اندیشیدن تنها راه نجات

#دانشمند
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndisheKonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
#انجمن #دانشمند_نماها

به احتمال زیاد شما هم با کسانی برخورد کرده اید که ادعا می کنند به انرژی نقطه صفر Zero Point Energy دست پیدا کرده اند یا توانسته اند دستگاهی برای تولید نامحدود انرژی بسازند. شاید هم چیزهایی در مورد افرادی شنیده باشید که مطمئن هستند در سازه ای باستانی، دروازه ای برای سفرهای بین ستاره ای پیدا کرده اند که اقوام باستانی از آن برای ملاقات با بیگانه ها سود می برند. "برایان دانینگ" در این مقاله سعی دارد تا شما را با دنیای شبه علم و دانشمندنماها آشنا سازد و راه شناختن آنها را به شما بیاموزد.

ویژگی دانشمندنماها چیست؟

1. کار در انزوا:
دانشمندنماها تمایل دارند تا جایی که ممکن است در رشته های مورد علاقه ای که در آن فعالیت می کنند تحصیلاتی نداشته باشند، ولی مطمئنا ادعای دانشی فوق پیشرفته در آن رشته را دارند. در بسیاری موارد آنها حتی افراد سرشناس در این رشته ها را هم نمی شناسند. آنها هرگز کار خود را با دیگر دانشمندان در میان نمی گذارند و با این حال خودشان را علامه دهر در این رشته ها می دانند. انزوا هیچ وقت به شما نشان نخواهد داد که آیا کارتان را درست انجام می دهید یا خیر!

2. پارانویا:
دانشمندنماها همیشه نگران این هستند که یک نفر دارد در موردشان جاسوسی می کند. آنها همیشه می ترسند که نیروی شرور و بدخواهی در حال تلاش برای از بین بردن آبرو و اعتبارشان باشد. تصور آنها این است که دانشمندان، شرکت های بزرگ یا دولت ها در حال توطئه علیه آنان هستند تا کشفیاتشان را پایمال کنند. واقعیت این است که کسانی که کار علمی درست و تحقیقی بر اساس روش علمی انجام می دهند معمولا دلیلی برای چنین توهماتی ندارند. شما واقعا چند دانشمند معتبر می شناسید که توطئه ای علیه آنها انجام شده تا کارشان سرکوب و زحمتشان پایمال شود؟

3. من نابغه ام:
دانشمندنماها دیر یا زود متوجه می شوند که کارشان با کارهایی که در جامعه علمی انجام می شود، مغایر است. آنچه باعث می شود آنها کارشان را ادامه دهند تصور ذهنی است که در آن خود را بالاتر و برتر از دیگران می بینند، زیرا هرچه باشد آنها خارج از چهارچوب فکر می کنند و راهی نوین برای مشکلات پیدا کرده اند. اگر کسی گفت که خود را تنها کسی می داند که به دلیل هوشش توانسته رازی بزرگ را کشف کند حواستان را جمع کنید، چون به احتمال زیاد با یک دانشمندنما طرف هستید.

4. نقد نام های بزرگ:
دانشمندنماها شروع به نقد کار بزرگان رشته های مختلف می کنند. برای نمونه از آنها می شنوید که کارهای انیشتین پر از اشتباه است یا داروین اصلا نمی دانست در مورد چه چیزی صحبت می کند.
من هیچ وقت متوجه نشدم که چرا همه به انیشتین بیچاره گیر می دهند، چرا آنها در مورد یک دانشمند بی نام و نشان که در "سرن" Cern به تحقیق مشغول است و می خواهد مقالاتش را چاپ کند، صحبت نمی کنند؟ دلیلش این است که یک دانشمندنما تنها انیشتین یا یکی دو نفر دیگر را می شناسد. او با فرضیه های عجیب و غریبش در مورد جهان حتی ممکن است نداند سرنی هم وجود دارد.

5. لغات مخصوص به خود:
شما ممکن است در اینترنت به عباراتی مانند مکعب زمانی، جهش کوانتومی، آگاهی جهانی، داروهای انرژی دهنده، گرداب های انرژی، درمان با کوانتوم، عرفان کوانتومی، انرژی درمانی یا چیزهایی از این دست برخورد کنید. فهرست عباراتی از این دست که تنها لحن علمی دارند ولی پوچ و بی معنا هستند بی پایان است. تمام این عبارات توسط دانشمندنماهایی ساخته شده اند که به وجود آنها باور دارند. آنها باور دارند که چیزهای جدید را اختراع و یا کشف کرده اند و برای شناساندن آن به جهان باید حتما اسمی روی آن گذاشت، درست است؟ دانشمندنماها فهرست بلند بالایی از کلمات مورد استفاده خود دارند و با آن تلاش می کنند جملات پیچیده بنویسند. شاید هدف این گروه این است که خواننده ناآگاه را تحت تاثیر قرار دهند. پاراگراف های فشرده و کلمات دهن پرکن لزوما به این معنی نیست که آنچه در مقاله نوشته شده صحت دارد.




