کانال شهید هدی صابر

Channel
Logo of the Telegram channel کانال شهید هدی صابر
@hodasaberrPromote
642
subscribers
در نقطه چین تجارب گذشته، برای چندم بار تلنگری به ذهنم خورد پرطنین و طنان
                                                که؛
                        «گلِ وحشیِ دشتِ بی‌سایبان
                                    بس به ز گلِ گلخانه‌ایِ در ناز و پرنیان»
 
این یکی اعلام وجود می‌کند به بهای تلاش بی‌وقفۀ باغبان
            کود و خوراک و آب رسانی به طریق قطره چکان
و آن یکی موجودیت مستقل ابراز می‌دارد با رفع عطشِ گه به گه از باران
            خود، قُوت و غذا می‌جوید به مشقت، به عِرق و عَرق از بطنِ زمین و کُنْه مکان
گلِ گلخانه در پرتو حرارت یکنواخت و بسامان
گلِ بی‌نگهبانِ دشت؛ گه تحمل خشکه سرما، گه زوزۀ باد و گه مهر خورشید تابان

✍️بخشی از سروده « گلِ وحشیِ دشتِ بی‌سایبان»، از شهید هدا صابر، بهمن ۸۰، زندان ۵۹

منبع: سایت «در فیروزه‌ای»

🆔 @hodasaberr
بخشی از سروده « گلِ وحشیِ دشتِ بی‌سایبان»، از شهید هدا صابر، بهمن ۸۰، زندان ۵۹

منبع: سایت «در فیروزه‌ای»

🆔 @hodasaberr
کانال شهید هدی صابر pinned «🔶او هر هفته به کلاس ما می‌آید و درست مثل پرنده‌ای که ذره ذره غذا در حلق جوجه‌هایش می‌کند، یکی یکی درس‌ها را در ذهن ما جایگزین می‌کند و یادمان می‌دهد چگونه نردبان دانایی را پله پله بالا برویم. و به ما می‌فهماند که چگونه هیاهوی سالن ذهن خود را فرو بنشانیم. و…»
تصویری از شهید هدی صابر

🆔 @hodasaberr
🔶او هر هفته به کلاس ما می‌آید و درست مثل پرنده‌ای که ذره ذره غذا در حلق جوجه‌هایش می‌کند، یکی یکی درس‌ها را در ذهن ما جایگزین می‌کند و یادمان می‌دهد چگونه نردبان دانایی را پله پله بالا برویم. و به ما می‌فهماند که چگونه هیاهوی سالن ذهن خود را فرو بنشانیم. و در سیر تاریخی قصه زندگی خود و خانواده و شهر و کشورمان را از اول آن بشنویم. 

🔶ما که با او در ”هشت فراز، هزار نیاز“ سرگذشت پدران و مادران، همسایه‌ها و همشهری‌ها و هموطن‌های خود را در این مملکت پی گرفته‌ایم، فهمیده‌ایم که هر فرازی فرودی دارد، هر جهشی منجر به نشستی می‌شود. 

🔶دانسته‌ایم که چگونه قواعد را برگزینیم، کاربست‌های امروزین را کشف کنیم و به جمع‌بندی برسیم. حالا می‌دانیم اولین بار نیست که ”شر“ لباس ”خیر“ می‌پوشد و ماجرای این وانمود کردن‌ها در لباس خدمت به خلق بیشترین صدمه را به خلق زدن، و در کسوت دین، دین مردم را به باد دادن، در میان مردم این مملکت سابقه‌ دیرینه دارد.

🔶اما آقای صابر غیر از این خیلی چیزهای دیگر هم گفت.
او ستاره‌هایی را به ما نشان داد که اگر نبودند، باورمان نمی‌شد کسی بتواند در تاریکی عمیق آسمان شکافی بیندازد. او تمام تلاش خود را کرد که منش پهلوانی این ستارگان را برایمان باز کند و از همه مهم‌تر، اینکه او خود این منش را باور داشت.

🔶 او قاعده‌ی ستاره بودن را برگرفت، و کاربست امروزینش را به کار بست، فکر و ایده‌اش را زندگی کرد و در آخرین دقایق زندگی درخت اعتقاد خویش را با خون خود آبیاری کرد.

🔶او به پای دغدغه‌هایش که زندگی آزاد و سعادتمندانه و خداپسندانه‌ی این مردم بود چنان تمام‌قد ایستاد که عکس قامت رسایش از چشم ما راه گشود و به قلبمان راه یافت.

📔بخشی از نوشته؛ «خسته نباشی، آقا معلم»، یادنامه دومین سالگرد شهادت هدی صابر
🔖منبع: سایت «در فیروزه‌ای»

🆔 @hodasaberr
از تُردی به در آمدن،، با غم کنار نیامدن، به رنج تن نسپردن              
                در روندی از اصطکاک و نشیب و فراز می‌توان میسّر شدن
در چرخشِ هر رخداد ایام، بس‌بس مؤثر در خوش‌فرجام شدن
خود درک می‌کنی، بخشی، بخشی ز راه طی‌شده، بس فاصله تا پایان‌یافتن
                تصدیق می‌کنی؛ خصلتِ دیرینۀ راه است ادامه داشتن
امکان «کنونی»‌ام برای نو مرد شعر من؛             
از رفیقِ جاوید یاری طلبیدن، آرزو کردن، نکته‌گفتن، رفیق‌بودن و دقیق‌شدن
 
سحر دوشنبه چهار آبان هشتاد و سه ـ اوین

✍️بخشی از شعر؛ «نو‌ مرد شعر من»، از «شهید هدی صابر»

⌨️منبع: سایت «در فیروزه‌ای»

🆔 @hodasaberr
تصویر شهید هدی صابر در طرح زاهدان

🆔 @hodasaberr
🔵این واقعیت داشت که هدی صابر فرد اراده‌گرایی بود و این ناشی از آن تفکر ایدئولوژیک او و مسئولیتی که ایدئولوژی و مذهب و قرآن روی دوش انسان می‌گذارد است. برای همین هم هست که زندگی خودش را روی این مسئولیت می‌گذارد.

🔵 همیشه می‌گفت ایران سرزمینی است که یک نفر باید زیر بار برود، اگر به امید این باشیم که همه زیر بار بروند به جایی نمی‌رسیم. اتفاقاً در این مورد خود من به‌صورت فردی و دوستانه خیلی با هدی بحث کردم که تو بیش از حد به مسئولیت‌های فردی تأکید می‌کنی. یعنی از او انتظاراتی داشت که این انتظارات ورای توان آن شخصیت بود. اما این معنی این نبود که ساختار را در نظر نگیرد.

🔵ولی مرحوم صابر به این سمت رفت که کارهای مدنی‌تر انجام دهد و کاری که در سیستان و بلوچستان کرد کاملاً نشان می‌دهد که آمده به سمت اینکه ساختارهای عمیق‌تر تغییر کند؛ ساختارهای اجتماعی و نه لزوماً سیاسی. ولی از آن‌طرف باید در نظر بگیریم که حداقل در ایران هر وقت حرکتی صورت گرفته یک فرد در رأس آن حرکت بوده است.

🎤قسمتی از مصاحبه با آقای «امیر طیرانی»، در دواردهمین‌ یادنامه شهادت «هدی صابر»

💻منبع: سایت «در فیروزه‌ای»

🆔 @hodasaberr
    —بر كاغذ نقاشی من، تو رنگ گلگون داری
                        پشت قفس سینه خود، تو قلب نیلگون داری
            در پس پیشانی تو محفظه‌ای است بی‌كلید
                        در تیررَس مَردُمكت شوق تطور داری
            —راز دار! در خلوت خویش به زمن می‌دانی كه چه در سر داری
                        دانم اما كه در مزرع ذهن، بذری از دغدغه می‌پاشانی
            صاحب دل! رمزت، رازت هر چه كه هست
                        بر كاغذ من جنگلی از قوس و قزح می‌كاری
—با شور، شرر، جنبشی كه  در جان داری
                        این كاغذ من نیز به رقص وامی‌داری
كاغذ سبك است، شاید هم وزن خودت، اما ساكن
                        برگِ ساكن نیز بی‌قرقره، بی‌نخ به هوا برمی‌داری
                                                                                                            مهر ۱۳۸۸ (اكتبر۲۰۰۹)

✍️بخشی از سروده چهل ‌و ‌دو اكتبر پس از وداع چه: فلسفه در انداختن، بی«‌فلسفیدن»، از شهید «هدی صابر»، مهر ۱۳۸۸

منبع: سایت «در فیروزه‌ای»

🆔 @hodasaberr
تصویر «شهید هدی صابر »در قاب فرش

🆔 @hodasaberr
بخشی از سروده چهل ‌و ‌دو اكتبر پس از وداع چه: فلسفه در انداختن، بی«‌فلسفیدن»، از شهید «هدی صابر»، مهر ۱۳۸۸

منبع: سایت «در فیروزه‌ای»

🆔 @hodasaberr
در تَهی میانِ دو زمستان
            از آن پارْ برفِ زارِ گریان، تا این آخرینْ برف ریزان
در کوره راه پرمشقت و در سیرِ فرسایشِ زمان، خوش گرفتند قوّت و جان
            در کولۀ پشت بنهادند هم عزّت، هم غیرت، هم توان
 
از آخرین دیدار قبل از احضار که بوسیدمشان
            تا واپسین بار، در کوتَهْ ملاقات که بوئیدمشان
هربار که با فواصلی دور دور می‌دیدمشان
            داشتند از تحوّل و تغیّر با خود نشان
هم در گفتار و رفتارشان
            هم در سکوت و نجوایشان
هم در ایما و در اشارات شان
            نظاره می‌کردم مردی تدریجی را در جوهرشان، در صورت‌شان
در فاصله اولین دوریِ طولانی،                                                                       از پس زروَرقی قهوه‌ای تصویر می‌کردم قامت و رخساره‌شان
            امّا آخرین بار در پس زمینۀ شوق انگیز آبی، در آغوش می‌کشیدمشان
لذّتی داشت وصف ناشدنی، گذر از مسیرِ قهوه‌ای غم گنان به آبیِ عشق نشان
            بذر مسرّتی کاشت در پَرچین دل، نقطه چینِ روندِ پر رمز و رازشان

بهمن ۸۰
زندان ۵۹

سروده «گل وحشیِ دشتِ بی‌سایبان»، شهید «هدی صابر»

منبع: سایت «در فیروزه ای»
🆔 @hodasaberr
کانال شهید هدی صابر pinned «ديالکتيک 🔵مبحث جهان‌بيني ابزاري داشت؛ ابزاري كه قبل از انقلاب شوروي [توسط] ديالكتيسين‌ها در اروپاي غربي به‌خصوص آلمان [خلق شده بود]. قبلا بحث آلمان را كرده‌ايم كه هميشه مغز متفكر جهان و به‌خصوص مغز متفكر اروپا بوده است و ‌انديشمندان، مخترعان، رهبران كيفي…»
ديالکتيک

🔵مبحث جهان‌بيني ابزاري داشت؛ ابزاري كه قبل از انقلاب شوروي [توسط] ديالكتيسين‌ها در اروپاي غربي به‌خصوص آلمان [خلق شده بود]. قبلا بحث آلمان را كرده‌ايم كه هميشه مغز متفكر جهان و به‌خصوص مغز متفكر اروپا بوده است و ‌انديشمندان، مخترعان، رهبران كيفي و فكري همه از آلمان‌ها درآمده‌اند. ديالكتيسين‌هاي اوليه هم از آلمان‌ها بوده‌اند، اول هگل، بعد نيچه و سرآمد آن‌ها، ماركس، آلماني بودند.

🔵در سير پردازشِ ديالكتيك چهار اصل درآمد كه به چهار اصل ديالكتيك معروف شد‍‍‍؛ اصل اول، اصل حركت بود، جهان متشكل از ماده است و همه ذرات جهان حركت و ديناميسم دارند. اصل دوم، اصل تضاد بود. [ماده] در دل حركتش به‌طور متعدد با موانع برخورد پيدا مي‌كند و وقتي برخورد پيدا مي‌كند، تضاد خود را با مانع پيش‌رو عمده مي‌كند. 

🔵اصل بعدي اصل موتاسيون يا جهش به اين مفهوم بود كه در حركت از كم به كيف، هر پديده در سير خودش به نقاط، محورها و گلوگاه‌هايي مي‌رسد كه آن گلوگاه آن را به‌صورت‌جهشي به مرحله‌ كيفي‌تر رهنمون مي‌كنند. اصل آخر هم اصل تاثير متقابل بود. به اين مفهوم كه پديده در ضمن حركت خود با موانع برخورد مي‌كند، آن پديده در حال حركت و آن مانع هم در حال حركت با هم برخورد دارند و مثل دو سنگ چخماق روي هم تاثير متقابل مي‌گذارند. اين چهار اصل ديالكتيك ابزار تحليل جهان آن زمان بود.

🔵[اصول ديالكتيك] از يك وجه، ابزاري براي تببين جهان بود و از وجه دیگر ابزاري [در خدمت] تببين مبارزه بود. اصول ديالكتيك در عرصه اجتماع این‌طور ترجمان و برگردان مي‌شد كه در جامعه هم نيروهاي بالنده‌اي هستند كه در حال حركتند؛ جريان كارگري‌، جريان دهقاني و محرومان شهري و روستايي‌اي وجود دارند كه حركت آن‌ها بالنده و روبه جلو است و براي زيست ملي و بين‌الملليِ بهتر تلاش مي‌كنند. 

🔵در مقابل آن‌ها موانع تاريخي‌اي وجود دارد، اين موانع صاحبان سرمايه و ابزار توليد، كارآفرينان آن زمان و مديران ارشد صنعتي و تكنولوژيك هستند. جريان درحال حركت بالنده با موانع پيش روي خود برخورد مي‌كند و آنها بر هم تاثير متقابل مي‌گذارند و از اين تاثير مبارزه كيفي شكل مي‌گيرد. سمت جهان، سمت تكاملي، انقلابي و بالنده‌اي است.
 
✍️
بخشی از هشت فراز، هزار نیاز: نشست پنجاه و یکم
مبارزات دهه‌ی چهل و پنجاه (۲): فضای بین‌الملل، فروردین ۱۳۸۷، از «شهید هدی صابر»

💻منبع: سایت «در فیروزه‌ای» 

🆔 @hodasaberr
✍️بخشی از هشت فراز، هزار نیاز: نشست پنجاه و یکم
مبارزات دهه‌ی چهل و پنجاه (۲): فضای بین‌الملل، فروردین ۱۳۸۷، از «شهید هدی صابر»

💻منبع: سایت «در فیروزه‌ای»

🆔 @hodasaberr
Telegram Center
Telegram Center
Channel