🔍. . . یورگن هابرماس (1989) جین جیکوبز (1961) ریچارد سِنِت (1977) مارشال برمن (1982) و دیوید هاروی (2003) همگی به نوبه خود بر این نکته تاکید دارند که فرهنگ عمومی دچار یک تحول بنیادین در فهم و پردازش و جایگاه و قلمرو نفوذ شده است، پدیده ای که زمانی بارزه ی ممیزه ی مدرنیسم متقدم بود در یک عقب نشینی اشکار جای خودش را به گستره خصوصی تحت شمول تصویر داده است . . .
⭕️. . . سیر خصوصی شدن همه چیز به واسطه غلبه ی نسل های تازه ای از تکنولوژی های رسانه ای به شدت مخدوش و گیج کننده و غیرقابل پیش بینی شده است. با ظهور ابزارهایی همچون تلفن همراه، مصرف رسانه ای در حوزه عمومی به شدت افزایش یافته است، اکنون می توان گفت رخداد رسانه ای در حال بازگشت و تسلط تام و تمام بر حوزه عمومی است، اما اهمیت این بازگشت به حوزه عمومی در چیست؟ صفحات نمایش چه تاثیری بر زادگاهِ خودْخوانده ی مدرنیسم؛ خیابان دارد؟ و در این میان معماری چه کرده است و چه خواهد کرد؟ . . .
📌. . . یادداشت"سیر تحول خیابان و حوزه عمومی؛ از کالبدی برای فرهنگ عمومی تا صفحه نمایشی برای تصویر عمومی" 🔺مروری است بر این روند، مروری که با تاکید بر افکار پل ویریلیو و ایده های دانیل دایان و الیهو کاتز در مورد نقش تکنولوژی های تصویر و مکانیسم های رسانه ای انتقال اخبار و اطلاعات در شکل دادن به حوزه عمومی و مردم به مثابه یک پدیده ی ساخته شدنی، به چگونگی شکل گیری حوزه عمومی و کیفیت این پدیده ی اجتماعی در زمانه بسط افقی و همگانی و تصویری اطلاعات و اخبار در فضا می پردازد و در این میان به پیش آگاهی رابرت ونتوری از تاثیر رسانه ها و تصویر در مقیاس شهری بر معماری نیز اشاره می کند، ان جایی که معماریِ داک duck و آلونک بزک شده decorated shed می توانند تحت شمول بیلبورد تعریف شوند . . .
🔍چندین هزار سال پیش از اختراع نوشتار، "ترسیم" جهان انسان را به گونه ای انقلابی تغییر داد، درواقع از خلال اولین تجربه های ترسیمی بشر، انسان جدیدی به عنوان "انسان ترسیم گر" متولد شد و عصر ترسیم آغاز گشت و نسبت میان انسان و جهان انسانی با جهان (طبیعی) بیرون را برای همیشه دست خوش تغییر و تاریخ بشر را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد، از آن زمان تا به امروز ترسیم نقش موثری در "فهم" ، "ثبت" و"انتقال" آنچه "فهم شده" (دانش) در حوزه های مختلف دانش ایفا کرده است.
⭕️معماری به عنوان یکی از این حوزه های دانش به شکل تاریخی با ترسیم گره خورده است تا جایی که افرادی همچون لبیوس وودز، "معماری" و "ترسیم" را معادل هم قرار داده و جهان معماری را "جهانی ترسیمی" می دانند ، جایی که معماری در آن"“می اندیشد" و آلترناتیوهای "جهان واقعی" را تولید می کند لذا از جهت همین رابطه "زیرساختیِ" ترسیم با "واقعیت"، ترسیم همواره امکان نقد جهان واقعی را فراهم می سازد. در واقع ترسیم انتقادی از طریق ترسیم "دیگرگونِ وضعیت" یا اساسا ترسیمِ "وضعیت دیگرگون"، "فهم غالب" از موضوع را دچار "تنش" کرده و چیزی در موضوع یا تمام موضوع را "بحرانی" می کند و از خلال این وضعیت بحرانی روزنه هایی به امکان "فهم دیگرگون" از موضوع را فراهم می سازد. دامنه این موضوع از فهم و تعریف هستی شناسانه و مفاهیم درون دیسیپلین معماری تا مباحث اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و هر آنچه که به نوعی از طریق "فهم معمارانه" قابل "خواندن"، "اندیشیدن" و "ترسیم کردن" است را شامل می شود.
⭕️نسبت "ترسیم" و "اندیشه" در جهان معماری همچون نسبت "زبان" و "اندیشه" در دیدگاه مارتین هایدگر است بدین معنا اگر "چیزی" قبلا وارد "ترسیم" نشود در واقع وارد حوزه "اندیشه معماری" نشده، امکان موجودیت نداشته و نهایتا در جهان معماری "غایب" است لذا قطعا برای معماری ای که در آن اندیشیدن به "خود" و تعیین مختصات "خود" از خلال وضعیت عینی جایی ندارد، اندیشیدن به هر وضعیت آلترناتیوی پیشاپیش "غیرممکن" است و لذا انتظار دستیابی به چیزی بیش از بازی های فرمال سطحی و ترکیب بندی ها در آینده ای نزدیک انتظاری "بلاموضوع" خواهد بود .
⭕️نفس وجود ترسیمات انتقادی در آثار" تاریخ معماری" یک جامعه، پیشاْپیش به معنای "فهم" معمار و جامعه معماری از خودش به عنوان چیزی بیش از یک "حرفه مند" خواهد بود، بدین معنا شاید بتوان این "گذر" معماری از "حرفه" به "دانش" را در جوامع مختلف از طریق "تاریخ ترسیمات معماری" آن جامعه و ملت دنبال کرد؛ لذا به نظر می رسد در هر ترسیم انتقادی همواره چیزی هست که به اندازه "اولین" تجربه های ترسیمی بشر میل به "انقلاب" دارد چیزی که ترسیم را به ظرفیت و لحظه "شورشی" و سرنوشت ساز "اولیه" بازمی گرداند.
🔍. . . سیگرامِ میس ون دروهه، در یک بزنگاه تاریخی به دردْنشان و نقطه ضعف [و بازگشت از] مدرنیسم بدل می شود؛ مدرنیسمی تماما گره خورده با جهانی سازی و فرایند عمل نیروهای قدرتمندی که، در کلام آنتونیو نگری و مایکل هارت، پست مدرنیزاسیون نامیده می شود، نیروهایی که تمام شئون اجتماعی، اقتصادی، زیبایی شناختی، اطلاعاتی و ژئوپلتیکِ وضعیت را تحت تاثیر قرار می دهند. . .
🔍خانهْ استودیوی فریدا کالو و دیگو ریورا در سان آنجل مکزیک، با طراحی خوان اُ گورمن، گویی تاریخ را فریاد می زند. در مواجه ی اولیه با داخل خانه، در کنار آثار هنری دیگری که بازتاب زندگی شورانگیز این زوج مکزیکی است، تعدادی مجسمه از ریورا دیده میشود که در آنها با مواد بازی کرده است. تضاد قاطع جاییست که دکوراسیون زنگار گرفته ی خانه، شاعرانگی قطعات آنها را برجسته تر می کند. حرکتی در چهار راه کارکردگرایی و سنت گرایی مکزیکی. . . .
🔍. . .آیا معمارانی که در قرن بیستم معماری مدرن را به ما هدیه دادند آسیب یا اختلالات مغزی داشته اند؟ این اطلاعات درک ما از معماری مدرن را چگونه و چه مقدار تغییر می دهد؟ اگر این گزاره ها را کنار هم بگذاریم تا حدودی می توانیم درک کنیم که چرا ساختمان های مدرن تا این حد متفاوت از ساختمان های قدیمی یا سنتی به نظر می رسند.
⭕️افرادی که تلاطم های ابتدای قرن بیستم، ان ها را دچار اختلال های روانی کرده بود با تمسک به معماری به کمک جهانی زخمی امدند و در تلاش برای دفن گذشته همت کردند. البته تمام این تلاش ها تحت شمول یک قدرت ساختارمند اقتصادی بود که می خواست از این موقعیت سود ببرد.
⭕️حالا با کمک تکنولوژی های نوین پیمایش روح و روان و ذهن انسان، برای اولین بار در تاریخ می توانیم ببینیم چگونه افراد مبتلا به اختلالات مغزی مانند اوتیسم و PTSD به روش های معمول چیزها را اصلاح نمی کنند یا با واقعیت، انگونه که انتظار می رود، مواجه نمی شوند. در این قالب می توان نتیجه گرفت که از معمارانی با این اختلالات نمی توان انتظار داشت تا الگوی ساختمانهایی را که مردم بهتر می فهمند، همانند مردم عادی احساس کنند و در بهترین حالت، آنها را طراحی نمایند. . .
📌مجموعه ی 4 قسمتی "اختلال های تشخیصی معماران مدرن " 🔝با برگردانی از دریا زارعی، روایتی است از این پیچیدگی ها و تلاش ها، که می توانید تمامی چهار قسمت ان را بر اتووود مطالعه فرمایید.
🔍. . . در ادبیات پسامدرن گستره مفهوم هویت به معنای اعم و متوسع آن تنها به مسائل و مقولات شناخت فردی و رابطه فرد با دیگر بخش های جامعه محدود نمی شود، بلکه به شکلی فراگیر به جامعه و بسترهای متکثر خوانش ها و ایدئولوژی های چندگانه و نسبت های گونه گون میان عناصر آن نیز اشاره دارد. . . . در این فهم حقوق فردیْ انسانی جهت تعریف فردیت های متعین با مرزهای مبهم و نه تعریف کننده فردیت به معنای پیشرو یا رهبر، سبب تعریف گونه جدیدی از "هویت" برپایه کثرت و گستره معنایی آن شده است. . .
📄متن کامل یادداشت " بازتعریف مفهوم هویت در کنش های متقابل انسان و فضاهای شهری در وضعیت پسامدرن" 🔺را به قلم تابان قنبری بر اتووود مطالعه فرمایید.
نسبت میان تکه تکه شدگی، قطعه شدگی، کلِ ناممکن، کل پیچیده یا غامض و کل ایده ال با مدرنیسم و جریان های پس از وضعیت مدرن چیست؟ مونتاژ مدرنیستی یا مونتاژ وضعیت های پس از مدرن، کدام یک روح ویرانگر و کیفیت رادیکال ایده را تسطیح می کنند و ان را به یک پردازش سطحی تبدیل، پردازشی که در تکرارِ مشددِ عناصر یکسان و زیاده روی های افراطی خودنمایی می کند و معمار را به یک دکوراتور تقلیل می دهد و معماری را به decorated shed، به نظر می رسد چالشی که از ان صحبت می کنیم در سینما نمود واضح و بسیط تری داشته است و توانسته در میان فیلسوفان هم جایگاه موکدتری به خود بگیرد، مخصوصا انکه تصویر و تکنولوژی های تصویر سریعْ تر جذب گردش سرمایه و مکانیسم های ساده ساز فرهنگ بورژوایی می شوند . . . متن "هستی شناسی مونتاژ و قطعه؛ از مدرنیسم تا وضعیت های پس از مدرن"👆 که برداشته ایست از کتاب هالییود پست مدرن نوشته کیث بوکر، تلاشی است برای تببین رابطه میان کلاژ، مونتاژ و تکه شدگی در سینما، تحت شمول وضعیت مدرن و پست مدرن، رابطه ای که در معماری هم قابل ردیابی است. #پست_مدرنیسم #مدرنیسم #معماری_سینما #معماری_سیاست #نئولیبرالیسم #والتر_بنیامین #فردریک_جیمسون @etooodchannel
به گمان پل ویریلیو جهان به یک فراْابژه ی کاملا تکنیکال بدل شده است و تنها راه بقا و توسعه اش، به وضوح، مدیون درونْ پاشیِ کاملش توسط یک تصادف جهانْ مقیاس است، تصادفی که به موازات تخریبش امکان تصحیحش را نیز فراهم می اورد، البته اگر بتواند از تصادفِ بزرگ جان به در برد. برای مطالعه متن کامل نوشتار " پل ویریلیو و صورت بندی لایه های مفهومی و عملکردی تصادف " 👆به اتووود مراجعه فرمایید. #پل_ویریلیو #معماری_جنگ #مدرنیسم_توسعه #معماری_مدرنیسم @etooodchannel