در نقطه چین تجارب گذشته، برای چندم بار تلنگری به ذهنم خورد پرطنین و طنان
که؛
«گلِ وحشیِ دشتِ بیسایبان
بس به ز گلِ گلخانهایِ در ناز و پرنیان»
این یکی اعلام وجود میکند به بهای تلاش بیوقفۀ باغبان
کود و خوراک و آب رسانی به طریق قطره چکان
و آن یکی موجودیت مستقل ابراز میدارد با رفع عطشِ گه به گه از باران
خود، قُوت و غذا میجوید به مشقت، به عِرق و عَرق از بطنِ زمین و کُنْه مکان
گلِ گلخانه در پرتو حرارت یکنواخت و بسامان
گلِ بینگهبانِ دشت؛ گه تحمل خشکه سرما، گه زوزۀ باد و گه مهر خورشید تابان
✍️بخشی از سروده « گلِ وحشیِ دشتِ بیسایبان»، از شهید هدا صابر، بهمن ۸۰، زندان ۵۹
منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr