ناسازگاری اندیشه و کنش سیاسی-انتخاباتی در جریان اصلاحطلب
(نمونۀ موردی محمد قوچانی)
✍️ سجاد فتاحی
t.center/SIAGSبه نظرم بزرگترین نقد بر جریان اصلاحطلب در ایران آن است که آرزوهایی دارد و خواستهها و مطالباتی را طرح میکند که اصولاً امکان تحقق در چهارچوب
قانون اساسی و نظام سیاسی جمهوری اسلامی را ندارد؛ اما در عینحال میخواهد در همین چهارچوب، بازیگری و کنش سیاسی خود را انجام داده و البته گهگاهی به قدرت نیز دست یابد. همین رویکرد، اندیشه و کنش سیاسی-انتخاباتی آنها را ناسازگار نموده و یکی از مهمترین علتهای شکست اصلاحطلبی در ایران و از دست رفتن سرمایۀ اجتماعی آنان است.
محمد قوچانی را جز دو بار از نزدیک ندیده ام؛ اما به خاطر تمام فعالیتهای مطبوعاتیش در دهههای گذشته برایم فردی دوستداشتنی و قابل احترام است و از نوشتههای او بسیار آموختهام؛ اما او اخیراً گزارشی را از جلسۀ دیدار اخیر «رئیسجمهوری اسلامی» با اصحاب رسانه در صفحۀ اینستاگرام خود منتشر کرده است که به نظرم نمودی آشکار از همان ناسازگاری اندیشه و کنش سیاسی-انتخاباتی است که در ابتدای متن گفتم.
محمد قوچانی بیان نموده که در صحبت خود به آقای رئیسی گفته است که «گرچه به شما رأی ندادهام اما آرزوی تحقق سه گام
اساسی» زیر را در دولت شما دارم:
- اصلاح نظام انتخابات کشور تا انتخابات رقابتیتر شود
- تحقق سیاست خارجی مستقل و «نه شرقی، نه غربی»
- حل شکافهای رو به تزاید اجتماعی مانند حوادث تلخ ورزشگاه مشهد یا طرح ناپخته و نادرست صیانت! از اینترنت.
گرچه به نظرم به دلیل محدودیتهای موجود در ساختار نظام جمهوری اسلامی، با حفظ این ساختار و بدون بازنگری
اساسی در
قانون اساسی و نظام سیاسی کنونی، اصولاً هر سه آرزوی محمد قوچانی، در حد آرزو باقی خواهد ماند، اما نقدی که میتوان با توجه به این آرزوها بر کنشگری سیاسی-انتخاباتی محمد قوچانی و البته جریان اصلاحطلب وارد کرد این است که اگر به راستی این آرزوها را مهم میدانند که به نظرم میدانند، و اگر تصور میکنند تحقق چنین آرزوهایی تنها در دولتی همانند دولت آقای رئیسی ممکن است، که به قول محمد قوچانی «معتمد نظام» است و برخوردار از «سرمایۀ سیاسی کافی»، که به نظر من هم چنین است، پس این همه کوفتن بر طبل حضور در انتخابات برای انتخاب نامزدی اصلاحطلب و نسبتاً تحولخواه و افزایش تنش در فضای سیاسی کشور در دهههای گذشته برای چه بوده است؟
آیا محمد قوچانی و اصلاحطلبان تصور میکنند که با حضور نامزد مطبوعشان در قدرت که بواسطۀ ساختار سیاسی جمهوری اسلامی عموماً با تنشهایی فراوان همراه است اندک امید موجود برای تحقق این آرزوها بیشتر میشود؟ یا همانند تجربۀ دوران خاتمی، ایام انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ و دوران ریاستجمهوری روحانی تنشهای سیاسی بین بخشهای اصلی نظام سیاسی و نامزد انتخابشدۀ اصلاحطلبان، اندک امید موجود برای تحقق چنین آرزوهایی را نیز بر باد خواهد داد؟
بر این اساس به نظرم محمد قوچانی و البته اصلاحطلبانی که امید به تحقق آرزوهایی شبیه به آرزوهای او را در چهارچوب
قانونِ
اساسی و نظام جمهوری اسلامی در سر دارند، برای آنکه سازگاری بین اندیشه و کنش سیاسیشان حفظ شود باید در ایام انتخابات به افرادی چون سید ابراهیم رئیسی رأی دهند؛ چرا که اگر امیدی به تحقق آرزوهای آنها در نظام سیاسی کنونی باشد تنها از مسیر انتخاب افرادی چون رئیسی خواهد بود که به قول محمد قوچانی «معتمد نظام» است و برخوردار از «سرمایۀ سیاسی کافی»؛ که البته به نظر نگارنده، آن آرزوها از این مسیر نیز تحقق نخواهد یافت.
#ایران #حکمرانی #قانون_اساسی #اصلاح_طلبی #محمد_قوچانی #سجاد_فتاحی