@AndisheKonim
چهار_خردمند_کافر_ایرانی_یا.pdf
1.5 MB
#کتاب
"چهار
#دانشمند #ایرانی
که
#مخالف #اسلام بودند"

۱) زکریا رازی بنیان گذار علم شیمی

۲) خیام نیشابوری بنیان گذار علم ریاضی

۳) ابوعلی سینا بنیان گذار علم پزشکی

۴) ابوریحان بیرونی بنیان گذار علم نجوم

ارسالی از هموندان کانال اندیشه



@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همه ما #دانشمند به دنیا آمدیم !
زبان کليپ انگلیسی با زیرنویس پارسی

#میچیو #کاکو


@AndisheKonim
با ۴ #دانشمند #زن تاثیرگذار
عصر حاضر آشنا شوید.


تقریبا در هر صنعتی نه تنها توجه کافی به کار زنان نمی‎شود بلکه از آنها قدردانی نیز به عمل نمی‎آید. این امر در علم نیز صادق است. با این حال تعداد قابل توجهی از دانشمندان زن در حال پیشرفت در حوزه‌هایی که اکثرا در سلطه مردان است، هستند.
در حالی که مقالات آنلاین بی‌شماری وجود دارد که طی آن به معرفی زنان دانشمند مشهوری مانند ماری کوری که در گذشته فعالیت برجسته‌ای در حوزه علم داشته، پرداخته‎اند اما کمتر مقاله‌ای به معرفی دانشمندان عصر حاضر که نقش مهمی در پیشرفت علم دارند، پرداخته‎ است. در این خبر قصد داریم چهار دانشمند زن تاثیرگذار که با علم خود در حال متحول کردن جهان هستند را معرفی کنیم....

ادامه ی نوشتار :



@AndisheKonim
دختربچه‌ای به #نیل #دگراس #تایسون گفت :

می‌خواهد وقتی بزرگ شد #دانشمند بشود.
تایسون به او گفت: بزرگ‌ترین نکته در مورد دانشمند شدن این است که هرگز نباید بزرگ بشوی!


@AndisheKonim


#ادامه👆💥👇👇



۵. خداناباوری هیچ ربطی به #علم و #دانش ندارد.

اگرچه می شود #دانشمند بود و هنوز به خدا، باور داشت (همانطور که به نظر می رسد بعضی از دانشمندان موفق به این کار شده اند)، هیچ شکی نیست که درگیر شدن در فعالیت علمی، باور مذهبی را کاهش می دهد.
اعداد به حد کافی گویا هستند، ۹۰درصد مردم ایالات متحده به خدای متشخص باور دارند و ۹۳درصد اعضای انجمن ملی علوم چنین باوری ندارند.
این به معنای این است که دانش، چندان با باور به خدا سازگار نیست.


۶. خداناباوران از تجارب #روحانی بی بهره اند.

هیچ چیز یک خداناباور را از تجاربی چون #عشق، #شیدایی و حیرت باز نمی دارد و بسیاری از خداناباوران مرتبا چنین تجربیاتی دارند.
آنچه خداناباوران از انجام اش پرهیز دارند، ادعا کردن درباره ماهیت حقیقت، بر پایه این تجربیات است.
هیچ شکی نیست که مسیحیونی پیدا می‌شوند که مدعی هستند زندگی شان با خواندن انجیل یا دعا کردن بهتر شده. معنای این چیست؟

معنایش این است که بعضی از مرام های اخلاقی می توانند اثری شگرف بر روان انسان بگذارند.


آیا صرف این تجربه های مثبت به معنای آن است که عیسی تنها نجات دهنده است؟

به هیچ وجه. به این خاطر که هندو ها، مسلمانان، یهودیان و حتی خداناباوران نیز تجربیاتی درباره قدرت تلقین به خود دارند.
در واقع هیچ انسانی بروی زمین وجود ندارد که بتواند مطمئن باشد عیسی ریش داشته چه برسد به اینکه بداند از باکره زاده شده.
اثبات چنین موضوعاتی با تجربه روحانی و تلقین ممکن نیست.

۷. خداناباوران فکر می کنند هیچ چیز فراتر از زندگی انسانی و فهم #انسان نیست.

خداناباوران در اقرار به مرزهای فهم شان بسیار پذیراتر و آماده تر از مومنین اند. واضح است که ما درک کاملی از هستی نداریم، اما به همین اندازه واضح است که قرآن یا انجیل هم درکی بهتری به ما نمی دهند.
ما نمی دانیم که اشکال پیچیده حیات در جاهای دیگر هستی هم وجود دارد یا نه، ولی ممکن است وجود داشته باشد. ممکن است این موجودات فهمی بسیار عمیق تر از قوانین طبیعت داشته باشند. خداناباوران بدون مشکل می توانند به چنین احتمالاتی فکر بکنند. در ضمن اگر چنین موجوداتی واقعا وجود داشته باشند، محتوای قرآن و انجیل برایشان بی معناتر از انسان های خداناباور خواهد بود. اگر حیات در جای دیگری از دنیا هم وجود داشته باشد مادی خواهد بود نه غیرمادی، و این ارتباطی با خدای غیرمادی و ماوراالطبیعه مورد ادعای مذهبیون ندارد.

از نظر خداناباوران، همه مذاهب، به شکل شرم آوری زیبایی واقعی و عظمت هستی را بی مقدار می کنند. برای فهم زیبایی هستی هیچ نیازی نیست که حرف های بی سند و مدرک را بپذیریم و افسانه های ابلهانه قوم یهود را بپذیریم.




۸. #خداناباوران درک نمی کنند که #مذهب خیلی برای جامعه مفید است.

کسانی که به فواید اجتماعی مذهب تکیه می کنند ظاهرا اصلا متوجه نیستند که این هیچ چیزی درباره حقانیت آموزه های مذهبی به ما نمی گوید.
به همین دلیل است که ما از واژگانی چون «رویاباوری»‌ و «خودفریبی» استفاده می کنیم.
تفاوتی بنیادین میان یک حقیقت و یک توهم آرامش بخش وجود دارد.

به هر روی، اثرات مفید مذهب محل مناقشه است.
در بیشتر اوقات به نظر می رسد که مذهب باعث می شود افراد برای دلایلی بد، کارهای خوب بکنند، آن هم در شرایطی که دلایل خوبی وجود دارد.
از خودتان بپرسید، کدام یک شریف تر است: کمک کردن به مستمندان تنها به این دلیل که برای رنج شان نگرانید یا اینکه به امید گرفتن پاداش حوری و فرار از آتش جهنم؟


۹. خداناباوری نمی تواند مبنای #اخلاق باشد.

اگر کسی نمی تواند درک بکند که قساوت قلب چیز بدی هست، مطمئنا با خواندن قران یا انجیل هم به چنین درکی نخواهد رسید، چرا که این کتاب ها مالامال از قساوت قلب و بیرحمی اند.
ما اخلاقیات مان را از قرآن یا انجیل کسب نمی کنیم. ما آنچه در این کتاب ها آمده است را با ترازوی اخلاقی درون مان مورد قضاوت قرار می دهیم و خوب هایش را سوا می کنیم.
ما در طول هزاران سال اندیشه به #اخلاقیات، پیشرفت قابل توجهی کرده ایم ولی این پیشرفت را مدیون قرآن یا انجیل نیستیم.

هر دو کتاب، نظری همدلانه به برده داری دارند، ولی امروز هر انسان عاقلی برده داری را تنفربرانگیز می داند. در واقع خود شما هم سخنان بزرگان دین خودتان را درباره برده داری تنفرانگیز و وحشیانه میدانید، اینطور نیست؟

هر آموزه خوبی که در کتب «مقدس» وجود دارد، بی نیاز از باور به اینکه خدای یکتا آن را به انسان داده، قابل ارزیابی و قضاوت است.

@AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هنری #پوانکاره #دانشمند مشهور #فرانسوی قرن ۱۹ جایی پرسیده بود: "چرا به نظر می‌رسد که رگبارها و حتی طوفان‌ها تصادفی رخ می‌دهند؟ چرا به نظر بسیاری از مردم، دعا خواندن برای نزول باران یا هوای خوب مساله‌ای بسیار طبیعی است در عین حال، طلب کسوف به وسیله دعا را مضحک ارزیابی می کنند؟"


@AndisheKonim


#ادامه👆💥👇👇



۵. خداناباوری هیچ ربطی به #علم و #دانش ندارد.

اگرچه می شود #دانشمند بود و هنوز به خدا، باور داشت (همانطور که به نظر می رسد بعضی از دانشمندان موفق به این کار شده اند)، هیچ شکی نیست که درگیر شدن در فعالیت علمی، باور مذهبی را کاهش می دهد.
اعداد به حد کافی گویا هستند، ۹۰درصد مردم ایالات متحده به خدای متشخص باور دارند و ۹۳درصد اعضای انجمن ملی علوم چنین باوری ندارند.
این به معنای این است که دانش، چندان با باور به خدا سازگار نیست.


۶. خداناباوران از تجارب #روحانی بی بهره اند.

هیچ چیز یک خداناباور را از تجاربی چون #عشق، #شیدایی و حیرت باز نمی دارد و بسیاری از خداناباوران مرتبا چنین تجربیاتی دارند.
آنچه خداناباوران از انجام اش پرهیز دارند، ادعا کردن درباره ماهیت حقیقت، بر پایه این تجربیات است.
هیچ شکی نیست که مسیحیونی پیدا می‌شوند که مدعی هستند زندگی شان با خواندن انجیل یا دعا کردن بهتر شده. معنای این چیست؟

معنایش این است که بعضی از مرام های اخلاقی می توانند اثری شگرف بر روان انسان بگذارند.


آیا صرف این تجربه های مثبت به معنای آن است که عیسی تنها نجات دهنده است؟

به هیچ وجه. به این خاطر که هندو ها، مسلمانان، یهودیان و حتی خداناباوران نیز تجربیاتی درباره قدرت تلقین به خود دارند.
در واقع هیچ انسانی بروی زمین وجود ندارد که بتواند مطمئن باشد عیسی ریش داشته چه برسد به اینکه بداند از باکره زاده شده.
اثبات چنین موضوعاتی با تجربه روحانی و تلقین ممکن نیست.

۷. خداناباوران فکر می کنند هیچ چیز فراتر از زندگی انسانی و فهم #انسان نیست.

خداناباوران در اقرار به مرزهای فهم شان بسیار پذیراتر و آماده تر از مومنین اند. واضح است که ما درک کاملی از هستی نداریم، اما به همین اندازه واضح است که قرآن یا انجیل هم درکی بهتری به ما نمی دهند.
ما نمی دانیم که اشکال پیچیده حیات در جاهای دیگر هستی هم وجود دارد یا نه، ولی ممکن است وجود داشته باشد. ممکن است این موجودات فهمی بسیار عمیق تر از قوانین طبیعت داشته باشند. خداناباوران بدون مشکل می توانند به چنین احتمالاتی فکر بکنند. در ضمن اگر چنین موجوداتی واقعا وجود داشته باشند، محتوای قرآن و انجیل برایشان بی معناتر از انسان های خداناباور خواهد بود. اگر حیات در جای دیگری از دنیا هم وجود داشته باشد مادی خواهد بود نه غیرمادی، و این ارتباطی با خدای غیرمادی و ماوراالطبیعه مورد ادعای مذهبیون ندارد.

از نظر خداناباوران، همه مذاهب، به شکل شرم آوری زیبایی واقعی و عظمت هستی را بی مقدار می کنند. برای فهم زیبایی هستی هیچ نیازی نیست که حرف های بی سند و مدرک را بپذیریم و افسانه های ابلهانه قوم یهود را بپذیریم.




۸. #خداناباوران درک نمی کنند که #مذهب خیلی برای جامعه مفید است.

کسانی که به فواید اجتماعی مذهب تکیه می کنند ظاهرا اصلا متوجه نیستند که این هیچ چیزی درباره حقانیت آموزه های مذهبی به ما نمی گوید.
به همین دلیل است که ما از واژگانی چون «رویاباوری»‌ و «خودفریبی» استفاده می کنیم.
تفاوتی بنیادین میان یک حقیقت و یک توهم آرامش بخش وجود دارد.

به هر روی، اثرات مفید مذهب محل مناقشه است.
در بیشتر اوقات به نظر می رسد که مذهب باعث می شود افراد برای دلایلی بد، کارهای خوب بکنند، آن هم در شرایطی که دلایل خوبی وجود دارد.
از خودتان بپرسید، کدام یک شریف تر است: کمک کردن به مستمندان تنها به این دلیل که برای رنج شان نگرانید یا اینکه به امید گرفتن پاداش حوری و فرار از آتش جهنم؟


۹. خداناباوری نمی تواند مبنای #اخلاق باشد.

اگر کسی نمی تواند درک بکند که قساوت قلب چیز بدی هست، مطمئنا با خواندن قران یا انجیل هم به چنین درکی نخواهد رسید، چرا که این کتاب ها مالامال از قساوت قلب و بیرحمی اند.
ما اخلاقیات مان را از قرآن یا انجیل کسب نمی کنیم. ما آنچه در این کتاب ها آمده است را با ترازوی اخلاقی درون مان مورد قضاوت قرار می دهیم و خوب هایش را سوا می کنیم.
ما در طول هزاران سال اندیشه به #اخلاقیات، پیشرفت قابل توجهی کرده ایم ولی این پیشرفت را مدیون قرآن یا انجیل نیستیم.

هر دو کتاب، نظری همدلانه به برده داری دارند، ولی امروز هر انسان عاقلی برده داری را تنفربرانگیز می داند. در واقع خود شما هم سخنان بزرگان دین خودتان را درباره برده داری تنفرانگیز و وحشیانه میدانید، اینطور نیست؟

هر آموزه خوبی که در کتب «مقدس» وجود دارد، بی نیاز از باور به اینکه خدای یکتا آن را به انسان داده، قابل ارزیابی و قضاوت است.

@AndisheKonim