♥🌺🍁♥تاریخ و ادبیات تالش ♥♥

#طبرستان
Канал
Логотип телеграм канала ♥🌺🍁♥تاریخ و ادبیات تالش ♥♥
@ahmadi111Продвигать
127
подписчиков
415
фото
70
видео
1,87 тыс.
ссылок
#تاریخ و #ادبیات #تالش ♥♥♥♥♥ ارتباط با ما 👇👇👇 @Razdari22 #آگاهی از تاریخ ، از مهمترین دانایی هاست که همگان باید بدانند از گذشته پند بگیرند ،آینده را بسازند
Forwarded from احمدی 1
🔴🔸آیا میدانید قدیمی ترین تاریخ عمومی را یک مازندرانی نوشته ؟؟!!

🔵صفحه ۱
🔴🔸محمد طبری فرزند جریر در سال ۲۱۸هجری خورشیدی در #آمل مازندران متولد شد،او جز بزرگترین مورخ و مفسر محسوب میشود ،وی تاریخ طبری را نوشت ،کتاب او مرجع عمده تاریخ ایران و جهان است ، او سن پیش،از نوجوانی در زادگاهش #طبرستان به فراگرفتن دانش علم و عرفان مشغول گردید،،در سن ۱۳سالگی #آمل را ترک کرد،و به #ری رفت ،یعد از مدتی برای آشنایی با اصحاب از #ری از طریق،سفر از راه شام و بیروت به مصر رفت ،سه سال در نزد،دانشمندان مصر به شاگردی،پرداخت در سفر خود با سیره نویسان زیادی،دیدار کرد، در سال ۲۹۰قمری به #آمل برگشت ،سپس به بغداد رفت و به مطالعه خود،ادامه داد، در آنجا دانش،خود را در فقه و تاریخ تکمیل نمود و کتاب تاریخ خود با نام الرسل و المولک ،که با نام همان تاریخ #طبری شناخته میشود،آغاز،کرد
🔴🔸او روزانه چهل برگ از تاریخ خود را گرد آوری میگرد و حدود ۴۰سال به نوشتن تاریخ طبری پرداخت ،او علاوه بر تاریخ تاریخی سفرنامه هایی داشت به انصمام تفسیر ،علاوه بر سفرهایی که داشت به هند و مراکش نیز سفر کرد،علاوه بر نوشته های یاد شده کتاب در مورد وفق نوشت که در برگیرنده نظر همه دانشمندان و مسلمان آن زمان بود ، او در طی آن سالها نیز کتاب جامع البیان عن تاویل را در تفسیر قرآن نوشت و در دنیا شهرت جهانی پیدا کرد
🔴🔸 با انکه در دوره او اختلافات مذهبی روز به روز افرایش پیدا میکرد،آشوب های سیاسی نیز بود ، حتی عده ای به او انگ بدعت گذاری،میزدند،، او هیچ هدایایی از هیچک قبول نمیکرد، چون او در طبرستان باغی داشت با اجاره آن امرار معاش میگرد حتی یکی از خلفای عباسی به او پیشنهاد،وزارت داد او نپذیرفت
ادامه دارد

📚https://t.center/Ahmadi111

.
🔶#شرکت #گیلانیان در #جنگ #طبرستان با خلفای اموی

🔴🔴نبرد اسپهبد فرخان طبرستان و یزید


در سال 98 هجری قمری، به دستور سلیمان بن عبدالملک، یزید بن مهلب امیر خراسان شد. یزید پس از گشایش بخش‌هایی از فرارود برای سلیمان فتح‌نامه نوشت و سلیمان در پاسخ فتح‌نامه از یزید پرسید چرا آنچه را به قتیبه عیب می‌کردی، خود نمی‌کنی و آهنگ فتح طبرستان نمی‌نمایی؟
بدین جهت یزید لشکریان عرب، خراسان و ماوراءالنهر را برداشته و به دهستان حمله نمود. حاکم دهستان (صول) گریخت و مدتی بعد از یزید امان خواست.سپس سپاه یزید دو قسمت شدند، گروهی به سرکردگی ضریس به سمت گرگان رفتند و خود یزید به تمیشه حمله کرد. اسپهبد فرخان نیز با فراهم کردن لشکری از طبرستان و گرگان و دیلمان، به جنگ یزید رفت و در تمیشه و ساری چندین بار دو سپاه جنگیدند که در این میان چند پیروزی از آن عرب‌ها و چند پیروزی از آن طبرستانیان گشت.

