تاریخ و فرهنگ دره شهر

#فریدون_صحرایی
Канал
Логотип телеграм канала تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANПродвигать
6,48 тыс.
подписчиков
28,3 тыс.
фото
7,59 тыс.
видео
3,29 тыс.
ссылок
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
تیمو تیمو ( تیمور، تیمور)
💎💖🌺
تیمو تیمو یکی از بازیهای کودکانه در فرهنگ قوم کهن « لر » می باشد
در کتار دهها و صدها راز سر به مهر در درون قوم لر ، «تیمو تیمو« اما گویی توسط هنرمند نام آشنا برای زاگرسیان ، استاد ایرج رحمانپور کد خوانی و باز آفرینی شده است.!
تیمو تیمو یا (تیمور ، تیمور) در لهجه بالاکریوه نوعی از بازی کلامی است که ضمن یادآوری جوّ ارعاب وحشت هجوم بی مهابای تیمور لنگ در استیلای بر سرزمین وسیع ایران و دیگر همسایگان، که شرح ماوقع آن در این پیک نمی گنجد.
تیمو تیمو همانطور که ذکر شد ، یک سرگرمی برای شب های مهتابی کودکان ایل و عشیره برای تقویت و مهارت گفتگو و رجز خوانی بوده است که شاید هنوز هم در سینه کودکان دور از شهر به حیات ادامه میدهد .
بدین گونه که یک نفر به انتخاب دسته ده پانزده نفری جمع کودکان ، خود را جدا و کمی دور تر قرار میگیرد ( حدود ده ، پانزده متر ) و آنگاه بچه ها هر کدام به نوبت ، ابیات ترانه را بصورت تقطیع شده به صورت پرسش و پاسخ از او سؤال میکنند:
_تیمو ، تیمو : ؟!
_لاره لیمو
_نَنی هتینه
_چَه آووردینه؟؟!!
که ترجمه این چند کلمه چنین است:
آهای....
_تیمو، تیمو ( اهای تیمور ، تیمور)
_بله عزیزم ، چیه؟
_نازنین اُومده!!!!
_ چی آورده؟!!!
_ بادام وگردو ...
و این چرخه در هر بار توسط فرد دیگری از گروه تکرار و تکرار می شود اما هر بار با پاسخ های متنوع تازه و امید بخش مانند نخود چی کشمش، گندم برشته و .... #ایرج_رحمانپور

#ارسالی از
#فریدون_صحرایی
#همه_با_هم_با_فرهنگ_و_رعایت_بهداشت
#کرونارا_شکست_خواهیم_داد
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
نامگذاری(وجه تسمیه)


⭕️ زاگرس ِ یونانی / کُر ( کور) سومری/ کُوَر یا کِوَر ِ محلی / کبیر کوه

◾️ رشته کوه های زاگرس از کرانه های دریاچه ی وان در جنوب شرقی ترکیه آغاز و پس از گذشتن از شمال عراق و استان های آذربایجان شرقی، کردستان، کرمانشاه، ایلام و لرستان، همدان، مرکزی، اصفهان، چهارمحال بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، شمال خوزستان، استان فارس، بوشهر و هرمزگان و تا سواحل مکران گسترش پیدا کرده است.

این نام را اروپاییان از حدود هشت قرن پیش بر این مناطق نهاده اند و از طریق نویسندگانی همچون رومن گریشمن باستان شناس فرانسوی و دیاکونوف روسی و.... وارد واژگان زبان و کتب
تاریخی فارسی شده است.
@ceymarian
◾️اولین بار حسن پیرنیا در کتاب تاریخ ایران از آغاز تا انقراض ساسانیان ان را گرته برداری کرد.
در بعضی از اسناد نه چندان معتبر نام زاگرس را از مهاجران زاگارتیا یا ساگارتیا و همان مهاجران ایرانی و هندی - اروپایی می دانند. عده ایی آن را نامی یونانی به معنی کوه بزرگ می دانند و گروهی آن را نامی اوستایی به معنی طوفانی میدانند، و به نظر چنان می آید که هیچکدام مستدل و اقناع کننده نیست.

◾️برخی دیگر از پژوهشگران مطابق اسناد و اسطوره های سومری ( گیل گمش) نام باستانی زاگرس را کُر یا کور می دانند که نام یک کوه یا رشته کوه های در شرق سومر بوده است، و این نام شباهت شگفت انگیزی با نام محلی کبیر کوه دارد چه از نظر مشابهت کلامی و چه به لحاظ موقعیت جغرافیای آن با تمدن سومر و آکد و...!!
کور همچنین دیگر امپراتوری آکد بوده که بیش از سه هزار سال پیش بر کل مناطق و نواحی زاگرس گسترده بوده است.

▪️رومن گریشمن زاگرس را نام قبیله ای می داند و دیاکونوف آن را در نام مناطقی در ایران و عراق.
◾️اما یکی از اسطوره های یونان باستان می تواند پرده از این راز سر به مهر بگشاید که خلاصه ای از آن را در ذیل می آورم :

▫️دیونوسوس از میان ایزدان یونانی از ویژگی خاصی برخوردار است زیرا او از پیوند زئوس و پِرسفونه، الهه ی زیر زمین متولد می شود که با دسیسه ی هِرا همسر زئوس، تیتان ها وی را از هم می درّند و می خورند، به همین دلیل دیونوسوس لقب " #زاگرس" یعنی مثله و قطعه قطعه شده نام میگیرد. آتنا (الهه خرد که آتن به افتخار او نامگذاری شده است) قلب دیونوسوس را از دست تیتان ها ربوده و آن را به زئوس می بخشد....

▪️این اسطوره و شکل طبیعی رشته کوه زاگرس که گویی پیکری یک شکل اما بریده بریده و قطعه قطعه شده است با وجه تسمیه زاگرس پذیرفته تر به نظر می رسد.

▫️#فریدون_صحرایی

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
#راز_واژه_ها


⭕️ کِرژنّ"گ"(لری)/ کِرجنگ(لکی)/ قِرژنگ"گ"( لکی و کردی)/ کَرچنگ( پهلوی)/خرچنگ( فارسی )

▪️در زبان پهلوی باستان کَرچَنگ "karchang" به معنای خرچنگ است همان واژه ای که هنوز هم زاگرس نشینان لر و لک و کرد با اندکی تفاوت در لهجه آن را اداء میکنند

▪️در زبان اوستایی خرچنگ به شکل کَهْرپونا "kahrpuna" آمده است که شباهت بسیار نزدیکی با کِراب "crab" در زبان انگلیسی، کرابِن "krabben" در زبان آلمانی و granchino در زبان ایتالیایی دارد که از جمله وام واژه های است که در زمان استیلای فرهنگ و تمدن ایران باستان به اروپا راه یافته است.

▪️خر در زبان اوستایی به صورت کهر" kahr " آمده است و جالب اینحاست که در بعضی از گویش های کردی خر را کَر می گویند.

▪️اما باید بدانیم که در ادبیات فارسی معنای دیگری برای خر منظور شده است و آن به معنای درشت, بزرگ و تنومند است همان مفهومی که در ارتباط با کلمات، خرپشته، خرمهره، خرمگس، خرسنگ، خروار، خرزهره، خرگوش و حتی خربزه و واژه مورد نظرمان مصداق دارد. پی نتیجه می گیریم که خرچنگ به "معنی بزرگ چنگال است".

▪️در زبان فارسی کِلِنجار، کُلنجِک و کِرنجال در لهجه ی شیرازی و همچنین سرطان (برج سرطان) نام های مترادف دیگری برای خرچنگ است.

🔺 به امید آنکه در محافظت از زبان مادری خویش که علاوه بر ارزش بسیار معنوی بخشی از میراث عظیم فرهنگی بشریت است بیشتر بکوشیم.

#فریدون_صحرایی

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
⭕️ همای و هنر

▪️هما نامی است دخترانه به معنای فرخنده و مبارک که در فرهنگ و ادبیات ایران زمین با عنوان پرنده ای افسانه ای شبیه به عقاب که بال های سایه گسترش بر سر آدمی موجب سعادت و خوشبختی او را به همراه دارد.

▪️همای نام واژه ای است که در فرهنگ و هنر و ادبیات ایران حضوری پررنگ و ستایش برانگیز دارد که در کنار سیمرغ گویی با شعر پارسی عجین گشته است.

▪️در کتب بجای مانده از تاریخ پر فراز و فرود ایران نیز به کرّات با این نام برخورد میکنیم که مهمترین آنها عبارتند از :
همای دختر وهومن یا بهمن در بُندَهِشْْن اوستا، همای دختر کی گُشتاسپ در فروردین یشت و همچنین در کتاب یادگار زریران، همای خواهر اسفندیار در شاهنامه فردوسی، همای و همایون در منظومه خواجوی کرمانی و دهها همای دیگر که زینت بخش ادبیات و تاریخ غنی این دیار است.

