♦️چشماندازی نظری در بارهی خیزشهای اجتماعیی ایران
قسمت دوم: انواع نارضایتی
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۲۷ مهر ۱۴۰۱
در قسمت نخست خیزش
اجتماعی را بر حسب متغیر
نارضایتیی
اجتماعی تعریف کردم. مفهوم متغیر حاکی از آن است که یک پدیده میتواند شدت و ضعف داشته باشد.
نارضایتیی
اجتماعی میتواند کم یا بسیار زیاد و انفجاری باشد. اما قبل از اینکه از مفهوم انباشت
نارضایتی سخن بگویم، نخست لازم است از انواع
نارضایتی بحث کنم.
نارضایتی انواع و اقسامی دارد و برای یک نظام
اجتماعی نظیر یک کارخانه یا یک حزب سیاسی یا یک باشگاه فوتبال یا یک رژیم سیاسی، همه به یک اندازه تهدید کننده نیستند و به یک اندازه نیز مستعد ایجاد تغییر و تحول نیستند.
https://t.me/NewHasanMohaddesi/7775در تعریف
نارضایتی گفتم که
نارضایتی حاکی از ناخشنودی است. نکتهی مهم این است که
در ناخشنودی خواست تغییر نهفته است. به محض اینکه ما از چیزی ناخشنود میشویم، این معنا در ما زاده میشود که کاش وضع اینگونه نبود و امر ناخشنود کننده تغییر مییافت. بنابراین، در تجربهی روانشناختیی ناخشنودی، خواست تغییر نهفته است. این نکتهی بسیار مهمی در تعریف
نارضایتی است.
اما ما از چه چیزهایی ناخشنود میشویم؟ برای پاسخگویی به این پرسش لزوم بحث از انواع
نارضایتی مطرح میشود.
نارضایتی میتواند فردی و از نوع شخصی باشد:
نارضایتیی فردی/شخصی.
نارضایتیی فردیی شخصی حاکی از ناخشنودیای است که بهنحو اختصاصی مربوط به خود شخص است و ربطی به جهان
اجتماعی ندارد. مثلاً اگر کسی از چهرهی خود ناراضی باشد چون آن را زیبا نميداند، این الزاماً هیچ ربطی به جهان
اجتماعیای که او در آن زیست میکند، ندارد. به این نوع
نارضایتی
نارضایتیی فردیی شخصی میگویم. این
نارضایتی بهطور مستقیم ریشه در جهان
اجتماعی ندارد؛ اگرچه باز هم بهنحو غیرمستقیم به جهان
اجتماعی مربوط است زیرا این جهان
اجتماعی است که درکی از زیبایی را در ما پدید آورده است. اما اگر همین
نارضایتیی از چهرهی خود، ناشی از نگاه ملامتبار یا تحقیرآمیز و توهینآمیز مردم محله باشد، آنگاه این یک
نارضایتیی فردیی اجتماعی است؛ زیرا بهطور مستقیم ریشه در حیات
اجتماعی و جهان
اجتماعی دارد.
نارضایتیی
اجتماعی را هم به دو نوع
نارضایتیی اجتماعیی فردی و جمعی تقسیم کردیم. مثال
نارضایتیی
اجتماعیی جمعی این است: مردمان یک محله در شهر فلان نیاز مبرم به احداث پل بر روی رودخانهی جاری در محل را احساس میکنند و بارها این خواست را گزارش کرده اند، اما بدان پاسخ داده نشده است. در اینجا نه با یک
نارضایتیی
اجتماعیی فردی بلکه با یک
نارضایتیی
اجتماعیی جمعی مواجه ایم. اگر مثلاً حادثهای رخ دهد و در آن کودکان دو خانواده به رودخانه بیافتند و یکی غرق شود و دیگری مجروح گردد، این ممکن است به یک خیزش
اجتماعی علیه شهردار یا فرماندار منطقه بدل شود. نفر اول بر اثر خشم زیاد اقدام به خرد کردن شیشههای فرمانداری بکند و
غلیان احساسات سبب شود که دیگران نیز به او بپیوندند و یک
خیزش اجتماعیی کوچکمقیاس و محلی پدیدار شود؛ مثل آنچه در چابهار اخیراً رخ داد.
پس درمییابیم که
نارضایتیی
اجتماعیی فردی در مقایسه با
نارضایتیی
اجتماعیی جمعی کمتر برای نظام
اجتماعی تهدید کننده است و نیز کمتر مستعد ایجاد تغییر است.
اما
نارضایتی، چه فردی باشد چه جمعی، میتواند جزنگر باشد یا کلنگر.
نارضایتیی اجتماعیی جزنگر آن نوع
نارضایتی است که کنشگران فردی یا جمعی، تقصیر و قصور و کاستی و نارسایی را در عنصر یا جزئی از حیات
اجتماعی میبینند و در ذهن خود فقط همان جز را مشکلدار میبینند و متهم و مقصر میسازند. مثلاً کارگر کارخانه از رفتار و طرز مدیریت مدیر بخش ناراضی است. اما گاهی هست که
نارضایتیی اجتماعی، کلنگر است. در این حالت کنشگران فردی یا جمعی یک امر
اجتماعیی کلی و فراگیر را مقصر میبینند و متهم میسازند. مثلاً کارگر از کل سیستم و شرایط و قواعد کار در کارخانهاش ناراضی است. یا وقتی کسی میگوید: «این چه جامعهای است که من در آن زندهگی میکنم» یا «این چه فرهنگی است که باید تحمل یا مراعاتاش کنم»،
نارضایتیاش کلنگر است. در این مورد کل جهان
اجتماعی در ذهن او مشکلدار است و اسباب ناخشنودی است. روشن است که وقتی
نارضایتیی
اجتماعی از نوع کلنگر باشد، بیشتر تهدید کنندهی وضع موجود است و بیشتر مستعد ایجاد تغییر است.
به همین ترتیب،
نارضایتیی
اجتماعی میتواند معطوف به بخشی از نظام
اجتماعی (مثلاً کارخانه، حزب، رژیم سیاسی یا حکومت) باشد یا معطوف به کل این نظام و اساس و سرشت آن. اگر
نارضایتیی
اجتماعی معطوف به کل نظام
اجتماعیی مورد نظر باشد، تهدید کنندهتر و چنانچه نیروی کافی داشته باشد، مستعد ایجاد تغییرات ریشهای یا رادیکال است.
#خیزش_اجتماعی#نارضایتی_اجتماعی@NewHasanMohaddesi