🔍. . . کلمنتس گریتل، مدلهای معماری مصنوعی سه بعدی را برای مجموعه ی خود به نام "یک آیندهْ شهر از گذشته" تصویرسازی کرده است. مجموعه ای که هنرمند در آن آرمان شهر های قرن بیستمی را انعکاس داده و کاوش می کند. چشم انداز های اجتماعی انقلابی در میانه های این قرن و آپارتمان های بزرگ مقیاس، باعث شدند تا این هنرمند بیش از پیش مجذوب چنین ساختار هایی شود. . . . . . در این پروژه، گریتل سعی دارد این تصور را پی گیری نماید که چطور یک کلانشهر بی رحم و آینده نگر پیر می شود و منظره ای بی انتها و ساخته شده به دست انسان، که تنها از سیمان و آسفالت تشکیل شده است، چگونه به نظر خواهد رسید. ⭕️. . . بشر از این معماری تندیسْ گون چه تاثیری خواهد دید؟ آیا چنین شهری می تواند در تولید جامعه ای عملکردی موفق باشد یا به طور خودکار عاملی بر اختلال عملکرد اجتماعی خواهد شد؟ ⭕️. . . گریتل میگوید: "این انتخاب که آثار سیاه و سفید باشند، به این سبب صورت گرفته است تا این اطمینان ایجاد شود که قالب پذیری معماری بروتالیستی به واقعی ترین شکل آن نمایش داده خواهد شد." . .
🔍. . . کارل مارکس میدانست که دو نوع ایدئالیست احساساتی وجود دارد؛ کسانی مانند شارل فوریه که چنان به آینده نگاه میکنند که انگار قرار است آب دریا در آن به لیموناد تبدیل شود! واحد اجتماعیِ ایده ئالش دقیقاً ۱۶۲۰ نفر است. نوع دیگری از ایدئالیستهای دلنگران هم وجود دارند که میگویند آینده تا حدود بسیار زیادی مانند حال خواهد بود. . . پراگماتیستهایی سفتوسخت. به نظر میرسد آنها فکر میکنند شکلاتهای مارس و صندوق بینالمللی پول تا پانصد سال آینده هم با ما خواهند بود!. . .
⭕️. . . سیستم ما توسط رویاپردازانی اداره میشود که خود را واقعگرا میخوانند. این که فکر کنیم آینده با حال متفاوت خواهد بود، قطعاً بدین معنا نیست که بهتر خواهد بود. ممکن است صدها درجه بدتر باشد. نکته این است که تاریخ برای ما آنقدر انعطافپذیر هست که بتوانیم انتخاب کنیم. هیچکدام از نظریهپردازان سیاسی دهۀ ۱۹۹۰ نمیتوانستند مانند دو هواپیمایی که به مرکز تجارت جهانی برخورد کردند، نشان بدهند که تاریخ کاملاً جدیدی آغاز شده است. ممکن است با این تغییر تاریخ بهتر نشده باشد؛ اما مطمئناً مثل قبل باقی نمانده است. . .