🔍امروز رابطه با گذشته یا از طریق باستان شناسیِ توریستی مبتذل تحقق می یابد و یا به میانجی بررسی و مطالعه ی انواع و اقسام موزه ها. ما باید با شبه مدرنیته و شبه براندازی مقابله کنیم و به همان اندازه با التقاط گراییِ پست مدرنیسم یا ستایش و تجلیلِ چاپلوسانه ی گذشته. . .
⭕️بایستی رابطه ی جدیدی با اینده برقرار سازیم و دست برداریم از نگریستن به ان به منزله ی "پیشرفتی" نامحدود که همواره همان چیز همیشگی را بیشتر و بیشتر به ما می دهد، یا به منزله ی مکان انفجارهای نامحدود و نامتعین. . .
🔍. . . امروزه به واسطه ی تکنولوژی های نوین الکترونیک، مردم همواره زیر نظر قرار دارند و نمی توانند کسی که بر ان ها نظارت دارد را ببینند. عقیده این است که نظارت به وسیله ی ناظران غیر قابل مشاهده، خصیصه بنیادین جوامع پیشرفته است. . . واقعیت این است که نمی توانیم عقیده ی پن اپتیکون را به دور اندازیم، زیرا همواره ارزو و اصرار دولت ها بر دیدن همه چیز و کنترل راه های کسب قدرت و انباشت اطلاعات به صورت محرمانه و اتصال ان ها به یکدیگر است. . .
⭕️. . . مانوئل دلاندا در نگاهش به مسئله ی نظارت به گونه ای از بینایی ماشینی اشاره می کند که در اموری نظیر ربایش اطلاعات در ارتباطات راه دور و مراقبت های ماهواره ای خودکار بر سرزمین دیگران، مشاهده و ملاحظه می شود. . .
📌یادداشت "از پَن اُپتیکون تا پَن اسپکترون؛ تفحص حاکمِ ناظرِ کامل از انسان برهنه در خانه ی شیشه ای" 🔺به قلم فرانک وبستر و با برگردانی از اسماعیل قدیمی، نگاهی است فشرده بر یکی از اساسی ترین اضطراب ها و اضطرارهای جوامع معاصر ؛ جامعه نظارت و نقش فراساختارهای فراکنترلی نظارتی در شکل دهی به مکانیسم عملکردی جامعه و میزان کنترلی که نهادهای طرفدار ازادی کنش انسان بر مهار تکنولوژی های نظارت و رابطه شان با قدرت در فهم فوکویی دارند. یادداشتی که با یاداوری ایده ی عاریه ی میشل فوکو ـ پن اپتیسیسم ـ آغاز می شود و پوست اندازی های معاصر این ایده در جریان تغییرات شگرف تکنولوژی های مراقبت و نظارت را از نظر می گذراند. . .
🔍نوشتار دوازده تلاش برای اصلاح آموزش معماری 🔺گزیدهای است از فصل پایانی کتاب "ترسیم به منظور دیدن: تاریخچهی شناختی از طراحی معماری" نوشتهی مارک آلان هِیوئیت که در سال 2020 منتشر شده است و با برگردانی از حسام عشقی صنعتی در اختیار مخاطبان اتووود قرار می گیرد. نوشتار توصیههایی است متعارف و نه چندان رادیکال برای اصلاح آموزش، تربیت و پرکتیس معماری، کتاب با استفاده از تئوری شناختِ تجسمیافته، بر نیازِ طراحان به ردّ میراثِ بیگانهی حاصل از روشنگریِ خِردگرایانه تأکید می گذارد، میراثی که در قالب مدرنیته سختْ آیین بر تمامی سطوح گفتمانی و فراگفتمانی معماری تاثیر گذاشته است و احتمالا پدیده هایی همچون کاوش و یافتن در حوزه فهم معماری را با چالش منفی مواجه کرده است، انچه در سرتاسر متن ـ به دور از تمامی ایسم ها و رویکردهای مطرح در متن ـ رخ می نمایاند، اراده ی شخصی برای تجربه ی عینی اموخته ها و رویکردها و تکنیک هایی است که در بلندای تاریخ معماری با فراز و فرودهای این رشته تطبیق یافته اند و همیشه به مثابه مفری مثبت برای حل مشکلات طراحی به مثابه پدیده ای پژوهشی پا پیش نهاده اند.