▪️در واقع واژه همای یا در تلفظ زبان باستانی پهلوی ترکیبی از هو به معنی خوب و نکو و ما یا "مات" ( ماتک) به معنای ماده، مادینه و مونث است که روی همرفته به معنی مادینه خوب، دختر خوب، زن خوب و در نهایت مادر خوب است. شاید گویش وران لر و لک و کرد نسبت به سایر اقوام ایرانی بهتر و آسان تر متوجه این موضوع گردیده یا بگردند چرا که خودشان جنس ماده و مونث را ما (مای) می نامند.

▪️در همین ارتباط کلمه ی آشنای دیگری در زبان پارسی موجود است که هنر نامیده میشود، هنر همانند همای از دو کلمه هو و نر ترکیب یافته است و در تلفظ پهلوی به صورت هونر "hunar" به معنی مردانگی، جنگاوری، قدرت، فضیلت، ارزش و مهارت است که در اینجا بخش دوم این کلمه ویژگی‌ها به صورت ظاهر اشاره به جنس نرینه و مذکر دارد.

▪️آنچه مسلم است این هست که کلمه ی هنر در گذر زمان و در هر دوره بار معنایی متفاوتی را در بر داشته است و آنچه امروزه ما در قالب هنر و فعالیت های هنری می بینیم با برداشت انسانهای ادوار مختلف تفاوت آشکاری وجود دارد که به ویژه در ادبیات نباید ما را به اشتباه بیندازد.
▪️خوشبختانه شکل واقعی این مرغ افسانه ای را در سرستون های تخت جمشید می توانیم ملاحظه کنیم.

#فریدون_صحرایی
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
راز واژه ها

⭕️ هوز، هوزات، هوزَهاک

▪️هوز یکی از کلمات روزمره و پرکاربرد در زبان لری/لکی و به معنای دودمان، تخمه و خانواده است که به منظور تشخیص درست و شناخت بهتر افراد غالباً از آن استفاده می‌شود.
هوز از واژه های کهن زیان باستانی پهلوی است که از ریشه ی "هو" به معنای خوب و نیکو است.
این کلمه ساده شده و به عبارتی مخفف واژه های "هوزات" hû-zât و "هوزَهاک" hûzahâk که هر دو به معنی خوب نژاد، اصیل، شریف و نجیب زاده می باشد.

▪️هوز در واقع از ترکیب کلمه ی "هو" پهلوی به معنی خوب و زات یا زاده است که در پس هزاره های تاریخ و به مرور زمان به این صورت خلاصه شده فعلی در آمده است.

▪️زات به معنی زاده است که در زبان لری هنوز شکل اصلی خود را از دست نداده و در معرفی خصایل و وابستگی موروثی افراد معمولاً انرا بکار می گیرند.

▪️از این مجموعه واژه های دیگری مانند :
هواسپ = اسب خوب / هوبوی = بوی خوب، خوش بو / هوچشم = خوب چشم / هوچیهر = خوب چهر، زیباروی / هودست = خوش دست، ماهر / هونیاکر = خنیاگر، خوش آواز، خوش نای / هوویر = باهوش، خوش حافظه / هوتن = خوش اندام ( هوتو در گویش قدیم لری) / هوتوخمَک = خوب نژاد و دهها واژه دیگر از این دست با همین پیشوند که زنده یاد دکتر بهرام فره وشی زبان شناس شهیر ایرانی به همراه هزاران واژه اصیل باستانی دیگر در کتاب ارزشمند خود "فرهنگ زبان پهلوی" آورده است.

#فریدون_صحرایی

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
⭕️ واژه ی اِلوس در درازنای تاریخ

▪️اِلوس یکی از واژه های اصیل و کهن زبان پارسی است که در کشاکش تاریخ منسوخ گشته اما در گویش های لری و لکی توانسته هنوز هم زنده بماند.
▪️در گویش قوم لر اِلوس به معنای رنگ سفید است که البته بیشتر برای نامیدن بز و بزغاله هایی که دارای موی و کرک سفید متمایل به نوعی خاکستری روشن هستند به کار گرفته میشود.
▪️زنده یاد استاد ابراهیم پورداود در این زمینه و در کتاب فرهنگ ایران باستان نوشته است:
" در کتاب مینو خرد فصل ۶۱ پاره ۲۴ چنین آمده است که اسپ اِلوس اسبان رت، یعنی اسب سفید سالار اسبان است و در بُندهش فصل ۶۴ گوید: " فرتوم اسپ ِ اِلوس زرت گوش، شیت ورس، سپیت چشم پوست، فراچ تاشیت آن هست اسپان رت. یعنی نخست اسب سفید زرد گوش و درخشان موی و سفید پلک چشمِ خوب ساخته شده سالار اسب هاست "

ایشان در ادامه توضیح میدهد که در نوروز نامه خیام در باره ی اسب چنین آمده:
" اسب شاه چهار پایان چرنده است و گویند آن فرشته که گردونه آفتاب کشد بصورت اسبی ست اِلوس نام...

ایشان در تکمیل مطلب اینگونه نوشته:
واژه الوس که در برخی منابع نام اسب پنداشته شده درست نیست و فقراتی که از مینو خرد و بُندهشن یاد کردیم بخوبی گویاست که اِلوس صفت است به معنی سفید که در پهلوی برابر است با واژه ی اوستایی ائوروش aurusha که بهمین معنی است... در اوستا ائوروش و در نوشته های پهلوی اِلوس ( اروس) بسیار بکار رفته و در همه جا لفظ مترادف سپیته spita اوستایی و سپیت spit پهلوی است.
▪️اما در تایید نظر پورداود بهترین دلیل در لابلای ابیات عامیانه (فولکلور) در فرهنگ قوم لر است که در بزم های پر شور و شعف عروسی، بانوان با آهنگی مخصوص چنین می سرایند :
بُزون ِ اِلوس اِلوس بیوُن ِ کال گُلنّی
شادوما غیضش گرِت رَت نِشِس وُ بٌلِنّی

بزونِ اِلوس اِلوس، میشونِ سر دِ حنا
جهالو لَنّر بوّازن در ِ حونه کدخدا

#فریدون_صحرایی
تاریخ و فرهنگ
@CEYMARIAN
تاریخ و فرهنگ دره شهر
واژه های کهن #آیت-کرد: یکی از واژه های کهن در منطقه زاگرس (دا) می‌باشد که به معنی مادر است .واژه دابرگرفته از نام مادر زرتشت (دای دوا) که به صورت دوغدو نیز در متون دینی زرتشتی بجا مانده است.نام مادر بهرام گور ...دای مرج.... بوده است و دینوری به روشنی…
.
⭕️ "دا " dâ

▪️گویش وران زاگرس نشین "مادر" را "دا" گویند.
▪️ به نظر ایران شناس و اوستا شناس صاحب نام استاد ابراهیم پورداود:

"دا" در اوستا و فرس هخامنشی و در زبان سانسکریت به معنی دادن، آفریدن، ساختن و بخشودن است؛ در زبان پهلوی داتن و در فارسی دادن شده است و از همین بنیاد است داتر dâtar که در پهلوی داتار و در فارسی دادار ( آفریدگار) گوئیم.

از نظر ایشان دهمین ماه سال(دی) بنام دادار یا آفریدگار خوانده شده است که در اوستا دَتهوش dathush یا دَذوَه dadhvah به معنی دادار یا آفریننده است که در در کتاب اوستا همیشه صفت اهورا مز"دا" آورده شده است.

▪️معانی پنهان در واژه "دا" در نگاه اول اشاره‌ای است به صفات خداوند اما با اندکی تعمق متوجه می شویم که کار "دا" (مادر) در بذل جان و مهر به فرزند دست کمی از کار خدایی نیست و نیاکان ما به هوشمندی و شایستگی برای نامیدن مادر کلمه ژرف "دا" را برگزیده اند.!

▪️نگارنده ضمن احترام به جناب آقای آیت کرد که ریشه این کلمه را به دوغدو ( دای دوا) مادر زرتشت و "دای مرج" مادر بهرام گور می رساند از ایشان نمی پذیرم چون این اسامی خود ریشه در مصدر "دا" دارند و نمی توانند ریشه و بن واژه باشند.

#فریدون_صحرایی

@CEYMARIAN
راز واژه ها

در مورد ریشه کلمه "آومالک" که یکی از مخاطبین در مطلب مربوط به رسم و رسومات آن را به معنای "هرآنچه را که آب مالک آن است" آورده کمی محل تردید است چون در گویش لری در همین راستا واژه مشابه دیگری وجود دارد که آن را "کُمال آو" میگویند و آن یعنی سیلابی ناگهانی که هرآنچه بر سر راهش قرار داشته باشد را جاروب می کند و خود از ریشه "مال" که در گویش لری به معنای زدودن و ستردن است. بنابراین "آومالک' یعنی آنچه که شتاب آب ( سیل) آن را رفت و روب و با خود حمل کرده باشد.
در مورد " لحک " هم به نظر می رسد که از ریشه "لحد" به معنای آرامگاه یا نوعی از مقبره مسقف خانوادگی است./

#فریدون_صحرایی
تاریخ و فرهنگ
@CEYMARIAN
راز واژه ها
⭕️ بَلْمک ، کلشک

#فریدون_صحرایی:
بلمک گیاهی است شب بو با برگهای کوچک به رنگ سبز تیره و گل های خوشه ای ریز به رنگ سفید و ساقه های خزنده که معمولاً در0 کتار چشمه ها، جویها و تالاب ها میروید.

