کانال زندگی نامه شهدا

#ایمان
Канал
Логотип телеграм канала کانال زندگی نامه شهدا
@KHADEMIN_MOLAПродвигать
193
подписчика
15,1 тыс.
фото
2,2 тыс.
видео
385
ссылок
#معرفی_شهیدان #روایتگری هرکــی آرزو✨داشتهـ باشهـ خیلے خدمتـ کنهـ⛑ #شهـــید میشهـ..!🕊 یهـ گوشهـ دلتـ پا👣بده به شهدا ارتبات با مالک @ghbnm345 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَّآلِ مُحَمَّدٍ وَّعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أَعْدَائَهُمْ اَجْمَعِيْن
شرط رسیدن به مقام شــ🌷ـــــهادت

#ایمان و #تقواست
جلسه خواستگاری ما حقیقتا دو جلسه 15 دقیقه بود و هیچ بحث مفصلی انجام نگرفت و در این دو نوبت متوجه #ایمان، #معرفت و #حیا ایشان شدم و از ظاهر مهربان #آقا محمود دریافتم که فردی  معتقد است. ایشان اعتقاد عجیبی به "ولایت فقیه"  داشت  و در این مورد نیز از لحاظ فکری بسیار نزدیک هستیم و از لحاظ اخلاقی در ایشان هیچ مورد منفی ندیدم. با توکل به ائمه⚘، #شهید نریمانی را انتخاب کردم و  در طول دوران زندگی به این انتخاب مطمئن‌تر شدم و خدا را شکر می‌کنم که زندگی مرا با این مرد بزرگ قرار داد.
 آقا محمود در جلسه خواستگاری درباره کار خود صحبت کردند که تعداد و مدت زمان ماموریت‌های ایشان زیاد است و خارج از کشور باید بروند و در ادامه گفتند که خیلی زیاد مسافرت می‌روم  و ممکن است روزی هم بر نگردم که ایشان منظورشان "شهادت"🍃🍃 بود ولی کلمه #شهادت را به زبان نیاوردند و در مورد کار خود صحبت‌های کردند و اینکه ممکن است این مسیر به #شهادت ختم شود، که در جواب ایشان گفتم آسمانی شدن ویژه آقایان نیست و خانم‌ها نیز می‌توانند آسمانی شوند و #شهید نریمانی سکوت کرد.
جلسه خواستگاری ما حقیقتا دو جلسه 15 دقیقه بود و هیچ بحث مفصلی انجام نگرفت و در این دو نوبت متوجه #ایمان، #معرفت و #حیا ایشان شدم و از ظاهر مهربان #آقا محمود دریافتم که فردی  معتقد است. ایشان اعتقاد عجیبی به "ولایت فقیه"  داشت  و در این مورد نیز از لحاظ فکری بسیار نزدیک هستیم و از لحاظ اخلاقی در ایشان هیچ مورد منفی ندیدم. با توکل به ائمه⚘، #شهید نریمانی را انتخاب کردم و  در طول دوران زندگی به این انتخاب مطمئن‌تر شدم و خدا را شکر می‌کنم که زندگی مرا با این مرد بزرگ قرار داد.
 آقا محمود در جلسه خواستگاری درباره کار خود صحبت کردند که تعداد و مدت زمان ماموریت‌های ایشان زیاد است و خارج از کشور باید بروند و در ادامه گفتند که خیلی زیاد مسافرت می‌روم  و ممکن است روزی هم بر نگردم که ایشان منظورشان "شهادت"🍃🍃 بود ولی کلمه #شهادت را به زبان نیاوردند و در مورد کار خود صحبت‌های کردند و اینکه ممکن است این مسیر به #شهادت ختم شود، که در جواب ایشان گفتم آسمانی شدن ویژه آقایان نیست و خانم‌ها نیز می‌توانند آسمانی شوند و #شهید نریمانی سکوت کرد.
داشتن سواد به ایشان کمک کرده بود تا در #تلاوت قرآن موفق باشد و #نظر دیگران را به خود #جلب کند. بنابر #سنت عشایر،‌پدر در سنین جوانی برایش همسری انتخاب کرد که دختر عموی ایشان بود.
🍃🌷🍃
یکی از دلایل رضایت عمویی،#ایمان و #تقوای ایشان  بود که #زبانزد #اقوام و بستگان بود.
🍃🌷🍃
طبق رسم و رسوم محلی ‌،مراسم عروسی برگزار شد. در عروسی، ریش سفیدان پدرش رامجبور کردند تا دوازده روز عاشیق ها بنوازند، شیر بها 1000 تومان و 7 راس گوسفند بود.

بعد از ازدواج، ‌با والدین در یک جا زندگی کردند. ثمره ازدواج ایشان بعد از 21 سال زندگی مشترک با همسرش 6،#فرزند (3 پسر و 3 دختر) بود. 
🍃🌷🍃
حدود سالهای 1342 – 43 جوانی 21#ساله و متاهل بود به دلیل اهمیت اولاد ذکور در بین عشایر، سیستم سربازگیری به قید قرعه برگزار می شد و با همین قرعه، از سربازی معاف شد.

روزگار را به #مطالعه #قرآن، ‌انجام #فرایض دینی در #مسجد و #سرکشی به #گله و #رسیدگی به امور #کشاورزی می گذراند.
🍃🌷🍃
فردی #مؤمن و #خوش برخورد در میان عشایر منطقه بود#شخصیت ایشان باعث #جلب احترام دیگران
می شد.
🍃🌷🍃
#شهیدمحمدبابارستمی‌🍃🍃 در سال‌ ۱۳۲۵ در روستای‌ رهورد از توابع‌ شهرقوچان‌، در استان‌ دلاور خیز خراسان‌ متولد شد. دوران‌ کودکی‌ را تا هفت‌سالگی‌ در دامن‌ دشت‌ها و هوای‌ پاک‌ روستا گذراند. در دوران‌ کودکی‌ اجل‌ دست‌ گرم‌ ونوازشگر مادر را از سر او برچید و گرد و غبار یتیمی‌ را بر چهره‌ او پاشید. پدر او را درهمان‌ روستا به‌ مدرسه‌ فرستاد، دوران‌ ابتدایی‌ را با موفقیت‌ پشت‌ سر گذاشت‌.
نوجوانی‌ شانزده‌، هفده‌ ساله‌ بود که‌ به‌ اتفاق‌ پدر به‌ مشهد مقدس‌ مهاجرت‌ کردند.پس‌ از مدت‌ کوتاهی‌ اقامت‌ در مشهد، پدر هم‌ به‌ دیار باقی‌ شتافت‌.
اینک‌ محمد تنهای‌ تنها شد، چون‌ برادر یا خواهری‌ نداشت‌. او با کارکردن‌ و تأمین‌مخارج‌ خود، استقامت‌ و پایداری‌ در برابر حوادث‌ تلخ‌ و مصیبت‌بار زندگی‌ را تجربه‌نمود. این‌ حوادث‌ تلخ‌ در اراده‌ پولادین‌ او تأثیری‌ بر جای‌ نگذاشت‌. او با روی‌ آوردن‌ به‌ورزش‌ و «کشتی‌ چوخه‌» آهن‌ جان‌ خود را هرچه‌ بیشتر تفدیده‌ و آبدیده‌تر نمود و در#مکتب‌ مولایش‌ علی‌(ع)⚘ درس‌ #مردانگی‌ و #عشق‌ و #ایمان‌ را آموخت‌.
جلسه خواستگاری ما حقیقتا دو جلسه 15 دقیقه بود و هیچ بحث مفصلی انجام نگرفت و در این دو نوبت متوجه #ایمان، #معرفت و #حیا ایشان شدم و از ظاهر مهربان #آقا محمود دریافتم که فردی  معتقد است. ایشان اعتقاد عجیبی به "ولایت فقیه"  داشت  و در این مورد نیز از لحاظ فکری بسیار نزدیک هستیم و از لحاظ اخلاقی در ایشان هیچ مورد منفی ندیدم. با توکل به ائمه⚘، #شهید نریمانی را انتخاب کردم و  در طول دوران زندگی به این انتخاب مطمئن‌تر شدم و خدا را شکر می‌کنم که زندگی مرا با این مرد بزرگ قرار داد.
 آقا محمود در جلسه خواستگاری درباره کار خود صحبت کردند که تعداد و مدت زمان ماموریت‌های ایشان زیاد است و خارج از کشور باید بروند و در ادامه گفتند که خیلی زیاد مسافرت می‌روم  و ممکن است روزی هم بر نگردم که ایشان منظورشان "شهادت"🍃🍃 بود ولی کلمه #شهادت را به زبان نیاوردند و در مورد کار خود صحبت‌های کردند و اینکه ممکن است این مسیر به #شهادت ختم شود، که در جواب ایشان گفتم آسمانی شدن ویژه آقایان نیست و خانم‌ها نیز می‌توانند آسمانی شوند و #شهید نریمانی سکوت کرد.
جلسه خواستگاری ما حقیقتا دو جلسه 15 دقیقه بود و هیچ بحث مفصلی انجام نگرفت و در این دو نوبت متوجه #ایمان، #معرفت و #حیا ایشان شدم و از ظاهر مهربان #آقا محمود دریافتم که فردی  معتقد است. ایشان اعتقاد عجیبی به "ولایت فقیه"  داشت  و در این مورد نیز از لحاظ فکری بسیار نزدیک هستیم و از لحاظ اخلاقی در ایشان هیچ مورد منفی ندیدم. با توکل به ائمه⚘، #شهید نریمانی را انتخاب کردم و  در طول دوران زندگی به این انتخاب مطمئن‌تر شدم و خدا را شکر می‌کنم که زندگی مرا با این مرد بزرگ قرار داد.
 آقا محمود در جلسه خواستگاری درباره کار خود صحبت کردند که تعداد و مدت زمان ماموریت‌های ایشان زیاد است و خارج از کشور باید بروند و در ادامه گفتند که خیلی زیاد مسافرت می‌روم  و ممکن است روزی هم بر نگردم که ایشان منظورشان "شهادت"🍃🍃 بود ولی کلمه #شهادت را به زبان نیاوردند و در مورد کار خود صحبت‌های کردند و اینکه ممکن است این مسیر به #شهادت ختم شود، که در جواب ایشان گفتم آسمانی شدن ویژه آقایان نیست و خانم‌ها نیز می‌توانند آسمانی شوند و #شهید نریمانی سکوت کرد.
#اولین #شهید مدافع حرم لرستان، ماشاالله  شمسه
🍃🌷🍃
در سال 1346# در خانواده‌ای مذهبی در روستای «سراب» از توابع بروجرد متولد شد.

پدر ایشان ،آقامحمد» #موذن و #متولی #مسجد و مادرش خانمی #مومن و #پاکدامن بودند.
🍃🌷🍃
متاهل بود،  در سال 1366#  ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو فرزند دختر و یک پسر است.
🍃🌷🍃
ایشان از کودکی #خصوصیات #منحصر به فردی داشت، مانند #احترام به #پدر و #مادر و #خواهر و#برادرهایش، #دلسوزبود و #ایمان قوی داشت.
🍃🌷🍃
#خصوصیات اخلاقی اش در تمام اقوام #زبانزد #خاص و #عام بود:و همه ایشان  را به #محبت و #حلال #مشکلات بودن و #حامی #مستضعفین بودن #می‌شناسند.
🍃🌷🍃
#متواضع و #فروتن بود،و اهمیتی به #پست و #مقام در زندگی #نمی داد، به صورتی که  بسیاری از اقوام تا بعد از #شهادت ایشان از #درجه اش #مطلع نبودند.
🍃🌷🍃
ایشان #دقت زیادی در برپایی #نماز اول وقت، #نماز شب و #تلاوت قرآن  می‌کرد، و انس  با #قرآنش تا حدی بود که حتی قبل از رفتن به #سوریه از #قرآن #مسئلت خواهی می‌کرد
🍃🌷🍃
به روایت از همسر شهید🥀 :
مشغول درس و کسب تجربیات دوران نوجوانی بودم که به واسطه یکی از دوستانی که پدرشان پاسدار بود به «محمد»🥀و خانواده او معرفی شدم . از ابتدا دوست داشتم با یک نظامی یا پاسدار ازدواج کنم.

آشنایی ما ۱۰ روز به طول کشید ، در این مدت کمتر از نیم ساعت با هم صحبت کردیم ؛ آقا «محمد»🥀 از ملاکها و سختیهای شغلش برایم گفت . در دو جلسه خواستگاری فقط از #حجاب ، احترام ، صبوری و راز داری صحبت کرد ، البته همه این موارد را مرتب روی کاغذ نوشته بود.

دوران دو ماهه شیرین عقد به سرعت گذشت و شب عید غدیر سال ۹۰ با برگزاری یک جشن ساده عروسی ، من و محمد🥀 زندگی مشترکمان را شروع کردیم . محمدجان🥀 زندگی را خیلی خوب مدیریت میکرد و خدا را شاکرم از این که در مدت چهار سال زندگی مشترک به کوچکترین مشکلی برخورد نکردیم.

نمونه کامل یک مرد با #ایمان بود که نماز اول وقتش هرگز ترک نمیشد و محبتهای بی دریغش شامل حال همه میشد . نصایح و اوامر به معروفش را جوانان محل و بستگان دور و نزدیک قبله راهشان میکردند.
داشتن سواد به ایشان کمک کرده بود تا در #تلاوت قرآن موفق باشد و #نظر دیگران را به خود #جلب کند. بنابر #سنت عشایر،‌پدر در سنین جوانی برایش همسری انتخاب کرد که دختر عموی ایشان بود.
🍃🌷🍃
یکی از دلایل رضایت عمویی،#ایمان و #تقوای ایشان  بود که #زبانزد #اقوام و بستگان بود.
🍃🌷🍃
طبق رسم و رسوم محلی ‌،مراسم عروسی برگزار شد. در عروسی، ریش سفیدان پدرش رامجبور کردند تا دوازده روز عاشیق ها بنوازند، شیر بها 1000 تومان و 7 راس گوسفند بود.

بعد از ازدواج، ‌با والدین در یک جا زندگی کردند. ثمره ازدواج ایشان بعد از 21 سال زندگی مشترک با همسرش 6،#فرزند (3 پسر و 3 دختر) بود. 
🍃🌷🍃
حدود سالهای 1342 – 43 جوانی 21#ساله و متاهل بود به دلیل اهمیت اولاد ذکور در بین عشایر، سیستم سربازگیری به قید قرعه برگزار می شد و با همین قرعه، از سربازی معاف شد.

روزگار را به #مطالعه #قرآن، ‌انجام #فرایض دینی در #مسجد و #سرکشی به #گله و #رسیدگی به امور #کشاورزی می گذراند.
🍃🌷🍃
فردی #مؤمن و #خوش برخورد در میان عشایر منطقه بود#شخصیت ایشان باعث #جلب احترام دیگران
می شد.
🍃🌷🍃
#شهیدمحمدبابارستمی‌🍃🍃 در سال‌ ۱۳۲۵ در روستای‌ رهورد از توابع‌ شهرقوچان‌، در استان‌ دلاور خیز خراسان‌ متولد شد. دوران‌ کودکی‌ را تا هفت‌سالگی‌ در دامن‌ دشت‌ها و هوای‌ پاک‌ روستا گذراند. در دوران‌ کودکی‌ اجل‌ دست‌ گرم‌ ونوازشگر مادر را از سر او برچید و گرد و غبار یتیمی‌ را بر چهره‌ او پاشید. پدر او را درهمان‌ روستا به‌ مدرسه‌ فرستاد، دوران‌ ابتدایی‌ را با موفقیت‌ پشت‌ سر گذاشت‌.
نوجوانی‌ شانزده‌، هفده‌ ساله‌ بود که‌ به‌ اتفاق‌ پدر به‌ مشهد مقدس‌ مهاجرت‌ کردند.پس‌ از مدت‌ کوتاهی‌ اقامت‌ در مشهد، پدر هم‌ به‌ دیار باقی‌ شتافت‌.
اینک‌ محمد تنهای‌ تنها شد، چون‌ برادر یا خواهری‌ نداشت‌. او با کارکردن‌ و تأمین‌مخارج‌ خود، استقامت‌ و پایداری‌ در برابر حوادث‌ تلخ‌ و مصیبت‌بار زندگی‌ را تجربه‌نمود. این‌ حوادث‌ تلخ‌ در اراده‌ پولادین‌ او تأثیری‌ بر جای‌ نگذاشت‌. او با روی‌ آوردن‌ به‌ورزش‌ و «کشتی‌ چوخه‌» آهن‌ جان‌ خود را هرچه‌ بیشتر تفدیده‌ و آبدیده‌تر نمود و در#مکتب‌ مولایش‌ علی‌(ع)⚘ درس‌ #مردانگی‌ و #عشق‌ و #ایمان‌ را آموخت‌.
در #عملیات های متعددی شرکت داشت و همیشه با #شجاعت در مقابل دشمن می ایستاد بقدری صاحب #کمالات و #ایمان و #تقوا بود که همه مجذوب ایشان می شدند.
🍃🌷🍃
با شرکت در #عملیات #فتح المبین #رشادت های زیادی از خود به نمایش گذاشت و ایشان #فرمانده گروهان شد.
🍃🌷🍃
و #حقوق ماهیانه خود را بین #سربازان #متاهلی که وضع مالی مناسبی نداشتند تقسیم می کرد.
🍃🌷🍃
ایشان در #عملیات بیت المقدس هم حضور داشت و پس از #فداکاری های چشمگیرازناحیه #کتف راست مورد #اصابت گلوله قرارگرفت و پس از انتقال به #پشت #جبهه و درمان مجددا به #منطقه #کرخه نور عازم شد.
🍃🌷🍃
و چند ماه در #جبهه بود تااینکه #عملیات رمضان آغاز شد در#عملیات رمضان #شجاعت بی نظیری ازخودنشان داد.
🍃🌷🍃
در#هجوم تانکهای عراقی وسنگرهای تیربار ،#نقدرموشک ارپی جی ۷شلیک کرده بود که پرده گوش ایشان آسیب دیده بود و خون در#گوشهایش لخته شده بود.پس از#عملیات رمضان چندروزبه مرخصی آمد و مجددابه #منطقه برگشت.
🍃🌷🍃
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سیصد و سیزده نفر

با گزیده کلام #ایمان_اکبرآبادی




.