ديالکتيک
🔵مبحث جهانبيني ابزاري داشت؛ ابزاري كه قبل از انقلاب شوروي [توسط] ديالكتيسينها در اروپاي غربي بهخصوص آلمان [خلق شده بود]. قبلا بحث آلمان را كردهايم كه هميشه مغز متفكر جهان و بهخصوص مغز متفكر اروپا بوده است و انديشمندان، مخترعان، رهبران كيفي و فكري همه از آلمانها درآمدهاند. ديالكتيسينهاي اوليه هم از آلمانها بودهاند، اول هگل، بعد نيچه و سرآمد آنها، ماركس، آلماني بودند.
🔵در سير پردازشِ ديالكتيك چهار اصل درآمد كه به چهار اصل ديالكتيك معروف شد؛ اصل اول، اصل حركت بود، جهان متشكل از ماده است و همه ذرات جهان حركت و ديناميسم دارند. اصل دوم، اصل تضاد بود. [ماده] در دل حركتش بهطور متعدد با موانع برخورد پيدا ميكند و وقتي برخورد پيدا ميكند، تضاد خود را با مانع پيشرو عمده ميكند.
🔵اصل بعدي اصل موتاسيون يا جهش به اين مفهوم بود كه در حركت از كم به كيف، هر پديده در سير خودش به نقاط، محورها و گلوگاههايي ميرسد كه آن گلوگاه آن را بهصورتجهشي به مرحله كيفيتر رهنمون ميكنند. اصل آخر هم اصل تاثير متقابل بود. به اين مفهوم كه پديده در ضمن حركت خود با موانع برخورد ميكند، آن پديده در حال حركت و آن مانع هم در حال حركت با هم برخورد دارند و مثل دو سنگ چخماق روي هم تاثير متقابل ميگذارند. اين چهار اصل ديالكتيك ابزار تحليل جهان آن زمان بود.
🔵[اصول ديالكتيك] از يك وجه، ابزاري براي تببين جهان بود و از وجه دیگر ابزاري [در خدمت] تببين مبارزه بود. اصول ديالكتيك در عرصه اجتماع اینطور ترجمان و برگردان ميشد كه در جامعه هم نيروهاي بالندهاي هستند كه در حال حركتند؛ جريان كارگري، جريان دهقاني و محرومان شهري و روستايياي وجود دارند كه حركت آنها بالنده و روبه جلو است و براي زيست ملي و بينالملليِ بهتر تلاش ميكنند.
🔵در مقابل آنها موانع تاريخياي وجود دارد، اين موانع صاحبان سرمايه و ابزار توليد، كارآفرينان آن زمان و مديران ارشد صنعتي و تكنولوژيك هستند. جريان درحال حركت بالنده با موانع پيش روي خود برخورد ميكند و آنها بر هم تاثير متقابل ميگذارند و از اين تاثير مبارزه كيفي شكل ميگيرد. سمت جهان، سمت تكاملي، انقلابي و بالندهاي است.
✍️بخشی از هشت فراز، هزار نیاز: نشست پنجاه و یکم
مبارزات دههی چهل و پنجاه (۲): فضای بینالملل، فروردین ۱۳۸۷، از «شهید هدی صابر»
💻منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr