🖋درشکه، اسب، نقش جهان- نوستالژی!
◀️ «گروهی از دوستداران شهر تاریخی اصفهان هم زمان با « روز اصفهان » در یکم آذرماه سال 1388 خورشیدی، با آگاهی از وضعیت فعلی این شهر کهنسال و نگرانی از مخاطرات روز افزونی که میراث فرهنگی و طبیعی اصفهان را به عنوان «میراث مشترک بشری» تهدید می کند، برای پیگیری همه جانبه مسائل مربوط به اصفهان، تصمیم به ایجاد «انجمن دوستداران اصفهان» گرفته اند.»
◀️ این انجمن با اعلام مخالفت خود نسبت به
#حذف_اسبها از میدان
#نقش_جهان،
#درشکه_اسبی را مربوط به
#تاریخ و
#نوستالژی این میدان عنوان کرده است.
◀️ ولی آیا به راستی وجود درشکه های اسبی در قرن بیست و یکم و در سال 1397 به نوستالژی مربوط است و آیا برای حفظ این احساس، ما ناگزیریم که درد و زجر و خون و گرسنگی و تشنگی و خستگی را به حیوانی چون اسب تحمیل کنیم؟
◀️ در قرن 17 میلادی بود که یک پزشک سوئیسی مفهوم نوستالژی را در حکم یک اختلال مرضی برای
#سربازانی مطرح کرد که از کشورشان دور بودند. در واقع او این گونه مطرح کرد که سربازان به دلیل دور بودن از
#وطن نشانه هایی از یک نوع بیماری در خود نشان می دهند که همان نوستالژی است. نشانه های این بیماری با افزایش
#پدیده_مهاجرت در چهار دهه گذشته حتی ممکن است در افرادی که ترک وطن کرده اند بروز کند.
◀️ نوستالژی نوعی
#ایدئولوژی است که در گذشته قرار دارد و باید دید آیا این گذشته می تواند در آینده بسط و گسترش یابد؟ به بیانی بهتر، زمانی که ما از نوستالژی سخن می گوییم در واقع به چیزی اشاره می کنیم که در زمان حال وجود ندارد و ما خواهان آن چیزی در زمان حال یا آینده هستیم که در گذشته قرار داشته است.
◀️یکی از بحث های جدی در مفهوم نوستالژی بحث
#ارزش_کاربردی در برابر
#ارزش_مبادله کالاست. در برخی جوامع کوچک و محدود کالاها را در برابر کالا و براساس
ارزش کاربردی
مبادله می کردند و در جوامع بزرگ و پیجیده، کالاها را در برابر پول و بر اساس
ارزش مبادله انتقال می دهند.
#اسب به مثابه «کالایی» که خدمت او هر روز در حال
مبادله با پول است چه نقشی در بحث نوستالژی دارد؟
◀️ در واقع، ما زمانی می توانیم از نوستالژی سخن به میان آوریم که دیگر آن گذشته وجود نداشته باشد! ساده تر بگوییم: ما حس نوستالژی برای چیزی داریم که بوده ولی الان دیگر نیست. ما یادآور و قدردان چیزی هستیم که چون دیگر وجود ندارد
ارزش دارد و ما را به حسرتی از گذشته در زمان حال یا آینده می رساند.
◀️ استفاده از درشکه اسبی در میدان نقش جهان که خودِ همین میدان بدون حضور زجر و درد اسب ها، تاریخ را در خود دارد و می تواند برای هر ایرانی چه داخل و چه خارج از کشور آن حس خاص نوستالژی نسبت به اصالت و تاریخ را به وجود آورد، آیا ضرورتی دارد؟ آیا اساسا اگر اسب هایی که هم به دلیل کهولت سن دیگر توان دوران جوانی را ندارند و هم به واسطه عدم رسیدگی و نادیده گرفتن در وضعیتی بسیار دردناک، مسافران/
#گردشگران را به این سو و آن سو می برند، از این میدان حذف شوند و دوران بازنشستگی خود را در محیطی آرام و دلنشین سپری کنند حس نوستالژی ما ایرانی ها از بین می رود و از گذشته و تاریخمان چیزی باقی نمی ماند؟!
◀️ اگر نوستالژی را به معنی یک
#عشق یا
#علاقه به گذشته تعبیر کنیم که در زمان حاضر وجود ندارد و از دست رفته است، به نظر می رسد این اسب های نقش جهان و
#بازار_بزرگ_تهران هستند که باید نشانه های این بیماری را در خود نشان دهند نه انسانی که روزگاری بر درشکه ای سوار بوده که او حمل می کرده است!
◀️ به هر روی، در طرح این ادعا که درشکه های اسبی اصفهان ریشه در تاریخ و نوستالژی این شهر دارند بهتر است ارتباط این مفهوم با زندگی روزمره، زندگی شهری و زیباسازی مادی و معنوی آن و ارتباط آن با دنیای مدرن و غیرمدرن بیشتر و عمیق تر بررسی شوند چرا که در غیراین صورت وارد عرصه ای از
#گفتمان مرتبط با نوستالژی خواهیم شد که به جای در نظر گرفتن واقعیت هایِ علمیِ مبنی بر احساس درد در حیوان، به کاربرد
#زور و
#خشونت منجر می گردد.
◀️ اگر یک انسان، بدون توجه به
#زبان و
#فرهنگی که دارد، بر درشکه ای سوار شود و متوجه نشود که اسبی که او را حمل می کند رمقی برای حرکت ندارد، پای او زخمی و خونی است، چشمهایش دردی عمیق را فریاد می زند و از تکرار هر روزه و هر ساله ی این دور زدن ها درمانده شده است، بی گمان، خیلی در قیدوبند تاریخ و نوستالژی هم نخواهد بود!
https://t.center/pazudharma