درخت خشک بلوطم و دوستت دارم
در آستان سقوطم و دوستت دارم
ببین چقدر کبوتر مرا رها کردست
تمام حجم تنم لانه لانه دردست
تمام دور و ورم دارکوب نامردند
چقدر زخم زبان در تنم فرو کردند
شکوفه های مرا گوسفند ها خوردند
هرانچه ماند زمن موریانه ها بردند
تبر که نه تو بگو پاره پاره ی جگرم
تبر که بر تنم آمد شکسته شد کمرم
برای زخم ترم این جهان نمکدان بود
همیشه بر جگرم جای زخم دندان بود
ولی به حضرت چشمت که دم نیاوردم
اگرچه درد زیاد است کم نیاوردم
زبان سرخ مرا کنده اند از دهنم
به باد رفته سر سبز و ایستاده تنم
درخت خشک بلوطم و دوستت دارم
در آستان سقوطم و دوستت دارم
تو آخرین نفس عمر نیمه جان منی
زمین رسیده به پایان تو آسمان منی
به بهت شاعر لالی که چشم های تو بود
به گُر گرفته زغالی که چشم های تو بود
بیا به گل بنشیند دوباره شاخه لخت
بیا جوانه بزن توی زخم های زمخت
برای رهگذرش شاخه ای تکان می داد
درخت پیر بلوطی که داشت می افتاد
جعفر رضاپور
@dardhaykhakestary