♥🌺🍁♥تاریخ و ادبیات تالش ♥♥

#گیلانیان
Канал
Логотип телеграм канала ♥🌺🍁♥تاریخ و ادبیات تالش ♥♥
@ahmadi111Продвигать
127
подписчиков
415
фото
70
видео
1,87 тыс.
ссылок
#تاریخ و #ادبیات #تالش ♥♥♥♥♥ ارتباط با ما 👇👇👇 @Razdari22 #آگاهی از تاریخ ، از مهمترین دانایی هاست که همگان باید بدانند از گذشته پند بگیرند ،آینده را بسازند
🔸قیام #عادلشاه #گیلانی در عهد صفویه

🅰🔸کروسینکسی یک کشیش لهستانی که به ایران می آید در این مورد مینویسد:

به علت ظلم و ستم پیش،از حد درباریان صفوی به مردم #گیلان:
#گیلانیان سر به شورش برداشتند ،فردی که مردم #گیلان او را#عادل_شاه و #غزلباشان به او لقب #غریب شاه میگفتند ،سر به شورش،برداشت،دامنه این شورش فرا گیر شد
#گیلانیان برای بدست آوردن استقلال پیشین خود با هم متحد شدند و به خزانه دولت حمله کردند ،آنچه را که دولت به عنوان مالیات از آنها به تحدید گرفته بود به غارت بردند

🅰🔸در این زمان #ساروخان،تالشی حاکم آستارا بود با توجه به اینکه هنوز چیرکهایی از امیرنشینان و اشراف #گیلان هنوز به حاکمیت وفادار بودند ،ساروخان تالشی آنها را جمع آوری کرد
ساروخان از عدم هماهنگی شورشیان استفاده کرد و با آنها جنگی را شروع کرد

🔵🔸سارو خان در ابتدا به به مقر عادل شاه که در کوچسفان (سرزمین اسپ های کوچک) بود یورش برد در جنگی که با عادل شاه داشت او را شکست داد و اسیر کرد
. 🅰🔸عادل شاه اسیر را به اصفهان منتقل کردند و او را تحت شکنجه قرار دادند اما هواداران #عادلشاه بیکار نشستند به جنگلهای #گیلان رفتند و پنهان شدند و گاه و بیگاه نبردهای پارتیزانی علیه حاکمیت میپرداختند

🅰🔸عبدالفتاح فومنی ماجرا را اینچنین توصیف میکند :

🔴🔹ساروخان عملیات جنگی را در کل #گیلان از شاه صفی صفوی را گرفته بود
در مورد دستگیری و مرگ عادل شاه اینچنین میگوید:

. عادلشاه چند روزی در زندان بود سپس ساروخان او را به اصفهان فرستاد شاه، با ظلم و جوری در حق اسیرش،میکرد و و او مسخره،میکرد و به دست و پای او زنجیر بسته و او را آویزان میکرد و شخص شاه او را به قتل رساند

🅰🔸پس از این قیام مردم #گیلک خلع صلاح شدند ،شمشیرها و تیروکمانها از آنها گرفته شد
. برای آنها جز داس که با آن هیزم می آوردند چیزی باقی نماند
#تالشهایی که در #گسکر و آستارا به عادل شاه و شورشیان پیوسته بودند در امان ماندند، چون سارو خان تعصب زیاد به تالشان داشت

🔴🔸ساروخان برخلاف پدرش که به دلیل طغیان بر شاه عباس به شیروان تبعید شده بود و همانجا نیز به دستور شاه عباس کشته شد نزد شاه صفی از احترام و منزلت خاصی برخوردار بود و به مقام والایی رسید
بعد از آنکه ساروخان شورش گیلان را فرونشاند شاه صفی به ساروخان خلعت فراوانی داد و حکمی برای او نوشت ، که مهدی خان حاکم کهدم و بهرام قلی سلطان حاکم دیلمان و گرگین حاکم #گسکر و کلیه و کلیه وزرای گیلان از حکم ساروخان سرپیچی نکنند و حکم او حکم شاه است

اسفندیاراحمدی

📚 https://telegram.me/Ahmadi111

.
🔶#شرکت #گیلانیان در #جنگ #طبرستان با خلفای اموی

🔴🔴نبرد اسپهبد فرخان طبرستان و یزید


در سال 98 هجری قمری، به دستور سلیمان بن عبدالملک، یزید بن مهلب امیر خراسان شد. یزید پس از گشایش بخش‌هایی از فرارود برای سلیمان فتح‌نامه نوشت و سلیمان در پاسخ فتح‌نامه از یزید پرسید چرا آنچه را به قتیبه عیب می‌کردی، خود نمی‌کنی و آهنگ فتح طبرستان نمی‌نمایی؟
بدین جهت یزید لشکریان عرب، خراسان و ماوراءالنهر را برداشته و به دهستان حمله نمود. حاکم دهستان (صول) گریخت و مدتی بعد از یزید امان خواست.سپس سپاه یزید دو قسمت شدند، گروهی به سرکردگی ضریس به سمت گرگان رفتند و خود یزید به تمیشه حمله کرد. اسپهبد فرخان نیز با فراهم کردن لشکری از طبرستان و گرگان و دیلمان، به جنگ یزید رفت و در تمیشه و ساری چندین بار دو سپاه جنگیدند که در این میان چند پیروزی از آن عرب‌ها و چند پیروزی از آن طبرستانیان گشت.

🔴سرانجام فرخان تصمیم گرفت که به سمت #دیلم عقب‌نشینی کند؛ اما پسر بزرگش، #دادمهر، وی را پشیمان نموده و پیشنهاد داد تا با فرستادن نامه به #دیلمیان از آن‌ها درخواست نیرو کنند. پس از انجام شدن این نظر، #ده #هزار نفر به #لشکریان #طبرستان پیوستند و #اسپهبد دوباره آماده نبرد گشت. گرچه ابتدا یزید توانست اسپهبد را شکست دهد اما لشکریان فرخان به مناطق کوهستانی رفته و با انداختن سنگ و تیر به سوی مسلمانان، توانستند پانزده هزار تن از آنان را بکشند.

همچنین لشکرگاه یزید را غارت نموده و خیمه‌هایش را سوزاندند.پس از این شکست یزید، شخصی به نام حیان نبطی را که نژادی #دیلمی داشت، نزد اسپهبد فرستاد و از او خواست تا اجازه دهد لشکریانش #طبرستان را ترک کنند و در قبال این به حیان گفت که حاضر است تا سیصد هزار درهم بپردازد.(یزید پیش از شکست پیمانی نوشت،که فرخان پانصدهزار درهم بپردازد و سالانه چهارصد بار زعفران و چهارصد مرد که برسرشان سپر و در دستشان بالشی حریری و... است به حاکمان عرب دهند)
اسپهبد پس از گفتگو با حیان حاضر شد که در ازای گرفتن سیصد هزار دینار از یزید بن مهلب و پنج هزار درهم از حیان و همچنین استرداد تمام اسیران و فروگذاشتن قلمروش، تقاضای یزید را بپذیرد. پس از این واقعه، فرخان بزرگ خود به تمیشه رفت و اسیران را به مرز و بوم خویش بازگرداند. در واقع لشکرکشی یزید بن مهلب که واپسین تلاش امویان برای دستیابی به طبرستان بود، از سال 98 تا 99 هجری قمری به طول انجامید و سرانجام به شکست پایان یافت و بدین ترتیب عمر بن عبدالعزیز، خلیفه اموی، در سال 99 هجری، یزید را از خراسان به عراق بازگرداند. یزید که وعده قطاری از غنائم را به خلیفه داده‌بود، پس از بازگشت به زندان افتاد. اسپهبد فرخان نیز پس از آن به مرمّت و بازسازی شهرها و آبادی ها پرداخت

📚منابع
اسپهبدان بزرگ طبرستان.چراغعلی سنگسری
دفاع و مبارزه ملی مردم طبرستان برابر تازیان.رفیع حقیقت.
.📚 https://t.center/Ahmadi111



.
🔸قیام #عادلشاه #گیلانی در عهد صفویه

🅰🔸کروسینکسی یک کشیش لهستانی که به ایران می آید در این مورد مینویسد:

به علت ظلم و ستم پیش،از حد درباریان صفوی به مردم #گیلان:
#گیلانیان سر به شورش برداشتند ،فردی که مردم #گیلان او را#عادل_شاه و #غزلباشان به او لقب #غریب شاه میگفتند ،سر به شورش،برداشت،دامنه این شورش فرا گیر شد
#گیلانیان برای بدست آوردن استقلال پیشین خود با هم متحد شدند و به خزانه دولت حمله کردند ،آنچه را که دولت به عنوان مالیات از آنها به تحدید گرفته بود به غارت بردند

🅰🔸در این زمان #ساروخان،تالشی حاکم آستارا بود با توجه به اینکه هنوز چیرکهایی از امیرنشینان و اشراف #گیلان هنوز به حاکمیت وفادار بودند ،ساروخان تالشی آنها را جمع آوری کرد
ساروخان از عدم هماهنگی شورشیان استفاده کرد و با آنها جنگی را شروع کرد

🔵🔸سارو خان در ابتدا به به مقر عادل شاه که در کوچسفان (سرزمین اسپ های کوچک) بود یورش برد در جنگی که با عادل شاه داشت او را شکست داد و اسیر کرد
. 🅰🔸عادل شاه اسیر را به اصفهان منتقل کردند و او را تحت شکنجه قرار دادند اما هواداران #عادلشاه بیکار نشستند به جنگلهای #گیلان رفتند و پنهان شدند و گاه و بیگاه نبردهای پارتیزانی علیه حاکمیت میپرداختند

🅰🔸عبدالفتاح فومنی ماجرا را اینچنین توصیف میکند :

🔴🔹ساروخان عملیات جنگی را در کل #گیلان از شاه صفی صفوی را گرفته بود
در مورد دستگیری و مرگ عادل شاه اینچنین میگوید:

. عادلشاه چند روزی در زندان بود سپس ساروخان او را به اصفهان فرستاد شاه، با ظلم و جوری در حق اسیرش،میکرد و و او مسخره،میکرد و به دست و پای او زنجیر بسته و او را آویزان میکرد و شخص شاه او را به قتل رساند

🅰🔸پس از این قیام مردم #گیلک خلع صلاح شدند ،شمشیرها و تیروکمانها از آنها گرفته شد
. برای آنها جز داس که با آن هیزم می آوردند چیزی باقی نماند
#تالشهایی که در #گسکر و آستارا به عادل شاه و شورشیان پیوسته بودند در امان ماندند، چون سارو خان تعصب زیاد به تالشان داشت

🔴🔸ساروخان برخلاف پدرش که به دلیل طغیان بر شاه عباس به شیروان تبعید شده بود و همانجا نیز به دستور شاه عباس کشته شد نزد شاه صفی از احترام و منزلت خاصی برخوردار بود و به مقام والایی رسید
بعد از آنکه ساروخان شورش گیلان را فرونشاند شاه صفی به ساروخان خلعت فراوانی داد و حکمی برای او نوشت ، که مهدی خان حاکم کهدم و بهرام قلی سلطان حاکم دیلمان و گرگین حاکم #گسکر و کلیه و کلیه وزرای گیلان از حکم ساروخان سرپیچی نکنند و حکم او حکم شاه است

اسفندیاراحمدی

📚 https://telegram.me/Ahmadi111

.
🔸قیام #عادلشاه #گیلانی در عهد صفویه

🅰🔸کروسینکسی یک کشیش لهستانی که به ایران می آید در این مورد مینویسد:

به علت ظلم و ستم پیش،از حد درباریان صفوی به مردم #گیلان:
#گیلانیان سر به شورش برداشتند ،فردی که مردم #گیلان او را#عادل_شاه و #غزلباشان به او لقب #غریب شاه میگفتند ،سر به شورش،برداشت،دامنه این شورش فرا گیر شد
#گیلانیان برای بدست آوردن استقلال پیشین خود با هم متحد شدند و به خزانه دولت حمله کردند ،آنچه را که دولت به عنوان مالیات از آنها به تحدید گرفته بود به غارت بردند

🅰🔸در این زمان #ساروخان،تالشی حاکم آستارا بود با توجه به اینکه هنوز چیرکهایی از امیرنشینان و اشراف #گیلان هنوز به حاکمیت وفادار بودند ،ساروخان تالشی آنها را جمع آوری کرد
ساروخان از عدم هماهنگی شورشیان استفاده کرد و با آنها جنگی را شروع کرد

🔵🔸سارو خان در ابتدا به به مقر عادل شاه که در کوچسفان (سرزمین اسپ های کوچک) بود یورش برد در جنگی که با عادل شاه داشت او را شکست داد و اسیر کرد
. 🅰🔸عادل شاه اسیر را به اصفهان منتقل کردند و او را تحت شکنجه قرار دادند اما هواداران #عادلشاه بیکار نشستند به جنگلهای #گیلان رفتند و پنهان شدند و گاه و بیگاه نبردهای پارتیزانی علیه حاکمیت میپرداختند

🅰🔸عبدالفتاح فومنی ماجرا را اینچنین توصیف میکند :

🔴🔹ساروخان عملیات جنگی را در کل #گیلان از شاه صفی صفوی را گرفته بود
در مورد دستگیری و مرگ عادل شاه اینچنین میگوید:

. عادلشاه چند روزی در زندان بود سپس ساروخان او را به اصفهان فرستاد شاه، با ظلم و جوری در حق اسیرش،میکرد و و او مسخره،میکرد و به دست و پای او زنجیر بسته و او را آویزان میکرد و شخص شاه او را به قتل رساند

🅰🔸پس از این قیام مردم #گیلک خلع صلاح شدند ،شمشیرها و تیروکمانها از آنها گرفته شد
. برای آنها جز داس که با آن هیزم می آوردند چیزی باقی نماند
#تالشهایی که در #گسکر و آستارا به عادل شاه و شورشیان پیوسته بودند در امان ماندند، چون سارو خان تعصب زیاد به تالشان داشت

🔴🔸ساروخان برخلاف پدرش که به دلیل طغیان بر شاه عباس به شیروان تبعید شده بود و همانجا نیز به دستور شاه عباس کشته شد نزد شاه صفی از احترام و منزلت خاصی برخوردار بود و به مقام والایی رسید
بعد از آنکه ساروخان شورش گیلان را فرونشاند شاه صفی به ساروخان خلعت فراوانی داد و حکمی برای او نوشت ، که مهدی خان حاکم کهدم و بهرام قلی سلطان حاکم دیلمان و گرگین حاکم #گسکر و کلیه و کلیه وزرای گیلان از حکم ساروخان سرپیچی نکنند و حکم او حکم شاه است

اسفندیاراحمدی

📚 https://telegram.me/Ahmadi111

.
🔸قیام #عادلشاه #گیلانی در عهد صفویه

🅰🔸کروسینکسی یک کشیش لهستانی که به ایران می آید در این مورد مینویسد:

به علت ظلم و ستم پیش،از حد درباریان صفوی به مردم #گیلان:
#گیلانیان سر به شورش برداشتند ،فردی که مردم #گیلان او را#عادل_شاه و #غزلباشان به او لقب #غریب شاه میگفتند ،سر به شورش،برداشت،دامنه این شورش فرا گیر شد
#گیلانیان برای بدست آوردن استقلال پیشین خود با هم متحد شدند و به خزانه دولت حمله کردند ،آنچه را که دولت به عنوان مالیات از آنها به تحدید گرفته بود به غارت بردند

🅰🔸در این زمان #ساروخان،تالشی حاکم آستارا بود با توجه به اینکه هنوز چیرکهایی از امیرنشینان و اشراف #گیلان هنوز به حاکمیت وفادار بودند ،ساروخان تالشی آنها را جمع آوری کرد
ساروخان از عدم هماهنگی شورشیان استفاده کرد و با آنها جنگی را شروع کرد

🔵🔸سارو خان در ابتدا به به مقر عادل شاه که در کوچسفان (سرزمین اسپ های کوچک) بود یورش برد در جنگی که با عادل شاه داشت او را شکست داد و اسیر کرد
. 🅰🔸عادل شاه اسیر را به اصفهان منتقل کردند و او را تحت شکنجه قرار دادند اما هواداران #عادلشاه بیکار نشستند به جنگلهای #گیلان رفتند و پنهان شدند و گاه و بیگاه نبردهای پارتیزانی علیه حاکمیت میپرداختند

🅰🔸عبدالفتاح فومنی ماجرا را اینچنین توصیف میکند :

🔴🔹ساروخان عملیات جنگی را در کل #گیلان از شاه صفی صفوی را گرفته بود
در مورد دستگیری و مرگ عادل شاه اینچنین میگوید:

. عادلشاه چند روزی در زندان بود سپس ساروخان او را به اصفهان فرستاد شاه، با ظلم و جوری در حق اسیرش،میکرد و و او مسخره،میکرد و به دست و پای او زنجیر بسته و او را آویزان میکرد و شخص شاه او را به قتل رساند

🅰🔸پس از این قیام مردم #گیلک خلع صلاح شدند ،شمشیرها و تیروکمانها از آنها گرفته شد
. برای آنها جز داس که با آن هیزم می آوردند چیزی باقی نماند
#تالشهایی که در #گسکر و آستارا به عادل شاه و شورشیان پیوسته بودند در امان ماندند، چون سارو خان تعصب زیاد به تالشان داشت

🔴🔸ساروخان برخلاف پدرش که به دلیل طغیان بر شاه عباس به شیروان تبعید شده بود و همانجا نیز به دستور شاه عباس کشته شد نزد شاه صفی از احترام و منزلت خاصی برخوردار بود و به مقام والایی رسید
بعد از آنکه ساروخان شورش گیلان را فرونشاند شاه صفی به ساروخان خلعت فراوانی داد و حکمی برای او نوشت ، که مهدی خان حاکم کهدم و بهرام قلی سلطان حاکم دیلمان و گرگین حاکم #گسکر و کلیه و کلیه وزرای گیلان از حکم ساروخان سرپیچی نکنند و حکم او حکم شاه است

اسفندیاراحمدی

📚 https://telegram.me/Ahmadi111

.
Forwarded from تـــــــالـــــــــــــش
🔸#سرداران_گمنام_ایران_زمین :

🔸#موتا پس از ظهور اسلام که #اعراب_مسلمان به ايران یورش کردند، با شکست سنگين #خسروپرويز سلسله ي #ساسانيان سقوط کرد و با ظلم روز افزون دين #اسلام در خاک #ايران، #اعراب_مسلمان نفوذي صد چندان به ايران پيدا کردند و سرتاسر سرزمين ايران به دست اعراب مسلمان افتاد.

🔸اما يکي از مناطقي که سرسختانه در مقابل هجوم اعراب مسلمان ايستادگي نمود، شمال ايران و به ويژه سرزمين #گيلان بود. .

🔸در رشته کوه هاي جنوبي درياي #کاسپي مردماني که آنها را ، #کادوس ها و آمارد ها (ساکنان گيلان و غرب مازندران امروزي) و تپوريان( ساکنين مازندران شرقي و مرکزي امروزي) تشکيل مي دادند براي دفاع از وطن و #استقلال خود اعراب مسلمان (نه تنها اعراب مسلمان بلکه تمام مهاجمان تاريخ اين سرزمين) را به سرزمين خود راه ندادند و با تمام وجود و بمانند همه ي تاريخ گذشته خود استقلالشان را حفظ کردند.

🔸پس از چندي #تپوريان با اعراب مسلمان صلح نمودند ولي #ديلميان (#گیلانیان )برخلاف تپوريان در دفاع از وطن و مقابله با اعراب مسلمان بسختي ايستادگي نمودند و به دليل پيش بيني برنامه هاي يورشي اعراب مسلمان، به زندگي آزاد در کوهستان خود اکتفا نکردند و در فرصتهاي مناسب بر اعراب مسلمان تاخته و تا پاي جان سعي نمودند که آنها را از خاک مقدس ايران بيرون برانند.

🔸نخستین جنگ ديلميان با #تازيان بنا به روايتي معروف در سال 22 هجري توسط #موتا سردار يا پادشاه ديلمي بود.

🔸#مهتا يا #موتا سردار بزرگ ديلم که از جانب گيلانشاه (معروف به گاوباره که فرزند گيلانشاه بن فيروز از سلسله گاوبارگان يا گابرگان که تختگاهش فومن بود) به مقام مرزبان پتشخوارگر منصوب شد که اين در زمان پادشاهي #يزدگرد_سوم بود.

🔸مهتا پس از #جنگ_نهاوند که #تازيان_مسلمان آنرا “فتح الفتوحش” خوانده اند، سخت متأثر شد و تصميم گرفت تازيان را از کشور ايران براند.

🔸نيت خود را با فرماندهان کل سپاه ايران که فرخان زيبندي ، سردار سپاه ري و اسفنديار فرخزاد (برادر رستم، سپهسالار معروف ايران بودکه چندي پيش در #جنگ_قادسيه به دست تازيان مسلمان کشته شده بود) سردار سپاه آذربايگان در ميان گذاشت و آنان را به همکاري دعوت کرد.

🔸آنان نيز اين دعوت را پذيرفتند. اما سپهسالاري همه اين لشکر و فرماندهي جنگ به عهده موتا پيشواي ديلميان بود. آنان با هم متحد شدند و فرماندهي مهتا -که مقام مرزباني پتشخوارگر بود- را پذيرفتند و به تمرکز نيروها در حوالي دشتبي(دستبي يا دشتپي) و تقسيم وظايف پرداختند و همگي آماده يورش به تازيان مسلمان شدند.

🔸در اين هنگام حکمراني #همدان بر عهده نعيم بن مقرن بود و بنا داشت پس از تحکيم موقع خود به سوي ري بتازد و آنجا را تصرف کند. در اين هنگام يزدگرد غرب ايران را رها کرده و واگذار کرده بود.

🔶تاریخ ایران

📚 https://t.center/Ahmadi111
🔶#مرداویج {#مرداويز} - #قهرمان #ملي #گیلانیان #همدان را آزاد ساخت



#شانزدهم جولای 931 ميلادي #«مرداويز» قهرمان ملي #گیلانیان كه براي احياء استقلال، آزادی و حاکمیت ملی ايران كمر همت بسته بود شهر همدان را از عوامل خليفه عباسي پس گرفت و آنجا را به نام «مردم ايران» متصرف شد. همدان كه از آن به عنوان نخستين پايتخت ايران قوم #ماد در هزاره اول پيش از ميلاد نام برده مي شود پس از شکست ارتش ايران در سال 642 ميلادي یعنی 22 هجری مقابل عرب ها در نهاوند ، مرداویزدرسال 931 میلادی شکست ایران را تلافی نمود وهمدان را پس گرفت .
🔵 #مردآويز که از شمال ايران بپاخاسته بود مناطق مرکزی ازجمله كاشان و اصفهان را متصرف شد؛ و اصفهان را پايتخت ايران اعلام كرد و برای زنده ساختن ائین ایرانیان باستان نخستين جشن سده ایرانیان را پس از انقراض امپراتوري ساسانيان در بهمن ماه سال 933 ميلادي در ساحل زاینده رود برگزار کرد و دستور داد مراسم «عید نوروز» و اعیاد ملی دیگر عينا مطابق عهد قديم برگزار شود و کسی از ایرانیان حق ندارد جز به فارسی سخن بگوید ویا بنویسد او پس از اجرای مراسم چشن سده به چند نفر از غلامان ترک خود بخاطر قصور و کوتاهی در انجام فرامینش خشم گرفت و غلامان مزبور اورا که به حمامی در اصفهان رفته بود از بیم مجازات پیشدستی کرده وی را در حمام که لخت و عریان و بی سلاح بوده از پای در میاورند مع الوصف با دست خالی خنجر یکی از انهارا بدست اورده دو نفر ازانان را به هلاکت رسانده بود اما بقیه غلامان که بیش از ده دوازده نفر بودند برسرش ریخته تن ان سردار ازاده را در خونش غوطه ور ساخته سپس به سمت بغداد گریختند گفته میشد که ان غلامان ترک از جاسوسان خلیفه بودند وبدنبال فرصتی برای قتل مرداویز بودند اما مدتی بعد عضدالدوله دیلمی کار اورا که براندازی خلافت بغداد و الحاق ان به کشور بود بطور ناقص دنبال کرد عضد الدوله با اینکه بغداد را تصرف نمود اما مقام خلافت را حفظ کرد لیکن خلیفه بدون اجازه اش حق فتوا نداشت و حتی هزینه منزل خلیفه را بصورت ماهیانه پرداخت میکرد وخزانه خلیفه در اختیار عضد الدوله قرار داشت و به عنوان مترسکی در دست شاهنشاه دیلمی اسیر بود وچون عضدالدوله دارای مذهب اسلام وشیعه زیدی بوده تنها اشتباهش همان شد که مسند خلافت را از میان برنداشت .تا خلفا پس از او حدود سه قرن در کشور فتنه انگیزی نمودند و یکی از همان خلفا برای تادیب خوارزمشاهیان با تحریک وتشویق خود پای مغولان را به ایران باز کرد اما سرانجام خود نیز قربانی شرارت همان مغولان شد
در زمان مرگ مرداویز چندین نفر از دلاوران ايرانی بپاخاسته بودند تا به وطن خودعظمت گذشته و استقلال را اعطا نمایند و زبان پارسي را زنده نگهداشته واز ان پاسداری نمایند . درميان سرداران #گیلانی و #دیلمی و#مازندرانی ) - اسفار (اسوار)، ماكان کاکی، مرداويز و برادرش وشمگیر و پسران بويه از بقیه بلند آوازه تربودند.