🔴سرانجام فرخان تصمیم گرفت که به سمت #دیلم عقب‌نشینی کند؛ اما پسر بزرگش، #دادمهر، وی را پشیمان نموده و پیشنهاد داد تا با فرستادن نامه به #دیلمیان از آن‌ها درخواست نیرو کنند. پس از انجام شدن این نظر، #ده #هزار نفر به #لشکریان #طبرستان پیوستند و #اسپهبد دوباره آماده نبرد گشت. گرچه ابتدا یزید توانست اسپهبد را شکست دهد اما لشکریان فرخان به مناطق کوهستانی رفته و با انداختن سنگ و تیر به سوی مسلمانان، توانستند پانزده هزار تن از آنان را بکشند.

همچنین لشکرگاه یزید را غارت نموده و خیمه‌هایش را سوزاندند.پس از این شکست یزید، شخصی به نام حیان نبطی را که نژادی #دیلمی داشت، نزد اسپهبد فرستاد و از او خواست تا اجازه دهد لشکریانش #طبرستان را ترک کنند و در قبال این به حیان گفت که حاضر است تا سیصد هزار درهم بپردازد.(یزید پیش از شکست پیمانی نوشت،که فرخان پانصدهزار درهم بپردازد و سالانه چهارصد بار زعفران و چهارصد مرد که برسرشان سپر و در دستشان بالشی حریری و... است به حاکمان عرب دهند)
اسپهبد پس از گفتگو با حیان حاضر شد که در ازای گرفتن سیصد هزار دینار از یزید بن مهلب و پنج هزار درهم از حیان و همچنین استرداد تمام اسیران و فروگذاشتن قلمروش، تقاضای یزید را بپذیرد. پس از این واقعه، فرخان بزرگ خود به تمیشه رفت و اسیران را به مرز و بوم خویش بازگرداند. در واقع لشکرکشی یزید بن مهلب که واپسین تلاش امویان برای دستیابی به طبرستان بود، از سال 98 تا 99 هجری قمری به طول انجامید و سرانجام به شکست پایان یافت و بدین ترتیب عمر بن عبدالعزیز، خلیفه اموی، در سال 99 هجری، یزید را از خراسان به عراق بازگرداند. یزید که وعده قطاری از غنائم را به خلیفه داده‌بود، پس از بازگشت به زندان افتاد. اسپهبد فرخان نیز پس از آن به مرمّت و بازسازی شهرها و آبادی ها پرداخت

📚منابع
اسپهبدان بزرگ طبرستان.چراغعلی سنگسری
دفاع و مبارزه ملی مردم طبرستان برابر تازیان.رفیع حقیقت.
.📚 https://t.center/Ahmadi111



.
🔸نام های ایرانی


🌸دادمهر
🗽🗽
دادمهر نامی نیکو و پسرانه با ریشه پارسی به معنی داده مهر،خورشید🌞عدالت دوست ،فرستاده و زاده مهر،نام یکی از پادشاهان خوشنام #طبرستان

📚 https://t.center/Ahmadi111
🔸نام های ایرانی


🌸دادمهر
🗽🗽
دادمهر نامی نیکو و پسرانه با ریشه پارسی به معنی داده مهر،خورشید🌞عدالت دوست ،فرستاده و زاده مهر،نام یکی از پادشاهان خوشنام #طبرستان

📚 https://t.center/Ahmadi111
🔸#برگی از #تاریخ

مسعودی در قرن چهارم هجری در التنبیه و الاشراف میینویسد:«پارسیان قومی بودند که قلمروشان دیار جبال بود(جبال به دامنه های #جنوبی و#شمالی سلسله جبال البرز گفته میشد که از #تالش (از #سرحدات #رود #کور ) الی #استر اباد ادامه داشته ) از ماهات و غیره و #آذربایجان تا مجاور ارمنیه و #اران و #بیلقان تا #دربند ( مرکز داغستان) که باب و ابواب است و ری و #طبرستان و مسقط و شابران و گرگان و ابرشهر که نیشابور است و هرات و مرو و دیگر ولایت‌های خراسان و سیستان و کرمان و فارس و اهواز با دیگر سرزمین عجمان که در وقت حاضر به این ولایت‌ها پیوسته‌است، همه این ولایت‌ها یک مملکت بود، پادشاه‌اش یکی بود و زبان‌اش یکی بود، فقط در بعضی کلمات تفاوت داشتند، زیرا وقتی حروفی که زبان را بدان می‌نویسند یکی باشد، زبان یکی است وگر چه در چیزهای دیگر تفاوت داشته باشد، مانند پهلوی و دری و آذری —-

📚https://t.center/Ahmadi111

.
🔶خاندان #اسپهبدان #طبرستان


🔵خاندان اسپهبدان طبرستان که از دوران باستان تا 200 سال در برابر اعراب پایداری کردند و حتی پس از آن تا مدت های مديد به حکمرانی خود ادامه دادند، بطور خلاصه شامل زیر بودند :
- قارنیان تا 224 هجری (مازیار گبر، آخرینش بود)
- باوندیان تا 750 هجری
- آل گاوباره (دابویهیان) تا 144 هجری
- # پادوسپانیان تا 1006 هجری
و همچنین علویان و سادات حسینی مرعشی (مرعشیان) نیز از اسپهبدان دانسته اند.

حکام این سلسله های محلی تا اوایل قرن 3 هجری همچنان سکه های خود را به خط و زبان پهلوی ضرب می کردند. پس از سقوط ساسانیان نخستین بار سعید بن عاص در سال 39 هجری هجوم آورد و نیز در زمان معاویه سپاهی به فرماندهی مصقله بن هبیره به این منطقه گسیل شدند که با مقاومت اهالی و کمین های زده شده و غلتاندن سنگ های بزرگ همگی اين دو سپاه به دیار عدم رفتند. سرانجام در سال 97 ه. یزید بن ملهب توانست قسمتی از طبرستان را فتح نماید که پس از چند سال مجدداً اعراب را بیرون کردند که این مهم بواسطه شهرت مردم این نواحی به اصول جنگ و جنگاوری آنان بود.

در اینخصوص ابن اسفندیار درباره روش جنگِ ونداد هرمز با سپاه 10000 نفری خلیفه مهدی عباسی به فرماندهیِ فراشه پرداخته و چنین تشریح می کند:
هنگامى كه سپاه اعراب به طبرستان برسیدند، مردم با 400 کرنا و 400 طبل و تبر و دهره! (نوعی داسِ تیز و بلند) در بالای کوهها و جنگل ها پنهان گردیدند که همگی سپاه اسپهبد 4000 نفر بودند....... ونداد هرمزد با 100 سوار در پیش اعراب ظاهر شد و با جنگ و گریز آنها را به نقاطی کشاند که از پیش مشخص شده بود! پس ناگاه 4000 طبرستانی با کوفتن بر طبل های بزرگ و دمیدن بر 400 کرنای، غوغایی برپا کردند که اعراب را گمان افتاد صاعقه قیامت است و صور اسرافيل آمده است...... سپس 4000 درخت بریده را بر سر آنها افکندند و در پی آن شمشیرها در آورده و تیغ در میان عربان نهادند و در همان آغاز کار 2000 اعرابی را کشتار کردند......فراشه نیز دستگیر و گردن زده شد و اعراب زنده مانده را هم رها کردند تا بگویند که چه ها دیده اند.

