گویند این جشن رهایی مردم از آژی‌دهاک(ضحاک) به دست فریدون است. پس از آن که فریدون، آژی‌دهاک را شکست داد و پادشاه ایران شد، او را در کوه دماوند به بند کشید.
ابوریحان بیرونی در "التفهیم" و "آثار الباقیه" نوشته:
"...از این رو آتش می‌افروزند که بیوراسپ[آژی‌دهاک] مردم را ناگزیر کرده بود هر روز دو تن را به آشپزخانه‌اش دهند تا آن‌ها را کشته و از مغز سرشان به دو ماری که روی شانه‌هایش بودند، بخورانند..."
به نوشته‌ی ابوریحان بیرونی، این جشن در میان سغدیان و خوارزمیان با نام "اجغاد"(آتش افروخته) در نیمه‌ی امرداد برگزار می‌شد.
باستان‌شناسان با پیوند این افسانه و پیدایش نوروزبل چندان هم‌رای(موافق) نیستند.

🌍☀️ امروز زرتشتیان در روزهای ۱۲ تا ۱۶ امرداد به گونه‌ای دیگر این جشن را برپا می‌کنند و در یزد به زیارتگاه "پیر نارکی" یا "پیر نیارکی" می‌روند و اهورامزدا را برای بخشیدن مهر و زندگی می‌ستایند.

🔶ارسالی از #پریسا_امام وردی
______
برگرفته از:
۱- گاهشماری باستانی مردمان گیلان و مازندران
نویسنده: #نصرالله_هومند
۲- فرهنگنامه‌ی مازندنومه

📚 https://t.center/Ahmadi111


.
🔶#شرکت #گیلانیان در #جنگ #طبرستان با خلفای اموی

🔴🔴نبرد اسپهبد فرخان طبرستان و یزید


در سال 98 هجری قمری، به دستور سلیمان بن عبدالملک، یزید بن مهلب امیر خراسان شد. یزید پس از گشایش بخش‌هایی از فرارود برای سلیمان فتح‌نامه نوشت و سلیمان در پاسخ فتح‌نامه از یزید پرسید چرا آنچه را به قتیبه عیب می‌کردی، خود نمی‌کنی و آهنگ فتح طبرستان نمی‌نمایی؟
بدین جهت یزید لشکریان عرب، خراسان و ماوراءالنهر را برداشته و به دهستان حمله نمود. حاکم دهستان (صول) گریخت و مدتی بعد از یزید امان خواست.سپس سپاه یزید دو قسمت شدند، گروهی به سرکردگی ضریس به سمت گرگان رفتند و خود یزید به تمیشه حمله کرد. اسپهبد فرخان نیز با فراهم کردن لشکری از طبرستان و گرگان و دیلمان، به جنگ یزید رفت و در تمیشه و ساری چندین بار دو سپاه جنگیدند که در این میان چند پیروزی از آن عرب‌ها و چند پیروزی از آن طبرستانیان گشت.

🔴سرانجام فرخان تصمیم گرفت که به سمت #دیلم عقب‌نشینی کند؛ اما پسر بزرگش، #دادمهر، وی را پشیمان نموده و پیشنهاد داد تا با فرستادن نامه به #دیلمیان از آن‌ها درخواست نیرو کنند. پس از انجام شدن این نظر، #ده #هزار نفر به #لشکریان #طبرستان پیوستند و #اسپهبد دوباره آماده نبرد گشت. گرچه ابتدا یزید توانست اسپهبد را شکست دهد اما لشکریان فرخان به مناطق کوهستانی رفته و با انداختن سنگ و تیر به سوی مسلمانان، توانستند پانزده هزار تن از آنان را بکشند.

همچنین لشکرگاه یزید را غارت نموده و خیمه‌هایش را سوزاندند.پس از این شکست یزید، شخصی به نام حیان نبطی را که نژادی #دیلمی داشت، نزد اسپهبد فرستاد و از او خواست تا اجازه دهد لشکریانش #طبرستان را ترک کنند و در قبال این به حیان گفت که حاضر است تا سیصد هزار درهم بپردازد.(یزید پیش از شکست پیمانی نوشت،که فرخان پانصدهزار درهم بپردازد و سالانه چهارصد بار زعفران و چهارصد مرد که برسرشان سپر و در دستشان بالشی حریری و... است به حاکمان عرب دهند)
اسپهبد پس از گفتگو با حیان حاضر شد که در ازای گرفتن سیصد هزار دینار از یزید بن مهلب و پنج هزار درهم از حیان و همچنین استرداد تمام اسیران و فروگذاشتن قلمروش، تقاضای یزید را بپذیرد. پس از این واقعه، فرخان بزرگ خود به تمیشه رفت و اسیران را به مرز و بوم خویش بازگرداند. در واقع لشکرکشی یزید بن مهلب که واپسین تلاش امویان برای دستیابی به طبرستان بود، از سال 98 تا 99 هجری قمری به طول انجامید و سرانجام به شکست پایان یافت و بدین ترتیب عمر بن عبدالعزیز، خلیفه اموی، در سال 99 هجری، یزید را از خراسان به عراق بازگرداند. یزید که وعده قطاری از غنائم را به خلیفه داده‌بود، پس از بازگشت به زندان افتاد. اسپهبد فرخان نیز پس از آن به مرمّت و بازسازی شهرها و آبادی ها پرداخت

📚منابع
اسپهبدان بزرگ طبرستان.چراغعلی سنگسری
دفاع و مبارزه ملی مردم طبرستان برابر تازیان.رفیع حقیقت.
.📚 https://t.center/Ahmadi111



.
🔶 مهتا (موتا) سردار دیلمیان و مبارزه با اعراب - شاهنشاهی ساسانی
🔶صفحه (1)

🔵🔸پس از ظهور #اسلام که #اعراب به #ایران حمله کردند، با شکست سنگین #یزدگرد سلسله ی #ساسانیان سقوط کرد و با گسترش روز افزون دین اسلام در خاک ایران، اعراب نفوذی صد چندان به ایران پیدا کردند و سرتاسر سرزمین ایران به دست اعراب افتاد.

🔴🔸اما یکی از مناطقی که سرسختانه در مقابل هجوم اعراب ایستادگی نمود، #شمال_ایران و به ویژه سرزمین #گیلان بود. . در رشته کوه های جنوبی دریای کاسپی مردمانی که آنها را کاسها ، کادوس ها و آمارد ها (ساکنان گیلان و غرب #مازندران امروزی) و تپوریان( ساکنین مازندران شرقی و مرکزی امروزی) تشکیل می دادند برای دفاع از وطن و #استقلال خود اعراب (نه تنها اعراب بلکه تمام مهاجمان تاریخ این سرزمین) را به سرزمین خود راه ندادند و با تمام وجود و بمانند همه ی تاریخ گذشته خود استقلالشان را حفظ کردند.

🔵🔸پس از چندی #تپوریان با اعراب صلح نمودند ولی دیلمیان برخلاف تپوریان در دفاع از وطن و مقابله با اعراب بسختی ایستادگی نمودند و به دلیل پیش بینی برنامه های یورشی اعراب، به زندگی آزاد در کوهستان خود اکتفا نکردند و در فرصتهای مناسب بر اعراب تاخته و تا پای جان سعی نمودند که آنها را از خاک ایران بیرون برانند.

🔸نخستین جنگ #دیلمیان با #تازیان بنا به روایتی معروف در سال ۲۲ هجری توسط #موتا سردار یا پادشاه #دیلمی بود.

🔵🔸#مهتا یا #موتا سردار بزرگ دیلم که از جانب گیل گیلانشاه (معروف به گاوباره که فرزند گیلانشاه بن فیروز از سلسله گاوبارگان یا گابرگان که تختگاهش فومن بود) به مقام مرزبان پتشخوارگر منصوب شد که این در زمان پادشاهی یزدگرد سوم بود.

🔵🔸مهتا پس از جنگ نهاوند که تازیان آنرا “فتح الفتوحش” خوانده اند، سخت متأثر شد و تصمیم گرفت تازیان را از کشور ایران براند. نیت خود را با فرماندهان کل سپاه ایران که فرخان زیبندی ، سردار سپاه ری و اسفندیار فرخزاد (برادر #رستم، سپهسالار معروف ایران بودکه چندی پیش در جنگ قادسیه به دست تازیان کشته شده بود) سردار سپاه آذربایگان در میان گذاشت و آنان را به همکاری دعوت کرد.

🔴🔸آنان نیز این دعوت را پذیرفتند. اما سپهسالاری همه این لشکر و فرماندهی جنگ به عهده موتا پیشوای دیلمیان بود. آنان با هم متحد شدند و فرماندهی مهتا -که مقام مرزبانی پتشخوارگر بود- را پذیرفتند و به تمرکز نیروها در حوالی دشتبی(دستبی یا دشتپی) و تقسیم وظایف پرداختند و همگی آماده یورش به تازیان شدند.

🔵🔸در این هنگام حکمرانی همدان بر عهده نعیم بن مقرن بود و بنا داشت پس از تحکیم موقع خود به سوی ری بتازد و آنجا را تصرف کند. در این هنگام #یزدگرد غرب #ایران را رها کرده و واگذار کرده بود.

🔸نعیم بن مقرن که آمادگی و گرد آمدن این لشکرها را شنید ، به سختی هراسناک شد و نامه ای به خلیفه دومشان نوشت. وی با تمام قوایش از همدان گریخت و مهتا نخستین حمله را به قوای تازیان در دشت «دستبی(دشتبی)» انجام داد.

🔸در ناحیه «واجرود» و به روایتی در منطقه «داکان و جرندف» که بین #قزوین و #همدان واقع است جنگیسخت در گرفت که طبری در توصیف این جنگ در کتابش می گوید در سختی بزرگی، تلفات و جانکاهی کمتر از جنگ نهاوند نبود. افراد زیادی از دو قوا از دست رفتند که از جمله آنها مهتا فرمانده کل قوای سه گانه ایرانیان و امیر دیلمیان بود که بر سر ایمان خود و #میهن_پرستی به خاک افتاد تا خاک میهن را به مهاجمان ندهد.

🔸( البته به روایتی دیگر در ابتدا این جنگ را #مهتا و یارانش به سود خویش به پایان بردند و تازیان را در محاصره قرار دادند. ولی نعیم بن مقرن با رشوه دادن و خریدن یک قوم کوچک نیروهای خود را در یکی از شبها به پشت نیروهای ایرانی رساند و با باز کردن آب سد در سرمای اوایل زمستان موجب کشته شدن مهتا شد).
.
📚 https://t.center/Ahmadi111