تاریخ و فرهنگ دره شهر

#کتل
Канал
Логотип телеграм канала تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANПродвигать
6,48 тыс.
подписчиков
28,3 тыс.
фото
7,59 тыс.
видео
3,29 тыс.
ссылок
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
فرهنگ شفاهی

فرهنگ پرس و پو در مهرگان کده
@ceymarian
#جعفر_یوسفوند:
ارسال به کانال وزین تاریخ و فرهنگ دره شهر

همین اتحاد امروز را مااز نیاکان وگذشتگانمان به ارث برده ایم
هر انسانی که به رحمت خدا میرفت روح تمام گذشتگان شاد. آبادیهای هم جوار مطلع میشدند و جهت خبر دور دستان یکنفر #دنک_کر یعنی اعلام کننده را به ابادیها ی دوردست میفرستادند که فلانی پسر و یا دختر فلانی برحمت خدارفته است و ازنظرعاطفه ان زمان همه غمگین ناراحت میشدند
جنازه را اگرنزدیک رودخانه ها مثل سیمره یاسیکان یادره شهر که رودخانه یاسراب ابی نزدیکشون بود جهت غسل و کفن به انجا میبردن بعد #ترم میبستن( همین تابوت امروزی ) و یک #هور(خورجین) را پر از کاه میکردند بر کول یاپشت اسب یا مادیان قرار می دادن واسب را با همین چهارقدهای زنان قدیم بنام #لجک و #گلونی قوز قزر #کتل میکردند
#کتل یعنی حیوان را راسته به رخت گل ونیولجک میکردن بعدجنازه رابرروی #هور که پشت اسب بود سوار میکردن با رسن یا طناب می بستند و اگر #پیا یعنی شخص نامی و یا خان یاکدخدا یاثروتمند بود سایر ابادیها هم اسب هایشون را همراه جنازه #کتل میکردند قریب ۱۰۰ تا 200سوار پشت سر جنازه می افتادند جنازه که غالبا در #فرهاداباد #مادرزلیخا یا #بویه_سفی معروف به ابراهیم درروستای ارمو یا #یاراباد فلکین یا #قورقمربگ با احترام خاصی دفن میشد
مثل امروز که باماشین پشت سرجنازه میافتیم بعضی عکس مرده را جلو شیشه ماشین میزنند عکس شهدا که شهید میشدن یا فرد نامی باشد...
انزمان هم بجای عکس #قلی_دوار یعنی #سیاه_چادرهای دامپروری به گرده حیوانی که سواربودن می انداختن این احترام به بازماندگان بود..
@ceymarian
بعداز دفن مرده بخانه وارثش پسریابرادر میامدند باصدای بلند #بونگ میزدند وبه سرصورت خودشون میزدن و حیف میگفتن چه دوردست ها چه ابادیهای نزدیک اگرصاحب مرده توان پختن غذاداشت برای نهار میماندن و رسم بر #آبگوشت_خالی بود البته با گوشت زیاد نه ابگوشت امروزه ...

البته بعداز چندین سال رسم آش همراه با گوشت هم بر پا شد هرچه گوسفند سرمیبریدند تمام #کله انها را درروز سوم میپختن بنام #شوشوم باز نزدیکان را دعوت میکردن بصرف شام البته همه کس توان کشتن گوسفند زیادی نداشت ..
هرکسی به اندازه ثروت خودش وجا و مقامش و وجه اجتمایی اش درمیان مردم بطورمثال مرحوم ابوی حقیر پدر حاج #صیدتقی وسایر پسران که چون هفت پسرداشته و ذکر اسامی دیگر مجال متن نیست ، من به سن بلوغ بودم به یاد دارم که حدودا ۵۰ تا ۶۰ گوسفند هزینه پرس پویش بود بزرگان بالای 60سال از ماژین تا بدره و حتی خارج از این محدوده اکثرا شیخه باوه بگ را ازنظر ثروت ومومنی میشناسند..
این را فی المثال عرض کردم افرادی دیگرهم بوده اندکه مراسم پرس پویشان شاید دو تا سه برابر ابوی ما بوده چه ازخوانین چه کدخدا چه ثروتمند سیمره زیاد داشته ازطوایف..
و اما رسم سیاه پوشیدن
که باید از برادر تا فرزند خواهر حتی داماد تا سالگرد #سیاه میپوشیدند که این رسم را کم کم بزرگان #منع_کردن

شب عید یک دیگ بزرگ #اب_در_گهر (در داخل محل پخت آب ریختن) یعنی جای پخت پز غذاشون میریختن اتش راخاموش میکردن میگفتن اب توگهر (یعنی تنور)

بعضی تادوسال عیدنداشتن وقت برداشتن لباس سیاه، بایدچندنفربزرگ، پیرمرد با آبرو برای #مکیس میرفتن یعنی احترام میگذاشتن انهم بعدازیکسال دوسال شایدروی انهارا زمین نیاندازند سیاه راازتن دربیارند

و اما درمورد احترام عزاداری شلیک گلوله به تفنگ ممنوع بود..
یعنی اگرکسی تفنگی داشت شب گرگ یاپلنگ به گوسفندهایش حمله می کرد همه را میدرید #حق_دفاع_نداشت البته خودابادی نه هم جوارها یاجوانی میخواست عروسی بکند اگر از بستگان نزدیک مرحوم بود یک الی دو سال دورتر شش ماه اجازه میدادن عروسی بکند البته این ازنااگاهی نیاکان مانبوده از عاطفه ومحبت های بیش ازحدبوده است..
احترام، تعصب ،خونگرمی نسبت به همدیگر...

ازامروز گله مندم شخصی
پسرعمویش و یا برادرزاده اش و یااقوام نزدیکتراز شاهرگش فوت میکند تا هفت روز هم نمی تواند احترام مرده را نگه دارد ...

یا نزدیکترین فامیلش در حال موت است شب باخانواده اش یعنی خونه خودش مشورت می کنند که حیله ای بکار ببرند برای مثال: فردا کارتهای عروسی را پخش کنید شایدفوت کردمردم میگو یند خداراخوش نمیاید این اقاکارت پخش کرده ...برنج ، روغن قرض کرده بایدعروسی بکند میگویند باشد مبارکه ..
عروس میگه تا ارگ و ساز و دهل درخونه ما نیاید من عروسی نمیکنم حتی همسایه که ازنزدیکترین فامیل وبرادر بیشتربایداحترامش داشت هم بدون رودرواسی ارگ میزند ... هرکاری قدیم ها ونیاکان ما برای مرده احترام قائل بودن...

ادامه دارد...
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
#پیشینه رقص @CEYMARIAN
نقوش سه انسان درحال رقص بر سفالهای کشف شده، نمایش رقص در سر پرچم مفرغهای لرستان، که از لرستان مربوط به هزاره یکم پیش از میلاد بدست آمده‌است و در موزه لوور نگهداری می‌شود، و نیز سنجاق #مفرغی دیگری با تندیس خدا که از لرستان مربوط به  سده هفتم پیش از میلاد بدست آمده‌است، شواهد موجود بر سنگ نگاره‌های نوازندگان و آلات موسیقی در #کول_فرح ایذه و #چغامیش دزفول نشاندهنده ارزشمند بودن و پیشینه رقص در مناطق لرنشین است. به علاوه این قضیه نشان دهنده این است که مردم  روزگاران پیش از تاریخ براین پندار بوده‌اند که همانگونه که خودشان روی زمین می‌رقصند، خدایان آن‌ها در آسمان یا در زیر زمین به رقص برمی‌خیزند، و برخی نیز رقصیدن را از کارهای خدایان می‌دانسته‌اند که بشر از آنان تقلید می‌کند.
 این رقصها  کارکردها و مضمونهای گوناگونی مانند آئینی و دینی، شادی و تغزل، حماسه و رزم، کار، تقلید و نمایش، سوگ و درمان دارند. 
رقص‌های لُری شامل دامنه‌ای از رقص‌های فولکلوریک است که در میان گروه‌های مردم لُرتبار بشکل انتقال از نسلی به نسل بعدی  گسترش یافته و شکل گرفته‌است.
🔸شیوه های رقص در لرستان:
در مناطق لرنشین ایران، رقص‌های بسیار گوناگونی وجود دارد: #دستمال_بازی، #رقصهای_ چپی یا #چوپی، « #سنگین_سما » با ضرب و کمانچه یا با دهل و سرنا، رقص #سه_پا که تندتر از رقص سنگین سما است، رقص #دو_پا با ریتم کندتر، رقص دو نفره با چوب ( َرکَه_بازی یا #چووبازی) که نمایشی رزمی است. از مهمترین شیوه‌های رقص  لری هستند. از دیگر شیوه‌های کمتر مرسوم می‌توان به رقصهای #برزگری به هنگام درو کردن محصولات، رقص آهنگین « #پا_پشت_پا»، رقص #بارووتَلَو (طلب باران)، رقص « #سوار_سوار» رقص #مرگ که به هنگام مصیبت اجرا می‌شود، اشاره کرد. این رقص در میان لرهای لرستان فیلی(لُر کوچک) به نام َمَریونه یا چمر و نزد بختیاریها و لرهای جنوبی (لر بزرگ) در سوگ خویشاوندان نزدیک بنام #کتل یا #چمر اجرا می‌شود. این رقص های ایینی همگی ریشه در #عیلام باستان دارند.(تاریخ لرستان)
#علی_اکبر_هاشمی
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
آداب و رسوم(۸)

سیر مراسم عزاداری در سیمره

علی آقایی
@CEYMARIAN
در گذشته گفتیم که #فرهنگ و #سنت رسومات گذشته هستند که از صافی زمان عبور می کنند و در وجود انسان متبلور گشته‌ و هویت و شخصیت فردی و جمعی انسان کنونی را می سازند حال می خواهم سیر #مراسم_عزاداری در سوک عزیزان را در سیمره بیان کنم، من از داور ئه کول (قطعه ای از چادر سیاه را که روی شانه های خود می انداختند)، گیس بریدن در مرگ عزیزان می گذرم . هر وقت بزرگ و سرشناسی از دنیا می رفت اسبی را ُتَل می کردند یعنی اسب را زین و روی زین را با گلونی و دیگر پارچه های منقوش از یال تا دم اسب می پوشاندند و اگر متوفی اهل تفنگ بود تفنگ او را هم به زین آویزان می کردند و اسب بدون راکب و در حالیکه یک نفر افسار او را می کشید همراه با تشییع کنندگان جنازه متوفی را تا قبرستان مشایعت می کرد و پس از بازگشت تا چند روزی از مراسم اسب همچنان در ملبس کتل بود و این رسم به مرور زمان منسوخ شد...
وقتی برای #پرسه یا به عبارت امروزی عرض تسلیت می رفتند جهت همدردی با خانواده معزی گل روی کلاه و شانه های خود می مالیدن و وقتی به درب خانه صاحب عزا می رسیدند، #باو که همان بانک عزا است می زدند و پس از بانک و گریه دست آنها را میگرفتند و فاتحه قرائت می شد سپس یکی از خانواده معزی در حالیکه پک چاقو و یک بشقاب در دست داشت جلو می آمد و با چاقو گل های روی سر و شانه افراد را یک به یک پاک می کرد ...
تاریخ و فرهنگ دره شهر... برای اینکه خاک حاصله از گل دیگر قسمت های لباس را کثیف نکند خاک را در بشقاب می ریخت اما از وقتی که ماشین و وسائل نقلیه به سیمره آمد این رسم هم برداشته شد و دیگر اینکه در مراسمات عزاداری خانواده متوفی می بایست با #چپق و بعد هم با سیگار از مجلس پذیرایی کند و اگر چنین نمی کرد کسر شان می دانستند...
با تعارف #سیگار از سیگاری تا کسی که سیگار نمی کشید همگی پک می زدند بطوریکه خانه و یا مسجد را دودی متعفن فر ا می گرفت و در اوایل انقلاب #اولین_امام_جمعه_شهرمان؛ حضرت ایت الله #صالحی_نجف_آبادی دامت حفاظات و عده ای از بزرگان شهر سیگار گشیدن در مراسمات و خصوصا در مسجد را تقبیح و بد آموزی دانستند و امر به ممانعت شد و مردم هم استقبال کردند ...
@ceymarian
از دیگر مراسمات #چای_دادن در مسجد بود و با یک استکان چندین نفر چای می خورد و بهداشت رعایت نمی شد لذا #بزرگان صورتجلسه ای تنظیم کردند و چای دادن در مراسمات متوفی را در مکان مسجد منع کردند.. زمان می گذرد و #پلاکاردنوشتن، #سیاه_پوشیدن، #یکسال_عزادارشدن، با دوربین #فیلم_گرفتن از تشییع جنازه برای عامه از صافی زمان گذشتند و به امروز رسیدیم، با #نصب_بنرهای متوفی در چهار راهها و در خیابانها و انظار عموم...

#ضربالمثل یونانی است که می گوید یک جامعه زمانی به بلوغ می رسد که کهنسالانش درختانی را بکارند در حالیکه می دانند زیر سایه آن نخواهند نشست.
بقلم حاج #علی_آقایی
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN