در کدام
#پیش_دبستانی و
#مدرسه درباره حیوانات و رفتار صحیح با آنها به ما آموزش داده شده است؟
در کدام واحد درسی و
#دانشگاهی آشنایی با «قوانین طبیعی» و اصول
#طبیعت_گردی اجباری بوده است؟
از سمی بودن دم مارمولک و «مکار» بودن روباه که بگذریم، تمام آنچه از حیوانات برای ما نقل شده این است که گرگ دّرنده، سگ ولگرد، گربه موذی، سوسک چندش آور، موش کثیف و «کفتربازی» عشق است!
قدرت تزریق این حرف ها بقدری شدید و نیروهای بازدارنده بقدری قوی بودند که هرگز به ما فرصت فکر کردن درباره اینکه چرا گرگ درنده، سگ ولگرد، گربه موذی، سوسک چندش آور، موش کثیف و کفتربازی عشق است را نداده است.
اگر بخت با ما یار بوده باشد و پدربزرگ و مادربزرگ روستازاده داشته باشیم این نکته را هم باید به فهرست بالا اضافه کنیم که در هنگام مواجهه با سگ باید نشست!
ولی این روزها گویا تنها درس «تجربی» که به ما داده شده است را هم فراموش کردیم! در بوستان های شهری که در آن سگ حضور دارد و بواسطه غذادهی دستی به انسان نزدیک تر شده اند، خانم ها با بازگشت به دوران کودکی و کودکان در فرآیند رشد خود فقط جیغ می زنند! آقایان هم اگر دستشان به سنگی بند شود آن را به سوی آنها پرت کرده و در غیراینصورت، از پای خود استفاده می کنند.
در این
#بوستان ها پدیده های دیگری نیز وجود دارند: رقابت پرندگان، گربه ها، موش ها و سگ ها برای دستیابی سریع تر به غذایی که در محیط رها شده است. تعارضی که بین سگ و گربه بوجود می آید و ترجمان آن در دنیای انسان ها به دشمنی سگ و گربه مشهور است. این چرخهء طبیعی و در عین حال «مصنوعی» با توقف ماشین های شهرداری و جمع آوری دردناک و وحشیانه حیوانات و انتقال آنها به نقطه ای نامعلوم تمام می شود.
«خودکرده را تدبیر نیست!»، «علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد» و «نوشداروی بعد از مرگ سهراب» را دقیقا نمی دانیم در چه زمانی بر زبان راندند ولی به نظر می آید بهترین زمان استفاده مکرر از آنها همین الان و
همین جاست...
با دردي جانكاه مي گوييم كه اين حمايت نيست؛ حمايت، تماس هاي تلفني و اعتراض به كشتار سگ ها بعد از كشتن آنها نيست!!! حمايت و حفاظت از حيوانات به معناي
#پيشگيري از كشته شدن آنهاست.
https://telegram.me/Pazudharma