🔍چندین هزار سال پیش از اختراع نوشتار، "ترسیم" جهان انسان را به گونه ای انقلابی تغییر داد، درواقع از خلال اولین تجربه های ترسیمی بشر، انسان جدیدی به عنوان "انسان ترسیم گر" متولد شد و عصر ترسیم آغاز گشت و نسبت میان انسان و جهان انسانی با جهان (طبیعی) بیرون را برای همیشه دست خوش تغییر و تاریخ بشر را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد، از آن زمان تا به امروز ترسیم نقش موثری در "فهم" ، "ثبت" و"انتقال" آنچه "فهم شده" (دانش) در حوزه های مختلف دانش ایفا کرده است.
⭕️معماری به عنوان یکی از این حوزه های دانش به شکل تاریخی با ترسیم گره خورده است تا جایی که افرادی همچون لبیوس وودز، "معماری" و "ترسیم" را معادل هم قرار داده و جهان معماری را "جهانی ترسیمی" می دانند ، جایی که معماری در آن"“می اندیشد" و آلترناتیوهای "جهان واقعی" را تولید می کند لذا از جهت همین رابطه "زیرساختیِ" ترسیم با "واقعیت"، ترسیم همواره امکان نقد جهان واقعی را فراهم می سازد. در واقع ترسیم انتقادی از طریق ترسیم "دیگرگونِ وضعیت" یا اساسا ترسیمِ "وضعیت دیگرگون"، "فهم غالب" از موضوع را دچار "تنش" کرده و چیزی در موضوع یا تمام موضوع را "بحرانی" می کند و از خلال این وضعیت بحرانی روزنه هایی به امکان "فهم دیگرگون" از موضوع را فراهم می سازد. دامنه این موضوع از فهم و تعریف هستی شناسانه و مفاهیم درون دیسیپلین معماری تا مباحث اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و هر آنچه که به نوعی از طریق "فهم معمارانه" قابل "خواندن"، "اندیشیدن" و "ترسیم کردن" است را شامل می شود.
⭕️نسبت "ترسیم" و "اندیشه" در جهان معماری همچون نسبت "زبان" و "اندیشه" در دیدگاه مارتین هایدگر است بدین معنا اگر "چیزی" قبلا وارد "ترسیم" نشود در واقع وارد حوزه "اندیشه معماری" نشده، امکان موجودیت نداشته و نهایتا در جهان معماری "غایب" است لذا قطعا برای معماری ای که در آن اندیشیدن به "خود" و تعیین مختصات "خود" از خلال وضعیت عینی جایی ندارد، اندیشیدن به هر وضعیت آلترناتیوی پیشاپیش "غیرممکن" است و لذا انتظار دستیابی به چیزی بیش از بازی های فرمال سطحی و ترکیب بندی ها در آینده ای نزدیک انتظاری "بلاموضوع" خواهد بود .
⭕️نفس وجود ترسیمات انتقادی در آثار" تاریخ معماری" یک جامعه، پیشاْپیش به معنای "فهم" معمار و جامعه معماری از خودش به عنوان چیزی بیش از یک "حرفه مند" خواهد بود، بدین معنا شاید بتوان این "گذر" معماری از "حرفه" به "دانش" را در جوامع مختلف از طریق "تاریخ ترسیمات معماری" آن جامعه و ملت دنبال کرد؛ لذا به نظر می رسد در هر ترسیم انتقادی همواره چیزی هست که به اندازه "اولین" تجربه های ترسیمی بشر میل به "انقلاب" دارد چیزی که ترسیم را به ظرفیت و لحظه "شورشی" و سرنوشت ساز "اولیه" بازمی گرداند.
🔍یوتوپیا پس از نضج گیری صنعتی شدن جنبه واقعی تری به خودش می گیرد و پیشرفت های فنی امکان های تازه تری برای راست ازمایی ایده های یوتوپیایی فراهم می اورند، تمرکز بر این ایده ها انچنان توفقی می یابند که می تواند کلانْ ایده ی پروژه مدرنیته را یوتوپیا خواند.
⭕️معماری رسانه ای می شود برای تصویرسازی این کلانْ ایده، تصویرهایی که پاسخ هایی متنوع به مشکلات بزرگ صنعتی شدن، جنگ های جهانی، سیاست های بزرگ پساجنگ، تغییرات عمیق تکنولوژیک و بحران های اقلیمی و زیست محیطی و اقتصادی اند و در بطن هر کدامشان، انقلابی نطفه بسته است که در غالب موارد نامحقق باقی می ماند اما تبعاتش بر تمام شئون "پروژه آینده بهتر" و البته خود معماری و نسبتش با شهر به مثابه یک اَبَرْ پروژه تاثیر می گذارد.
📌یادداشت "بازْخوانی ایده های آینده گرایانه مدرنیست ها برای شهر از فرانک لوید رایت تا آراتا ایسوزاکی" با برگردانی از دریا زراعی 🔺به معرفی مختصر تعدادی از این ایده ها می نشیند، از شهر ایده ال لوکوربوزیه تا شهر پهن دشتی فرانک لوید رایت و مانیفست معماری هوایی مارینتی و شهر هوایی آراتا ایسوزاکی و پلاگ این سیتی آرشیگرام و شهر رونده ی ران هرون و گنبد منهتن باک مینسترفولر.
🔍. . . طی برگزاری اکسپوی میلان-2015، نمایشگاهی از آثار پیرو پرتالوپی نیز برگزار شد؛ معماری که مسئولیت طراحی و اجرای غرفه ی ایتالیا در اکسپوی 1929 بارسلونا را برعهده داشت. نمایشگاه سال 2015 با عنوان "پرتالوپی؛ معماری در معرض نمایش: از اکسپو تا میلان" صحنه ای برای نمایش طراحی ها، پلان ها و عکس هایی از جالب ترین و متمایز ترین آثار این معمار فراهم کرد، معماری که حدفاصل 1920 تا 1960 تاثیرگذاری غیرقابل انکاری بر میلان گذاشت و در ترسیم هایش نیز به اثار بی نهایت مهمی پرداخته است که بر معماری میلان اثرگذار بوده اند. . . معماری که در اثار معماری ای اش جایی میان آرت نوو و آرت دکو ایستاده است و علقه های خود به مدرنیسم را نیز پنهان نمی کند و در ترسیماتش به صورت منطقی ای آینده گراست، بارزه ای که در تصویر بزرگتر از جذابیت های دوره نضج گیری مدرنیته به صورتی مزمن با فرهنگ عمومی اروپاست. . .
📌یادداشت "پیرو پرتالوپی؛ معماری میان گذشته ی مستقر و آینده های ممکن" با برگردانی از دریا زارعی🔺، گفت و گوی کوتاهی است با الساندرو اسکاندورا که مسئولیت جمع اوری اثار و نمایش ان ها در اکسپوی میلان 2015 را به عهده داشته است، گفت و گویی که در کنار مشاهده ترسیم های پرتالوپی می تواند حاوی جذابیت های ملموسی باشد . . .
هانا آرنت برای بازسازی پیوند با گذشته هم به والتر بنیامین رجوع می کند و هم مارتین هایدگر، او از والتر بنیامین ایده تاریخ گسسته fragmentary historiography را وام می گیرد که بر برهه های گسست، جا به جایی و اشفتگی در تاریخ متمرکز است، چنین تاریخْ نگاریِ گسسته ای فرد را به بازیابی قوه های از دست رفته گذشته قادر می سازد به این امید که در زمان حال به فعلیت برسند.
هانا ارنت با تکیه بر این راهبرد امیدوار است از گذشته "گنجینه ی فراموش شده" یا گمشده ای را بازیابد، یعنی بخش هایی از گذشته که همچنان می توانند برای ما مهم باشند. به نظر او، با فروپاشی سنت، دیگر احیا و نجات کل گذشته ممکن نیست، بلکه وظیفه ما این است که ان دسته از عناصر گذشته را که همچنان می توانند وضعیتمان را روشن کنند از فراموشی نجات دهیم. برقراری مجدد پیوند با گذشته عتیقه شناسی نیست؛ برعکس، بدون از ان خودسازیِ دوباره انتقادی گذشته، افق زمانی ما از هم می گسلد، تجربه ما متزلزل می شود و هویت ما شکننده تر می گردد.
🔍. . . رابطه ی واضحی بین طراحی گرافیک، تایپوگرافی، دیاگرام های استراتژیک، منطق تبلیغات، فرم معماری و گونه ی ارائه ی معماری و هنر ابتدای قرن بیستم وجود دارد که تاثیراتش را تحتِ قالبِ نه چندان همهْ شمول هنر انتزاعی نشان داده است و تبدیل به سیری گفتمانی شده که تا امروز نیز جا به جا خودنمایی می کند. هربرت بایر، محصول همْ سشِ همْ زمانِ تمام این موارد ان هم در مجموعه ی باوهاوس است. . .
📌یادداشت " معماریِ هربرت بایر؛ همْ رسشِ فن دوئسبورخ، کاندینسکی، باوهاوس و گرافیک تبلیغاتی ابتدای قرن بیستم " را بر اتووود مطالعه فرمایید؛ یادداشتی که به معرفی هنرمندی کمتر شناخته شده ولی همه شمول می پردازد، هنرمندی که از یک سو گرافیست است و از سوی دیگر معمار و از سوی دیگر به لند آرت علاقه دارد و در این میان طیف دیگری از رشته های هنری را نیز ازموده.
🔍. . .آیا معمارانی که در قرن بیستم معماری مدرن را به ما هدیه دادند آسیب یا اختلالات مغزی داشته اند؟ این اطلاعات درک ما از معماری مدرن را چگونه و چه مقدار تغییر می دهد؟ اگر این گزاره ها را کنار هم بگذاریم تا حدودی می توانیم درک کنیم که چرا ساختمان های مدرن تا این حد متفاوت از ساختمان های قدیمی یا سنتی به نظر می رسند.
⭕️افرادی که تلاطم های ابتدای قرن بیستم، ان ها را دچار اختلال های روانی کرده بود با تمسک به معماری به کمک جهانی زخمی امدند و در تلاش برای دفن گذشته همت کردند. البته تمام این تلاش ها تحت شمول یک قدرت ساختارمند اقتصادی بود که می خواست از این موقعیت سود ببرد.
⭕️حالا با کمک تکنولوژی های نوین پیمایش روح و روان و ذهن انسان، برای اولین بار در تاریخ می توانیم ببینیم چگونه افراد مبتلا به اختلالات مغزی مانند اوتیسم و PTSD به روش های معمول چیزها را اصلاح نمی کنند یا با واقعیت، انگونه که انتظار می رود، مواجه نمی شوند. در این قالب می توان نتیجه گرفت که از معمارانی با این اختلالات نمی توان انتظار داشت تا الگوی ساختمانهایی را که مردم بهتر می فهمند، همانند مردم عادی احساس کنند و در بهترین حالت، آنها را طراحی نمایند. . .
📌مجموعه ی 4 قسمتی "اختلال های تشخیصی معماران مدرن " 🔝با برگردانی از دریا زارعی، روایتی است از این پیچیدگی ها و تلاش ها، که می توانید تمامی چهار قسمت ان را بر اتووود مطالعه فرمایید.
. . . بیماری و معماری مدرن چگونه بر یکدیگر تاثیر گذاشته اند، مسائلی همچون سلامت، پاکیزگی و شفافیت چگونه پیشْ رانِ معماری مدرن بوده اند، انتشار کتاب "معماری اشعه ایکس" از بئاتریس کلمینا بار دیگر رابطه معماری و بیماری و کنترل بر بدن و مکانیسم های کارکردی این کنترل را طرح کرده اند، نوشتار "معماری اشعه ایکس: مدرنیسم و بیماری سل" با برگردانی از سام سمیعی بر فاش سازی ناخودآگاه جمعی ما در ادارک فرم مدرن تاکید دارد، می توانید نسخه کامل این متن را بر اتووود 👆مطالعه فرمایید. #بئاتریس_کلمینا #معماری_مدرن #مدرنیته_از_نو #معماری_پزشکی #معماری_سلامت @etooodchannel
. . . انچه در این تکه متن کوتاه از لئو اشتراوس👆 بیش از همه خودْنمایی می کند، همْ رسشِ با نتایج غیرقابل پیش بینیِ جغرافیا، زبان، مدل فکر کردن، فرهنگ فکر کردن و البته تاثیر استخوان بندیِ تاریخ بر وضعیت معاصرش در هر برشی از زمان است، همْ رسشی که از یک سو موجب می شود بخشی از اروپا در برخورد با مدرنیته، ارمان های این صورت بندی فکر را به مثابه منشی سازگاری و دارای انطباقی معقول با آرمان قدیمی حکومت قانون و آزادی به تصور دراورند و بخشی از اروپا ان را به مثابه گسستن های رادیکال از سنت ها تفسیر کنند، گسست هایی که در بزنگاه های سیاسی، می تواند به ظهور نازیسم بیانجامد. . . #لئو_اشتراوس #معماری_فلسفه #معماری_انقلاب #معماری_صنعتی_شدن #مدرنیته_از_نو @etooodchannel
اسوتلانا بویم، از واضعان تِرم برونْ مدرن off-modern است، او تاکید دارد، نگره برونْ مدرن نقبی است کَژ به ظرفیت های فعال نشده مدرنیته، تلاشی است برای احیای گذشته های پیش بینی نشده تاریخ مدرن، نوعی مسیر، عامدانه، انحرافی به دیگر سویه های مدرنیته های محقق نشده. تکه متن بالا نیز ریشه های کمتر بازتاب یافته هویت صفحه ای شده screened identity و جهان بیش از حد تصویری شده معاصر را واکاوی می کند، تلاشی که در عبارت آینه های سیاه متبلور شده. #اسوتلانا_بویم #هویت_دیجیتال #معاصریت #برون_مدرن #مدرنیته @etooodchannel