این ونداد هرمز کسی بود که بهمراه اسپهبد شروین، اعراب و مسلمانان را از طبرستان بیرون کرده و توانست بر مناطق کوهستانی طبرستان سلطه یابد و باز بگفته ابن اسفندیار:
..... مسلمانان را پس از وفات نگذاشتی که بخاک طبرستان دفن کنند!!!

سرانجام در عهد منصور دوانیقی طبرستان را از دست اسپهبد خورشید درآوردند و در نهایت با شکست مازیار، برای کنترل منطقه در آن نواحی پادگان هایی متعدد مستقر کردند که در تواریخ، 45 پادگان ذکر شده است که به اختصار چند پادگان چنین بود :

- پادگان کجور (در رویان) با 6000 سرباز و فرماندهی عمر بن علاء
- پادگان جیلان آباد با 1000 شمشیر زنِ خراسانی و فرماندهی نصر بن عمران
- پادگان ترینجه با 1500 مرد جنگی از سغد و خوارزم و نساء به فرماندهی مسلم بن خالد
- پادگان چالوس با 500 مرد جنگی
- پادگان خرم آباد با 1000 سرباز زره پوش شامی
- پادگان ساری با 500 سوارِ شبه جزیره (اعراب بدوی)
- پادگان تمیشه (کردکوی) با 1000 سرباز برگزیده عرب

خلاصه ای از کتاب وزینِ تاریخ چهار هزار سال ارتش ایران

📚 https://telegram.me/Ahmadi111



.
🔶#شرکت #گیلانیان در #جنگ #طبرستان با خلفای اموی

🔴🔴نبرد اسپهبد فرخان طبرستان و یزید


در سال 98 هجری قمری، به دستور سلیمان بن عبدالملک، یزید بن مهلب امیر خراسان شد. یزید پس از گشایش بخش‌هایی از فرارود برای سلیمان فتح‌نامه نوشت و سلیمان در پاسخ فتح‌نامه از یزید پرسید چرا آنچه را به قتیبه عیب می‌کردی، خود نمی‌کنی و آهنگ فتح طبرستان نمی‌نمایی؟
بدین جهت یزید لشکریان عرب، خراسان و ماوراءالنهر را برداشته و به دهستان حمله نمود. حاکم دهستان (صول) گریخت و مدتی بعد از یزید امان خواست.سپس سپاه یزید دو قسمت شدند، گروهی به سرکردگی ضریس به سمت گرگان رفتند و خود یزید به تمیشه حمله کرد. اسپهبد فرخان نیز با فراهم کردن لشکری از طبرستان و گرگان و دیلمان، به جنگ یزید رفت و در تمیشه و ساری چندین بار دو سپاه جنگیدند که در این میان چند پیروزی از آن عرب‌ها و چند پیروزی از آن طبرستانیان گشت.

🔴سرانجام فرخان تصمیم گرفت که به سمت #دیلم عقب‌نشینی کند؛ اما پسر بزرگش، #دادمهر، وی را پشیمان نموده و پیشنهاد داد تا با فرستادن نامه به #دیلمیان از آن‌ها درخواست نیرو کنند. پس از انجام شدن این نظر، #ده #هزار نفر به #لشکریان #طبرستان پیوستند و #اسپهبد دوباره آماده نبرد گشت. گرچه ابتدا یزید توانست اسپهبد را شکست دهد اما لشکریان فرخان به مناطق کوهستانی رفته و با انداختن سنگ و تیر به سوی مسلمانان، توانستند پانزده هزار تن از آنان را بکشند.