🔹این گیاه دارای طعمی تند و مطبوع و دارای مقادیر قابل توجهی از کلسیم، آهن، اسید فولیک و ویتامین ث"و آ می باشد که در خیلی از مناطق از دیرباز به عنوان نوعی سبزی خوردنی مصرف می شود.

🔹گیاه نامبرده از نظر محققان علوم پزشکی دارای خواص متعدد دارویی و درمانی از جمله کم خونی است اما مهمترین ویژگی آن خاصیت ضد سرطان بودن آن است.
🔹نام های دیگر این گیاه عبارتند از :
کلشک در لکی؛ بکلو در بختیاری؛ کوویزله در زبان کردی؛ علف چشمه، آب تره و تره تیزک(ترتیزک) در زبان فارسی؛ بولاغ اوتی در زبان ترکی، حرف الماء در زبان عربی و همچنین watercress ( شاهی آبی) در زبان انگلیسی.
🔹بَلْم در لغت نامه ی دهخدا به معنی "گیاهی شبیه به مَرغ" آمده است که لر زبانان در گذشته های دور با اضافه کردن پسوند تصغیر" ک" به آن، نام دلخواه خودشان را بر این گیاه نهاده اند.
🔺تالابی زیبا موسوم به گُرّی بلمک در ده کیلومتری جنوب پلدختر وجود دارد که برگرفته از نام این گیاه وحشی است، این تالاب متأسفانه در دهه ی هفتاد در یک فاجعه زیست محیطی ، از طریق حفر کانال زهکشی سطح آن را خشک و بخش اعظم آن را پس از اخذ سند کشاورزی به زیر کشت دیم بردند!!!

@CEYMARIAN
راز واژه ها..

کل کوم ، باقه
کَوَر،
#فریدون_صحرایی:

▪️کوَر یا کبَر با نام علمی کپَریوس اسپینوزا (capparis Espinosa) و نام تجاری کاپرا، گیاهی خزنده و خاردار با شاخه های طویل و گسترده بر سطح زمین می باشد که در اغلب مناطق ایران و بویژه در استان های جنوب و جنوب غربی در دامنه ها، تپه ماهورها و حاشیه های رودخانه و جویبارها روییده میشود. اواخر بهار و اوایل تابستان اوج شکوفایی آن است، شکوفه های زیبای آن به رنگ سفید، بنفش و یاسی و دارای میوه ای بیضوی شکل در ابعاد یک گیلاس با پوستی سبز و مخطط و گوشتی قرمز، پر از دانه های سیاه و با طعمی تند و گس است.

▪️واژه کوَر ( کَبَر) مأخوذ از زبان باستانی سُریانی می باشد که در منابع فارسی برای نامیدن این گیاه مورد استفاده قرار گرفته است، البته اقوام مختلف ایرانی هر کدام اسامی محلی متنوعی برای آن برگزیده اند از جمله :
لگجی، لیجین، خیاروک، خاروک، دهک، کَوَرز، کبَرگل، گل کمر، گلگ، هندوانه کوهی، علف مار ..

در زبان لری و لکی آن را "کل کوم" در زبان کردی شاپه له، در زبان ترکی داغ قارپوزی و در زبان عربی آن را قَبَر یا قبار می نامند.

▪️این گیاه به دلیل خواص دارویی فراوان در درمان بیماری هایی از قبیل نقرس(واریس)، رماتیسم، آسم، تب نوبه، نازایی، ورم طحال، گرفتگی کلیه و کم اشتهایی و... از گذشته تا به حال مورد توجه طب سنتی بوده و هست.

▪️علاوه بر موارد ذکر شده، صنایع غذایی از میوه های کال آن نوعی ترشی مخصوص تهیه و عرضه میکنند و در اسپانیا از آن یک نوع چاشنی خوراکی با نام سس" کبار " تولید و روانه بازار های جهانی میگردد.
▪️در کشورهای ترکیه، ایتالیا، یونان، جزیره قبرس و اسپانیا به دلیل شرایط مناسب آب هوای مدیترانه ای به وفور یافت میشود، طوری که برخی زبان شناسان نام قبرس را برگرفته از کاپیروس که نام علمی آن است میدانند.

🔻بر همین قیاس می توان وجه تسمیه کبیر کوه ( کِوَر) را بر گرفته از نام این گیاه دانست چرا که پوشش انبوه آن در دامنه های کبیر کوه از جمله دشت ارمو، ماژین و دشت جایدر در پیرامون آن صحت این گمانه زنی را بیشتر می کند.🔺

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
تاریخ و فرهنگ دره شهر
گیاهان دارویی #قن_شکروک ، شکرتیغال @CEYMARIAN
راز واژه ها؛

⭕️ شکر تیغال( قَن شکروک)

#فریدون_صحرایی:

🔘شکر تیغال نام گیاهی خاردار و دارای گل های زیبای آبی رنگ و کروی شکل در بالای ساقه است که در اکثر مناطق کشور و در فصل بهار می روید و همین امر موجب شده که نزد اقوام مختلف ایران نام های متعددی به خود گیرد مانند: شکرتیار، خارشکر، تیغ قندک، قندرونک و شکرکه و...

🔘 در لرستان و اغلب مناطق زاگرس نشین این گیاه را به اسم "قن شکروک" می شناسند که هم از نظر معنا و هم از لحاظ ساختار کلمه با اسامی ذکر شده دارای مشابهت و پیوند نزدیکی می باشد.

🔘 دلیل اصلی این نامگذاری ها وجود نوعی حشره از راسته قاب بالان به نام "خزوکک" است که در مرحله ای از زیست خود و برای نگهداری و محافظت از نوزاد خود بر روی ساقه یا برگه های این گیاه نشسته و پیله ایی در ابعاد یک فندق که میسازد که لار این حشره پس از تکمیل دوره رشد آن را سوراخ کرده و خارج میگردد.

🔘 جنس پیله این حشره که از ترشحات گیاه شکر تیغال ساخته شده، ترکیبی از مواد سلولزی، نشاسته، مواد ازته و مقدار زیادی قند مخصوص با نام علمی ترهالوز است که در طب سنتی برای بیماری های متعدد از جمله:
درمان سرفه و سیاه سرفه، تب بر، درمان بیماریهای ریوی، خلط آور، رفع خشکی گلو، درمان افسردگی، درمان انسداد عروق قلب و تصلب شرایین، فشار خون، سوزش مری، زخم معده، متعادل کننده دستگاه گوارش، تقویت عضلات و انعطاف پذیری ستون فقرات، درمان یبوست و چاقی، تقویت حافظه و قدرت یادگیری است.
شکر تیغال هم چنین به دلیل داشتن اثرات آنتی اکسیدان یک ماده ضد سرطان محسوب می شود.

🔘دربرخی مناطق افراد بومی بویژه چوپانان بدون اطلاع از خواص علمی و دارویی آن و تنها به خاطر طعم شیرین آن همانند گزانگبین آن را با لذت هر چه تمام میل می کنند.
@CEYMARIAN
تاریخ و فرهنگ دره شهر
رارژَک، رارزک تاریخ و فرهنگ دره شهر @CEYMARIAN
راز واژه ها

#فریدون_صحرایی:

⭕️ تاج ریزی (رّارَزَک)

گیاه تاج ریزی از گیاهان دارویی اقلیم ایران است که معمولاً کنار جوی ها و حاشیه مزارع سیفی کشاورزان به صورت خودرو رشد و نمو میکند، این گیاه دارای میوه هایی به شکل دانه های انگور یاقوتی با طعمی مَلَس و نزدیک به طعم گوجه فرنگی می باشد که به لحاظ خاصیت داروی و ملیَن بودنش در طب سنتی از آن در درمان مشکلات گوارشی بویژه یبوست های مزمن بهره می برند.

🔘 در زبان فارسی آن را سگ انگور ، انگور روباه، انگور تُربَک و یا انگور تورَک می نامند.
در زبان عربی عِنَب الثعلَب(انگور روباه) و در زبان ترکی، قوش اُزومی(انگور شاهین) نامیده میشود.
🔘اما نکته جالب توجه و قابل تأمل در اینجاست که در لری آن را #رارَزَک و در لکی آن را #رارَژک می نامند که خود از دو کلمه "را"+ رَزَک تشکیل گردیده است.

بخش اول آن ساده شده "روآ" یا همان روباه فارسی است و قسمت دوم آن "رَزَک" است که تصغیر یافته رز به معنی تاک یا همان انگور است.

🔘 بی هیچ تعصبی واژه اخیر در مقایسه با کلمات مترادف دیگری که در این خصوص نام گذاری گردیده، هم زیباتر است و هم ادبی و مقبول تر.
پس قدر داشته های خود را دانسته و در حفظ و انتقال آنها به فرزنذانمان اهتمام ورزیم. مانا باشید .

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
چیت بافی عشایر

استاد #فریدون_صحرایی:
@CEYMARIAN
▪️در میان عشایر لرستان نوعی از بافتن رواج دارد که " #چیت " نام دارد و این غیر از پارچه ای است که برای دوخت و دوز البسه به کار می رود.
زنان عشایر با استفاده از نی های بلند به ارتفاع یک و نیم متر و سپس قرار دادن آنها در کنار هم و با اغلب با استفاده از موی بز آنها را بهم میبافند و از آن به عنوان دیواره ی جداکننده قسمت های سیاه چادر و یا نوعی پرچین برای محافظت از گوسفندان، استفاده های بهینه میکنند، که طول آنها بسته به نیاز معمولا چهار ،پنج و شش متر هم می رسد همچنین نوعی کوتاه تر از آن را هم میبافند که به آن #چیتوله" یا چیت کوچک میگویند.
▪️معمولاً رسم بر این بوده است که بوسیله همین چیت ها قسمتی از داخل سیاه چادر را جدا و به مهمانان مرد اختصاص می داده اند که به آن #لامردو " یا قسمت مردانه میگفته اند و البته در برخی از مناطق هنوز هم رایج است.

در این دیار نیز تا چند سال پیش چیت بافی رواج داشت و اکنون در بین عشایر رواج دارد ..
تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
راز واژه ها
#ایواره
#فریدون_صحرایی:
ایواره، گاهی از پنج گاه ایرانیان 🔻
@CEYMARIAN

ایرانیان باستان جهت انجام فرایض دین زرتشتی شبانه روز را به پنج گاه تقسيم کرده اند که به ترتیب عبارتند از :
۱- هاون گاه، از طلوع خورشید تا نیمروز
۲- رفتوَن گاه، از نیمروز تا ساعت سه بعد از ظهر
۳- اُزیرَن گاه، از ساعت سه تا نشستن خورشید
۴- ایوّه سریترَم گاه، از غروب خورشید تا پدیدار شدن ستارگان كه در گویش لری آن را "ایواره" می گویند.
۵- اُشیهَن گاه، از نيم شب تا طلوع خورشید

تاریخ و فرهنگ سیمره
@CEYMARIAN
اِلو و دال بر چکاد زاگرس 🔻

استاد #فریدون_صحرایی:
@CEYMARIAN

اِلو در زبان های لری و لکی با تلفظ âluh در زبان پهلوی به معنای عقاب و همچنین، دال در گویش لری و دالمن Dalman در زبان اوستایی به معنای کرکس است که رشته کوه های زنجیره ایی زاگرس یکی از مهمترین زیست گاه این دو پرنده قدرتمند است.

در آیین زرتشت تا همین اواخر لاشه ی مردگان را در معرض پرندگان به ویژه این دو پرنده قرار می دانند و شاید یکی از دلایل وفور این پرندگان در اسمان ایران زمین باشد.!

برخی از زبان شناسان اعتقاد دارند که کوه الوند در همدان و اَلَموت در قزوین ریشه در واژه الو یا آله دارد.

تک بیتی زیبا و ادبی به زبان لری از گذشتگان بر جا مانده که اشاره مستقیم به موضوع آیین زرتشت در برخورد با اجساد مردگان دارد :

نَمَنَه وا هونو که زینشو طلا وی
لاشه یاشو نِسیوْ ِ دال و قلا وی
ترجمه:
دنیا حتی با کسانی که زین و برگ شان از طلا ساخته شده بود وفا نکرد
عاقبت لاشه های آنها نصیب کرکس و کلاغ ها گشت.

تاریخ و فرهنگ سیمره
@CEYMARIAN
راز واژه ها

استاد #فریدون_صحرایی:

هوکاره و هوکی هوکی
@CEYMARIAN
هوکاره یکی از لغات زبانهای لری و لکی است که به معنای عادت و خوگرفتن است که ریشه آن را باید در زبان های باستان جست.
هوکاره در زبان پهلوی باستان به شکل Húkar ( هوکر) و Húkarag ( هوکرگ) آمده است.
در زبان پهلوی کلماتی همانند خوب، خرداد و خسرو را به ترتیب هو، هُرداد و هُسرو و همچنین کلمه خشک را همانند گویش لری هُشک تلفظ می کرده اند.
@ceymarian
لغت (هوکاره) هم از این قاعده مستثنی نیست و می توان آن را خوکره یا خوی کرده ترجمه کرد.
واژه دیگر که در پیوند با مطلب بالا است، عبارت (هوکی هوکی) است که در زبان و فرهنگ لری صفت اشخاصی است که دارای اخلاق تابت و پایداری نیستند و به اصطلاح دمدمی مزاج می باشند.
تاریخ و فرهنگ سیمره
@CEYMARIAN
راز واژه ها
@ceymarian
استاد #فریدون_صحرایی:

*ریشه لغوی نوش جان:

«نوش» از ریشه « اَ اُو شَه » اوستایی به معنی «میرا، ناپایدار، ناجاودان و غیرزنده» بوده و از صفات اهریمن است.
@ceymarian
در زبان اوستایی چند سنت منفی ساز وجود دارد كه با كمك آنها فعل یا صفتی معكوس می‌شود. یعنی صفتی اهورایی تبدیل به صفتی اهریمنی می‌شود و بر عكس.

یكی از این سنتها یا به عبارتی شیوه دستوری، افزودن هِجایِ « اَ » به ابتدای صفت یا فعل مذكور است. در اینجا هم با همین روش كلمه اَاوشه به « اَ اَاوشَه »، به معنی «نامیرار و زنده جاویدان» تغییر كرده است. بعدها در سیر تغییرات زبانی، اَ اَاوشَه به «اَن اَاوشَه » ، « اَنوشَه » و « نوشَ » تغییر كرده كه همگی به همان معنی نامیرا و زنده‌ی جاوید هستند.

(هنوز نام انوشه و انوش از این صفت باقی مانده‌اند كه برای آقایان انتخاب می‌شود. نامهای زنانه نوشین ، نوشان، مهرنوش، نوش آفرین و … هم از همین ریشه‌اند.)

با این تعریف نوش به معنی جاودان بوده و در تركیب با سایر كلمات این معنی را تداعی می‌كند. پس «نوشِ جان» یعنی جانتان نامیرا و جاودان.

«نوشین» یعنی نامیرا ، «نوشان» زنده‌یِ جاوید كننده، «مهرنوش» یعنی عهد و پیمان جاودان (مهر = عهد و پیمان) ، «نوش‌آفرین» یعنی دعای خیرِ همیشگی (آفرین = دعای خیر. كه به شكل منفی می‌شود « نه آفرین» یا نفرین ، یعنی دعای بد و ناخیر) و از این دست...

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
‍ راز واژه ها

#قلنگه ، کلنگ ، قاز ، قازمه

استاد #فریدون_صحرایی:

@CEYMARIAN
کلنگ، پرنده آبزی و ابزار کندن زمین 🔻
در زبان فارسی گاه یک واژه دارای معانی متعدد است که برای درک منظور حقیقی آن کلمه در حین گفتن و نوشتن و خواندن آن، باید موقعیت آن را با کل جمله سنجید تا با دیگر معانی مستتر در ساختار آن کلمه خلط نگردد. همانند کلمه شیر و امثالهم...
کلنگ هم یکی از این واژه هاست که از این قاعده مستثنی نیست و جهت یاد آوری لازم است که بدانیم که اساساً این واژه در زبان فارسی نام مرغی است با منقاری بلند و تیز و گردنی دراز همانند مرغابی و غاز که اتفاقاً همین خصوصیات ظاهری موجب گشته که ابزار دو دم مخصوص حفاری زمین نیز به همین عنوان نامیده شود.
لازم به توضیح است که در زبان لری و لکی این پرنده "قاز قُلِن" نامیده می شود، یعنی همان پرنده "کلنگ" که شبیه غاز است و ابزار ساختمانی کلنگ را هم مطابق همان تشابه " قُلِنّه " می گویند.

تو بو وَ قازی مِه وَ قولِنّّگی
لّونِی بسازیم سر کُوُ بِلنّّگی

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN
راز واژه ها

#فریدون_صحرایی:
@ceymarian
ریشه یابی واژه پشه :

در زبان پهلوی باستان پشه را پخشَگ / Paxšag تلفظ می کرده اند.
زاگرس نشینان، بویژه لر و لک زبانان به درستی آن را پَخْشهِ می نامند.
در زبان فارسی اما این واژه به مرور ساده و صیقلی تر شده و به" پشه" مبدل گردیده است.
حاجت به استدلال اضافی نیست که علت نام گذاری این حشره، به سبب ماهیت آن است که به وفور در همه جا پخش و پراکنده است و واژه های پخشَگ پهلوی و پخشه ( پشخه) در تلفظ غالب مردمان زاگرس نشین مويد این موضوع و این وجه تسمیه است.

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN