♦️چشماندازی نظری در بارهی خیزشهای اجتماعیی ایران
قسمت چهارم: وضعیت نارضایتیی انفجاری
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۲۸ مهر ۱۴۰۱
همانطور که گفتم، تهدیدکنندهتر از انباشت
نارضایتی، آنهم از نوع متمرکز آن، هم وجود دارد و آن وضعیتی است که بسی پیشتر از آن تحت عنوان
وضعیت نارضایتیی
انفجاری سخن گفتم (محدثی، ۶ خرداد ۱۴۰۱) و گفتم که ما در چنان وضعیتی به سر میبریم که حکومت میتواند در وقوع هر اتفاقی مقصر قلمداد شود و خیزشی راه بیافتد.
https://t.me/NewHasanMohaddesi/7320وضعیت نارضایتیی
انفجاری برای هر نظام اجتماعی (خواه یک کارخانه باشد یا یک سازمان اداری باشد یا یک باشگاه فوتبال باشد یا یک رژیم سیاسی) بهغایت خطرناک است و از قضا، خیزش اجتماعیی اخیر محصول
وضعیت نارضایتیی
انفجاری است. اما این تعبیر به چه معنا است؟ اکنون نوبت آن است که این مفهوم را توضیح دهم.
صفت «
انفجاری» (explosive) در اینجا بیانگر وضعیتی غیرعادی و اضطراری است و وضعیتی است که مستعد آن است که هر لحظه در اثر رویدادی، نظم موجود در نظام اجتماعی (کارخانه، سازمان اداری، باشگاه فوتبال، یا رژیم سیاسی) بههم بریزد و جریانی اجتماعی علیه آن را بیافتد و شرایط موجود را بهکلی دچار اختلال کند. این
وضعیت را با دو مفهوم زیر میتوان بهنحو دقیقتری توضیح داد:
1) گسترهی نارضایتی: گسترهی
نارضایتی بیانگر شرایطی است که در آن کنشگران فردی و جمعیی مختلف و متنوعی از آن ناراضی اند. مثلاً یک کارخانه را بهعنوان یک نظام اجتماعی در نظر بگیرید که در آن نه فقط کارگران دون پایه، بلکه سر کارگران و کارگران ماهر و تکنیسینها، کارمندان، نگهبانان، و مدیران میانی نیز ناراضی اند. در چنین حالتی میتوان گفت که
نارضایتیی اجتماعی، گسترهی وسیعی را پوشش میدهد و
وضعیت انفجاری است. به همین ترتیب، وقتی در یک جامعه
نارضایتی در همهی اقشار بهنحو انباشتی وجود داشته باشد، میتوان از
وضعیت نارضایتیی
انفجاری سخن گفت. در این شرایط نه فقط کارگران و کارمندان ناراضی اند بلکه زنان، جوانان، نوجوانان، بازنشستهگان، هنرمندان، نویسندهگان، و خلاصه اقشار بسیار متنوعی ناراضی اند.
معلوم است که این وضع نمیتواند ادامه داشته باشد. نخستین جرقه، حرکتی بزرگ را بهراه میاندازد. هر قدر که گسترهی
نارضایتی بیشتر باشد، خیزش اجتماعی از نظر مقیاس بزرگتر خواهد بود. وقتی همهی اقشار جامعه یا اقشار بسیار متنوع جامعه ناراضی باشند، میتوانیم انتظار یک خیزش کشوری و سراسری را داشته باشیم. چنین خیزش اجتماعیای خیلی فرق خواهد داشت با خیزش محلی یا منطقهای. اگر مثلاً فقط کردها یا شمالیها یا ترکها ناراضی باشند، خیزش منطقهای خواهیم داشت. اما اگر فقط مردم در
شهرک طلاب مشهد ناراضی باشند (خیزش نهم خرداد ۱۳۷۱)، یا مردم
اراک (خیزش سال ۱۳۷۱)، یا مردم
قزوین (خیزش قزوین در ۱۳ مرداد ۱۳۷۳)، یا مردم
اسلامشهر (خیزش اسلامشهر در ۱۵ فروردین سال ۱۳۷۴)، ناراضی باشند، آنگاه خیزشی محلی رخ خواهد داد. پس متغیر گسترهی
نارضایتی بسیار مهم و تعیین کننده است.
۲) شدت نارضایتی: تاکنون از انواع و اقسام
نارضایتی بحث شده است. یک دستهبندیی دیگر را هم اکنون اضافه میکنم.
نارضایتیی اجتماعی میتواند
مزمن یا
غیرمزمن باشد. مثلاً وقتی کردهای کشور یا بلوچها یا ترکها سالها یا دههها از انواع تبعیض رنج میبرند و خواستههایشان برآورده نشده، ما در این حالت با یک
نارضایتیی اجتماعیی مزمن مواجه هستیم. اما وقتی اعضای دهکهای بالای جامعه در ماههای اخیر به خاطر مشکلات اقتصادیی کشور و بر مبنای برخی تغییرات قانونی و مصوبههای جدید مجبور شده باشند برای سفرهای خارج از کشور یا برای خانههای متعدد خود مالیات بیشتری بدهند، ناراضی خواهند شد، اما این
نارضایتی غیرمزمن است؛ زیرا اخیراً آن را تجربه کرده اند. هر قدر
نارضایتیی اجتماعی طولانیتر تجربه شده باشد، به همان نسبت بر شدّت
نارضایتی افزوده میشود؛ زیرا تجربهی طولانیی
نارضایتی افراد را از احتمال ایجاد تغییرات توسط نیروهای نظام اجتماعی بیشتر مأیوس میسازد.
اما
مدت تجربه شدهی نارضایتیی اجتماعی تنها عامل سازندهی شدت
نارضایتی نیست. تعداد
نارضایتیهای تجربه شده هم مهم است.
شدت نارضایتی برابر است با مدت تجربه کردن نارضایتی به اضافهی تعداد نارضایتیی تجربه شده. کم و زیاد شدن این دو عامل، شدت
نارضایتی را کم یا زیاد میکند و هر قدر شدت
نارضایتی بالاتر باشد، میتواند نیروی عظیمتری آزاد کند و خیزش اجتماعیی پرقدرتتر و حتا خشنتری را بهبار بیاورد و
وضعیت نارضایتی را
انفجاری سازد.
بنابراین،
وضعیت نارضایتیی
انفجاری محصول عملکرد این دو متغیر با هم است:
گسترهی وسیع نارضایتیی اجتماعی و
شدت نارضایتیی اجتماعی.
#خیزش_اجتماعی #نارضایتی_اجتماعی #وضعیت_نارضایتی_انفجاری @NewHasanMohaddesi