همچنین لشکرگاه یزید را غارت نموده و خیمه‌هایش را سوزاندند.پس از این شکست یزید، شخصی به نام حیان نبطی را که نژادی #دیلمی داشت، نزد اسپهبد فرستاد و از او خواست تا اجازه دهد لشکریانش #طبرستان را ترک کنند و در قبال این به حیان گفت که حاضر است تا سیصد هزار درهم بپردازد.(یزید پیش از شکست پیمانی نوشت،که فرخان پانصدهزار درهم بپردازد و سالانه چهارصد بار زعفران و چهارصد مرد که برسرشان سپر و در دستشان بالشی حریری و... است به حاکمان عرب دهند)
اسپهبد پس از گفتگو با حیان حاضر شد که در ازای گرفتن سیصد هزار دینار از یزید بن مهلب و پنج هزار درهم از حیان و همچنین استرداد تمام اسیران و فروگذاشتن قلمروش، تقاضای یزید را بپذیرد. پس از این واقعه، فرخان بزرگ خود به تمیشه رفت و اسیران را به مرز و بوم خویش بازگرداند. در واقع لشکرکشی یزید بن مهلب که واپسین تلاش امویان برای دستیابی به طبرستان بود، از سال 98 تا 99 هجری قمری به طول انجامید و سرانجام به شکست پایان یافت و بدین ترتیب عمر بن عبدالعزیز، خلیفه اموی، در سال 99 هجری، یزید را از خراسان به عراق بازگرداند. یزید که وعده قطاری از غنائم را به خلیفه داده‌بود، پس از بازگشت به زندان افتاد. اسپهبد فرخان نیز پس از آن به مرمّت و بازسازی شهرها و آبادی ها پرداخت

📚منابع
اسپهبدان بزرگ طبرستان.چراغعلی سنگسری
دفاع و مبارزه ملی مردم طبرستان برابر تازیان.رفیع حقیقت.
.📚 https://t.center/Ahmadi111



.
🔶پادشاهان محلی در دوره ساسانی

🔸 در اواخر دوره ساسانی براثر ضعف شاهنشاهی ایران و امرا محلی قدرتی بدست آورده و حكومت های مستقلی که به حکومت مرکزی نیز مختصر اطاعتی داشتند پدید آوردند. نام و نسب بعضی از ایشان در کتب قدیم مانده است از زمان فیروز اول ساسانی ممالکی که در مشرق مرو رود واقع است از تسلط دولت ایران خارج بود هرات هم دیگر جزو قلمرو ساسانی شمرده نمیشد. مقارن حمله عرب #گیلان و #ولایات #ساحلی #دریای #خزر در تصرف یکی از #سرداران# دیلمی بنام #موتا(موتار) بود. #طبرستان را #اسپهبدان داشتند.

🔹 پادشاهان ممالکی که مجاور سرحدات شرقی و. شمال ایران بودند به القاب مخصوص خود معروفند. شاه نسارا، وراز(گراز،مقایسه شود با لقب شهروراز) و شاه ابیورد را (وهمنه)،خوارزم را (خسروخوارزم) و بخارا را (بخاراخوذا)، وردانه را (وردانشاه)، سمرقند را (طرخان)

🔸 در طخارستان مشرق کابل (یبغو) سلطنت میکرد که لقب باستانی امرای کوشانی است و امیری به نام (شاذ) تابع او محسوب میشد. ترکه و نیز طرخان که در بادغیس بود مطیع این شاذ به شمار می آمد. کلمه (شاذ) لقبی ایرانی است که مانند اخشید؛شهرگ، شهر از ریشه خشای بمعنی شاه آمده است.


شایانشاه: حکمران سرزمین شایبان در مغرب ایران.

امو كانشاه: حکمران دشت امو كان يا موقان در

آذربایجان.

براشكانشاه: حکمران بر اشکان در آذربایجان.

گیگانشاه: حکمران گیگان در میان سند و مکران.

بلاشگانشاه: حکمران بلاشگان (بلاساغون) در مشرق ایران.

نخشبانشاه: حکمران نخشب یا نسف در آسیای مرکزی.

کشميرانشاه: حکمران کشمير.

گوچشاه : پادشاه طوایف گوچ در جنوب شرقی ایران و همسایهی بلوحان امروز بوده اند این طایفه را به عربی «قفص» و پادشاه ایشان را قفص شاه» گون
چغان خداه: حکمران چغانیان در شمال ترمذ.

سامان خداه: حکمران ناحیهی سامان از نواحی سمرقند.

حکمران طخارستان را شروین میگفتند.

ريوشار:حکمران ريوشاران در ماوراءالنهر.

بندون: خکمران سرزمین کش در شمال سمرقند .

يمانشاه : حکمران یمن تازیانشاه : حکمران سرزمین تازیان (عربستان) ترازخداه : حکمران تراز یا ادرار در ترکستان

چول : حکمران دهستان در سرزمین گرگان تا خلیج حسینقلی در کنار دریای خزر

تین یاخذین : حکمران ناحيه شاش یا چاچ در شمال جيحون

🔸 باید دانست که این القاب مربوط به يك زمان نیست بلکه در دوره های مختلف۔ تاریخ ایران قدیم پادشاهان وحکمرانان محلی به این القاب و نامهاخوانده میشدند حتی تاچند قرن پس از اسلام این القاب هنوز باقی بوده است.

🔰 منبع:

ایران در عهد باستان نوشته دکتر محمد مشکور

📚 https://t.center/Ahmadi111
🔶گیلان در عهد عرب

🔵🔶پس از تمام فتوحات تنها گیلان و مازندران که طبرستان نامیده میشد در زمان معاویه تن به باجگذاری نداد و شورشی شدند و کفر می وزریدند .

#بلاذری درباره آنان میگوید :
"جمیع اهل #طبرستان حرب بودند" .
در یکی از لشگر کشی اعراب به طبرستان به رهبری "#هبیره_شیبانی" 10 هزار جنگجوی عرب راهی آنجا شدند . ولی #دیلمان راه را در نواحی کوهستانی بر روی لشگر اعراب بست .

جنگ درگرفت و 10 هزار نفر لشگریان اعراب کشته شدند به صورتی که حتی یک نفر هم نتوانست به کوفه و شام برگردد .
. .
تاریخ نویسان عرب از این واقعه به عنوان یکی از فجیع ترین جنگهای اعراب نام میبردند و مینویسند :
اعراب کثیری در نبرد با #مردمان_طبرستان به شهادت رسیدند

. 🔶در #چالوس_رویان؛
#عبدالله_ابن_حازم مامور خلیفه‌ی اعراب به بهانه (دادرسی) و رسیدگی به شکایات مردم؛ دستور داد تا آنان را در مکان‌های متعددی جمع کردند و سپس مردم را یک‌یک به حضور طلبیدند و مخفیانه گردن زدند بطوریکه در پایان آنروز هیچ کس زنده نماند ... و دیه‌ی چالوس را آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را بزور می‌بردند.
📚کتاب تاریخ طبرستان صفحه ۱۸۳ - کتاب تاریخ رویان؛ صفحه ۶۹
. 🔶در حمله‌ی اعراب به #گرگان؛
مردم با سپاهیان اعراب به سختی جنگیدند؛
بطوریکه سردار عرب (سعید بن عاص) از وحشت؛ نماز خوف خواند.
پس از مدتها پایداری و مقاومت؛ سرانجام مردم #گرگان امان خواستند و #سعید_ابن_عاص به آنان «#امان» داد و سوگند خورد «یک تن از مردم شهر را نخواهد کشت» مردم #گرگان تسلیم شدند؛
اما #سعید_ابن_عاص همه ی مردم را بقتل رسانید؛
بجز یک تن؛ و در توجیه پیمان شکنی خود گفت:
«من قسم خورده بودم که یک تن از مردم شهر را نکشم! .. تعداد سپاهیان عرب در حمله به گرگان هشتاد هزار تن بود. (آری او به درستی قسم خورده ، چون او نگفته هیج کس را نمیکشم ،گفته بود یک تن را نمکشم یعنی بغیر از یک نفر بقیه را میکشم)

📚کتاب تاریخ طبری جلد پنجم صفحه ۲۱۱۶ - کتاب تاریخ کامل؛ جلد سوم ؛ صفحه ۱۷۸
اسفندیار احمدی
📚 https://t.center/Ahmadi111