رفیق شهیدم

#پسر
Канал
Логотип телеграм канала رفیق شهیدم
@Refighe_Shahidam313Продвигать
573
подписчика
12,7 тыс.
фото
11,3 тыс.
видео
1,69 тыс.
ссылок
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمیشود🥀 رَفیقِ‌شهیدم‌یه‌دورهمیه‌خودمونیه خوش‌اومدی‌رفیق🤝🫀🥀 تاسیس²¹/⁰²/¹³⁹⁸ کپی‌آزاد‌✌صلوات‌هدیه‌کردی‌چه‌بهتر📿✌️ کانال‌ایتامون‌ 👇 https://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4 خادمین 👇 @Someone_is_alive @Mortezarezaey57
🚩 اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلآءَ

🥀السَّلَامُ عَلَی عَبْدِاللهِ بْنِ
🥀الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی

⚫️#پسر شیر به تاراج سپاه آماده است
قرص ماه آمده است
با نیابت ز حسن یاری شاه آمده است
قرص ماه آمده است

#اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج‌
چهل سالگی انقلاب
استاد حسن عباسی
🔴 استاد حسن عباسی:

🔶آنقدر در مورد وزارت اطلاعات میگم تا آبرویتان برود !!

‼️اگر نگویم به خون شهدا خیانت کردم !

وزارت اطلاعات بجای اینکه تروریستها و اختلاسگران را بگیرد به بچه های مذهبی فشار می اورند

وزارت اطلاعات حواست را جمع کن!

👈 گوش دادن این نیم ساعت سخنرانی استاد عباسی بر هر آدمی که آینده کشور، نظام و انقلاب براش مهمه، واجبه.

⛔️این قسمت، به جای #پسر_نوح

@Refighe_Shahidam313
📣 ماه رمضان، بهار قرآن

سی روز...
سی جزء...
سی نکته قرآنی...

👌 هر روز نکاتِ کوتاه قرآنی، از یک جزءِ قرآن کریم❤️

🔻پسر یا دختر🔻

همه‌مون دیدیم آدمهایی رو که «پسری» هستند.👦 یعنی فقط اولاد #پسر دوست دارند.
اگه بچّه‌شون #دختر بشه، به زمین و زمان بد و بیراه میگن.😡
بیچاره این دختر تا بزرگ هم بشه، تحویلش نمی‌گیرن، و بهش کم محلّی می‌کنند.😕

برعکس این موضوع هم هست:

👈 بعضی‌ها «دختری» هستند.👧 فقط دخترهاشون رو تحویل می‌گیرند، انگار پسرها آدم نیستند.

قرآن کریم در سوره شوری، آیات ۴۹ و ۵۰ می‌فرماید:👇

🕋 یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ، یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ إِنَاثًا، وَ یَهَبُ لِمَن یَشَاءُ الذُّکُورَ، أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَانًا وَ إِنَاثًا، وَ یَجْعَلُ مَن یَشَاءُ عَقِیمًا، إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ.

💢 خدا هر چه را که بخواهد، می‌آفریند.
💢 به هرکس که بخواهد، #دختر می‌بخشد،
💢 و به هر کس که بخواهد، #پسر می‌بخشد.
💢 یا اگر بخواهد، #پسر و #دختر هر دو را به آنان می‌دهد.
💢 و هر کس را بخواهد عقیم و بدون #فرزند می‌گذارد.
💢 زیرا او دانا و تواناست.


دقّت کنیم❗️
خدا در این آیه، هم برای #پسر و هم برای #دختر، عبارت «یَهَبُ» بکار برده.

یَهَبُ👈 یعنی می‌بخشد، هبه می‌کند، هدیه می‌دهد.

پس:
☝️ #فرزند، چه دختر باشه و چه پسر، امانت و هدیه‌ی الهی است.

📛 بعضی‌ها به این هدیه‌های الهی توهین می‌کنند، و بچّه‌هاشون رو نفرین می‌کنند.
مثلاً میگن:
☹️ کاش خدا بهم اولاد نمیداد، کاش اجاقم کور بود و...
این حرفها #کفران_نعمت حساب میشه.


نکته‌ی بعد اینکه به آخر آیه دقّت کنیم:👇

إِنَّهُ عَلِیمٌ👈 خدا داناست، خدا میدونه.

👌 خدا میدونه برای ما #دختر بهتره یا #پسر.
او خیر و صلاح ما رو بهتر میدونه. هرچی که بهمون داد #شکر کنیم.❤️ ناشکری نکنیم.🙂

مادر عزیز❗️ پدر عزیز❗️
بین بچّه‌هامون فرق نذاریم.

☝️ اگر بین بچّه‌ها فرق بذاریم، بینشون #حسادت ایجاد میشه. بین بچّه‌ها #تفرقه می‌افته. بچّه‌هامون به جونِ هم می‌افتند.

☝️ از داستان حضرت یوسف درس بگیریم.
اونها که پسرِ پیغمبر بودند، از رویِ حسادت، برادرِ خودشون رو توی چاه انداختند.
اگر بین بچّه‌هامون فرق بذاریم، بذر #کینه رو در دلهاشون می‌کاریم.☹️

☜ توی مهمونی دادن،
☜ توی عروسی گرفتن،
☜ توی جهاز دادن،
☜ توی لباس خریدن،
☜ توی خرج کردن،
☜ و...
بین بچّه‌هامون فرق نذاریم.☝️
رفیق شهیدم
ابراهیم و دوستانش جزء نخبگان و اولین کسانی بودند که به جبهه های حق علیه باطل رهسپار شدند. برادر و دو همرزم شهید می گویند ابراهیم که زمان دبیرستان در مسابقات کشتی (آموزش و پرورش) شرکت می کرد و در میان آموزشگاه های کشور به قهرمانی رسید، هیچ گاه دیده نشد به دنبال…
#پسر_مشروب_خور
#خاطره

اوایل دوران دبیرستان بود که ابراهیم با ورزش باستانی آشنا شد. او شبها به زورخانه حاج حسن می رفت. حاج حسن توکل معروف به حاج حسن نجار، عارفی وارسته بود. او زورخانه ای نزدیک دبیرستان ابوریحان داشت. ابراهیم هم یکی از ورزشکاران این محیط ورزشی ومعنوی شد.

حاج حسن،ورزش را با یک یا چند آیه قرآن شروع می کرد. سپس حدیثی می گفتو ترجمه می کرد. بیشترشبها، ابراهیم را می فرستاد وسط گود، او هم در یک دور ورزش، معمولا یک سوره قرآن دعای توسل ویا اشعاری در مورد اهل بیت می خواند وبه این ترتیب به مرشد هم کمک می کرد.

از جمله کارهای مهم در این مجموعه این بود که، هر زمان ورزش بچه ها به اذان مغرب می رسید، بچه ها ورزش را قطع می کردند و داخل همان گود زورخانه، پشت سر حاج حسن نماز جماعت می خواندند. به این ترتیب حاج حسن در آن اوضاع قبل از انقلاب درس ایمان واخلاق رادر کنار ورزش به جوان ها می آموخت.

بارها می دیدم ابراهیم، با بچه هایی که نه ظاهر مذهبی داشتند ونه به دنبال مسائل دینی بودند رفیق می شد. آنها را جذب ورزشمی کرد وبه مرور به مسجد وهیئت می کشاند. یکی از آنها خیلی از بقیه بدتر بود. همیشه از خوردن مشروب وکارهای خلافش می گفت. اصلان چیزی از دین نمی دانست. نه نماز و نه روزه به هیچ چیز هم اهمیت نمی داد حتی می گفت: تا حالا هیچ جلسه مذهبی یا هیئت نرفته ام. به ابراهیم گفتم: آقا ابرام اینها کی هستند دنبال خودت می یاری! با تعجب پرسید: چطور چی شد؟ گفتم: دیشب این پسر دنبال شما وارد هیئت شد. بعد هم آمد وکنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت می کرد.

از مظلومیت امام حسین (ع) وکارهای یزید می گفت. این پسر هم خیره خیره وبا عصبانیت گوش می کرد. وقتی چراغ ها خاموش شد به جای اینکه اشک بریزه، مرتب فحش های ناجور به یزید می داد!!

ابراهیم داشت با تعجب گوش می کرد. یکدفعه زد زیر خنده. بهد هم گفت: عیبی نداره این پسر تا حالا هیئت نرفته وگریه نکرده. مطمئن باش با امام حسین (ع) که رفیق بشه تغییر می کنه. ما هم اگراین بچه ها رو مذهبی کنیم هنر کردیم. دوستی ابراهیم با این پسر به جایی رسید که همه کارهای اشتباهش را کنار گذاشت. او یکی از بچه های خوب ورزشکار شد.

#قهرمان_من
#رفیق_شهید من
#شهید_ابراهیم_هادی

❀❀ رفیق شهیدم
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁❄️❄️❁══┅┄
#حرف‌دل

شد یه شب ،
تنہا حاجتت از خدا این باشه ڪه ؛
خدا...! امام زمانم رو ازم راضے ڪن؟!
خدا میشه نفس سرڪشم‌ رو درستش ڪنے؛
تا دیگه دل #پسر_فاطمه رو نشڪونم؟!
خدا میشه منم جزءِ اونایـے باشم ڪه
امام زمان سحرگاه درمناجاتاش
دعا میڪنه براش...!؟!؟

#خدامیشه‌ڪه‌بشه؟
#اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج
#حرف‌دل

شد یه شب ،
تنہا حاجتت از خدا این باشه ڪه ؛
خدا...! امام زمانم رو ازم راضے ڪن؟!
خدا میشه نفس سرڪشم‌ رو درستش ڪنے؛
تا دیگه دل #پسر_فاطمه رو نشڪونم؟!
خدا میشه منم جزءِ اونایـے باشم ڪه
امام زمان سحرگاه درمناجاتاش
دعا میڪنه براش...!؟!؟

#خدامیشه‌ڪه‌بشه؟
#اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹 بهترین #دختر برای ازدواج کیه؟

💠 به کدوم #پسر میشه برای #ازدواج اعتماد کرد؟

🔴 #شاخص کلیدی برای
انتخاب همسر
@Refighe_Shahidam313
فاطمه؛
با نفس‌هاے رو به #پایان،
راه مسجد در پیش گرفت و...
به تنهایے از #امام_زمانش دفاع ڪرد!

و زینب،از امامِ خود در #شام!

#ما_چطور ؟!

-چرا...نبودنت...
درد ... ندارد؟!
#پسر_فاطمه😔💔💚
رفیق شهیدم
Photo
#راوی
#همسر_شهید
#فرزند
#پسر
#علیرضا_شمسی_پور

 

فکر شهادتش را کرده بودید؟
محمدحسین همیشه از من می‌خواست برای شهادتش دعا کنم.
می‌گفت من چیز زیادی از شما نمی‌خواهم همین که از ته دل برایم دعا کنی کفایت می‌کند.
من هم وقتی برخورد محمدحسین را می‌دیدم و صحبت‌هایش را می‌شنیدم به یاد #حضرت_زینب (س) می‌افتادم.
بار دوم هم در اسفند ماه 94 رفت.
ایام عید در #منطقه بود و بعد از دو ماه برگشت.
اوضاع سوریه و مردم مسلمان، حال مجهول محمدحسین را عوض کرده بود.
محمدحسین می‌گفت اگر ما نرویم آنها وارد کشور ما هم خواهند شد. اگر بیایند وارد خاک کشور ما شوند و بخواهند جسارتی به ناموس ما کنند، چه باید کنیم. بنابراین برای بار سوم هم رفت. این بار آخرین اعزامش بود که هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. 12 آبان ماه سال 1395 اعزام شد و 22 آبان سال 1395 در حلب سوریه به همراه شهیدان جهانی و حریری به شهادت رسید. محمدحسین مزد مجاهدت‌هایش را با شهادت از خدا گرفت.
گفتید آخرین وداع را فراموش نمی‌کنید، آن روز چه گذشت؟
این بار وداع من و پسرم #علیرضا با محمدحسین خیلی با دفعات قبلی فرق داشت.
محمدحسین بار سوم رفتنش را یکباره به من گفت. گفتم چرا یک دفعه به من خبر اعزامتان را می‌دهی.
گفت چون یکباره جور شد. بعد شروع کرد از #شهادت حرف زدن. می‌گفت وقتی خبر شهادتم را شنیدی صبوری کن. راضی نیستم که گریه و زاری کنی.
نمی‌خواهم نامحرم صدای گریه و ناله شما را بشنود.
من هم وقتی خبر شهادت محمدحسین را دادند یاد سفارشش افتادم. نمی‌خواستم او از من ناراضی باشد.
برخی می‌گفتند گریه کن خودت را بیرون بریز، اما من #آرام بودم و گریه و زاری را در خانه دور از چشم نامحرم انجام می‌دادم.
آخرین مرتبه‌ای که محمدحسین قرار بود #اعزام شود دقیقاً بعد از چهلم شهید الوانی بود.
شهید الوانی از دوستان و همرزمانش بود. شب قبل از اعزام رفت گلزار شهدا. گفتم این وقت شب کجا؟ خندید و گفت زود برمی‌گردم. می‌‌دانستم که می‌خواهد کجا برود. او با دوستان شهیدش عهدی بسته بود که گویا با شهادتش به آن عهد پایدار ماند.
علیرضا در رفتن پدرش بی‌قراری می‌کرد؟
همان شب وقتی پسرم علیرضا می‌خواست بخوابد به او گفتم بابا فردا صبح می‌خواهد برود. علیرضا از من خواست تا وقت رفتن پدرش او را هم بیدار کنم. صبح وقتی محمدحسین خواست برود رفت تا علیرضا را بیدار کند. همین که یک بار گفت علیرضا بلند شو، علیرضا بیدار شد و بدون هیچ حرفی رفت سمت آشپزخانه.
کاسه‌ای را پر از آب کرد و #قرآن را آورد. علیرضا با قلبی امیدوار و محکم خیلی مردتر از سن و سالش با بابا محمدحسینش خداحافظی کرد.

┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
رفیق شهیدم
Photo
#حاجت من را هم بدهید!

#همسر_شهید:
ما سال پیش از #شهادت حسین تمام روزهای #ماه_رمضان را در #جوار_شهدا #افطار کردیم،
#شهید_محرابی می گفت:
#نذر کردم برای این که کارهای اعزامم درست بشود این کار را انجام دهم.
سال قبلش که منزلمان در #گلبهار بود به مزار 2 شهیدی که در نزدیکمان قرار داشت می رفتیم.
#پنجشنبه و #شب های #قدر را هم می رفتیم #بهشت_رضا (ع) #مشهد.
شب های قدر سر #مزار_شهدا بلند می گفت:
امشب #شهادت_نامه ی #عشاق امضا می شود،
می گفت: ببینید #شهدا
من از چه راه دوری پیش شما می آیم،
اگر واقعا #عند_ربهم_یرزقون هستید #حاجت من را هم بدهید.
#نماز_صبح را در جوار شهدا می خواندیم،
مزار شهدا را #تمیز می کردیم و راه می افتادیم به سمت خانه.

از به #دنیا آمدن #محمد_مهیار خیلی #خوشحال شده بود،
کلی ذوق می کرد.

بهش گفتم تو چقدر #پسر دوست داشتی و هیچی نمی گفتی،
یک نگاهی به محمدمهیار انداخت و گفت:
خوشحالی من برای روزی است که اگه من نبودم یک #مرد توی خانه باشد.
تعجب کردم، گفتم کجا به سلامتی می خوای بری؟!
گفت:
خدا را چه دیدی شاید دعای «#اللهم_الرزقنا» توفیق #شهادت ما هم به زودی اجابت شود.

#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد

┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
رفیق شهیدم
Photo
#مناسبت
#شب_ششم_محرم
#متعلق به #حضرت_قاسم_بن_حسن #پسر سیزده ساله #امام_حسن_مجتبی علیه السلام که ایشان در #ظهر روز #عاشورا به #شهادت رسیدند.
شب ششم ماه محرم بنام قاسم بن حسن مجتبی علیه السلام است که در آنتوان #جوانی و در سن 13 سالگی در کنار عموی خود،
#حضرت_ابا_عبدالله_الحسین ع به مقام شهادت رسید.
او که با #عشق و #علاقه در راه #پیروزی #دین_اسلام #قصد #مبارزه با #عمر_بن_سعد
و #ابن_مرجانه را داشت،
در هنگامی که عمویش از او پرسید که مرگ را چگونه می بینی، قاسم بن حسن پاسخ داد که مرگ در راه خدا برای من از #عسل #شیرین تر است عمو جان!
شب ششم محرم برای قاسم بن حسن علیه السلام که در واقعه عاشورا توسط عمر بن سعد به شهادت رسید و با اینکه سن کمی نسبت به سایر یاران باوفای امام حسین علیه السلام داشت برای رسیدن به شهادت در راه اسلام از #جان خود گذشت.
شما عزیزان می توانید #روضه قاسم بن الحسن را در شب ششم محرم بخوانید و در #مراسم #سینه_زنی شرکت کنید.
قاسم بن حسن شهید شب ششم محرم در شهر #مدینه منوره چشم به جهان گشود و در زمانی که فقط 2 سال سن داشت پدرش حسن بن علی علیه السلام را از دست داد. از آن سن تا روز شهادت قاسم بن حسن در واقعه #عاشورا و در کربلا، او در #دامان پر #محبت عموی خویش امام حسین ع بود و در ظهر روز عاشورا به دستور ابن زیاد و بدست عمر بن سعد به مقام شهادت نائل آمد.
قاسم بن حسن که شب ششم محرم به نام او نیز هست پسر نوجوان برومندی بود که سوار بر اسب تازه نفس خود شد، و به دلیل سن کم و با #جثه ریزی که داشت پایش به سختی به رکاب می رسید.
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا

http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
لالا لالا
به طفل نیمه ساله

چه گویم
ای خدا 
با اشک و ناله

زدی ای آب،
آتش موج کم کن

فرات بی وفا 
آبش زلاله

#آب
#فرات
#شیش_ماهه
#شش_ماهه
#اشک
#ناله
#مادر
#فرزند
#پسر
#پروفایل
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد

http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
رفیق شهیدم
Photo
#شب_چهارم_محرم #متعلق به #فرزندان
#حضرت_زینب
علیهاالسلام، #حر و #مسلم علیهماالسلام است و #شهادت این عزیزان مورد توجه قرار می‌گیرد.
#محمد و #عون دو فرزند #حضرت_زینب_کبری و =عبدالله_بن_جعفرطیار(ع) بودند.
وقتی حضرت #اباعبدالله (ع) از #مکه به قصد شهر #کوفه خارج شد،
عبدالله بن جعفر (ع) #نامه به این مضمون به حضرت نوشت:
شما را به #خدای #متعال #سوگند می دهم که از این سفر #منصرف شوید
زیرا من می ترسم که به واسطه این #سفر شما را به #شهادت رسانیده و #اهل_بیت شما #آواره شوند. اگر #کشته شوید،
#نور #اهل_زمین #خاموش خواهد شد.
شما امروز #پناهگاه و #پیشوای #مومنان
و #مقتدای #هدایت یافتگان هستید.
پـس در این سفـر شتاب مکنید و من هم به دنبال #نامه ام به شما خواهم پیوست.

این نامه را به وسیله دو #پسر خود محمد و عون به خدمت آن حضرت فرستاد و خود به نزد عمروبن سعید فرماندار #مدینه رفت و از او خواست که امــــان نامه ای برای ابی عبدالله(ع) بنویسد و از او بخواهد که از این سفر باز گردد.
#عمروبن_سعید امان نامه ای برای آن حضرت نوشت و وعده پاداش و احسان داد.

عبدالله بن جعفر #امان_نامه را به همراه #برادر خود #یحیی_بن_سعید برداشته و به سوی #امام به راه افتاده و در میان راه به #حضور امام رسیدند 
وامان نامه را تقدیم داشت. حضرت نپذیرفت و فرمود: من #پیغمبر #خدا را در #خواب دیدم
و به من دستور داد تا به سفر خود ادامه دهم.

سپس حضرت جواب نامه عمروبن سعید را نوشت و آن را (احتمالا”) به عبدالله بن جعفر داد. عبدالله چون از #انصراف امام #مایوس شد، به فرزندان خود عون و محمد سفارش کرد که در طول سفر و #جهاد در #رکاب آن حضرت باشند و خود با #یحیی_بن_سعید بازگشت

#محرم
#عاشورا
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
http://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4
#معرفینامه
#معرفی_نامه

نام: علیرضا

نام خانوادگی: شمسی پور

محل تولد: همدان

تاریخ تولد: 1342

تعداد فرزندان: دو (یک#دختر یک#پسر )

تاریخ شهادت: 13 اردیبهشت 1395

محل شهادت: ارتفاعات کانی مانگای عراق

#همدان
#گلزار_شهدا

ادامه در پیام بعد
👇
#برو_بچه_جان!

#مادر_شهید نوجوان قمی
از روزی که محمد برای آخرین بار خانه را ترک کرد، می‌گوید:
«وقتی آماده شد که برود، نگاهی به من کرد و گفت: محمدت را خوب نگاه کن. چیزی نگفتم
نگاهش کردم
از نگاه قاطعم فهمید که اهل #گریه و #زاری نیستم
رفت و در #قاب در خانه قرار گرفت.
بلند گفت:
دیدار ما به قیامت.
محمدت را نگاه کن!
گفتم: برو بچه‌جان! تو را به #علی_‌اکبر #امام_حسین علیه‌السلام بخشیدم.
رفت و کمی آن‌طرف‌تر ایستاد.
باز گفت: رفتم‌ ها! نمی‌خواهی محمدت را برای بار آخر نگاه کنی؟
داد زدم: برو بچه! تو را به #قاسم و #علی_‌اصغر بخشیدم.
قرار نیست وقتی چیزی را دادم، پس‌اش بگیرم.
رفت. 21 روز بعد، خبر #شهادتش را آوردند.
در حالی که 16 سال و 3 ماه داشت.


❤️❤️❤️❤️
چنین مادرهایی ما داریم ک حتی برای کشور ناموس اهل بیت از جون خودشون فرزنداشون میگذرن

ـعاشـ💖ـقتونم مادران عزیز😍😍
#مادر
#فرزند
#پسر
#مادر_و_فرزند
#مادرانه

❤️❤️❤️
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
#خاطرات
#خاطره
#فرزند_شهید

#پسر_شهید همدانی در #مشهد گفت:
پدرم در #وصیت نامه خود یک #پیشنهاد خوب دادند
و آن اینکه اگر امکان داشت هر شخصی که وصیت نامه من را می خواند
برای من یک روز #نماز و #روزه به جای آورد که اگر در آن #عالم در کنار هم بودیم جبران کنم.

┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄
@Refighe_Shahidam313
┄┅══❁🍃🌺🍃❁══┅┄