تاریخ و فرهنگ دره شهر

#محمدخان_نوری شاعر دره شهری

#استاد_محمدخان_نوری (#مخو) به سال ۱۳۰۳ ه.ش (ثبت در شناسنامه) و به قولی ۱۲۹۷ ه.ش در #دره شهر متولد شد.

پدر وی #حیرالی (حیدر علی) از بزرگان طایفه بزرگ #زینی وند و تیره ی
پیره وند بود. مادر محمد خان «خانم» نام داشت و از طایفه دلفان بود.
این طایفه امروزه به طایفه یارِکه (یاری) معروفند و در چمکلان دره شهر زندگی می کنند. محمدخان کودکی اش را در دامان پر مهر مادر و طبیعت بکر و زیبای دره شهر به سر آورد.

۸ یا ۱۱ و بقولی ۱۲ساله بود که در پی دستور دولت رضاخان مبنی بر تبعید، همراه با خانواده و طایفه زینی وند به قم رفت و شاعر تا سال۱۳۲۰ در قم ماند و همانجا نشو و نما یافت.
#زندە_یاد_نریمان_نوری فرزند ارشد شاعر می گوید: « پدرم در قم با حاج آقایی با نام خانوادگی «مستقیم» که مالک چند پارچه آبادی و فردی خیّر بود آشنا شد و گویا همین امر باعث آشنایی او با مسائل دینی گردید.» مخو بعدها، یعنی از سال۱۳۱۶ تا زمانی که در قم زندگی می کرده مباشر این حاج آقا بوده است.

مخو سواد کلاسیک نداشته، اما سواد خواندن و نوشتن را آنهم بدون اینکه به مکتب برود و با هوش و ذکاوت ذاتی خود می آموزد. او در قم شناسنامه می گیرد و محل صدور شناسنامه اش خلجستان قم است.

شاعر در سنین جوانی و در تبعید با دختری از اهالی قم ازدواج می کند تا اینکه به سال ۱۳۲۰ همراه با دیگر زنان و مردان طایفه اش به دره شهر برمی گردد. محمدخان در دره شهر پس از مرگ همسرش به سال ۱۳۲۵ دوباره ازدواج می کند. زن دوم وی «زربانو نیازی» نام داشته که همدم سالهای بعدی زندگی شاعر بوده است. حاصل این ازدواج دو پسر به نامهای نریمان و جواد و سه دختر به نامهای فرخ دولت، فرخنده و قمر است.

مخو از نظر ظاهر مردی بلندقد، خوش چهره و رشید بوده است. شغل او دامداری و کشاورزی بوده که همزمان به هردوی آنها اهتمام می ورزیده است. رنگ و بوی روستایی و تاثیرات دامداری و کشاورزی در شعر او کاملا پیداست. مخو همچون دیگر افراد طایفه زینی وند در آن سالها کوچ نشین بوده و همراه با طایفه اش تابستانها را در روستای «ماه پاره» و زمستانها را در «پشته شیخ مکان» به سر می برده است.

متاسفانه مخو سالهای طولانی از درد آرنج دست راستش رنج می برده و در اواخر اردیبهشت سال۱۳۴۹ ه.ش برای درمان این درد کهنه به خرم آباد می رود. پزشک معالج وی با تجویز چند آمپول و تزریق یکی از آنها مخو را راهی دره شهر می کند. نیمه های شب مخو را که حالش در خانه بد شده بود به خرم آباد می رسانند، اما متاسفانه همانجا دارفانی را وداع می گوید و به این ترتیب طایفه زینی وند و دیگر طوایف آن منطقه را عزادار عزایی بزرگ می کند. وی در قبرستان «#ارمو» و در جوار گنبد بابا سیف الدین به خاک سپرده شده است.

مخو انسانی خوش بیان، غیرتمند، و نیک محضر بوده است. وی اخلاقی ستوده داشته و موصوف به صفات حمیده ای چون مهمان نوازی، نیک نفسی و مردمداری بوده است. اشعار او حکایت از بزرگواری، مناعت طبع و توجه او به بزرگی های حقیقی انسانی دارد. نیز علاقه ای که به شکار و طبیعت داشته به وضوح در لابلای شعرهایش خودنمایی می کند. مخو انسانی مردمدار، شریف و عزیز در بین آشنایانش بود. در خوبی و مردم دوستی او همین بس که طایفه زینی وند با شنیدن خبر مرگ این کدخدایشان همگی عزادار و آب در تژگاه خود ریختند.
🔹#بر_گرفتە_از_دیوان_شاعر🔹

دکتر احمد زینی وند
@CEYMARIAN

#نوستالوژی
اسمش علاءالدین بود ولی آپشن هاش از غول چراغ جادو بیشتر بود.
هم پاهای یخ زده مون رو گرم می کرد
هم خونه رو
هم غذارو
هم سماور بود هم اجاق
#زینی_وند
@CEYMARIAN

دو رباعی برای #چهلمین _روز درگذشت #محمد_جافر( #مظفر)
#زینی_وند؛قصه‌گوی بزرگ منطقه، پدرعزیزانم #ابوالفضل ،#کامبیز، #عباس، #سجاد و #زهرا👇👇👇👇

🌾1

با ما که بی‌تو دل به تنِ راه می‌کشیم
آرام بارِ این غمِ جانکاه می‌کشیم


این روزهای سردچه تلخندوما چه سخت
ناباورانه مانده و هی آه می‌کشیم

✨2

آهستە برید از نفس ها و گذشت
سر داد سرودِ رفتنش را و گذشت

آرام نوشت زندگی را با مهر
آسودە پرید از بر ما و گذشت


#احمد_زینی_وند
تاریخ و فرهنگ سیمره
@CEYMARIAN

🔶 #نریمان_نوری ،خبرنگار پیشکسوت دره شهر ،فرزند عبیدسیمره(مخو) واز نیکنامان ایل #زینی_وند بە دیار باقی شتافت.
باقلبی آکنده از اندوه، سفرابدی نریمان نوری به منزل امن آفرینش را به دختر عمویم شاعرتوانا؛زهرانوری، پسرعمویم علی نوری، همسر محترم مرحومە، خویشان، دوستان، اقوام و آنان که دل در گرو محبت او داشتند و دارند تسلیت عرض می‌کنم.
نیت می‌کنم آنچه از رحمت و مغفرت خدا می‌دانیم و نمی‌شناسیم بدرقه سفر ایشان باشد، آنگاه که "انا لله و انا الیه راجعون" را بر زبان راندیم.خدایش بیامرزاد که انسانی نیک نفس وبزرگوار بود. تقریبا 10روز پیش ‌در خدمت ایشان بودم، حالش‌خوب بود. باور مرگش برایم سخت است. اما چە می شود کرد!
مرگ است دیگر..مرگ اسرار آمیز!
گاهی موقع آنقدر دیرمی‌شود
که حتی از بهترین نوشداروها هم کاری ساخته نیست.
گاهی آنقدر دیر می‌شود
که حتی اگر روح را به تن گره بزنی فایده‌ای ندارد.
گاه جنگ با تقدیر بیهوده است،
آنقدر بیهوده
که تو بخواهی شتری را از سوراخ سوزنی بگذرانی و یا ماه را زیرسرت بگذاری و آسوده خاطر در پهنه آسمان لم بدهی وخواب‌های ناز ببینی.
لعنت به مرگ که باعث جدایی ست. با این وجود، مرگ حق است و آدمی را از آن چاره‌ای نیست.
و اما عمویم نریمان انسانی خوش‌اخلاق و مهربان بود.
مرگ خوبان چون شبی مهتابی است
مثل یک تصنیف زیبا آبی است
والسلام
#احمد_زینی_وند
⚫️.
خبردرگذشت مردی پرتلاش خوش برخورد وعاشق خدمت کردن در راستای صلح وصفای مردمی . وحق بودکه چنین باشد . زیرا نریمان نوری فرزند مرحوم محمدخان . شاعروادیب معروف دیارمان سیمره بودند که ادمی نیک سرشت با ادب وبا اخلاص بودند که درمیان جامعه دارای احترام فراوان بودند . ازانست که گفته اند .
ارث می باشد پسر را از پدر
آری نریمان وارث بحق پدرنیکنامش بودلازم بیاد اوری است که این خانواده دودمانا ادیب وشاعر ومردمی بوده اند ونسل اندر نسل شان را مردم به نیکی یادمیکنند اری . نریمان ازنسل خوبان بود
خدا اورا بیامرزد .
علی اصغرهاشمی جوان
@CEYMARIAN

نريمان نوري اولين خبرنكار روزنامه اطلاعات در سيمره بود
و اين نكته مهم و قابل توجهيه
در شرايطي كه دره شهر حدود٢٠ نسخه روزنامه اطلاعات
٥ نسخه اطلاعات هفتكي و حدود ١٠ نسخه مجله جوانان مشتري داشت مرحوم نوري نمايندكي نشريات اطلاعات رو عهده دار بود
و معمولا روزنامه با يك روز تاخير به دره شهر ميرسيد
و از ساعت ٤. عصر مشتركان روزنامه جلوي مغازه ايشون منتظر ميني بوس پلدختر بودند كه محموله اطلاعات برسه
وقتي نتيجه كنكور اعلام ميشد
جلوي دفتر روزنامه غلغله اي بود از جواناني كه با هزاران اميد أفق جاده رو نكاه ميكردند تا كه ويژه نامه اعلام نتايج دريافت شود
وبهترين روز ايام هفته براي من پنج شنبه بود كه مجله جوانان ميرسيد
با پرداخت ٣٠ ريال هفته خوبي رو با مجله جوانان طي ميكردم
البته تا ٥٠ ريال افزايش قيمت داشت .
خداوند به بازماندگانش و " علي " عزيز صبر عطا فرمايد.
#داورمیر
⚫️
پسرعموهای عزیزم علی واسماعیل نوری
درگذشت پدر چنان سنگین و جانسوز است
که به دشواری به باور می‌نشیند
ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار
چاره‌ای جز تسلیم و رضا نیست
این ماتم جانگداز را
به خانواده محترم تان صمیمانه تسلیت عرض نموده
و برای آنان صبر و اجر و برای آن عزیز سفر کرده
علو درجات طلب می ‌کنم
ازطرف علی دارایی
..
با سلام جناب آقای علی نوری پیشکسوت کشتی فرنگی استان ایلام در گذشت پدر گرامیتان مرحوم کربلایی نریمان نوری را خدمت شما و خاندان محترم نوری تسلیت میکنیم

از طرف #اعضای_سابق_هیئت_کشتی_استان ایلام..
...
جناب آقای علی نوری مدیریت محترم هتل ماداکتو
درگذشت پدر گرامی تان جناب آقای حاج نریمان نوری که در روز تاسوعای حسینی علیه‌السلام به لقاءالله پیوست، و این خود نشان دهندهٔ نیک اندیشی و ارادت قلبی آن بزرگوار سفرکرده به اهل بیت علیهم السلام بوده، از صمیم قلب به شما و خانواده محترم و داغدارتان تسلیت عرض نموده، از خداوند متعال درجات عالی برای روح آن مرحوم و برای بازماندگان گرانقدر صبر جمیل از درگاه حق تعالی خواستاریم. روحش شاد و یادش گرامی‌باد.🌷
محمودعزیزنژاد
....
انالله و انالله راجعون
برادرزاده های عزیزم, هرازگاه در گذر زمان, در گذر بی صدای ثانیه های دنیای فانی جرس کاروان از رحیل مسافری خبر می دهد که در سکونی آغازی بی پایان را می سراید. در گذشت پدر مهربان و دلسوز,مردی انقلابی و حسینی را به شما عزیزانم و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده وبرایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت وبرای بازماندگان صبر جمیل خواهانم. محمد قاسمی
..
دوست بسیار خوبم اقای جعفر فیلی
ضایعه اسفناک مرحوم نریمان نوری را به
خانواده محترم و بزرگوارشان و جنابعالی
تسلیت میگویم بدون تردید درگذشت ایشان
نقصان فاحشی بود برای جامعه شعر و ادب
درهشهر یادشان گرامی باد
با احترام #علی_اکبر_هاشمی

@CEYMARIAN