🅰🔸برپایه اسناد مرداویج از سلسله ساسانیان بود و حاکمان وقت #شهر#گسکر تالش از نواده گان مرداویج بودند بی دلیل نبود که بعضی از مورخین میگفتند سلسله ساسانیان #تالش زبان بودند


📚 https://t.center/Ahmadi111

.
🔸#نبرد #گیلانیان با اسکندر #مقدونی


🔵🔹اسکندر و سردارش پارمن ین نتوانستند بر #سرزمین #کادوسان دست یابند، تنها #آماردها آن هم به صورت پیروزمندانه ای قرارداد صلح با اسکندر بستند. در گزارش هایی که تاریخ نویسان قدیم درباره ی کشور گشایی ها و متصرفات اسکندر در حوزه ی امپراتوری هخامنشی نوشته اند، نامی از کادوس دیده نمی شود. بنابر این می توان گفت کادوس همچون زمان هخامنشیان و پیش تر از آن استقلال خود را حفظ کرد. اسکندر مردمان همسایه آمارد ها را به اطلاعت خویش در آورد و سرداران بسیاری از هیرکانیان و همسایه هایشان که داریوش را همراهی کرده بودند خود را تسلیم کردند. وقتی اسکندر هیرکانی را طی کرد به سرزمین آمارد ها رسید. به گفته مورخان آمارد ها از شجاعت بی نظیر بودند، قدرت روزافزون شاه (اسکندر) را به دیده تحقیر می نگریستند و به عقیده ایشان، قدرت او (اسکندر) سزاوار کمترین ارج و احترام نبود. آماردان برعکس هیرکانی ها و تپور ها راه های ورودی به سرزمینشان را اشغال کردند و مقابل اسکندر ایستادگی کردند.

?🔸?اسکندر در جنگ با آمارد ها تصمیم گرفت سرزمین آمارد ها در جنوب #کاسپین را با آتش ویران کنند (گویا نتوانست آمارد ها را در جنگل شکست دهد) در این هنگام چند تن از اسب های اسکندر را ربودند . این اسب ها هدیه ای از طرف دمارات کورنتی بود و شاه در تمامی جنگ هایی که در اسیا رخ داده بود، بر آن سوار می‌شد. به نظر میرسد این اسب های ارزش زیادی داشتند و اسکندر به شدت ناراحت و خشمگین شد و دستور داد درختان این سرزمین را قطع کنند و سرزمین آمارد ها در جنوب #کاسپین را کاملا ویران کنند و این خبر ها از طریق شخصی که زبان آمارد ها را میدانست به گوششان رساند .وقتی امارد ها این خبر را شنیدند اسب ها را برگرداندند و اسکندر هم به هیکانی بازگشت. هم چنین پس از مرگ اسکندر در سال ۳۲۳ پیش از میلاد و تقسیم گستره ی زیر فرمان او میان سرداران مقدونی و ایرانی که نام های آن ها در کتاب ۱۸ بند ۳ دیودور امده است، نامی از #کادوس دیده نمی شود. بی تردید اگر #کادوس جزو متصرفات اسکندر به شمار می رفت، سهم یکی از سرداران اسکندر می گردید و نام او نیز از سوی دیودور نوشته می شد.
🔵🔹مستند ترین دلیل از اینکه بعداز مرگ اسکندر جانشیان او به نام سلوکیان که قسمت عڟم ایران را در تصرف داشتند که صابت،میکند نقشی در سرزمین #کادوسیه نداشتند برمیگردد به سلسله #اشکانیان که بعداز ظهور پایتخت اولیه خود را شهر#باستانی #کادوسها به نام #نسا برگزیدند ، که گویا این است ، سلوکیان نقشی در این شهر نداشتند

حتی در گزارش های مورخان آن زمان، هنگامی که از ایلات زیر فرمان اسکندر نام برده می شود، نامی از تپورستان و آمارد به میان نمی آید. گمان می رود اقوام اماردی و تپوری پس از رفتن اسکندر به سوی هند و در دنباله ی آشوب هایی که در این زمان در ایالات ایران بر اثر ستم های فراوان بیگانگان روی داد، فرصت یافته و با سر باز زدن از فرمان فاتحان بیگانه، استقلال و ازادی خود را تجدید کرده باشند. از اوضاع گیلان در دوره ی پس از مرگ اسکندر و دوران فرمانروایی سلوکیان بر ایران، آگاهی چندانی در دست نیست. قراین تاریخی بیانگر ان است که به دنبال مرگ اسکندر، آماردها به راندن کارگزاران اسکندر، بار دیگر استقلال خود را بدست اوردند و می توان گفت سایر اقوام گیلان نیز مستقل بودند

📚 https://t.center/Ahmadi111
🔸پایداری #گیلانیان در برابر تاخت و تاز #تازیان_اعراب



مقاومت گیلانیان در برابر اعراب و حملات مکرر ساکنان گیلان به قزوین برای دفع اعرابی که در آنجا بودند تا جایی ادامه یافت که قزوین در بین اعراب مسلمان به "باب الجّنه (درِبهشت)" معروف شد و خلیفه مأمون در هنگام سفر خود به خراسان، آنگاه که مردم قزوین جلویش را گرفتند و خواستند که به سبب مقاومت در برابر گیل‌ها و دیلمیان از آنان مالیات نگیرد، با این درخواست آنان موافقت کرد. همچنین خلیفه فتوا داد که "هر کس چهل روز در قزوین بماند به بهشت میرود" که ظاهرا این فتوا به این دلیل داده شده بود که سپاهیان عرب خلیفه از قزوین به سبب تازشهای پیاپی دیلمیان و تلفات بسیار سنگین اعراب می گریختند وعده زیادی از مردم قزوین نیز از ترس اینکه دیلمیان به سبب همکاری آنان با خلیفه مردم این شهر را قتل وعام کنند از این شهر گریختند.

ابن فقیه همدانی می نویسد: در زمان حجاج بن یوسف ثقفی که دشمن خونخوار ایرانیان بود، نبردهای سخت و خونینی بین مردم گیلان و سپاهیان خلیفه روی داد که تعداد بسیاری از دو طرف کشته شدند و شکست‌های سختی بر سپاه خلیفه عرب افتاد. دو طرف که از ادامه این نبردهای خونین به ستوه آمده بودند تصمیم به مذاکره گرفتند و دیلمیان سفیران خود را برای گفتگو به بغداد فرستادند. در این هنگام حجاج برای ترساندن (دیلمیان) نقشه‌ای را که با کمک آگاهان به سرزمین دیلمان و گیلان کشیده بود را پیش آورد و گفت "یا تسلیم شوید و مالیات بپردازید، یا به کمک این نقشه بر سرزمینتان چیره خواهم شد و آن را تصرف خواهم کرد".

فرستادگان دیلمیان گفتند "ای حجاج! در این نقشه نشانی از سواران ما نیست؛ و چون بدانجا درآیی آنان را نیز خواهی دید!".

به دنبال این موضوع نبرد دوباره شروع شد و حجاج این بار پسرش را به جنگ دیلمیان فرستاد که سپاه بزرگ او نیز به سرنوشت سپاهیان پیشین دچار شدند و پس از چند ماه نبرد با دادن تلفات سنگین ناچار به عقب نشینی شدند.

همچنین حجاج دستور داد تا بین کوفه و قزوین برجهای بسیار بلند ساختند و هرگاه که قزوین مورد تازش واقع شد، روزها با فرستادن دود به آسمان و شب‌ها با روشن کردن آتش به کوفه خبر داده شود تا سپاه برای دفع حمله دیلمیان ارسال گردد. هر چند که این تدبیر نیز چاره گشا نبود و دیلمیان همواره به پادگانهای اعراب در قزوین یورش میبردند.

در حمله ی اعراب به گرگان؛ مردم با سپاهیان اسلام به سختی جنگیدند؛ بطوریکه سردار عرب ( سعید بن عاص ) از وحشت؛ نماز خوف خواند . پس از مدتها پایداری و مقاومت؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعید ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند خورد « یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسلیم شدند؛ اما سعید ابن عاص همه ی مردم را بقتل رسانید؛ بجز یک تن؛ و در توجیه پیمان شکنی خود گفت: « من قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهیان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود.
🔴سرچشمه:
(کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶
کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸
📚 https://t.center/Ahmadi111

.
🔶#برگی-از-تاریخ-گیلان

🌗🔸پایداری #گیلانیان در برابر تاخت و تاز .' تازیان_اعراب


🔴مقاومت گیلانیان در برابر اعراب و حملات مکرر ساکنان گیلان به قزوین برای دفع اعرابی که در آنجا بودند تا جایی ادامه یافت که قزوین در بین اعراب مسلمان به "باب الجّنه (درِ بهشت)" معروف شد و خلیفه مأمون در هنگام سفر خود به خراسان، آنگاه که مردم قزوین جلویش را گرفتند و خواستند که به سبب مقاومت در برابر #گیل‌ها و #دیلمیان از آنان مالیات نگیرد، با این درخواست آنان موافقت کرد. همچنین خلیفه فتوا داد که "هر کس چهل روز در قزوین بماند به بهشت میرود" که ظاهرا این فتوا به این دلیل داده شده بود که سپاهیان عرب خلیفه از قزوین به سبب تازشهای پیاپی #دیلمیان و تلفات بسیار سنگین اعراب می گریختند وعده زیادی از مردم قزوین نیز از ترس اینکه #دیلمیان به سبب همکاری آنان با خلیفه مردم این شهر را قتل وعام کنند از این شهر گریختند.

ابن فقیه همدانی می نویسد: در زمان حجاج بن یوسف ثقفی که دشمن خونخوار ایرانیان بود، نبردهای سخت و خونینی بین مردم #گیلان و سپاهیان خلیفه روی داد که تعداد بسیاری از دو طرف کشته شدند و شکست‌های سختی بر سپاه خلیفه عرب افتاد. دو طرف که از ادامه این نبردهای خونین به ستوه آمده بودند تصمیم به مذاکره گرفتند و دیلمیان سفیران خود را برای گفتگو به بغداد فرستادند. در این هنگام حجاج برای ترساندن #گیلک‌ها (دیلمیان) نقشه‌ای را که با کمک آگاهان به سرزمین #دیلمان و #گیلان کشیده بود را پیش آورد و گفت "یا تسلیم شوید و مالیات بپردازید، یا به کمک این نقشه بر سرزمینتان چیره خواهم شد و آن را تصرف خواهم کرد".

فرستادگان دیلمیان گفتند "ای حجاج! در این نقشه نشانی از سواران ما نیست؛ و چون بدانجا درآیی آنان را نیز خواهی دید!".

به دنبال این موضوع نبرد دوباره شروع شد و حجاج این بار پسرش را به جنگ دیلمیان فرستاد که سپاه بزرگ او نیز به سرنوشت سپاهیان پیشین دچار شدند و پس از چند ماه نبرد با دادن تلفات سنگین ناچار به عقب نشینی شدند.

همچنین حجاج دستور داد تا بین کوفه و قزوین برجهای بسیار بلند ساختند و هرگاه که قزوین مورد تازش واقع شد، روزها با فرستادن دود به آسمان و شب‌ها با روشن کردن آتش به کوفه خبر داده شود تا سپاه برای دفع حمله دیلمیان ارسال گردد. هر چند که این تدبیر نیز چاره گشا نبود و دیلمیان همواره به پادگانهای اعراب در قزوین یورش میبردند.

در حمله ی اعراب به گرگان؛ مردم با سپاهیان اسلام به سختی جنگیدند؛ بطوریکه سردار عرب ( سعید بن عاص ) از وحشت؛ نماز خوف خواند . پس از مدتها پایداری و مقاومت؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعید ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند خورد « یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسلیم شدند؛ اما سعید ابن عاص همه ی مردم را بقتل رسانید؛ بجز یک تن؛ و در توجیه پیمان شکنی خود گفت: « من قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهیان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود.
🔴سرچشمه:
(کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶
کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸

📚 https://telegram.me/Ahmadi111


.
🔶پایداری #گیلانیان در برابر تاخت و تاز .' تازیان_اعراب


🔵👇مقاومت #گیلانیان در برابر اعراب و حملات مکرر ساکنان #گیلان به قزوین برای دفع اعرابی که در آنجا بودند تا جایی ادامه یافت که قزوین در بین اعراب مسلمان به "باب الجّنه (درِ بهشت)" معروف شد و خلیفه #مأمون در هنگام سفر خود به خراسان، آنگاه که مردم قزوین جلویش را گرفتند و خواستند که به سبب مقاومت در برابر گیل‌ها و دیلمیان از آنان مالیات نگیرد، با این درخواست آنان موافقت کرد. همچنین خلیفه فتوا داد که "هر کس چهل روز در قزوین بماند به بهشت میرود" که ظاهرا این فتوا به این دلیل داده شده بود که سپاهیان عرب خلیفه از قزوین به سبب تازشهای پیاپی #دیلمیان و تلفات بسیار سنگین اعراب می گریختند وعده زیادی از مردم قزوین نیز از ترس اینکه #دیلمیان به سبب همکاری آنان با خلیفه مردم این شهر را قتل وعام کنند از این شهر گریختند.

ابن فقیه همدانی می نویسد: در زمان حجاج بن یوسف ثقفی که دشمن خونخوار ایرانیان بود، نبردهای سخت و خونینی بین مردم #گیلان و سپاهیان خلیفه روی داد که تعداد بسیاری از دو طرف کشته شدند و شکست‌های سختی بر سپاه خلیفه عرب افتاد. دو طرف که از ادامه این نبردهای خونین به ستوه آمده بودند تصمیم به مذاکره گرفتند و دیلمیان سفیران خود را برای گفتگو به بغداد فرستادند. در این هنگام حجاج برای ترساندن #گیلان (دیلمیان) نقشه‌ای را که با کمک آگاهان به سرزمین #دیلمان و #گیلان کشیده بود را پیش آورد و گفت "یا تسلیم شوید و مالیات بپردازید، یا به کمک این نقشه بر سرزمینتان چیره خواهم شد و آن را تصرف خواهم کرد".

فرستادگان دیلمیان گفتند "ای حجاج! در این نقشه نشانی از سواران ما نیست؛ و چون بدانجا درآیی آنان را نیز خواهی دید!".

به دنبال این موضوع نبرد دوباره شروع شد و حجاج این بار پسرش را به جنگ دیلمیان فرستاد که سپاه بزرگ او نیز به سرنوشت سپاهیان پیشین دچار شدند و پس از چند ماه نبرد با دادن تلفات سنگین ناچار به عقب نشینی شدند.

همچنین حجاج دستور داد تا بین کوفه و قزوین برجهای بسیار بلند ساختند و هرگاه که قزوین مورد تازش واقع شد، روزها با فرستادن دود به آسمان و شب‌ها با روشن کردن آتش به کوفه خبر داده شود تا سپاه برای دفع حمله دیلمیان ارسال گردد. هر چند که این تدبیر نیز چاره گشا نبود و دیلمیان همواره به پادگانهای اعراب در قزوین یورش میبردند.

در حمله ی اعراب به #گرگان؛ مردم با سپاهیان اسلام به سختی جنگیدند؛ بطوریکه سردار عرب ( سعید بن عاص ) از وحشت؛ نماز خوف خواند . پس از مدتها پایداری و مقاومت؛ سرانجام مردم گرگان امان خواستند و سعید ابن عاص به آنان « امان » داد و سوگند خورد « یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت » مردم گرگان تسلیم شدند؛ اما سعید ابن عاص همه ی مردم را بقتل رسانید؛ بجز یک تن؛ و در توجیه پیمان شکنی خود گفت: « من قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهیان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود.
🔴سرچشمه:
(کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶
کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸

📚 https://t.center/Ahmadi111


.
🔶#یپرم خان سردار،و #گیلان

..بخش ۲

#رستم یک شیمی دان فوق‌العاده بود. او یک کارگاه بمب سازی در تبریز تاسیس کرده بود.
یپرم ( یفرم) خان که عضو داشناکسیون بود نمایندگی #کمیته #گیلان فرقه و فرماندهی آن را در #ایالات #شمالی به عهده داشت.. او ابتدا در راهسازی جاده قزوین رشت و سپس رشت #انزلی کار میکرد..
از آغاز دوران استبداد صغیر، #رشت به پشتیبانی از تبریز و یپرم، به هواخواهی از ستار خان قد برافراشت.. در اوج نا امیدی به بازگشت مشروطه.. تنها صدای مردانه #ستارخان بود که از تبریز برمیخواست و استبداد نیز تمام قدرت خود را برای در همین کوبیدن این آخرین سنگر بسیج کرده بود.
این سخن #ستارخان گویای حقیقت ماجرا بود: ایکاش یک شهر دیگر نیز میشورید تا #محم علی میرزا نمیتوانست همه نیروی خ را بر سر تبریز بیازماید.. ( تاریخ مشروطه کسروی)
پس از آذربایجان، #گیلان دومین جایی بود که مردم معنای آن را دریافته... #رشتی ها نیز در آن دو سه هفته از جان و دل به یاری مجلس برخاستند و آواز به آواز تبریزیان انداختند.. ( تاریخ مشروطه کسروی)
در همان زمان کمیته ستار، در #رشت به وجود آمد.. در باره سران این کمیته، شادروان کسروی از یپرم خان ارمنی، معزالسلطان، حاج حسین آقا اسکندری، گیگوف گرجی و میرزا محمد علی خان مغازه نام میبرد ولی اضافه میکند: و نیز #میرزا حسین خان #کسمایی که زبان سخن گویی داشت و# میرزا علی محمد خان تربیت فامیل تقی زاده همگی به رشت آمده بودند.. شاید میرزا کوچک خان نیز در این هنگام بود.
یفرم خان در صدد کمک به تبریز بود... فکر ها میکرد و نقشه ها میکشید سرانجام یک گروه مجاهد تشکیل داد که هر چند تعدادشان کم بود ولی همه جوره آماده فداکاری بودند.
حیدر خان #عمو اوغلی پس از بمباران مجلس در قفقاز مستقر شد و از آنجا آزادی خواهان ایران را یاری میداد. پس از آنکه چند تن بمب انداز و مقادیر زیادی بمب و نارنجک و تفنگ برای تبریزیان فرستاد و یکی از همکاران خود برای اداره #انقلاب# رشت و کمک به انقلابیون به آن شهر فرستاد، در این زمان آقا بالا خان سردار #افخم حاکم رشت بود..
کمیته ستار در خانه معزالسلطان تشکیل شده بود که میرزا محمد علی خان تربیت و میرزا محمد علی مغازه و یپرم خان والی ارداسس ارمنی، عضو آن بودند..
یپرم فقط پس از به توپ بستن مجلس نقش خود را به عنوان یک مبارز و یک طرح نظامی مبتکر نقش خود را در انقلاب مشروطه آغاز کرد.( تاریخ مشروطه کسروی)
کمیته ستار جمعا 7 نفر بودند 4 نفر ارمنی و 3 نفر مسلمان... ابتدا کمیته، خود را سوسیال دموکرات مینامیدند ولی در عمل از برنامه مرامنامه داشناکسیون پیروی میکردند ( خاطرات یپرم خان)
کمیته، در خفا یک بسیج بزرگ را تدارک میدید.. ابتدا از سپهدار تنکابنی که در تنکابن پرچم مشروطه را برافراشته بود و نیروی موثری نیز با خود داشت دعوت کردند تا به #گیلان سفر کند و مشترکا دست به اقدام بزنند اما سپهدار رغبتی نشان نمیداد. #گیلانیان، خود تصمیم گرفتند به اقدام نهایی دست بزنند..
برگفته از تاریخ مشروطه کسروی
یپرم خان سردار اسماعیل رایین
رهبران مشروطه ابراهیم صفایی
.. ع نفریه.

ادامه دارد

📚 https://t.center/Ahmadi111
🔶#شرکت #گیلانیان در #جنگ #طبرستان با خلفای اموی

🔴🔴نبرد اسپهبد فرخان طبرستان و یزید


در سال 98 هجری قمری، به دستور سلیمان بن عبدالملک، یزید بن مهلب امیر خراسان شد. یزید پس از گشایش بخش‌هایی از فرارود برای سلیمان فتح‌نامه نوشت و سلیمان در پاسخ فتح‌نامه از یزید پرسید چرا آنچه را به قتیبه عیب می‌کردی، خود نمی‌کنی و آهنگ فتح طبرستان نمی‌نمایی؟
بدین جهت یزید لشکریان عرب، خراسان و ماوراءالنهر را برداشته و به دهستان حمله نمود. حاکم دهستان (صول) گریخت و مدتی بعد از یزید امان خواست.سپس سپاه یزید دو قسمت شدند، گروهی به سرکردگی ضریس به سمت گرگان رفتند و خود یزید به تمیشه حمله کرد. اسپهبد فرخان نیز با فراهم کردن لشکری از طبرستان و گرگان و دیلمان، به جنگ یزید رفت و در تمیشه و ساری چندین بار دو سپاه جنگیدند که در این میان چند پیروزی از آن عرب‌ها و چند پیروزی از آن طبرستانیان گشت.

🔴سرانجام فرخان تصمیم گرفت که به سمت #دیلم عقب‌نشینی کند؛ اما پسر بزرگش، #دادمهر، وی را پشیمان نموده و پیشنهاد داد تا با فرستادن نامه به #دیلمیان از آن‌ها درخواست نیرو کنند. پس از انجام شدن این نظر، #ده #هزار نفر به #لشکریان #طبرستان پیوستند و #اسپهبد دوباره آماده نبرد گشت. گرچه ابتدا یزید توانست اسپهبد را شکست دهد اما لشکریان فرخان به مناطق کوهستانی رفته و با انداختن سنگ و تیر به سوی مسلمانان، توانستند پانزده هزار تن از آنان را بکشند.

همچنین لشکرگاه یزید را غارت نموده و خیمه‌هایش را سوزاندند.پس از این شکست یزید، شخصی به نام حیان نبطی را که نژادی #دیلمی داشت، نزد اسپهبد فرستاد و از او خواست تا اجازه دهد لشکریانش #طبرستان را ترک کنند و در قبال این به حیان گفت که حاضر است تا سیصد هزار درهم بپردازد.(یزید پیش از شکست پیمانی نوشت،که فرخان پانصدهزار درهم بپردازد و سالانه چهارصد بار زعفران و چهارصد مرد که برسرشان سپر و در دستشان بالشی حریری و... است به حاکمان عرب دهند)
اسپهبد پس از گفتگو با حیان حاضر شد که در ازای گرفتن سیصد هزار دینار از یزید بن مهلب و پنج هزار درهم از حیان و همچنین استرداد تمام اسیران و فروگذاشتن قلمروش، تقاضای یزید را بپذیرد. پس از این واقعه، فرخان بزرگ خود به تمیشه رفت و اسیران را به مرز و بوم خویش بازگرداند. در واقع لشکرکشی یزید بن مهلب که واپسین تلاش امویان برای دستیابی به طبرستان بود، از سال 98 تا 99 هجری قمری به طول انجامید و سرانجام به شکست پایان یافت و بدین ترتیب عمر بن عبدالعزیز، خلیفه اموی، در سال 99 هجری، یزید را از خراسان به عراق بازگرداند. یزید که وعده قطاری از غنائم را به خلیفه داده‌بود، پس از بازگشت به زندان افتاد. اسپهبد فرخان نیز پس از آن به مرمّت و بازسازی شهرها و آبادی ها پرداخت

📚منابع
اسپهبدان بزرگ طبرستان.چراغعلی سنگسری
دفاع و مبارزه ملی مردم طبرستان برابر تازیان.رفیع حقیقت.
.📚 https://t.center/Ahmadi111



.